به بهانه نهم ربیع الاول؛ جایگاه سبّ و لعن در قر‌آن و اسلام/نظر مراجع تقلید درباره لعن چیست؟!

(بسم الله الرحمن الرحیم)
نمی دانم به جز رهبرمان که مدام به گوشمان می خواند اتحاد بین شیعه وسنی ... کس دیگری با دقت نظر به این وقایع فجیع فکر کرده؟ کسی به چرایی این ماجراها اندیشیده؟ وقتی مراجع تقلید بزرگوار ما که عمر خودشان را در حوزه علمیه، پای درس و بحث دین گذاشته اند، در انزوا قرار بگیرند، وقتی بعضی ها حرف های رهبرمان را خریدار نباشند، افرادی آخوند نما ظاهر میشود که هر فردي را كه شبكه او را مورد نقد قرار دهد، كم عقل، دروغ گو و دشمن اهل بيت مي‌داند. براي او مرجع تقليد، متخصص و بي سواد در اين جهت تفاوتي ندارند.

عباراتي از اين قبيل كه روحانيون سواد ندارند و عبارات مشابه، در سخنان شان زياد ديده مي‌شود. براي سب صحابه هيچ حد و مرزي را نمي‌شناسد و براي ايراد تهمت به صحابه از هر کتابی که دلش بخواهد سند ومدرک رو می کند. اگر میخواهید توهین ببینید و بشنوید کافی است شبکه های شیعی که به نام شیعه دارند کار می کنند در شبکه های ماهواره ای ببینید
.

اما مسئله مهم این است که متأسفانه موضوع سّب و لعن کاملاً ، تفکیک نشده و در مواردی خلط مبحث شده ، بطوری که عده‏ای با حسن نیت لعن و ناسزا را هردو، فی حد نفسه عملی ممنوع می‏انگارند ، در صورتی که این دو باهم در مفهوم و حکم متفاوتند و هرکدام مصادیق متفاوت خود را دارند
.

چنانکه قرآن تصریح دارد ، سب و ناسزا حتی به دشمن بدخواه و کافر مطلقاً ممنوع است .

اما لعن در مواردی مجاز است و موارد مجاز و عدم جواز آن در قرآن و سنت به تصریح آمده  .است

بنابراین جا دارد که سب و لعن را از دیدگاه قرآنی لغوی و اخلاقی و تاریخی و روائی و فقهی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم و به تفاوت معنوی و حکمی بین آنها توجه کنیم و به ذکر موارد و مصادیق هرکدام بپردازیم:

اول با یک سوال این گزارش را شروع می کنیم.

لعن به چه معناست؟ و ارتقاء درجه ایمانی انسان به لعن بستگی دارد یا نه؟ و چگونه باید لعنت کنیم؟

لعن به معنای دورباش از رحمت الهی است. بطور کلّی در جهت گیری اعتقادی انسان، دو عنصر مهمّ نقش اصلی را دارند اوّل: عشق و علاقه نسبت به مکتب و شخصی که مکتب به او منتسب است، دوّم: عدم تمایل قلبی و نفور نسبت به مخالف مکتب و اعتقادات مباین و مقابل آن.

طبیعی است اعتقاد به راه و یا فردی که متولّی آن مسیر و مکتب است بدون یکی از این دو اصل مطلب را ناتمام و ناقص می گرداند و لذا دو اصل تولّی و تبرّی در فروع دین تشریع شده است و این یک مسأله فطری و عقلانی است.

درقرآن کریم نیز نسبت به مکتب و اولیای دین و در نهایت ذات پروردگار این علاقه و عشق وبرتری بسیار آمده و همینطور اظهار برائت از مخالفین چه مشرکین و چه غیر آنان و لعن و دورباش نیز بسیار است و نیز در مکتب اهل بیت علیهم السّلام به این دو اصل بسیار تأکید شده است.بنابراین در همه موارد که پای اعتقاد و یک باور دینی در زندگی انسان به میان می آید انسان ناچار باید از این دو اصل پیروی نموده تا قدم خود را در این راستا ثابت تر و پایدار تر بگرداند.

در ادامه گزارش از قرآن کریم درباره سب و لعن گرد آوری کردیم که در ذیل می آوریم:

- سب و ناسزا از دیدگاه قرآن و سنت

قرآن در مورد سب و دشنام کفّار می‏فرمایدولا تسبوُّا الذین یدْعون من دون اللَّه فیسبوا عَدْواً بغیر علم ؛ کسانی را که جز خدا را می‏خوانند و می‏پرستند ، دشنام و ناسزا مگویید ، زیرا ممکن است آنها نیز خدا را از روی جهالت و نادانی فحش و ناسزا ‏گویند»

استاد علامه طباطبائی هم بیانی هماهنگ با کلام سایر مفسران - اما با ویژگیهای خود - دارد ، ایشان چنین می‏نویسند: آیه ، یک ادب دینی را یاد می‏دهد که بدین وسیله مقدسات دینی جامعه حفاظت می‏شود و ساحت دین از آلوده گشتن به اهانت و سخنان سخیف و رکیک نابخردان و شتم و فحش و ناسزاگوئی سفیهان حفظ می‏شود.

در آیه ی دیگری از قرآن آمده است ؛ " یا ایها الذین آمنوا لایَسخَر قومٌ من قومٍ عَسَی‏ أن یکونوا خیراً مِنهُم و لانساء من نساءٍ عَسَی‏ أن یَکُنَّ خیراً منهنَّ؛ ای ایمان آوردنده‏ها ! مردمی از شما مردمان دیگر را مسخره نکنند ، شاید آنان بهتر از ایشان باشند ، و زنان ، زنان دیگر را مسخره ننمایند شاید اینان بهتر از ایشان باشند . " « الحجرات آیه 11 »

بررسی چند روایت در زمینه سّب:

از طریق شیعه و سنّی نقل شده است که رسول خدا (ص) فرمود : « سباب المؤمن فسوق ... ؛ ناسزاگویی به مؤمن فسق و گناه است .» و در دیگر روایات بطور کلی از فحاشی و بد دهنی ، ممانعت بعمل آمده و انسانها از دشنام و ناسزاگویی ، حتی‏ به طبیعت بی جان ، باد ، روزگار و مردگان و هرچیز دیگر، باز داشته شده‏اند .

از جمله صفات پسندیده و خصال نیکو رسول خدا(ص) آن بود که هرگز بددهنی و ناسزاگویی نمی‏کرد ؛

« لم یکن رسول اللَّه سبّاباً ولا لعّاناً ولا فحّاشاً»

از مجموعه این روایات و برداشتی که از آیه 108 سوره انعام داشتیم استفاده می‏شود :

سب و دشنام بطور کلی عمل غیر اخلاقی و مطلقاً جائز نیست و با وجود این ادله قاطع ،چگونه یک مسلمان به خود اجازه می‏دهد که به مسلمان دیگر فحاشی کند ، و شیعه آگاه که خود را مقید به پیروی از قرآن و سنت پیامبر اکرم و اهل بیت می‏داند ، هرگز زبان خود را به سب و فحش آلوده نمی‏کند .

 -حکم سبّ خدا و پیامبر و امامان معصوم

از فروع مهم ، مسئله سبّ و ناسزاگویی به خدا و پیامبر و انبیاء دیگر و امامان معصوم می‏باشد که احترام آنان از هر مؤمن دیگر بیشتر و سب و دشنام به آنها دارای بعد سیاسی، اجتماعی و جنبه جنگ روانی و تبلیغاتی دارد.

هم زمان با ظهور اسلام در مکه و پس از آن در مدینه، یهود سست پیمان و مشرکان عهدشکن و بی فرهنگ و دیگر کفّار فسادگستر، شیوه سب به پیامبر را پیش گرفتند ، و اسلام برای حفظ قداست پیامبر در فقه سیاسی اش با این جریان برخورد اصولی کرده ودشنام دهنده به خدا ورسول خدا و هم چنین دشنام دهنده به بقیه انبیاء را مهدورالدّم دانست و حکم به اعدام آنها کرد .

و به عقیده شیعیان، دشنام دهنده به امامان معصوم و حضرت فاطمه (ع) نیز مهدور الدّم و محکوم به اعدام می‏باشد و این مطلب را از اقوال پیامبر (ص) و ائمه معصومین استفاده می‏کنیم و فقهاء عظام ما نیز به استناد همین اقوال چنین فتوائی دارند.

صاحب جواهر می‏نویسد : هرکس پیامبر (ص) را سب و دشنام و ناسزا گوید ، شنونده می‏تواند بلکه واجب است او را بکشد بی آنکه احدی از فقهاء در این مسئله مخالف باشد، بلکه اجماع محصّل و منقول برآنست .

علامّه حلّی می‏نویسد : هرکس خدا و رسول و انبیاء و فرشتگان و امامان را سب و ناسزا گوید نزد ما قتل او واجب می‏شود ، امّا جمهور (اهل سنت) ، می گویند از او می‏خواهند توبه کند و اگر توبه نکرد ، تعزیرش می‏نمایند.

هدف از ذکر این فتوی و حوادث تاریخی و سیره‏ای آن است که ابعاد سیاسی، اجتماعی دشنام به رسول خدا را روشن‏تر سازیم و توضیح دهیم که چرا پیامبر این امر را چنین مهم تلقی فرموده است ونیز چرا در تداوم همان جریان ، مرحوم امام خمینی کار ضد اسلامی سلمان رشدی را جدی گرفت و رسماً وجوب قتل او را اعلام فرمود.

رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : « سباب المؤمن فسوق ... ؛ ناسزاگویی به مؤمن فسق و گناه است»

- لعن و نفرین از دیدگاه قرآن و سنت

در قرآن کریم بعضی افراد ، بیش از چهل بار ، بخاطر داشتن بعضی از صفات و حالات ، مورد لعن خدا ، رسول ، ملائکه و مؤمنان قرار گرفته‏اند؛

 -1شیطان : الحجر آیه 35 و آیه 78

 -2کافرین : البقره آیه 161 و الأحزاب آیه 64

 -3مشرکین و منافقین : الفتح آیه 8 والتوبه آیه 68

-4 ظالمین : هود آیه 18 و غافر آیه 52

 -5مفسد فی الارض : پیمان شکنان و کسانی که قطع صله رحم می‏کنند الرعد آیه 25

- 6 دروغگویان : ال عمران آیه 61

 -7یهود و اصحاب السب : المائده آیه 78 و النساء آیه 47

 -8کتمان کنندگان حقیقت : البقره آیه 159

 -9بهتان زنندگان به زنان پاکدامن : النور آیه 23

 -10آزار دندگان به پیامبر(ص) : الأحزاب آیه 57

 -11قاتل مؤمنین : النساء آیه 93

12- جهنمیان : الأعراف آیه 38

علاوه بر اینها گروهائی هستند که در اخبار و احادیث پیامبر (ص) نیز لعن شده‏اند .

- روایاتی در منع لعن و نفرین

رسول خدا (ص) فرموده است : « المؤمن لیس بلّعان ؛ مؤمن بسیار لعن و نفرین کننده نیست

اولاً: باید گفت لحن این روایات با لحن منع از سب و ناسزا تفاوت دارد.

ثانیاً: ناظر به مواردی است که لعن مجاز نیست و شخصی استحقاق لعن و نفرین را ندارد.

ثالثاً: با توجه به اینکه در بسیاری از این احادیث صیغه مبالغه به کار رفته روشن است که کسانی مراد این روایتند که دهانشان همیشه و بنا حق به لعن و نفرین باز است.

شیخ انصاری می‏نویسد: " سبّ و شتم مؤمن فی الجمله به دلیل کتاب و سنت حرام است .

- استثنا در موارد سبّ و شتم مؤمن

البته مؤمن متظاهر به فسق ، مستثنی است و ناسزاگوئی به وی اشکالی ندارد چرا که او حرمتی ندارد و آیا چنین کاری از باب نهی از منکر است که شرایط آن باید وجود داشته باشد ؟ !

استثنای دوم در مورد اهل بدعت است که سب و دشنام به بدعت گذار، جایز است .

استثنای سوم جایی است که دشنام شونده از دشنام ناراحت نشود و یا اصلاً آن کلمه برای او کسرشأن و توهین نباشد .

ابن اثیر می‏نویسد: سب و ناسزاگوئی به مؤمن وقتی فسق است که از روی تأویل واقع نشود و گرنه فسق و گناه نیست .

ابن حجر در ص 251کتاب "صواعق محرقه" خود تصریح دارد که مذهب و فتوای او نسبت به کسی که لعن کند ، تکفیر نیست.

سب و لعن از بعد اخلاقی و تربیتی:

- تعریف سب و لعن

غزالی سب را اینطور تعریف می‏کند که :" سب عبارت است از گفتن چیزهای زشت با جمله‏های صریح و بی پرده و بدون کنایه و رمز، و بیشتر درباره عمل جنسی و آنچه بدان مربوط می‏شود می‏آید.

- واژه های دیگر

فحش، هر سخن و عمل زشت را گویند.

هجاء و هجو ، ضد مدح و ثنا را گویند . پس آن مترادف ذمّ است و برخی گفته‏اند : هجاء ذکر معایب و کاستی‏ها و بازگو کردن زشتی ها است.

و اما لعن عبارت است از : طرد و دور کردن و نفرین و دعای بد . و برخی گفته‏اند : لعن از جانب خدا در آخرت به معنای کیفر و عقوبت و در دنیا ، انقطاع از رحمت الهی و عدم موفقیت می‏باشد .

لعن از زبان انسانی نسبت به انسان دیگر، به معنای نفرین می باشد .

برخی گفته‏اند : لعن از جانب خدا ، به معنای طرد و دور گرداندن و راندن و از سوی مردم ، به معنای شتم و سب و ناسزا می‏باشد .

شیخ انصاری در معنی و مفهوم سب به عرف ارجاع نموده است .

- بررسی بعد اخلاقی مسئله سب و لعن:

دشنام و ناسزا گویی و لعن و نفرین یکی از آفات زبان است که متأسفانه در جوامع اسلامی رایج است و در نکوهش آن علمای اخلاق از فریقین بیاناتی دارند که به آنها می‏پردازیم:

غزالی در نکوهش سب و لعن می‏نویسد : فحش و سب نکوهیده‏اند و ناشی از خبث نفس می باشند . رسول خدا(ص) فرمود : " انَّ اللَّه لا یحبّ الفاحش المتفحش الصیّاح فی الأسواق ؛ خداوند فحش دهنده بسیار دشنام گوی را که در بازارها عربده و فریاد می‏کشد ، دوست نمی دارد. "

درباره ضد اخلاقی و اسلامی بودن لعن و نفرین، غزالی می‏نویسد : لعن و نفرین یا برای جهاد و یا برای حیوان یا انسان است و همه آنها نکوهیده است .

پیامبر (ص) فرمود : « المؤمن لیس بلعّان ؛ مؤمن بسیار نفرین کننده نیست

صفات مقتضی لعن و نفرین سه چیز است :کفر، بدعت و فسق و این موارد ، به سه صورت قابل تحقق است ؛

اول: لعن به صفت کلی ، مثل لعنت خدا بر کافران ، فاسقان و بدعتگذاران.

دوم : لعن و نفرین با وصف خصوصی ، مثل لعنت بر یهود ، نصاری ، مجوس و خوارج .

سوم: لعن شخصی ، مثلاً بگوید لعنت بر یزید . غزالی می‏گوید : در مورد نخست مجازات کنید. سومی خطرناک می‏باشد و جز در مورد اشخاصی که یقیناً کافر و بی توبه مرده‏اند ، مثل ابوجهل و فرعون که لعن شخص آنها شرعاً ثابت است ، در بقیه موارد باید از لعن شخصی اجتناب کرد.

پیامبر فرمود: لاتسبوا الناس فتسبوا العداوة منهم ؛ به مردم فحش و ناسزا نگویید که از آنان عداوت و دشمنی خواهید دید«

البته کاملاً واضح است که سب و لعن مؤمن حرام است ، ولی درباره غیر مؤمن « فاسق ، فاجر و کافر و ظالم » جائز ، بلکه بخصوص لعن آنان مستحب و طاعت و عبادت می‏باشد .

چنانکه در دعاهای مأثوره و نیز در خود قرآن کریم افراد ظالم مورد لعن و نفرین قرار گرفته‏اند .

همه این ها گفته شد تا به اینجایی برسیم که دشمنان اسلام برای نابود کردن شیعه گروه گروه به صف شده اند.

عبدالمالک ریگی در جریان بازجویی های خود گفته بود وقتی کسی خسته بود و حوصله نداشت عملیات انجام بدهد برایشان فیلم ها و صوت هایی که در کشور شیعه برگزار شده بود و از یک جایی درز کرده بود می گزاشتند با دیدن این فیلم ها و شنیدن این صوت ها جریح می شدند و خود را برای نابود کردن شیعه آماده می کردند.

روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهل­بیت(ع) است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­های خیلی روشن و مسلّم را انجام می­دهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی­کرد و به حرام آلوده نمی­شد، به بی­ادبی آلوده نمی­شد، به بی­حیایی آلوده نمی­شد.

- حضرت آیت الله جاودان در یکی از مراسم های هفتگی خود می فرمودند:

یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­ فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­کرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک­وقت فرمایشات رهبر را گوش می­کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می­خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می­خواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.

ایشان، اوّلین­بار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب می­رویم به یک روستا. به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را هم نمی­داد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام اهالی این روستا به او علاقه­مند شدند، اهالی آن روستا به او علاقه­مند شدند، این­جا می­توانست کار بکند، آن­جا می­توانست کار بکند، از این طرف می­بردنش، از آن طرف می­بردنش.

یک­دفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرف­تر، هنگام برگشت، پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحه­ای را پشت گردنش می­گذارد و می­گوید آقا کنار بایست. ایشان فکر می­کند بچه­های بسیج هستند و دارند با او شوخی می­کنند. ولی دید خیلی جدّی است.

از ماشین پیاده­اش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان می­گوید هر کجا آن­ها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازه­ی یک مشت آب می­دادند. وقتی که فهمیده ­بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده­ بود: "یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود".

خب در راه با نهایت شجاعت با آن­ها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله­هایی، سر می­بریدند. ایشان تعریف می­کرد که یک نوار سخن­رانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می­کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه­جا برده­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هروقت می­خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می­گذاشتند، خون­شان به جوش می­آمد و بعد، سر می­بریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آن­هایی که تشویق کردند، آن­هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­رسد!

ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده ­بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشته­بود. همه را در یک کنار می­نشاندند، سر یک نفر را می­بریدند که بقیه را هم آزار بدهند. آن­ها به ایشان گفته بودند ما نمی­دانیم تو چه طوری هستی! همه­ این­هایی که می­بینی این­جا هستند، همه­ شما که می­گویید شیعه هستید، همه­شان مشرک هستند. وقتی پای مرگ می­آید، می­افتند به دست و­ پای ما و التماس می­کنند و قسَم می­دهند. هرکار بتوانند، می­کنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان می­دهند که مشرک هستند، حقد و کینه­مان بیشتر می­شود. آن نوار لعن و نفرین را هم که می­گذارند.

در هر صورت، در این مدّت هم که آن­جا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آن­ها زیاد بحث می­کرد و آیه و حدیث برایشان می­خواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیق طاهره، یکی از مریدان آن­ها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده ­بود. یعنی احساس کرده ­بود حرف­های ایشان، حق است. هم­او، یک روزی ایشان را نجات می­دهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستان­های کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل می­کردند، همه­شان نجات پیدا می­کردند.

همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیده­ایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب می­بندد و می­رود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره ­کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک می­کنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر می­کنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.

در آخر نظر مراجع تقلید را درباره عید الزهرا بخوانید:

نظر آيت الله بهجت درباره عيد الزهرا [جشن عيد الزهراء ، عيدالزهرا فرحه الزهرا] :
   آية الله محمدتقي بهجت (ره) درباره برگزاري مجالس به مناسبت حضرت زهرا سلام الله علیها (عیدالزهراء ) توصیه مي فرمودند كه به بیان فضایل اهل بیت (ع)  بویژه حضرت زهرا (س) و بيان حدیث ثقلین پرداخته شود. به فرموده ايشان شيوه مرحوم آيت الله بروجردی رحمه الله نیز همين بوده است ؛ يعني بیان مشترکات میان شيعه و اهل تسنن و ترک مطاعن و مثالب یا لعن و سب آشکار .


آیت الله بهجت درباره برخي از رفتارها به نام عيدالزهرا فرمودند : " چه بسا ... این کارها موجب اذیت و آزار و یا قتل شیعیانی که در بلاد و کشورهای دیگر در اقلیت هستند گردد در اینصورت اگر یک قطره خون از آنها ریخته شود ما مسبب آن و یا شریک جرم خواهیم بود. "

آيت الله بهجت بر ضرورت دقت شيعيان در گفتار و رفتار تاكيد بسیاري داشتند كه مبادا موجب تحريك اهل سنت شود و بسيار بر تقیه عملی و قولی تاکید مي كردند اما تقیه و تزلزل قلبی را حرام می دانستند.

نظر آیت الله وحید درباره لعن:

حضرت آیت‌الله شیخ "حسین وحید خراسانی" در درس خارج فقه، بی‌احترامی به خلفای اهل سنت را مردود دانست و از شاگردان خود خواست از این گونه اعمال خودداری کنند.

گفتنی است که در حاشیه برگزاری درس خارج فقه حضرت آیت‌الله وحید خراسانی، ایشان با نهی از بی‌احترامی به خلیفه دوم اهل سنت، از شاگردان خود خواست همانند گذشته، از توهین به خلفای اهل سنت پرهیز کنند.

ماجرا از آنجا آغاز شد که آیت‌الله العظمی وحید خراسانی در حین درس، روایتی از کتاب تفسیر کبیر امام فخر رازی را قرائت کردند و در حین قرائت این روایت، درباره خلیفه دوم اهل تسنن، عمر بن خطاب، پس از نام ایشان، عبارت (رضی‌الله عنه) را به کار بردند. پس از این عده‌ای از طلاب با صدای بلند کلماتی را خطاب به خلیفه دوم بیان کردند که این عمل با واکنش صریح حضرت آیت‌الله العظمی وحید خراسانی روبه‌رو شد.

در همان هنگام، این مرجع تقلید شیعیان، با عصبانیت خطاب به طلاب توهین کننده فریاد زدند: مگر نگفته بودم سر درس من از این گونه کلمات به کار نبرید!

استفتاء مقام معظم رهبری، آیات عظام نوری همدانی و مکارم شیرازی درباره «عیدالزهرا»

در بخشی از این کتاب استفتائاتی در این زمینه گرفته شده و آمده است: در قرن های اخیر چنین مرسوم بوده است که عامه شیعیان در روز نهم ربیع - با توجه به نسبتی که به این روز می‌دهند - توجهی خاص به این روز داشته و مجالسی را در آن تشکیل می‌داده‌اند.

از صحت و سقم این انتساب که بگذریم آن چه موجب نگرانی است انجام اعمال و گفتار خلاف شرعی است که در بعضی از این مجالس صورت می‌گیرد و از ساحت فرد مسلمان و شیعه اهل‌بیت(ع) به دور است و آن چه بر این نگرانی می‌افزاید وجهه شرعی دادن بعضی افراد به این اعمال خلاف شرع است که با بهانه «رفع القلم» و... انجام می‌گیرد.

متأسفانه در سا لهای اخیر و با امکانات جدیدی هم که به وجود آمده، امکان ضبط تصاویر یا صوت این مجالس برای شرکت کنندگان در آن به سهولت وجود دارد که در بعضی موارد این فیلم ها و صوت‌ها به کشورهای مجاورمان که شیعیان و اهل تسنن در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند زندگی می کنند نفوذ یافته و باعث ایجاد فتنه و ریختن خون پاک شیعیان آن منطقه گردیده است.

آیت‌الله خامنه‌ای در پاسخ به این استفتا می‌نویسند: هرگونه گفتار یا کردار و رفتارى که در زمان حاضر سوژه و بهانه به دست دشمن بدهد و یا موجب اختلاف و تفرقه بین مسلمین شود شرعاً حرام اکید است.

آیت‌الله نوری همدانی نیز می‌نویسد: چیزی به عنوان رفع قلم در روز به خصوصی نداریم و مسلمانان باید از تفرقه بپرهیزند و از هر چیزی که موجب وهن مذهب می باشد جداً اجتناب نمایند.

آیت‌الله مکارم شیرازی در پاسخ خود به این استفتا مرقوم کرده است: اولاً: روایتی با عنوان رفع قلم در آن ایام مخصوص در منابع معتبر نداریم. و ثانیاً بر فرض چنین چیزی باشد که نیست مخالف کتاب و سنت است و چنین روایتی قابل پذیرفتن نیست و حرام و گناه در هیچ زمانی مجاز نیست

هم چنین سخنان رکیک و کارهای زشت دیگر. و ثالثاً: تولّی و تبرّی راه‌های صحیحی دارد نه این راه‌های خلاف.

----------------------------

  • منابع :
  • قرآن کریم - کتاب شبهای پیشاور از شیرازی - نهج البلاغه - اصول کافی - سفینة البحار - المحجة البیضاء از فیض کاشانی صحیح مسلم و بخاری - مستدرک الصحیحین - مسند احمد بن حنبل - جواهر الکلام - تذکرة الفقهاء علامه حلی - الموطأ ابن مالک - الأحکام فی الحلال و الحرام - صواعق المحرقه از ابن حجر - الفِصَل: ابن حزم - تاریخ طبری - جامع السعادت نراقی - آفات زبان از سید محمد امین - سب و لعن از دیدگاه اخلاقی و فقه سیاسی - تفسیر قرآن از علامه طباطبائی - تفسیر امام فخر رازی - نفحات اللاهوت فی لعن الجبت و الطاغوت از محقق کوکی - کتاب السبعة من السلف از سید مرتضی
  • مشرق

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:21 دی 1392 - 17:38

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد