نمونه‌هايي از كرامات أمير المؤمنين (عليه السلام) در كتب أهل سنت

(بسم الله الرحمن الرحیم)
حاكم نيشابوري مي‌گويد كه من از اسماعيل بن أبي خالد از قيس بن أبي حازم نقل مي‌كنم:
 

من در مدينه منوره بودم كه ديدم عده‌اي جمع شده‌اند و يك سواره‌اي هم آنجا بود كه دورش را گرفته بودند و او را تماشا مي‌كردند. جلو رفتم و ديدم فردي كه سوار بر اسب است:

و هو يشتم علي بن أبي طالب و الناس وقوف حواليه

به علي بن أبي طالب ناسزا مي‌گويد و مردم هم دورش را گرفته و او را تماشا مي‌كنند.

إذ أقبل سعد بن أبي وقاص فوقف عليهم، فقال: ما هذا؟ فقالوا: رجل يشتم علي بن أبي طالب.

سعد بن أبي وقاص آمد و گفت: چه شده است؟ گفتند: مردي است كه به علي بن أبي طالب ناسزا مي‌گويد.

فتقدم سعد فأفرجوا له حتي وقف عليه، فقال: يا هذا علي ما تشتم علي بن أبي طالب؟ ألم يكن أول من أسلم؟ ألم يكن أول من صلي مع رسول الله صلي الله عليه و آله؟ ألم يكن أزهد الناس؟ ألم يكن أعلم الناس؟ و ذكر حتي قال: ألم يكن ختن رسول الله صلي الله عليه و آله علي إبنته؟ ألم يكن صاحب راية رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم في غزواته؟

سعد بن أبي وقاص نزديك آن مرد آمد و به او گفت: به چه دليلي علي بن أبي طالب را ناسزا مي‌گويي؟ آيا علي بن أبي طالب اولين كسي نبود كه به پيامبر (صلي الله عليه و سلم) اسلام آورد؟ آيا او اولين كسي نبود كه با رسول الله (صلي الله عليه و‌‌ سلم) نماز خواند؟ آيا او زاهدترين مردم نيست؟ آيا او عالم‌ترين انسان‌ها نيست؟ آيا او داماد رسول الله (صلي الله عليه و‌‌ سلم) و شوهر دختر رسول الله (صلي الله عليه و‌‌ سلم) نيست؟ آيا او پرچم‌دار رسول الله (صلي الله عليه و‌‌ سلم) در تمام غزوات نبود؟

ثم استقبل القبلة و رفع يديه و قال: أللهم إن هذا يشتم وليا من أوليائك، فلا تفرق هذا الجمع حتي تريهم قدرتك، قال قيس: فوالله! ما تفرقنا حتي ساخت به دابته، فرمته علي هامته في تلك الأحجار، فانفلق دماغه و مات.

سپس سعد بن أبي وقاص رو كرد به طرف قبله و دستانش را بلند كرد و گفت: خدايا! اين مرد، يكي از أولياء تو را ناسزا مي‌گويد. قبل از اين‌كه اين جمع متفرق شوند، قدرت خود را به آنها نشان بده. قيس گفت: به خدا قسم! ما هنوز متفرق نشده بوديم كه اين اسب رم كرد و آن مرد را زمين زد و روي سنگ‌ها افتاد و مغزش منفجر شد و مرد.

هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجاه.

حاكم نيشابوري مي‌گويد: اين حديث بنا بر شرايط صحيح بخاري و صحيح مسلم صحيح است، ولي آن دو اين حديث نياورده‌اند.

المستدرك علي الصحيحين للحاكم النيشابوري، ج 3، ص 500، سال چاپ: 1408 هجري و 1988 ميلادي، ناشر: دار الكتب العلمية ـ بيروت

 

 
نمونه دوم:

نمونه ديگر را إبن قيّم جوزيه نقل مي‌كند. إبن قيّم جوزيه روي اين مسائل عرفاني و كرامات، مقداري دست و دلبازتر از استادش إبن تيميه است. در كتاب المنامات إبن أبي الدنيا مي‌گويد:

من مردي را در شام ديدم كه نصف صورتش سياه شده است. از او سؤال كرديم كه چه شده است؟ گفت: من نسبت به علي بن أبي طالب جسارت مي‌كردم تا اين‌كه شبي در خواب ديدم فردي به من گفت:

أنت صاحب الوقيعة في؟ فقلت: بلي، فضرب شق وجهي، فأصبحت و شق وجهي أسود كما تري.

تو هستي كه نسبت به من جسارت مي‌كني؟ گفتم: بله. سپس به يك طرف صورتم آن‌چنان سيلي زد كه وقتي از خواب بلند شدم، ديدم كه نصف صورتم سياه شده است همين‌طور كه مي‌بينيد.

الروح لإبن قيّم جوزيه، ص 189، چاپ دار الكتب العلمية
 
 

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:30 مهر 1393 - 19:44

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد