سؤال مهمتری که مطرح است این است، حال که امام میدانست به شهادت میرسد، چرا زنان و فرزندان را با خود به کربلا آورد؟ مگر امام حسین (علیه السلام) مظهر غیرت الله نیست؟ در پاسخ باید گفت که یکی از مهمترین ادلهای که باعث شد امام، زنان و فرزندان اهل بیت را با خود بیاورد، این است که حرکت امام (علیه السلام) یک انقلاب است و این انقلاب دارای دو بخش است که بخش اول این انقلاب به عهده امام (علیه السلام) و اصحابش است و بخش دوم این انقلاب را باید حضرت زینب (علیها السلام) به همراه زنان و فرزندان اهل بیت مدیریت کند. در واقع انقلاب حسینی از دو بخش خون و زبان تشکیل شده است. به تعبیر دیگر این تحول و انقلاب فرهنگی با جهاد نظامی و شمشیر آغاز میگردد که اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به همراه اصحاب با وفایش عهدهدار این مبارزه است و ادامهدهنده این انقلاب فرهنگی به عهده روشنگریها و مجاهدتهای فرهنگی حضرت زینب (علیها السلام) است. و این انقلاب و مبارزه برگرفته از کلام رسول مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) میباشد که فرمودند: «إن المؤمن مجاهد بسیفه و لسانه.[۲] مؤمن با شمشیر و با زبانش جهاد و مبارزه میکند».
وقتی که قیام امام حسین (علیه السلام) و حادثه عاشورا را بررسی میکنیم، مشخص میشود که حضور حضرت زینب (علیها السلام) در کنار امام حسین (علیه السلام) و بعد از حادثه عاشوراء ضروری است، چرا که عملیات تبلیغی و روانی دشمن در تضعیف و سرپوش گذاشتن اشتباه خود نسبت به اتفاقی که در کربلا رقم زد، بعد از حادثه عاشورا شروع شد و این عملیات تبلیغی نیاز به یک روشنگری و رسواسازی دارد که اگر این اتفاق نمیافتاد، حرکت امام (علیهالسلام) ناتمام و شاید کم اثر میشد. حضرت زینب (علیها السلام) در اولین برخورد در کوفه وقتی وارد بازار کوفه شد گریه و زاری مردم را دید، پرده از حقیقت آنها برداشت و دورویی آنها را به تصویر کشید تا گریه آنها پرده بر حقیقت نپوشاند و آنها را اینگونه رسوا کرد: «یا أهل الکوفة! یا أهل الختل و الغدر و الخذل ألا فلا رقأب العبرة و لا هدأت الزفرة إنما مثلکم کمثل آلتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتخذون أیمانکم دخلا بینکم ... [۳] ای مردم کوفه! ای نیرنگبازان، بیوفایان و پراکندگان! آیا به حال ما گریه میکنید، اشکتان خشک مباد. و ناله شما فرو ننشیند. مثل شما مثل آن زنی است که رشتههای خود را پس از تابیدن باز میکرد، چه فضیلتی در شما هست؟ لاف و گزاف، آلودگی و سینههای پرکینه، در ظاهر همانند کنیز چاپلوس، و در باطن همانند دشمنان سخنچین، یا مانند سبزیهایی هستید که در لجنزارها روییده، و یا نقرهای که با آن قبر مرده را بیارایند، بدانید که برای آخرت خود کردار زشتی از پیش فرستادید که به خشم خداوند گرفتار، و در عذاب جاوید خواهید ماند. آیا گریه میکنید و فریاد گریه سر میدهید؟! آری به خدا سوگند باید زیاد بگریید و کمتر بخندید، که دامن خود را به ننگ آلوده نمودهاید که هرگز نمیتوانید آن را بشویید. خون سرور جوانان اهل بهشت و پناه نیکان شما و گریزگاه پیشآمدهای ناگوار شما، و جایگاه رفیع حجت شما و بزرگ و رهبر قوانین شما را ریختهاند».
بله در لحظات حساس که نیاز به حضور این بزرگوار بود، در صحنه حاضر شد و امر به معروف و نهی از منکر را عملاً انجام دادند تا جامعه از انحراف و فساد پاک شود. اساس حرکت امام حسین (علیه السلام) نیز همین بود؛ ایشان میفرمایند: «إِنّی لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْ صْلاحِ فی أُمَّةِ جَدّی (صلی الله علیه و آله و سلم) أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی عَنِ المُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی وَ أَبی.[۴] من از روی خودخواهی و خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری قیام نکردم، بلکه قیام من برای اصلاح در امّت جدّم میباشد، میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم».
توصیه حضرت لقمان به فرزندش این بود که بر سختی این مسیر صبر کن و به خاطر اهمیت این کار از این کار دست بر مدار. «یا بنی اقم الصلاة و أمر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک إن ذلک من عزم الامور [لقمان/ ۱۷] پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصائبی که به تو میرسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است».
پینوشت:
[۱]. اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران: نشر جهان، ۱۳۴۸، ص ۶۴.
[۲]. تفسیر نورالثقلین، عروسی حویزی، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ هجری قمری، ج ۴، ص ۷۰.
[۳]. الاحتجاج علی أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی، قم: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ قمری، ج ۲، ص ۳۰۴.
[۴]. بحارالانوار، علامه مجلسی، انتشارات دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ قمری، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
[۵]. همان، ج ۷۰، ص ۳۶۹.
[۶]. سخنان مقام معظم رهبری در جمع مردم قم در سالروز قیام مردم قم، ۱۹/۱۰/۱۳۶۸