(بسم الله الرحمن الرحیم)
خداوند متعال میفرماید:
وَ نُریدُ اَنَّ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضعِفُوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ.[۱]
اراده ما بر این قرار گرفته که بر مستضعفین زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین [روی زمین قرار] دهیم.
پینوشتها
آیه «استضعاف» چگونه بر ظهور امام مهدی علیهالسلام دلالت دارد؟
خداوند متعال میفرماید:
وَ نُریدُ اَنَّ نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ اسْتُضعِفُوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّةً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ.[۱]
اراده ما بر این قرار گرفته که بر مستضعفین زمین منت بگذاریم و آنها را پیشوایان و وارثین [روی زمین قرار] دهیم.
مطابق سیاق آیات قبل و بعد این آیه، مفسران اهل سنت و شیعه، آن را
مربوط به قوم بنیاسرائیل میدانند.[۲] آنان بودند که روی زمین به استضعاف
کشیده شدند و خداوند آنها را بر فرعونیان پیروز گرداند، ولی ظاهر آیه دلالت
بر قانون کلی و اراده و مشیت همیشگی خداوند نسبت به مستضعفین تا روز قیامت
دارد. خداوند اراده کرده که بهحسب شرایط خاص، مستضعفین را بر مستکبران
عالم پیروز گرداند که نمونهای از آن، تحقق مشیت الهی نسبت به پیروزی
بنیاسرائیل و زوال حکومت فرعونیان بود. نمونه کاملتر آن حکومت پیامبر
اسلام بعد از ظهور اسلام است و مطابق روایات اسلامی کاملترین مصداق آن،
حکومت امام مهدی علیهالسلام در عصر ظهور است که خداوند حکومت او را که
همان حکومت مستضعفین است، در سرتاسر گیتی گسترش خواهد داد و زمین را پر از
عدل و داد خواهد کرد.
این معنا را میتوان از قرائنی بهدست آورد:
این معنا را میتوان از قرائنی بهدست آورد:
۱. اراده خداوند در آیه به صیغه مضارع «نرید» آمده که دلالت بر استمرار دارد؛
۲. در آیه، لفظ «مستضعفین» وارد شده، که اعم از مستضعفین بنیاسرائیل است.
۳. روایاتی که از طرق شیعه و سنی در ذیل آیه وارد شده، دلالت بر عمومیت این سنت الهی دارد:
امام
صادق علیهالسلام فرمود: «همانا آیه مخصوص به صاحب امری است که در
آخرالزمان ظهور و جباران و فرعونیان را نابود خواهد کرد. او شرق و غرب زمین
را مالک میشود، پس زمین را پر از عدل میکند؛ همانگونه که پر از ظلم شده
باشد»[۳].
امام علی علیهالسلام به این مضمون فرمود: «دنیا
بعد از آنکه در برابر ما همچون شتر بدخلق چموشی و سرکشی کرد. به سوی ما
روی میآورد و در برابر ما رام میشود. آنگاه این آیه را تلاوت نمود: «وَ
نُریدُ اَنَّ نَمُنَّ...»[۴].
پینوشتها
۱. قصص: ۵.
۲. مجمعالبیان، طبرسی، ج۸-۷، ص۳۷۵؛ الدرالمنثور، سیوطی، ج۶، ص۳۹۲.
۳. تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، ج۶، ص۵۸.
۴. شواهدالتنزیل، حسکانی، ج۱، ص۵۵۷، ح۵۹؛ ینابیعالمودة، قندوزی، ص۴۳۷.
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:22 آذر 1393 - 22:36
مطالب مرتبط...
نظر شما...