در زیارت آل یاسین آمده است که یَومَ لایَنفَعُ نَفساً ایمانُها لَمتَکُن آمَنَت مِن قَبل اَو کَسَبَت فی ایمانِها خَیراً آیا این از صفات دوران ظهور است و اگر این چنین است یعنی راه توبه در دوران ظهور بر ستمگران بسته است ؟
- پاسخ اجمالی
در توضیح اینکه منظور از بعض آیات پروردگار چیست؟ گفته شده که یا منظور، وقوع حادثهای است که حیات دنیایی را تبدیل به حیات برزخی میکند و زمان عمل به پایان میرسد و زمان رسیدن به پاداش شروع میشود که همان مرگ باشد. و یا منظور، نشانهای است که مستلزم مستقر شدن مَلَکه کفر و انکار در قلب این گونه افراد باشد به گونهای که نتوانند به توحید اقرار کنند و فقط به زبان و آن هم به خاطر ترس از عذاب اظهار ایمان میکنند که در هیچکدام از این دو صورت این نوع ایمان و عمل پذیرفته شدنی نیست.[1]
با این حال، در سخنان پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) آمده؛ این آیه شریفه، اشاره به وقایع زمان ظهور حضرت مهدی(عج) دارد. زراره، حمران و محمد بن مسلم، از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل کردهاند: «منظور از بعض آیات پروردگار، طلوع کردن خورشید از سمت مغرب و خارج شدن جنبندهای (دابه) از زمین و دجال است. در این زمان کسی که بر انجام گناه اصرار ورزیده و عملی طبق ایمانش انجام نداده باشد، برایش ایمان آوردن بعد از وقوع این آیات، نفعی نخواهد داشت».[2] اهل سنت نیز شبیه این دسته از روایات را نقل کردهاند و برخی به قبول نشدن توبه در این روز تصریح کردهاند.[3] به هر ترتیب، آن روز که خورشید از مغرب طلوع میکند، روزی است که قدرت و سلطنت خدا ظهور پیدا میکند و مردم به اجبار به سمت ایمان آوردن سوق داده میشوند ولی نفعی برایشان نخواهد داشت.[4]
برخی از روایات دیگر، این موضوع را مربوط به زمان خالی شدن زمین از حجت الهی عنوان کرده و گفتهاند: همیشه بر روی زمین حجت الهی وجود دارد مگر چهل روز قبل از وقوع حادثه قیامت که حجت الهی از روی زمین برداشته میشود و در این مدت ایمان کسی که قبلاً ایمان نیاورده پذیرفته نمیشود.[5]
نتیجه اینکه؛ موضوع مورد بحث مربوط به زمان ظهور حضرت قائم(عج) است و به دلیل اضطراری بودن ایمان آوردن کافران، این ایمان از آنها پذیرفته نمیشود. به دیگر سخن؛ گروهی از سرکردگان کفر و شرک دیگر با ظهور نشانههای شکست خویش نمیتوانند در آن زمان، ریاکارانه خود را توّاب نشان دهند، اما اینگونه نیست که در آن زمان هیچ فردی نتواند توبه کند.
[1]. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 386 - 387، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ پنجم، 1417ق.
[2]. عیاشی، محمد بن مسعود، التفسیر، محقق و مصحح: رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 384 – 385، المطبعة العلمیة، تهران، چاپ اول، 1380ق.
[3]. ر.ک: بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق: الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 6، ص 58، و ج 8، ص 106، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق؛ قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق: عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 4، ص 2267، دار الاحیاء التراث العربی، بیروت، بیتا؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق: الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف: ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 16، ص 264، مؤسسة الرسالة، بیروت، چاپ اول، 1421ق؛ ر.ک: بغدادی، علاء الدین علی بن محمد، لباب التاویل فی معانی التنزیل، تصحیح: شاهین، محمد علی، ج2، ص: 175 – 176، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[4]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 391.
[5]. ر.ک: بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، البرهان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 501، مؤسسه بعثت، قم، چاپ اول، 1374ش.