وضعيت فکري و اعتقادي مردم در عصر حکومت امام زمان (ع)

(بسم الله الرحمن الرحیم)
در اين بخش از سخن پيرامون وضعيت فکري و اعتقادي مردم دوران حکومت امام زمان مطالبي را تقديم مي دارم .
معتقد هستيم هنگامي که امام زمان (ع) ظهور کند و حکومتش را پابرجا نمايد جامع بشري از جهات مختلف به بهترين وضعيت خودش مي رسد و از نظر دين ، اخلاق ، تفکر و انديشه ، آگاهي ، امنيت ، عدالت ، اقتصاد ، عمران و آبادي در بهترين شرايط خودش قرار مي گيرد که در طول عمر دنيا نظيري براي آن نبوده است . اما در آغاز اين بحث راجع به وضعيت فکري و ديني مردم عصر امام زمان (ع) و چگونگي تفکر جامعه عصر حکومت امام زمان (ع) مطالبي را مطرح مي کنم .

بازگشت مردم به اسلام واقعي

از روايات نتيجه مي گيريم که از زمان بعثت پيغمبر اکرم ( ص) تا زمان ظهور امام زمان(ع) به دليل دوران زيادي که پيش آمده است ، بسياري ازسنت هاي الهي و ديني متروک مي شود و بسياري از بدعت ها در جامعه ديني به نام دين رايج مي شود ، وقتي که امام زمان (ع) ظهور کرد همه ي اين بدعت ها را بر مي چيند و همه ي سنت هاي فراموش شده و منزوي شده را احيا مي کند . مي فرمايند :« قيل لا يترک بدعه الا ازالها و لا سنه الا احياها » ؛ (1) بدعت و نوآوري و چيزي که جزو دين نبوده و به نام دين در ميان مردم رايج کرده اند و آداب و رسوم غلطي که تحت عنوان دين و افکار و آداب ديني در جامعه رايج کرده اند همه را بر مي دارد و سنت نبوي (ص) را که در گذشت زمان توسط دشمنان منزوي شده يا از بين رفته ، همه را احيا مي کند و به گونه اي مي شود که بعضي ها گمان مي کنند آنچه که امام زمان (ع) مي گويد دين جديد است و دين اصلي اسلام نيست .
تعبير روايات اين است که مي گويد : « يأتي بدين جديد ؛ با دين جديد و تازه مي آيد.».
آيا نعوذبالله ؛ ديني که امام زمان (ع) در جامعه ها حاکم مي کند دين اسلام و دين پيغمبر اسلام (ص) نيست ؟
خير ، مفهومش اين است ؛ از بس که جامعه ، از سنت الهي فاصله مي گيرد که تقريبا با اسلام راستين بيگانه مي شود ، ولي امام زمان (ع) وقتي سنت اصلي اسلام را به جايگاهش بر مي گرداند بعضي گمان مي کنند که دين جديدي است و در روايات هم به همين خاطر به آن جديد گفته شده است . در روايتي از امام صادق (ع) است که مي فرمايد :« اذا قام القائم (ع) دعا الناس الي الاسلام جديدا و هداهم الي أمر قد دثر وضل عنه الجمهور (1) ؛ وقتي امام زمان (ع) قيام کند مردم را به اسلام تازه دعوت مي کند يعني به اسلام ناب فرا مي خواند و به سنت هاي اسلامي که عموم مردم از آن غافل شدند دعوت مي کند . » در عصر امام زمان (ع) که قوانين و حدود منزوي شده اسلام بايد اجرا شود و اين احکام در ميان جامعه پياده مي شود . امام زمان (ع) مردم را به سوي کارهايي دعوت مي کند و به اموري فرا مي خواند که در جامعه کهنه و فرسوده شده و از بين رفته اند و جمهور امت اسلامي از آن بيگانه شدند ، پس از اين روايت مي توان فهميد و نتيجه گرفت که فاصله بين امت اسلامي و اسلام راستين به قدري زياد مي شود که وقتي امام زمان (ع) آمد و اسلام واقعي را در ميان جامعه اجرا کرد ، به نظر مي رسد چيز تازه و جديدي است و به همين خاطر به امام زمان ، « مهدي » گفته اند : « و انما سمي القائم مهديا لأنه يهدي الي أمر مغفول عنه »؛ (2) به خاطر اين که امام زمان (ع) مردم را به سوي کارهايي دعوت و هدايت مي کند که مردم از آن کارها ، غافل شدند و از آن دستورات بيگانه شدند ، بنابراين يکي از نعمت هايي که در زمان حاکميت امام زمان (ع) تحقق پيدا مي کند حاکميت اسلام واقعي است که در طول تاريخ کم رنگ يا از صحنه ي اجتماعي منزوي شده است.

وضعيت اعتقادي

نکته ديگري که باز درباره ي اعتقادي و ديني مطرح مي کنم اين است که در عصر حکومت امام زمان (ع) همه مسلمان مي شوند ، پيروان آئين هاي ديگر از اهل کتاب يعني يهود و نصاري همه بر مي گردند ودين خدا و اسلام را قبول مي کنند . لکن دين که در آن عصر در دنيا حاکميت دارد و مردم پيرو آن هستند دين اسلام خواهد بود .
به تعبير قرآن کريم :( ليظهره علي الدين کله ) (3) « دين اسلام بر همه ي اديان چيره مي شود و تنها دين حاکم بر جامعه مي شود » .
در کتاب شريف بحارالانوار آمده است که شخصي به نام شهر بن حوشب که در زمان حجاج بن يوسف زندگي مي کرد ، روزي در نزد حجاج بود که حجاج به او گفت : يکي از آيات قرآن مرا خسته کرده ، هر چه روي آن فکر و کار مي کنم آن را نمي فهمم . شهر بن حوشب مي گويد : به او گفتم کدام آيه ؟ حجاج گفت که اين آيه : ( وان من أهل الکتاب الا ليؤمنن به قبل موته ) (4) « هيچ اهل کتابي نيست مگر اين که قبل از مرگش به او ايمان مي آورد و مسلمان مي شود ».من اين را نمي فهمم ، اين همه اهل کتاب با دين مسيحي و يهودي از دنيا مي روند من خودم تجربه کردم بعضي از يهود و نصاري که گردنشان را مي زنند ، دقت مي کنم لب هايشان هيچ تکاني نمي خورد ؛ يعني با همان اعتقاد يهودي مي ميرند ؛ اما اين آيه چه مي گويد ؟
شهر بن حوشب مي گويد : من به حجاج گفتم منظور اين است که قبل از اين که قيامت بر پا بشود حضرت عيسي (ع) به امر پروردگار به زمين هبوط مي کند و بر مي گردد باحضرت مهدي (ع) بيعت مي کند و جزو پيروان او مي شود . در آن زمان است که همه ي اهل کتاب از مسيحي و يهودي يکپارچه به دين اسلام در مي آيند و پيرو اسلام مي شوند و منظور اين نيست که همه ي اهل کتابي که الان زندگي مي کنند به هنگام مردن ، مسلمان از دنيا مي روند . حجاج با تعجب گفت : اين را از چه کسي ياد گرفتي ؟ گفتم: از محمد بن علي - امام باقر (ع) - شنيدم . حجاج با آن دنائت و پستي که داشت ، گفت : مفهوم اين آيه را از سرچشمه صاف و زلالي گرفتي ، درست است . (5)
خوب با اين بيان مي شود نتيجه گرفت که در عصر دولت امام زمان (ع) همه ي اهل کتاب به اسلام در خواهند آمدو پس از آن ، بحث جزيه دادن و مسيحي و يهودي ماندن نيست ، ممکن است يک عده مقاومت کنند و اسلام نياورند و بجنگند تا کشته شوند اما عده اي بر مي گردند و به دين اسلام روي مي آورند و پيرو مکتب اسلام و تابع حکومت امام زمان خواهند شد ؛ بنابراين در عصر امام زمان (عج) تنها ديني که همه ي مردم پيرو آن خواهند بود ، اسلام است .

تکامل عقلي جامعه بشري

نکته بعدي درباره ي تکامل عقلي جامعه بشري در آن عصر است . معتقديم زماني که امام زمان (ع) ظهور کند بستر جامعه براي ترقي و رشد عقلي بشر آماده مي شود ، عوامل و موانعي که باعث استضعاف عقلي و فکري جامعه است از بين مي رود و در نتيجه ، همه اين فرصت را پيدا مي کنند که از نعمات الهي برخوردار شوند و از عوامل رشد دهنده ي عقل استفاده کنند .
حکومت امام زمان (ع) در حقيقت به عنوان نعمت الهي است که بستر را براي اين امر مهم ؛ يعني تکامل عقلي و فکري بشر فراهم مي کند .
در اين باب از قول امام باقر (ع) روايت شده :« اذا قام قائمنا وضع يده علي رئوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها أحلامهم ؛ (6) هنگامي که امام زمان (ع) ظهور کند دست خود را بر سر همه ي بندگان خود مي کشد .»
حالا از اين که امام عصر (ع) دست خود را بر سر همه ي مردم مي کشد قطعا منظور دست امام عصر (ع) به معني دست مادي مثل دست بشر نيست بلکه همانند مفهوم يدالله فوق ايديهم است يعني همه ي عواملي که خداوند در جامعه بشري جهت خدمتگزاري ، هدايت و رشد بشر قرار داده ، همه به منزله دست خدا هستند که بر سر بشر کشيده مي شود .

دست خدا

وجود امام زمان (ع) به منزله دست خداست که بر بشريت حاکم مي شود و بشر را از نظر عقلي کامل مي کند و به اين وسيله رحمت خدا بر سر عباد و بندگان خدا کشيده مي شود و عقل ها و افکار و انديشه هاي بشر کامل مي شود ؛ يعني بشر در آن روز به حد اعلاي کمال خويش مي رسد يعني همان چيزي که خداوند ، ابوالبشر را خلق کرد و او را اسماء ياد داد . بندگان خدا در زمان ظهور امام زمان (ع) به آگاهي کامل خواهند رسيد ، افکار و انديشه شان از پراکندگي و تشتت به وحدت مي گرايد . از سرچشمه زلال و صاف الهي سيراب مي شوند . از نظر افکار و انديشه و عقل به حد اعلاي درجه خود مي رسد .
امام باقر (ع) فرمود :« و تؤتون الحکمه في زمانه حتي أن المرأه لتقضي في بيتها بکتاب الله تعالي وسنه رسول الله (ص) ؛ (7) به خاطر توسعه فهم و آگاهي عمومي ، حتي زن ها در خانه هايشان بر اساس کتلاب خدا و سنت رسول خدا (ص) داوري مي کنند ».
در روايت ديگري از قول امام صادق (ع) است که مي فرمايد :« العلم سبعه و عشرون حرفا فجميع ما جاءت به الرسل حرفان فلم يعرف الناس حتي اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا أخرج الخمسه و العشرين حرفا فبثها في الناس وضم اليها الحرفين حتي يبعثها سبعه و عشرين حرفا » ؛ (8) علم بيست و هفت حرف ، شاخه ، شعبه يا موضوع دارد و تمام 124 هزار پيامبر از زمان آدم تا زمان پيغمبر خاتم (ص) که آمدند ، دو حرف از اين 27 حرف را توانستند شکوفا کنند ، يعين دو قسمت از اين 27 قسمت علوم را توانستند براي مردم در جامعه باز کنند ، 25 قسمت ديگر از علوم در جامعه شناخته نيست . کسي از اين علوم تا روز ظهور امام زمان (ع) غير از اين دو حرف هيچ چيز نمي داند . امام زمان (ع) که ظهور کند ، 25 حرف ديگر باز مي شود و در جامعه ظهور و بروز پيدا کرده ، گسترش و حاکميت مي يابد. اين همه ابواب علمي که در زمينه هاي مختلف در دنياست و همواره به سرعت در حال سير تکاملي است خدا مي داند که تا زمان ظهور امام عصر (ع) چه مقدار توسعه و تنوع پيدا خواهد کرد که همه به منزله دو حرف از بيست و هفت حرف است و 25 حرف ديگر در عصر دولت امام زمان (ع) باز مي شود ؛ يعني بشر ظرفيت علمي اش به کمال مي رسد ، به آن جايگاه رفيعي که از نظر علمي و معرفتي مي تواند به آن دست يابد مي رسد. تمام مردم ، همه چيز را مي فهمند ؛ وقتي همه چيز را بفهمند مطمئنا همه ي مشکلات هم حل مي شود ، آن هم فهم درست و دقيق و بي غلط و بي اشتباه که از سرچشمه صاف و زلالي که با دست الهي بر سر بندگان خدا کشيده شده ، در وجود انسان ها تبلورپيدا مي کند .
اين وضعيتي است که درباره ي عقايد ، افکار ، انديشه ، عقول ، اديان و علوم در عصر حاکميت امام زمان (ع) در روايات راجع به آن بحث شده ، اميدواريم که خداوند بر ما منت نهد ، ما را در جهت تطبيق خودمان با آنچه که امام زمان (ع) ظهور پيدا مي کند و آن را مي خواهد حاکم کند ، توفيقات لازم را نصيب همه ي ما بفرمايد .
جامعه اي که منتظر ظهور امام زمان است ، جامعه علمي ، جامعه عقلي ، جامعه ديانت و تقوا است ، جامعه آگاهي است ، اين چيزي است که رسالت امام زمان (ع) است . وقتي آمد بايد اين را به کمال برساند . جامعه ي منتظر ظهور امام زمان (ع) در عصر غيبت بايد در همين جهت تلاش کند تا شايستگي و صلاحيت انتظار فرج امام زمان (ع) را پيدا کند ، ان شاءالله .

پی نوشت:

1. چشم انداز حکومت مهدي (عج) ، ص 167.
2. بحارالانوار : 51/30.
3. بحار الانوار : 51/30.
4. سوره توبه ؛ آيه 33.
5. سوره آل عمران ، آيه 199.
6.بحار الانوار : 350/14.
7. بحارالانوار : 328/52.
8. بحار الانوار : 352/52 ؛ سيماي آفتاب ، ص 419.
9. بحارالانوار : 336/52.

منبع:کتاب ذکر نور در حضور مشتاقان ظهور

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:24 مهر 1393 - 3:30

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد