آیاغذاخوردن بدون اجازه در قران امده است؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
آيا واقعيت دارد كه در قرآن آمده كه رفتن سريخچال خانه خويشاوندان و غذاخوردن بدون اجازه آنها اشكالى ندارد؟ آيا اين كار، حرام و مخالف ادب نيست؟<BR>2 . آيا مى شود انسان از خانه پدرش، چيزى غيرخوردنى، بدون اجازه ببرد؟

«وَ لا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَى الْمَرِيضِ حَرَجٌ وَ لا عَلى أَنْفُسِكُمْ أَنْ تَأْكُلُوا مِنْ بُيُوتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ آبائِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أُمَّهاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَعْمامِكُمْ أَوْ بُيُوتِ عَمَّاتِكُمْ أَوْ بُيُوتِ أَخْوالِكُمْ أَوْ بُيُوتِ خالاتِكُمْ أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ أَوْ صَدِيقِكُمْ لَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَأْكُلُوا جَمِيعاً»؛ نور (24)، آيه 61.؛ «به شما ايرادى نيست كه از خانه هاى خودتان بخوريد يا از خانه هاى پدرانتان يا خانه هاى مادرانتان يا خانه هاى برادرانتان يا خانه هاى خواهرانتان يا خانه هاى عموهايتان يا خانه هاى عمه هايتان يا خانه هاى دايى هايتان يا خانه هاى خاله هايتان يا آن خانه هايى كه كليدش را در اختيار داريد يا خانه دوستتان...».
ما در فقه اسلامى، قاعده اى داريم كه هر كسى مالك مال خودش است و مالكيت او، محترم است و كسى در مال ديگرى، نمى تواند تصرف بكند؛ مگر اين كه اجازه بگيرد «لايجوز لِأحَدٍ اَن يتصرف فى مال غيره الاّ باذنه»؛ «الناس مسلطون على اموالهم».. بنابراين، ملكيت، يك امر پذيرفته شده است؛ اما چند مورد از اين قاعده استثنا شده است و لازم نيست افراد اجازه بگيريد؛ چون خدا براى تصرف، اجازه داده و اين خيلى جالب است؛ زيرا نشان دهنده صميميت است كه بدون اجازه صاحب خانه، در خانه هايشان چيزى بخوريد؛ براى اين كه خويشاوندان نزديك، احساس بيگانگى نكنند و صفا و صميميت ميان آنان، زياد شود.
علاوه بر اين، اين حكم، يك تعليم است براى انسان؛ يعنى گرچه به تو گفتم مالك هستى، ولى در مقابل خداوند كه مالك الملوك است، خودت را مالك ندان و هر جايى كه او اجازه داد، تو تسليم باش.
خداوند مى فرمايد: هيچ ايرادى بر شما نيست كه از خانه خودتان بخوريد (-(خانه خود، شامل خانه فرزند و همسر خود انسان نيز مى شود)-) و چه بسا شروع مطلب از خانه خود، براى ايجاد روحيه قطع وابستگى به اموال خود باشد؛ زيرا بعضى ها در خانه خودشان خوب نمى خورند؛ اما جاهاى ديگر، خوب مى خورند و همچنين خانه پدرتان، هرچند فرزند، مستقل و بزرگ شده باشد؛ ولى وقتى به خانه پدر خود رفت، مى تواند از خوراكى ها و امكانات منزل پدر خود استفاده كند و نيازى به اجازه گرفتن نيست و نيز از خانه مادرهايتان؛ پس اگر پدر كسى از دنيا رفت يا پدر و مادر او از هم جدا شدند و مادر مجدداً شوهر كرد، تصور نشود كه خانه مادر، خانه غريبه است؛ خير، روابط و صميميت ها، بايد حفظ شود و به همين دليل، براى خوردن، نيازى به اجازه گرفتن نيست. «أَوْ بُيُوتِ إِخْوانِكُمْ»؛ خانه برادرهايتان كه مى رويد، سر يخچال برويد و هرچه خواستيد، بخوريد و نيازى به اجازه نيست.
«أَوْ بُيُوتِ أَخَواتِكُمْ...» و بعد خانه خواهرهايتان، دايى هايتان و خاله هايتان همه را مى گويد. اين كه مشهور شده مى گويند: «مگر خانه خاله است»، ريشه قرآنى دارد؛ ولى در اين زمان، آيا اين چنين است؟ فرهنگ ها متأسفانه عوض شده، وقتى انسان خانه خاله اش مى رود، مثل اين كه خانه غريبه اى رفته، تا دعوت نكند، نمى رود؛ تا چه رسد به اين كه سر يخچال برود و چيزى بخورد! عمو هم همين طور است. اصلاً خانه اين افراد كه در آيه ذكر شده، بايد مثل خانه خود انسان باشد؛ تا رابطه ها نزديك و ارتباط افراد بيشتر شود.
«أَوْ ما مَلَكْتُمْ مَفاتِحَهُ»، كسى كه كليد خانه اش را به شما مى دهد و مى گويد: ما به مسافرت مى رويم؛ مواظب خانه ما باش؛ چون كليد خانه اش را به شما داده، امين اين خانه هستيد و هر چه خواستيد، مى توانيد بخوريد!
بعضى ها مى گويند: آيا مى شود ببريم؟ پاسخ اين است كه آن چه آيه مى فرمايد، خوردن است؛ نه بردن!
آيا مى شود انسان از خانه پدرش، چيزى غير خوردنى، بدون اجازه بردارد؟
در اين مورد، نياز به اجازه است. يك ضرب المثل مى گويد: خوردن دارد؛ ولى بردن ندارد. ما بايد به همان حدّ و اندازه اى كه قرآن اجازه داده، اكتفا كنيم و طبق نظر خود، بر سخن خداوند، اضافه نكنيم.
پس دو نكته مهم از اين آيه فهميده مى شود؛ يك نكته علمى - فقهى كه اگرچه بنا بر آيات قرآن و روايات، مالكيت هر شخصى محترم است و تصرف در اموال مردم، نياز به اجازه دارد، اما طبق اين آيه، گروهى اجازه نياز ندارند؛ پس نكته علمى اين است كه اين آيه، استثناى قاعده فقهى ملكيت است.
نكته دوم، اخلاقى و عرفانى است كه مالك الملوك، خداست. اين آيه مى فهماند كه درست است كه من خدا گفتم ملكيت اشخاص محترم است، اما خيلى خودتان را گم نكنيد؛ مالك اصلى، خداست.
اگر من اجازه دادم، ديگر شما خود را مالك ندانيد. خيلى زشت است انسان به خانمش بگويد: فلان خواهرت يا بچه هايش اين جا نيايند. اگر كسى مؤدب به آداب اسلامى باشد، حتى اگر خورده حساب با يكى از افراد ذكر شده در آيه داشته باشد، رفت و آمد آنها را به خانه خود، نهى نمى كند. بايد آدمى در مقابل مسئله اى كه خدا اجازه داده، تسليم باشد؛ حتى اگر موافق ميلش نباشد.
بالاخره انسان بايد مراعات بكند يا نه؟
منظور از مراعات چيست؟ آن چيزى كه خوشش نمى آيد به آن دست بزنند، دم دست نگذارد و يك جايى پنهان كند؛ امّا يخچال و كابينت، جاى پنهان كردن خوراكى ها نيست. اگر كسى كليد خانه اش را به دست كسى داد، بايد قيد كابينت و يخچال را بزند. بله، گاهى انسان در خانه اش يك كمد دارد براى وسايل شخصى كه اين را مسلم كسى دست نمى زند و آيه، مربوط به آن نيست؛ بلكه مربوط به همين صميميت و خوردن است. بعضى ها اخلاق بدى دارند؛ وقتى به ميهمانى خويشان با دوستان خود مى روند، مى گويند: آيا راضى هستى بيشتر بخورم؟ اين سؤال، زشت است؛ حتى اگر به شوخى باشد؛ مگر مى شود راضى نباشد. رابطه اى كه خداوند خواسته بين دوستان و خويشان باشد، نكته تربيتى و بسيار مفيدى است.
اگر اين گروه از خويشاوندان ناراضى باشند، آيا باز هم مى شود از مالشان خورد يا اجازه گرفتن لازم است؟
در اين فرض، اختلاف فتوا وجود دارد؛ يعنى اگر خاله و عمه نهى صريح كردند يا علم به عدم رضايت آنها داشتيد، يك مسئله ديگرى است.
بعضى از فقها مى گويند: اينها حق ندارند نهى كنند؛ وقتى خدا اجازه داده، ما حق نهى نداريم. خداوند مالك الملوك است و اين مقدار مال خودت نيست؛ مال خداست.
گروه ديگر از فقها، مى فرمايند: آيه مذكور، مربوط به صورت عدم علم به نارضايتى آنهاست؛ نه صورتى كه علم به عدم رضايت است. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد نمايندگي مقام معظم رهبري در دانشگاه ها، كد: 7/500037)



- لینک کوتاه این مطلب

» پرسمان دانشجویی
تاریخ انتشار:10 آبان 1393 - 11:12

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد