مقدمه
در بين کتاب هاي مرحوم سيد جليل علي بن طاووس اهتمام فراواني به اين محور؛ يعني بحث از وظائف مؤمن در مقابل امام زمان عليه السلام مشاهده مي کنيم، همان گونه که با مراجعه به کتاب «الاقبال» و «کشف المحجه» و «جمال الأسبوع» و ديگر کتاب هاي ايشان به اين مسأله پي خواهيم برد. و شهيد سيد محمد صدر رحمه الله نيز بخش مهمي از کتاب «تاريخ الغيبه الکبري» را به بحث از اين موضوع اختصاص داده است. حاجي نوري در بحث هشتم از کتاب «نجم الثاقب» که به فارسي نوشته به اين موضوع پرداخته است. ولي در عين حال مشاهده مي شود که احتياج مبرمي به اين گونه بحث خصوصا در اين عصر و زمان احساس مي گردد؛ زيرا در هر عصر و زمان شرائط خاص خود را داشته و علي الخصوص که در اين برهه ي از زمان وضعيت خاص عقيدتي و سياسي و اجتماعي پديد است و لذا بجاست که مطالبي را در اين محور به قلم روز درآورده و با تذکر به هر تکليفي مطابق شرايط عصر و زمان مردم را به وظايفشان آشنا سازيم.
ديدگاه اهل سنت
تکاليف عصر غيبت
1) ايمان به حتمي بودن ظهور
اصل اين اعتقاد از تکاليف قلبي مشترک بين همه ي مسلمانان است.
به همين دليل، جماعتي از علماي شيعه و اهل سنت بر لزوم اعتقاد به خروج حضرت مهدي عليه السلام استدلال نموده اند که به بعضي از سخنان آنان اشاره مي کنيم.
الف ـ نقل سخنان علماي شيعه
مرحوم شيخ صدوق رحمه الله بعد از بحث درباره ي وجوب اعتقاد و ايمان به قيام حضرت حجت عليه السلام و نقل روايات متعدد در اين موضوع و انطباق «ايمان به غيب» که يکي از صفات متقين در سوره ي بقره شمرده شده، بر يکي از مصاديق بارزش، يعني ايمان به ظهور حضرت مهدي عليه السلام مي فرمايد: «و لا يکون الايمان صحيحا من مؤمن الا من بعد علمه بحال من يومن به، کما قال الله تبارک و تعالي: «الا من شهد بالحق و هم يعلمون». (1) فلم يوجب لهم صحه ما يشهدون به الا من بعد علمهم. ثم کذلک لن ينفع ايمان من آمن بالمهدي القائم عليه السلام حتي يکون عارفا بشانه في حال غيبته»؛ (2) ايمان از شخص مؤمن به آن حضرت عليه السلام بدون علم به حال امام زمان عليه السلام صحيح نخواهد بود، همان گونه که خداوند متعال مي فرمايد: «الا من شهد بالحق و هم يعلمون؛ مگر کساني که شهادت به حق دادند در حالي که مي دانند. گواهي شهادت دهندگان به حق صحيح واقع نمي شود مگر بعد از اين علم. مسئله ي امام زمان عليه السلام نيز چنين است؛ زيرا ايمان کسي که به قضيه ي مهدويت اعتقاد دارد به او نفعي نمي رساند مگر در صورتي که عارف به شأن آن حضرت عليه السلام در زمان غيبت باشد».
به همين سبب در روايات شيعه و سني مشاهده مي کنيم که منکر خروج مهدي عليه السلام کافر شمرده شده است. جابر بن عبدالله انصاري از پيامبر اسلام صلي الله عليه و اله نقل مي کند که مي فرمود: «من أنکر خروج المهدي فقد کفر بما أنزل علي محمد، و من أنکر نزول عيسي فقد کفر و من أنکر خروج الدجال فقد کفر. فان جبرئيل عليه السلام أخبرني بأن الله عزوجل يقول: «من لم يؤمن بالقدر خيره و شره فليأخذ ربا غيري»؛ (3) کسي که منکر خروج مهدي است، به آنچه بر محمد صلي الله عليه واله نازل شده کافر گرديده است و کسي که منکر نزول عيسي است کافر است. کسي که منکر خروج دجال است کافر است. به راستي جبرئيل به من خبر داد که خداوند متعال مي فرمايد: هر کس که ايمان به قدر ـ چه خبر آن و چه شر آن نداشته باشد، بايد پروردگاري غير از من را برگزيند.»
در روايتي از امام صادق عليه السلام در تفسير قول خداوند متعال: «الم - ذلک الکتاب لا ريب فيه هدي للمتقين - الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلاه و مما رزقناهم ينفقون» مي خوانيم که آن حضرت فرمود: «متقين شيعيان علي عليه السلام هستند و غيب نيز همان حجت غائب است، يعني مهدي منتظر. (4)
در روايتي از امام صادق عليه السلام يکي از مصاديق غيب را خروج مهدي عليه السلام در آخر الزمان ذکر مي کند.
ب ـ نقل عبارات علماي اهل سنت
1- احمد بن محمد بن صديق مي گويد: «... فالايمان بخروجه واجب و اعتقاد ظهوره تصديقا لخبر الرسول محتم لازب کما هو مدون في عقائد أهل السنه و الجماعه من سائر المذاهب و مقرر في دفاتر علماء الامه علي اختلاف طبقاتها و المراتب ...»؛ (5) ايمان به خروج مهدي واجب، و اعتقاد به ظهور او به جهت تصديق خبر پيامبر صلي الله عليه و آله حتمي و ثابت است، همان گونه که در عقايد اهل سنت و جماعت از جميع مذاهب اسلامي تدوين شده و نيز در دفاتر علماي امت با اختلاف طبقات و مراتب آنان تقرير گرديده است.»
2- سفاريني حنبلي مي گويد: «فالايمان بخروج المهدي واجب کما هو مقرر عند أهل العلم و مدون في عقائد أهل السنه و الجماعه»؛ (6) «ايمان به خروج مهدي واجب است، همان گونه که نزد اهل علم تقرير يافته و در عقائد اهل سنت و جماعت تدوين شده است.»
3- شيخ ناصرالدين الباني وهابي مي گويد: «ان عقيده خروج المهدي ثابته متواتره عنه صلي الله عليه و آله يجب الايمان بها؛ لأنها من امور الغيب و الايمان بها صفات المتقين کما قال «الم - ذلک الکتاب لا ريب فيه هدي للمتقين - الذين يؤمنون بالغيب» ان انکارها لا يصدر الا من جاهل مکابر. أسأل الله تعالي أن يتوفانا علي الايمان بها و بکل ما صح في الکتاب و السنه؛ (7) همانا عقيده به خروج مهدي عقيده اي است ثابت و متواتر از پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله که ايمان به آن واجب است؛ زيرا اين عقيده از امور غيب است که ايمان به آن در قرآن کريم از صفات پرهيزکاران شمرده شده است. خداوند مي فرمايد: «اين کتاب، شک در آن نيست(و) راهنماي پرهيزکاران است. آن کساني که به جهان غيب ايمان آوردند. همانا، انکار اين عقيده، جز از فرد جاهل زورگو صادر نمي گردد. از خداوند متعال مي طلبم که ما را بر ايمان به اين عقيده و به هر امري که به طور صحيح از کتاب و سنت ثابت شده بميراند.»
4- استاد عبدالمحسن بن حمد العباد وهابي مي گويد: «و التصديق بها داخل في الايمان بأن محمدا رسول الله صلي الله عليه و آله؛ لأن من الايمان به تصديقه فيما أخبره، و داخل في الايمان بالغيب الذي امتدح الله المومنين به بقوله: «الم - ذلک الکتاب لا ريب فيه هدي للمتقين - الذين يؤمنون بالغيب»؛ (8) تصديق و اعتقاد به قضيه ي مهدويت، داخل در ايمان به رسالت پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله است؛ زيرا از آثار ايمان به پيامبر صلي الله عليه و آله تصديق اوست در اموري که به آن ها خبر داده و نيز داخل در ايمان به غيبي است که خداوند متعال مؤمنين را به جهت ايمان به آن مدح کرده است؛ آنجا که مي فرمايد: «اين کتاب، شک در آن نيست (و) راهنماي پرهيزکاران است؛ آنان که به غيب ايمان دارند و...»
2) تمسک به دين حق در فتنه ها
بزار و ديگران به سند خود از رسول خدا صلي الله عليه و آله نقل کرده اند که فرمود: «ان من ورائکم ايام الصبر، الصبر فيهن کقبض علي الجمر، للعامل فيها اجر خمسين...»؛ (10) «همانا پيش روي شما روزگاراني است که بايد در آن صبر پيشه کنيد، و صبر در آن به مانند آن است که آتش را در مشت خود بگيريد. کسي که در آن ايام به وظيفه ي خود عمل کند پنجاه برابر اجر دارد...».
صدوق به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «طوبي لمن تمسک بأمرنا في غيبه قائمنا فلم يزغ قلبه بعد الهدايه ...»؛ (11) «خوشا به حال کسي که در عصر غيبت قائم ما به امر اوتمسک کند و بعد از هدايت هرگز قلبش منحرف نگردد...».
و نيز به سندش از رسول اکرم صلي الله عليه و آله نقل کرده که فرمود: «و الذي بعثني بالحق بشيرا ليغيبن القائم من ولدي بعهد معهود اليه مني، حتي يقول اکثر الناس ما لله في آل محمد حاجه، و يشک آخرون في ولادته فمن أدرک زمانه فليتمسک بدينه و لا يجعل للشيطان اليه سبيلا بشکه، فيزيله عن ملتي و يخرجه من ديني، فقد اخرج ابويکم من الجنه من قبل، و ان الله جعل الشياطين اولياء للذين لا يؤمنون»؛ (12) «قسم به کسي که مرا به حق به عنوان بشارت دهنده مبعوث کرد به طور حتم قائم از اولادم غائب خواهد شد به جهت عهدي که از جانب من با او بسته شده است تا به حدي که بيشتر مردم مي گويند: خداوند به آل محمد احتياجي ندارد، و عده اي ديگر در ولادت او شک مي کنند. پس هر کس زمان او را درک کند بايد به دينش چنگ زند و با شکش راه را براي نفوذ شيطان در خودش باز نکند تا او را از ملت و دين بيرون کند همان گونه که پدر و مادر شما را از بهشت قبلا بيرون کرد، و همانا خداوند عزوجل شياطين را اولياي کافران قرار داده است».
3) تمسک به ولايت امام زمان عليه السلام
4) درخواست شناخت حضرت عليه السلام از خداوند متعال
5) تجديد بيعت و ثبات بر اطاعت
در دعاي عهد که از امام صادق عليه السلام نقل شده چنين آمده است: «اللهم اني اجدد له في صبيحه يومي هذا و ما عشت في ايامي عهدا و عقدا و بيعه له في عنقي لا احول عنها و لا ازول ابدا. اللهم اجعلني من انصاره و اعوانه و الذابين عنه...»؛ (15) «بار خدايا من تجديد مي کنم با او در بامداد امروز و تا ايامي که زندگاني مي کنم پيمان و عقد بيعت با او را که بر گردن من است. و هرگز از آن برنگردم و تا ابد دست از بيعت با او برندارم. بار خدايا مرا از ياران و کمک کاران و دفاع کنندگان از او گردان...».
6) مقابله با شبهات
نعماني به سند خود از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «... فاياکم و الشک و الارتياب، انفوا عن انفسکم الشکوک و قد حذرتکم فاحذروا، اسأل الله توفيقکم و ارشادکم»؛ (16) «... خود را از شک و ترديد دور سازيد، از خود شک ها را دور کنيد، من شما را از اين ها برحذر داشتم پس پرهيز نماييد. از خداوند توفيق و هدايت شما را خواستارم».
7) کمک و همدردي با برادران مؤمن
8) ترويج معارف و علوم اهل بيت عليهم السلام
9) فريب مدعيان دروغين مهدويت را نخوردن
شيخ طوسي به سندش از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «لا يخرج القائم حتي يخرج اثنا عشر من بني هاشم کلهم يدعو الي نفسه»؛ (19) «قائم خروج نمي کند تا اين که دوازده نفر از بني هاشم خروج کنند و همگي مردم را به خودشان دعوت مي نمايند».
شيخ صدوق به سندش از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «... و لترفعن اثنتا عشره رايه مشتبهه لا يدري اي من اي ...؛ (20) «... و به طور حتم دوازده پرچم بر افراشته خواهد شد که مشتبه است و حق و باطل آن ها تشخيص داده نخواهد شد...».
10) شناخت خصوصيات و علائم ظهور حضرت مهدي عليه السلام
11) دعا براي تعجيل در فرج حضرت مهدي عليه السلام
12) اجتناب از جزع
کليني به سندش از امام صادق عليه السلام نقل کرده که فرمود: «کذب الوقاتون و هلک المستعجلون و نجا المسلمون»؛ (22) «کساني که وقت تعيين مي کنند دروغ گفته اند، و کساني که عجله مي کنند هلاک شدند، و تنها کساني که تسليم امر پروردگارند نجات يافتند».
و نيز به سندش از امام باقر عليه السلام نقل کرده که فرمود: «انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الأمر، ان الله لا يعجل لعجله العباد. ان لهذا الأمر غايه ينتهي ط اليها، فلو قد بلغوها لم يستقدموا ساعه و لم يستأخروا»؛ (23) «همانا مردم به جهت عجله کردنشان براي اين امر ـ ظهور حضرت مهدي عليه السلام ـ هلاک شدند، خداوند به جهت عجله ي بندگان تعجيل ـ در فرج حضرت ـ نمي کند. به طور حتم براي اين امر غايتي است که به آن منتهي مي گردد، و هر گاه به آن حد رسيد لحظه اي مقدم و مؤخر نمي شود».
13) تعيين نکردن وقت براي ظهور
14) محبت امام زمان عليه السلام
پيامبراکرم صلي الله عليه و آله فرمود: «احبوا الله لما يغذوکم و احبوني بحب الله و احبوا اهل بيتي لحبي»؛ (25) «خداوند را از آن جهت دوست بداريد که به شما روزي مي دهد و مرا به خاطر خدا دوست بداريد، و اهل بيتم را به خاطر من دوست داشته باشيد».
از جمله اهل بيت پيامبر عليهم السلام امام زمان عليه السلام است. در حديثي که از امام رضا عليه السلام از پدرانش از امام علي عليه السلام نقل شده آمده است که حضرت فرمود: «قال لي أخي رسول الله صلي الله عليه و آله ... و من احب ان يلقي الله و قد کمل ايمانه و حسن اسلامه فليتول الحجه صاحب الزمان المنتظر ...»؛ (26) «برادرم رسول خدا به من فرمود... و کسي که دوست دارد خدا را ملاقات کند در حالي که ايمانش کامل و اسلامش نيکوست پس بايد تحت ولايت حجت صاحب الزمان قرار گرفته و او را دوست بدارد...».
پی نوشت:
1. سوره زخرف، آيه 86.
2. کمال الدين، ج1، ص 19.
3. فرائد السمطين،ج 2، ص 234 باب 61؛ الحاوي للفتاوي، ج 2، ص 83 ، الاذاعه، ص 137؛ عقدالدرر، ص 157.
4. کمال الدين، ج 2، ص 34.
5. ابراز الوهم المکنون من کلام ابن خلدون، ص 433 ـ 436.
6. الاذاعه، ص 146.
7. مجله التمدن الاسلامي، شماره 22، ص 643، چاپ دمشق.
8. مجله الجماعه الاسلاميه، سال نخست شماره ي 3، ذيقعده ي 1388، چاپ حجاز.
9.کافي ج 1 ص 335.
10. مسند بزاز ج 1 ص 378، المعجم الکبير ج 17 ص 117، مجمع الزوائد ج 7 ص 282 و ...
11. کمال الدين ص 358.
12. کمال الدين ص 51 ، بحارالانوار ج 51 ص 68.
13. کمال الدين ص 286، ح 2.
14. کافي ج 1 ص 185.
15. مصباح الزائر ص 235 ، بحارالانوار ج 102 ص 111.
16. غيبت نعماني ص 150 ـ 151.
17. کمال الدين ج 2 ص 656.
18. تحت العقول ص 513 ، بحارالانوار ج 75 ص 380 ، ح 1.
19. غيبت طوسي ص 437.
20. کمال الدين ج 2 ص 347، ح 35 ، کافي ج 1 ص 338 ، ح11.
21. کمال الدين ج 2 ص 483، ح 4.
22. کافي ج 1 ص 368 ، ح 2.
23. کافي ج 1 ص 369 ، ح 7.
24. غيبت نعماني ص 289 ، ح 6.
25. مستدرک حاکم ج 3 ص 149.
26. بحارالانوار ج 36 ص 296 ، ح 125.
مطالب مرتبط...
- بشارت ائمه عليهم السلام به حضرت مهدی عليه السلام
- برخي مدعيان مهدويت قبل از تولد حضرت مهدی عليه السلام
- الگو بودن حضرت زهرا عليها السلام براي حضرت مهدی عليه السلام
- تشبيه امام زمان عليه السلام به خورشيد پشت ابر
- آيا حضرت عيسي ـ عليه السلام ـ بر جنازه امام زمان(عج) پس از شهات نماز خواهند خواند؟