میگویند بعدها استغفار کرد که چرا من این چند کلمه را که غیر ذکر بود به زبان آوردم. همین آدم در دوران امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) جزء سپاهیان ایشان بوده است. یک روز آمد خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) عرض کرد: «یا امیرالمؤمنین! انا شککنا فی هذا القتال». «انّا» که میگوید معلوم میشود که او نماینده عدهای بوده است. یا امیرالمؤمنین! ما دربارهٔ این جنگ شک و تردید داریم، (جنگ با معاویه) میترسیم این جنگ، جنگ شرعی نباشد. چرا؟ چون ما داریم با اهل قبله میجنگیم، ما داریم با مردمی میجنگیم که آنها مثل ما شهادتین میگویند، مثل ما نماز میخوانند، مثل ما رو به قبله میایستند. و از طرفی شیعه امیرالمؤمنین بود، نمیخواست کنارهگیری کند. گفت: «یا امیرالمؤمنین! خواهش میکنم کاری را به من واگذار کنید که در آن شک وجود نداشته باشد، من را به جایی و دنبال مأموریتی بفرست که در آن شک نباشد».[۱] شاید برای برخی این سؤال پیش بیاید که چرا شخصی مثل خواجه ربیع که در عبادت سرآمد است و جزء زهاد ثمانیه است، وقتی در میدان جنگ قرار میگیرد، با اینکه در کنار امیرالمؤمنین (علیه السلام) قرار دارد، دست و پایش میلرزد و نمیتواند با جبهه مقابل بجنگد؟
در دین ما توجه به خدا و رعایت تقوی خیلی سفارش شده است، اما اینکه ملاک تشخیص حقانیت یک فرد یا گروه، فقط عبادت و بندگی باشد؛ اینطور نیست. اگر اینطور بود که خوارج در عبادت سرآمد بودند. امام رضا (علیه السلام) میفرمایند: «لیست العبادة کثرة الصلاة و الصیام العبادة التفکر فی امر الله جل و علا.» یعنی عبادت، بسیاری روزه و نماز نیست؛ بلکه بسیار اندیشه نمودن در امر خداست. عبادت اگر با بصیرت و قدرت تشخیص حق از باطل همراه نباشد نه تنها فایده ندارد، مضر هم هست.
طلحه بن زید میگوید از امام صادق (علیه السلام) شنیدم که فرمودند: «العامل علی غیر بصیرة کالسائر علی غیر طریق لا یزیده سرعة السیر الا بعداً.[۲] کسی که عملش بر مبنای بصیرت و همراه بصیرت نباشد، مانند مسافری است که در مسیر منتهی به هدفش قرار گرفته است». مثلاً میخواسته از تهران برود مشهد ولی اشتباهی در مسیر اصفهان قرار گرفته است. هرچه سرعت خود را زیاد کند، سرعت دور شدنش از هدف و مقصد بیشتر میشود. بندگی و عمل بدون بصیرت هم همین است. انسان وقتی عمل بسیار انجام داد، ولی قدرت تشخیص نداشت، عمل زیاد او را مغرور میکند و لذا از هدف دور میشود و چنین افرادی وقتی به خود میآیند که کار از کار گذشته. امام علی (علیه السلام) فرمودند: «من نام عن نصرة ولیه انتبه بوطأة عدوّه.[۳] هر کس در وقت نیاز امامش و رهبرش خواب باشد و او را یاری نکند با لگد دشمن از خواب بیدار میشود.»
اگر میخواهیم از افرادی باشیم که در تشخیص حق دچار اشتباه نشویم و در امتحانی که به سراغمان میآید سربلند باشیم باید به چند چیز توجه داشته باشیم. یکی از راهکارهای کسب بصیرت، تفکر در تاریخ و سرنوشت افرادی است که در بزنگاههای حساس تاریخ نقش ایفا کردند؛ چه نقش مثبت و چه نقش منفی. چون تاریخ مدام در حال تکرار است؛ فقط نام افراد و زمان عوض میشود. به همین دلیل امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: «من طالت فکرته حسنت بصیرته.[۴] هر که تفکرش طولانی شود و اهل تفکر باشد، بصیرت خوبی پیدا میکند.» امیرالمؤمنین (علیه السلام) ضمانت کرده که اگر کسی در تاریخ تدبر و تفکر کند، بصیرت پیدا میکند.
امام در ادامه نسبت به اینکه از امام فاصله بگیریم و تابع فرامینش نباشیم هشدار میدهد و میفرماید: «و الله لتفعلنّ الله عنکم سلطان الاسلام ثم لا ینقله الیکم أبدا حتی یأرز الامر الی غیرکم.[۶] به خدا سوگند اگر در پیروی از حکومت و امام، اخلاص نداشته باشید، خدا دولت اسلامی را از شما خواهد گرفت که هرگز به شما باز نخواهد گردانید و در دست دیگران قرار خواهد داد».
پینوشت:
[۱]. مرتضی مطهری، مجموعه آثار (شهید مطهری)، تهران: انتشارات صدرا، ۱۳۸۴، ج ۲۳، ص ۵۰۰.
[۲]. احمد بن محمد البرقی، المحاسن، نقم: دار الکتب الاسلامیه، ج ۱، ص ۱۹۸.
[۳]. عبد الواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ١٣٧٨، ص ۶۳۰.
[۴]. عبدالواحد بن محمد تمیمی آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم: مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۳۷۴. ص ۵۷.
[۵]. نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، قم: دار الهجره، ص ۲۴۴.
[۶]. همان.