به لطف حضرت حق بنا داريم تا با مروري بر آيات كريمه قرآن ، به دنبال شناخت «انديشه صحيح» باشيم .
«چگونه انديشيدن » از موضوعات مهم علم روانشناسي است كه در زندگي ما جايگاه خاصي دارد، چرا كه بر احساسات ، روحيات و حتي لذات ما اثر ميگذارد و چگونگي عملكردهاي ما را رقم ميزند .
از اين رو در محضر كلام الله قرار ميگيريم تا از ديدگاه قرآن ، با افكار مثبت و منفي آشنا شويم ، انديشههاي صحيح و رشد آفرين را در خود تقويت كنيم ، و از انديشههاي نامناسب و ذلت آفرين فاصله بگيريم .
« الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (البقره /3)»
( (پرهيزكاران) كسانى هستند كه به غيب[ آنچه از حس پوشيده و پنهان است] ايمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى كه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند. (البقره /3) )
در فضاي انديشه صحيح ، انسان داراي افق ديد گستردهاي است سطحي نگر نيست ، و تنها به امور نزديك و دردسترس توجه ندارد .
با تفكر درست، فرد تنها به ظاهر امور بسنده نميكند ، در شمار« يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ» است و با اعتقاد به عالم غيب ، به امكانات بينهايت پشت پرده اين دنيا اعتماد دارد .
اگر چنين ديدگاهي داشته باشيم ، ديگر درعرصه عمل كم نميآوريم. باور داريم كه دركنار نيات پاك و عملكردهاي مثبت ما، نيروهاي زيادي دست اندركارند تا به زمان ، توان و امكانات ما بركت دهند و زمينههاي موفقيت را برايمان فراهم آورند .
قائليم كه خداوند دو ملك را همراه هميشگي ما قرار داده است ، و به نيروهاي ملكوتي بسيار فرمان داده است تا مسؤول خدمت رساني به كساني باشند كه در راه او گام برميدارند .
در سايه ايمان به غيب ،كارآرايي مومن چندين برابر ميشود، و به ياري باور و اعتقادش ، ميتواند نسبت به ديگر افراد ، برنامهريزيهاي كاملا متفاوت داشته باشد .
مرحوم علامه اميني در كتاب «الغدير» ذكر كرده بودندكه اميرالمومنين (ع) شبي هزار ركعت نماز ميخواندند گروهي اين نقل را انكار كردند و گفتند چنين امري امكان ندارد !
علامه اميني به دنبال اين اعتراض ، مدتها هزار ركعت نماز خواندند تا ثابت كنند وقتي فردي غير معصوم قادر به اين كار است ، انجامش براي امام (ع) استعبادي ندارد .
اين تاثير اعتقاد به عالم غيب است .
مرحوم ملاصدرا با استناد به روايت «قلب المؤمن عرش الرحمن» ميفرمايد: وقتي قلب مومن عرش خداوندباشد ، داراي قابليتهاي بينهايت است .
-
اعتماد به خداي سبحان به عنوان قدرتي لايزال ، و احساس بهرهمندي از تواني بيپايان ، انديشه رشد آفريني است كه تنها در سايه «ايمان به غيب» حاصل ميشود .
« الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (البقره/ 3)»
در روانشناسي مطرح ميكنند كه « احساس شايسته بودن» از ويژگيهاي انديشه صحيح است ، و احساس ناشايستگي به عنوان تفكري منفي تلقي ميشود.
« وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» : خداوند با اين تعبير ما را متوجه اين حقيقت ميكند كه ميتوانيم نيازهاي ديگران را تامين كنيم و از آنچه خداي منان در اختيارمان قرار داده براي پركردن خلأها استفاده كنيم .
زماني كه نسبت به خودمان اين تصور را داشته باشيم كه براي ديگران كارآيي داريم ، احساس شايستگي ميكنيم .
اين نفع رساني ميتواند حتي در حد اجابت دعاهايم باشد . هر روزي را به پايان ميرسانم ، تصور كنم بسياري از افرادي كه آن روز توفیق ترک معصیت، توفیق همراهی با دوستان خوب، توفیق فرزنددار شدن و ... با دعاي من بوده . در دعاهايم براي همه طلب خير كردهام ، و امروز آن امور براي گروهي محقق شده است .
وقتي تنها براي خودم در خواست نميكنم دعايم براي ديگران مستجاب ميشود ، چرا كه زبان دعاگوي من ، در مورد خودم مرتكب گناه شده است نه ديگران .
-
از ويژگيهاي انديشه صحيح اين است كه انسان خود را مفيد و توانمند مييابد در فرهنگ ديني ما بنابراين است كه حتي پيرها و سالخوردگان ، خود را عاجز و ناكارا نبينند .
طبق روايات معصومين «البركة مع اكابركم» . در دوران پيري ميزان توانمندي ظاهري فرد كم ميشود ولي خداوند بركات ديگري در وجودش قرار ميدهد . به عنوان مثال ، بر اين باوريم كه وقتي سالخوردهاي در مجلسمان حضور داشته باشد به حرمت موي سپيد او دعاي آن جمع مستجاب ميشود .
حتي در اوج ناتواناييهاي جسمي ، قرار نيست احساس عجز و ناكارآيي بر فرد غالب شود. بايد باورداشته باشد قابليتهاي ديگري دارد كه او را براي ديگران وجودي شايسته و مفيد قرار ميدهد .
-
«إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُونَ (البقره/6)»
(كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمىكند كه آنان را(از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى؛ ايمان نخواهند آورد.)
-
گروهي به آنچه كه مؤمنين باور دارند ، كافرند. مؤمنين به خداوند و عالم غيب ايمان دارند ، به رحمت فراوان، حكمت بيپايان و علم بيانتهاي خدا معتقدند. «كفروا» كساني هستند كه به خاطر عدم اعتقاد به اين امور ، افكاري نادرست دارند و ديدگاههاي اشتباهشان موجب ميشود عملكردهايي نادرست را در پيش گيرند . در نتيجه ، خداوند بر دلها و گوشهايشان مهر ميزند تا قادر به درك حقايق الهي نباشند . « خَتَمَ اللَّهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَ عَلى سَمْعِهِمْ وَ عَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌ (البقره/7) »
(خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهايشان پردهاى افكنده شده؛ و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. (البقره/7) )
از اين آيه مباركه ميآموزيم كه زير بناي اعمال غلط ، افكار غلط است. اگر صاحب انديشه ناصحيح باشيم ، به وادي عملكردهاي نامناسب هم كشيده ميشويم .
-
« وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ (البقره/11) »
(و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاح كنندهايم»!(البقره/11) )
امام صادق (ع) فرمودند : معاويه افراد زمان خودش را در آموختن ايمان آزاد گذاشت ولي اجازه نداد شرك را بشناسد ، چرا كه با شناخت آن متوجه ميشدند معاويه مشرك است .
براي شناخت هر امري بايد ضدش را هم خوب بشناسيم ، تا به شناختي كامل برسيم .
-
خداوند در آيه 11 سوره مباركه بقره ، ما را با انديشهاي ناصحيح آشنا ميكند تا از اين طريق به سوي تفكر درست رهنمون شويم .
يكي از ديدگاههاي اشتباه اين است كه انسان قائل باشد تنها خودش كار درست و ارزشمند انجام ميدهد و ديگران را قبول نداشته باشد . اینکه خود را فاعل در خیرات بداند و سایرین را منفعل در کار صحیح، او مجبور است برای تثبیت این اندیشه نادرست ديگران را رد كند تا خود را اثبات نماید، اما انسان در انديشه صحيح ، با اثبات خوبان در حقیقت خود را اثبات ميكند . و اين تفكري است كه ميتواند فرد را تا بينهايت پرواز دهد .
-
« الَّذي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً ... (البقره/22) »
(آن كس كه زمين را بستر شما، و آسمان[ جو زمين] را همچون سقفى بالاى سر شما قرار داد؛ و از آسمان آبى فرو فرستاد ... (البقره/22) )
انساني كه داراي انديشه صحيح است همه نظام عالم را در خدمت خودش ميبيند هيچگاه تصور نميكند كه «العياذ بالله» خدا برايش كاري نكرده ، يا برايش كم گذاشته است .
انساني كه داراي انديشه صحيح است باور دارد كه از نعمات بسياري برخوردار است ،و تمام كائنات را در خدمت خود ميبيند .
در تصور او ، خداي سبحان براي انجام هر حركت مثبتي نيروها و امكانات فراواني را در خدمت او قرار داده است .
انسان الهي ، احساس ضعف و فقر نميكند، باور دارد كه خالقش در خلقت او العیاذ بالهب نقصانی روا نداشته ، زمين را با همه وسعتش در خدمت او آورده و آسمان را با تمام گستردگيش سقف بالاي سر او قرار داده است .
-
با انديشه صحيح ، انسان كلان نگر است ، نه خرد نگر . تمام نعماتش را بزرگ و وسيع ميبيند (لَكُمُ الْأَرْضَ)
خداوند مقرر نكرده كه تنها قسمتي از زمين در خدمت يك فرد قرار گيرد و ديگر قسمتها به او خدمات رساني نداشته باشد ، يا اينكه هر كس تنها بتواند در بخشي از زمين زندگي كند و به او مجوز خروج از آن منطقه داده نشده باشد .
-
نكته قابل تامل ديگر ، تقدم «لكم» بر «ارض» است . نفرموده « جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ فِراشاً» خداوند سبحان قبل از اينكه از «زمين» صحبت كند ، «لكم» را مطرح كرده است ، يعني فقط براي شما زمين را آفريدم . نه اينكه تصور كنيد خواستم زميني باشد تا آن را مكاني براي حيات انسانها، حيوانها و نباتات قرار دهم ، و محل آمد و رفت ملائك باشد .
زمين را تنها براي انسان آفريدم و فقط اوست كه در اين امر موضوعيت دارد و بقيه طفيل او هستند .
در انديشه صحيح انسان به اين باور ميرسد كه به عنوان خليفه الله چقدر شايستگي دارد كه خداوند در نظام عالم همه چيز را براي او قرار داده است .
-
« وَ بَشِّرِ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْري مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ كُلَّما رُزِقُوا مِنْها مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقاً قالُوا هذَا الَّذي رُزِقْنا مِنْ قَبْلُ وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً وَ لَهُمْ فيها أَزْواجٌ مُطَهَّرَةٌ وَ هُمْ فيها خالِدُونَ (البقره/25) »
(به كسانى كه ايمان آورده، و كارهاى شايسته انجام دادهاند، بشارت ده كه باغهايى از بهشت براى آنهاست كه نهرها از زير درختانش جاريست. هر زمان كه ميوهاى از آن، به آنان داده شود، مىگويند: «اين همان است كه قبلا به ما روزى داده شده بود.(ولى اينها چقدر از آنها بهتر و عاليتر است.)» و ميوههايى كه براى آنها آورده مىشود، همه(از نظر خوبى و زيبايى) يكسانند. و براى آنان همسرانى پاك و پاكيزه است، و جاودانه در آن خواهند بود. (البقره/25) )
آيه مباركه به اهل بهشت اشاره دارد كه هر رزقي در اختيارشان قرار ميگيرد ، ميگويند قبلا از آن بهرهمند بودهايم، زندگيمان هميشه پرثمر بوده و همواره از نتيجه كارهايمان برخوردار ميشديم.
در انديشه صحيح، انسان باور دارد كه تمام تلاشها و حركتهاي مثبتش ثمر دارد، و هيچگاه زندگيش را فاقد نتيجه نميبيند .
در انديشه صحيح فرد يقين دارد كه هيچ كاري بدون ثمر نيست و هر توفيقي روزيش ميشود نتيجه بخش است . گاهي اين نتيجه را زود دريافت ميكند و گاهي ثمردهياش به زمان طولاني نياز دارد .
ممكن است نسلهاي آينده او از ثمره كارش بهرهمند شوند و يا حتي در عالم ديگر از نتايجش برخوردار شود .
در ديدگاه انساني با تفكر درست ، حتي گفتن يك ذكر نميتواند بينتيجه باشد و يقينا آثار مادي و معنوي خاص را به دنبال دارد .
-
« كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللَّهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُميتُكُمْ ثُمَّ يُحْييكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ (البقره/28)»
(چگونه به خداوند كافر مىشويد؟! در حالى كه شما مردگان(و اجسام بىروحى) بوديد، و او شما را زنده كرد؛ سپس شما را مىميراند؛ و بار ديگر شما را زنده مىكند؛ سپس به سوى او بازگردانده مىشويد. (البقره/28) )
از خصوصيات ديگر انديشه صحيح اين است كه تغييرات را براي انسان قابل مشاهده ميكند .
اينطور نيست كه فرد از خودش ناراضي باشد ، عملكردهايش را نپسندد و همه امور اطرافش را منفي ببيند و ناشي از بدشانسي بداند و ... بگويد هميشه اينگونه بودم و هستم .
كسي كه از انديشه صحيح برخوردار است دائما تغييرات را در خود احساس ميكند و ميداند در مسير رو به كمال ، در حال تحول است .
هدیه به پیشگاه مطهر پیغمبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم صلوات