پیغام امام زمان(عج) به گلپایگانی جوان +عکس

(بسم الله الرحمن الرحیم)

عده کثیری از علما ایران در قم جمع شدند و علیه رضاشاه به خاطر عمل نکردن به قانون اساسی قیام کردند، ولی شیخ عبدالکریم حائری از آن‌ها استقبال نکرد. در این میان گلپایگانی جوان در حیرت بود که چه کار کند.


آیت‌الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی از مراجع تقلید و علمای بزرگ شیعه در دوران معاصر است که بعد از درگذشت آیت‌الله بروجردی به مقام مرجعیت رسید، ایشان در مبارزات انقلاب از همراهان امام خمینی(ره) بود که پس از تبعید امام به عراق بیانیه‌ها، اعلامیه‌ها و سخنرانی‌هایی در حمایت از امام(ره) و انقلاب اسلامی ایراد کرد.

 

 

 

 

از جمله اقدامات به یادگار مانده از این مرجع بزرگوار می‌توان به تأسیس بیمارستان، مدارس علمیه، دارالقرآن الکریم و مجمع اسلامی لندن اشاره کرد، این عارف بالله روز بیست و چهارم جمادی‌الثانی ندای حق را لبیک گفت و پیکر مطهرش بعد از اقامه نماز توسط آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی(داماد ایشان) در مسجد بالاسر حرم حضرت معصومه در کنار دیگر مراجع تقلید به خاک سپرده شد.

 

 

 

 

مرحوم آقای میرزا رضی تبریزی(ره) که از اعاظم علما و خود در معرض مرجعیت بوده‌اند، درباره جایگاه علمی و فقهی آیت‌الله گلپیاگانی این چنین بیان کرد: «عنده فقه زراره»؛ یعنی نزد آیت‌الله گلپایگانی فقه و فقاهت زراره بن اعین وجود دارد، این گواهی نزد آن‌هایی که اهل علم و فقاهت هستند، واضح است که در چه درجه بالای از شهادت است.(*)

 

 

 

 

به مناسبت سالروز وفات این عالم ربانی سه حکایت از زندگانی ایشان در ادامه می‌آید:

*برپایی مجلس فاطمی در زمان طاغوت

در خفقان حکومت پهلوی، یک سال شرایط جوری شد که در ایام فاطمیه حتی بعضی از مراجع هم مجالس روضه را تعطیل کرده بودند، عده‌ای به آقا گفتند: آقا روضه نگیریم که عمال حکومت سوء استفاده می‌کنند و به بهانه آن شما را اذیت می‌کنند، ایشان فرمود: باید روضه‌مان را همچون سابق داشته باشیم. به علاوه حالا که بیچاره و گرفتار هستیم باید بیشتر و با حال بهتری مجالس اهل بیت(ع) را برگزار کنیم که شاید خدا به برکت اهل بیت(ع) ما را از این مشکل نجات دهد!
عرض کردند: آقا حالا که می‌خواهید روضه بگیرید، پس خودتان به مجلس تشریف نیاورید یا کمتر بیایید، آقا در جواب فرمود: ما مردم را دعوت کنیم برای مجلس عزا و خودمان نیاییم اگر بلایی قرار است نازل شود ما هم با مردم هستیم.

 

 

 

 

بنابراین مجلس روضه را همچون سابق برگزار کردند و جمعیت زیادی در جلسه شرکت کرده بودند، بعد ازظهر آن روز ساواک به منزل ایشان وارد شده و افراد دفتر را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
بعد آمدند کنار اتاق شخصی ایشان، شیشه اتاق را شکستند و گاز اشگ آور به داخل اتاق انداختند که آقا به خاطر همین امر به اتاق کناری تشریف برده بودند، به خاطر همین قضیه حال آقا و عیالشان وخیم شد و آن‌ها را به بیمارستان منتقل کردند، جالب اینکه با این حال آقا فردای همان روز روضه را برگزار کردند که البته افراد محدودی شرکت داشتند.

 

 

 

 

*به شیخ عبدالکریم پناه ببرید!

آقای گلپایگانی نقل می‌کردند: آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی اعتقاد داشت که باید با رضاشاه مخالفت کرد و عده کثیری از علما ایران به رهبری آیت‌الله حاج آقا نورالله در قم جمع شدند و همه علیه رضاشاه به خاطر عمل نکردن رضاشاه به قانون اساسی قیام کردند.
ولی حاج شیخ از آن‌ها استقبال نکرد و با نظریه آنان موافقت نکرد، من آن وقت در مدرسه فیضیه طلبه بودم، از یک طرف چون خلافکاری‌های رضاشاه خیلی زیاد و آشکار بود و شیخ حائری نظرش سکوت بود، آقا نورالله و بزرگان دیگر اعتقاد داشتند که باید مبارزه کنیم. ما در حیرت بودیم که چه کار کنیم دنبال استاد باشیم، یا آقا نورالله؟ روی این جهت متوسل شدیم به آقا امام زمان(عج) و عرض کردیم: آقا تکلیف ما را مشخص فرمایید که در این اوضاع چه باید بکنیم؟

 

 

 

 

در همین روز ظهر ماه رمضان در مدرسه فیضیه خوابیده بودم در عالم رؤیا دیدم لوحی در آسمان هست و بر آن نوشته: «فاذا ظهر علیکم الفتن فعلیکم بالشیخ عبدالکریم»؛ هر گاه فتنه‌ها بر شما روی آورد به شیخ عبدالکریم پناه بیاورید و او را داشته باشید.

از این جریان من فهمیدم که تکلیف چیست، خواب ما را عده‌ای از آقایان به حاج شیخ نقل کرده بودند، وقتی که من خدمت حاج شیخ رسیدم حاج شیخ دم در منزل با لهجه یزدی به من فرمودند: اگر این خواب از خواب‌های صادقانه باشد، باید پشت کرد و چماق خورد، هر کی هر چه می‌گوید، ما دم نزنیم و کار خودمان را انجام بدهیم و من فهمیدم کار شیخ مورد تایید حضرت حجت(ع) است و فعلاً مصلحت در این است. باید توجه داشت، کار ایشان آن وقت کار مهمی بود و شیخ بهترین موضع را گرفته بود که سکوت کردن بود، چون اگر ایشان مبارزه کرده بودند برای رضاشاه مهم نبود که به طور کلی حوزه را منقرض کنند.

 

 

 

 

باز آقای گلپایگانی فرمود: ما پیش خود حساب می‌کردیم اگر حاج شیخ بعد از رضاشاه از دنیا برود، حوزه باقی می‌ماند و اگر قبل از رضاشاه بمیرد حوزه امیدی برای بقایش نیست. اتفاقاً حاج شیخ قبل از رضاشاه فوت کرد و حوزه باقی ماند و بهتر هم شد، ما آن وقت فهمیدیم که نگهدار حوزه کس دیگری هست و اینجور نیست که ما نگهدار آن باشیم و من یقین دارم تا مادامی که ما خوب عمل کنیم حوزه نگهدار دارد تا زمانی که طلبه‌های ما طوری عمل نکنند که حضرت نظرش برگردد حوزه محافظ دارد، ولی خدا نکند که اعمال ما طوری باشد که نظر حضرت برگردد.

 

 

 

 

*فرزندم محمدرضا خانه ندارد!

آیت‌الله گلپایگانی اجاره‌نشین بودند و حدود 25 خانه عوض کرده بودند، بعضی از این خانه‌ها قضیه‌ای جالب دارد. یکی از خانه‌ها، خانه‌ای است که آقا در باغ پنبه در اوایل زندگیشان اجاره کرده بودند.

 

 

 

 

وقتی آقا در کوچه‌های باغ پنبه برای پیدا کردن خانه رفته بودند، پیرزنی که در کوچه اسم آقا را می‌پرسند؟ آقا جواب می‌دهند: سیدمحمدرضا، باز می‌پرسند از کجا هستید؟ آقا می‌فرماید: گلپایگانی، پیرزن می‌گوید: آقا منزل ما در اختیار شماست.

 

 

 

 

خیلی اصرار می کنند که آقا در منزل او ساکن شود، آقا می‌پرسند: مادر چرا این قدر اصرار می‌کنی که در منزل شما ساکن باشم، پیرزن می‌گوید: دیشب خوابی دیده‌ام، که به خاطر آن خواب از صبح تا حالا منتظر «سیدمحمدرضا» بودم، دیشب مادرت فاطمه زهرا(س) را خواب دیدم، مرا به اسم صدا زد و فرمود: «فرزندم محمدرضا خانه ندارد و دنبال خانه است، خانه‌ات را به او بدهید»، به خاطر این خواب از صبح منتظر شما هستم.

 

*پی‌نوشت:

-در میان اصحاب امام صادق و باقر(ع)، «زراره ابن اعین» یکی از اوتاد چهارگانه است و رأس همه آن‌ها محمد بن مسلم و ابی بصیر است، زراره در رتبه سوم اصحاب امام صادق(ع) است که حضرت از ایشان به عنوان شجره طیبه یاد کرده‌اند.



- لینک کوتاه این مطلب

» فارس
تاریخ انتشار:25 فروردین 1394 - 19:50

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد