ويژگيهاى ياران حضرت مهدى (ع)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مقدمه :

بر هيچ كس پوشيده نيست كه براى پيروزى انقلاب و شكست و نابودى حكومتهاى جور و ستم و نياز به عوامل بسيارى است ، كه در راءس آنها حضور در صحنه و حمايت و تلاش خستگى ناپذير، و آگاهى و تحمل رنجها و اميد به آينده درخشان است و به عبارت ديگر ياران حضرت مهدى (علیه السلام) داراى اين ويژگيها هستند.
ما وقتى كه زندگى و مراحل دعوت پيامبران عليهم السلام را تجزيه و تحليل مى كنيم ، مى بينيم هر كجا آنها حامى و ياور داشتند و اين حاميان و ياوران به طور آگاهانه و قاطع در صحنه بودند و با اميد و توكل به خدا به پيش ‍ مى رفتند، پيامبرشان هر چند در بخشى از اهدافش به پيروزى مى رسيد و در غير اين صورت شكست ظاهرى نصيبش مى شد.
پيروزى انقلاب اسلامى در ايران چندين مسئله مبهم را در رابطه با قيام حضرت مهدى (علیه السلام) روشن و ثابت كرد، از جمله اينكه در شرايط فعلى دنيا هر چند غرق در گناه و فساد باشد، انقلاب و دگرگونى ، نه تنها ممكن بلكه عملى است و ديگر اينكه بايد دنبال كار را گرفت و اميد به آينده داشت ، از همه روشنتر اينكه بايد حمايت و بسيج همه جانبه شود و با وحدت و تجمع ياران مخصوص ، به اين كار بزرگ يعنى آماده كردن جهان براى ظهور حضرت قائم (علیه السلام) دست زد.

 ويژگيهاى ياران حضرت مهدى (ع)

 

با توجه به اينكه بهترين حكومت آن است كه به طور طبيعى و خودجوش ‍ روى كار آيد نه به طور تحميلى و زور، آنانكه مى گويند حكومت حضرت مهدى (علیه السلام) بدون معجزه امكان پذير نيست گويا به اين اشكال توجه ندارند كه اگر بنابر معجزه و اجبار هر چند اجبار فكرى باشد آن حالت زيباى طبيعى و خودجوش خود را از دست مى دهد و يك نوع حكومت تحميلى مى گردد.
البته ما امدادهاى غيبى نيستيم ، وقتى مردانى با اخلاص و صداقت به پيش ‍ رفتند خداوند هم آنها را يارى مى كند و به اهدافشان مى رساند. (135)
بنابراين همان گونه كه در بسيارى از روايات آمده (136) حكومت حضرت مهدى (علیه السلام) همچون حكومت پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله و سلم است منتها در سطح وسيعتر و عميقتر همانگونه كه ياران آگاه و با استقامت آن حضرت در صدر اسلام شيران روز و پارسايان شب بودند و نقش مؤ ثر و مهم در تشكيل حكومت اسلامى را ايفاء كردند، حكومت حضرت حجت (علیه السلام) نيز از اين قانون مستثنى نيست ، و چنانكه در جاى خود مشروحا بيان شده معناى واقعى "انتظار” نيز آمادگى ياران و بسيج همه جانبه آنها در سطح وسيع مناسب با حكومت جهانى است .

ويژگيهاى ياران آن حضرت در قرآن

در قرآن اين كتاب انسان ساز و حركت آفرين در رابطه با ياران نمونه حضرت مهدى (علیه السلام) يك آيه است كه بسيار اميد بخش و سازنده است ، اين آيه در حقيقت بيانگر حقائق و واقعيتهائى است كه اگر به طور جدى و همه جانبه تعقيب گردد، موانع سر راه را برمى دارد و جهان را به استقبال مصلح جهانى حركت مى دهد.
در سوره مائده آيه 59 خداوند به طور مستقيم ، مؤ منان را مورد خطاب قرار داده و مى فرمايد:
"اى مؤ منان هر كس از شما مرتد شد و از اسلام بيرون رفت ، خداوند در آينده جمعيتى را مى آورد كه داراى اين چنج امتياز هستند:
1- هم خداوند آنها را دوست دارد و هم آنها خدا را دوست دارند.
2- در برابر مؤ منان خاضع و مهربانند.
3- در برابر مشركان و دشمنان ، سرسخت و نيرومندند.
4- به طور پى گيرى در راه خدا جهاد و تلاش مى كنند.
5- در مسير انجام وظيفه از سرزنش هيچ سرزنش كننده اى نمى هراسند.
اين فضل خدا است كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مى دهد، فضل و رحمت خدا وسيع است و او بر همه چيز آگاه است .” (137)
در روايات براى اين آيه مصاديق مختلفى بيان شده از جمله اينكه : اين آيه در مورد ياران حضرت مهدى (علیه السلام) است كه با اين ويژگيها با تمام قدرت ، در مقابل مرتدين و كارشكنان مى ايستند، و براى برقرارى حكومت عدل امام قائم (علیه السلام) و برقرارى عدالت در كل جهان تلاش مى كنند. (138)
و در عبارتى امام صادق عليه السلام فرمود:
"صاحب اين امر (حضرت مهدى "علیه السلام" در پرتو اين آيه (در حمايت چنين ياران آگاه و دلاور) محفوظ است .” (139)

ويژگى اول :

به عشق آن ياران به خدا اشاره مى كند، آنها كه جز به خدا نمى انديشند، در حدى كه خداوند نيز آنها را دوست دارد. روشن است كه چنين روحيه اى كه در پرتو ايمان و توكل بدست مى آيد، بزرگترين عامل خيزش و پرواز و اراده و تقوى است كه نقش آن در حماسه آفرينى اعجازآميز و شگفت انگيز مى باشد.

ويژگى دوم :

به پيوند اخلاقى و وحديت و يكپارچگى با مؤ منان اشاره مى كند كه نقش آن در پيشبرد كار بسيار مهم و چشمگير است .

ويژگى سوم :

حاكى از سازش ناپذيرى مؤ منان در برابر كافران ، و نه شرقى بودن و نه غربى بودن آنها است ، كه در پرتو آن هر گونه تلاش و شگرد دشمن خنثى مى گردد....

ويژگى چهارم :

جهاد و مبارزه پى گير با كفار و دشمنان اسلام است .

بالاخره ويژگى پنجم :

كه بسيار مهم است ، قاطعيت و پايمردى مؤ منان را بيان مى كند كه روح محافظه كارى و مجامله در آنها نيست ، از عوامزدگى و محيطزدگى و غوغاى اكثريت منحرف و استهزاء آنها نمى هراسند، و با گامهاى استوار در صراط مستقيم حركت مى كنند و ياوه هاى چپ و راست در حركت آنها اثر ندارد.
و بايد به آغاز آيه نيز توجه داشت كه ارتداد و بيعت شكنى عده اى وجيه المله ، آنها را سست و نگران نمى كند، آنها شرايط سخت حاضر را معيار قرار نمى دهند اميد به آينده دارند، چرا كه خود آينده سازند و كمبودها آنها را سست و لرزان نمى كند.
در ميان اين ويژگيها هر چند همه در جاى خود از اهميت بسيار برخوردارند ولى اين ويژگى پنجم از همه مهمتر به نظر مى رسد ابوذر غفارى ، آن مرد نستوه و قاطع را در تاريخ با اين لقب :” لا يخاف فى اللّه لومة لائم " مى خوانند، و خود مى گويد: پيامبر صلى اللّه عليه و آله به من سفارش كرد كه در راه خدا از ياوه سرائى ياوه سرايان و سرزنش كنندگان نهراسم . (140)
وقتى كه حجر بن عدى آن بزرگمرد خدا با يارانش به فرمان معاويه به شهادت رسيدند، امام حسين عليه السلام بزرگترين چهره انقلابى تاريخ به عنوان اعتراض به معاويه نوشت و در آن نامه بخصوص اين ويژگى حجر و يارانش را تذكر داد و نوشت :
"تو كسانى را كشته اى كه امر به معروف و نهى از منكر مى كردند، گناه را بزرگ مى شمردند " و لا يخافون فى اللّه لومة لائم ؛”” و در راه خدا از ملامت ، ملامت كنندگان نمى هراسيدند” (141)
بسيارى هستند از ياوه سرائيهاى رسانه هاى همگانى شرق و غرب تحت تاءثير قرار مى گيرند و خود را مى بازند، ولى اگر داراى اين ويژگى بودند، هيچگونه تحت تاءثير قرار نمى گرفتند بلكه بيشتر به راه خود ادامه مى دادند.
پيشگويى پيامبر صلى اللّه عليه و آله از ياران اسلام در ايران
در روايتى مى خوانيم وقتى از پيامبر صلى اللّه عليه و آله در مورد آيه مذكور سؤ ال كردند پيامبر صلى اللّه عليه و آله دست خود را بر شانه سلمان رحمة اللّه نهاد و فرمود:
"منظور از اين ياران ، هموطنان اين شخص هستند.”
سپس فرمود:
" لو كان الدين معلقا بالثريالتنا و له رجال من ابناء الفارس ؛”
"اگر دين به ستاره ثريا بسته باشد و در آسمانها قرار گيرد، مردانى از فارس آن را در اختيار خواهند گرفت .” (142)
اگر كوششهاى پى گير و نتيجه بخش ايرانيان را در طول تاريخ اسلام بررسى كنيم ، بخصوص در قرن معاصر، و پيروزى انقلاب اسلامى ، و تشكيل حكومت اسلامى به نيابت از حضرت قائم (علیه السلام) به خوبى به حقانيت اين پيشگوئى پى مى بريم ، بعلاوه اين پيشگوئى اعجازآميز الهام بخش آن است كه مسلمانان ايران در حركت دادن مردم جهان به سوى حكومت مهدى (علیه السلام) نقش مؤ ثر و اساسى دارند، و چنانكه از نشانه هايش پيداست ، نسبت به آينده اميد بخش است . (143)
به هر حال همانگونه كه در آخر آيه مذكور مى خوانيم بايد اميد به فضل و لطف خدا داشت ، فضل و رحمت خدا وسيع است ، و حتما شامل افراد شايسته و برازنده خواهد شد.
به اين ترتيب نتيجه مى گيريم كه طرفداران جدى تشكيل حكومت جهانى به رهبرى قائم (علیه السلام) بايد با كسب ويژگيهائى كه در تفسير آيه مذكور بيان شد، در هر جا ستاد مقاومت و تلاش تشكيل دهند و بدانند كه حتما با چنين حركت قرآنى به كعبه مقصود خواهند رسيد.
در اينجا از يك شاهد عينى كمك گرفته و بطور ملموس موضوع را ترسيم مى كنيم :
از شما مى پرسم براستى اگر مردم همه كشورهاى اسلامى با هدف قراردادن اسلام تحت رهنمودهاى پيامبر صلى اللّه عليه و آله و آلش ، تحت نظر مردان صالح و آگاه خود، همچون كشور ايران در وضع فعلى به جنگ با طاغوتيان بروند، و حكومت اسلامى تشكيل دهند و كم كم آنرا توسعه داده و به تهذيب و تكميل آن بپردازند چقدر به حكومت جهانى امام قائم (علیه السلام) نزديك خواهند شد؟
اميد آنكه جهان اسلام با تجزيه و تحليل و ديدن اين نشانه هاى عينى و ملموس ، دنبال كار را بگيرد كه مسلما به نتيجه خواهد رسيد.
تحليل سخنى از امام سجاد عليه السلام
امام سجاد عليه السلام درباره منتظران و ياران حضرت مهدى (علیه السلام) به يكى از دوستانش بنام ابوخالد رحمة اللّه چنين فرمود:
"مردمى كه در زمان غيبت امام زمان عليه السلام به سر مى برند و معتقد به امامت و رهبرى آن حضرت بوده و منتظر ظهور و قيامش هستند، از مردم هر زمانى برترند، چرا كه خداوند آنها را آنچنان از عقل و فهم و شناخت برخوردار كرده كه غيبت امام زمان عليه السلام براى آنان همچون ظهور آن حضرت است ، خداوند آنها را در اين زمان همچون مجاهدانى قرار داده كه با شمشير در پيشاپيش رسول خدا صلى اللّه عليه و آله با دشمن مى جنگيدند، در حقيقت مردان خالص و شيعيان راستين ما چنين افرادى هستند كه در آشكار و پنهان به سوى خدا دعوت كنند.” (144)
در اين روايت مردم منتظر ظهور امام زمان عليه السلام در زمان غيبت به عنوان "برترين مردم " همه زمانها خوانده شده اند و در پايان به عنوان "انسانهاى خالص و شيعيان راستين " لقب گرفته اند به خاطر سه ويژگى :

نخست :

به خاطر آگاهى و شناخت به گونه اى كه غيبت امام زمان عليه السلام را همچون حضور او دانسته و تلاش و فكر و هدفشان بر اين اساس است ، نه اينكه دست روى دست بگذارند كه از ما كارى ساخته نيست به انتظار مى نشينيم تا امام زمان عليه السلام ظهور كند و خودش كارها را اصلاح نمايد.

دوم :

به خاطر اينكه جهاد و تلاش و پيكار با دشمنان دارند، بسان مجاهدان صدر اسلام كه در پيشاپيش پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله با دشمن مى جنگيدند، بى تفاوت نيستند و تا آخرين حد توان در صحنه نبرد حضور دارند.

سوم :

به خاطر اينكه مردم را در آشكار و پنهان به سوى خدا مى خوانند:
اولا دعوتشان به سوى خداست نه به سوى شرق و غرب ، ثانيا همواره در آشكار و نهان كارشان هدايت و روشنگرى است تا مردم را به سوى حق جلب و جذب كنند.
به اين ترتيب ياران ويژه و ويژگيهاى ياران امام زمان عليه السلام را مى شناسيم و در يك جمع بندى كوتاه چنين نتيجه مى گيريم كه اگر هواداران امام زمان عليه السلام داراى چنين ويژگيهائى باشند، جهان به سوى حكومت واحد جهانى تحت رهبرى حضرت قائم (علیه السلام) نزديك مى شود و قدمهاى بزرگ و مؤ ثرى براى ظهور آن حضرت برداشته خواهد شد.

حركت انقلابى نه گام به گام

نكته ديگرى كه در رابطه با ياران مهدى (علیه السلام) بايد مورد توجه قرار گيرد اين كه از روايات مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) كاملا استفاده مى شود كه نهضت و انقلاب آن حضرت به گونه رفورمى و گام به گام نيست ، بلكه به طور انقلابى است ، و در ميان صفات ياران مهدى (علیه السلام) پس از ايمان و معرفت ، بيشتر از سلحشورى و جهاد و رزمندگى از اراده قوى آنها سخن به ميان آمده است ، و اين حكايت از آن مى كند كه براى برقرارى حكومت جهانى امام مهدى (علیه السلام) بايد جهاد كرد و هرگز از راه سازش با دشمنان اسلام برخورد ننمود اكنون به چند روايت ذيل در اين جهت توجه فرمائيد:
1- پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمودند:
"مردمى از مشرق زمين بپاخيزند و زمينه ساز حكومت حضرت مهدى (علیه السلام) شوند.” (145)
تعبير "خروج " كه در فارسى معادل ؛ نهضت و شورش و انقلاب است دليل بر حركت انقلابى ياران مهدى (علیه السلام) است نه حركت گام به گام .
ضمنا از اين روايت استفاده مى شود، ياران زمينه ساز برقرارى حكومت حضرت مهدى (علیه السلام) در مشرق زمين هستند.
2- شخصى از امام باقر عليه السلام پرسيد:
"مردم گويند وقتى كه حضرت مهدى (علیه السلام) قيام كرد كارها به طور طبيعى به پيش مى رود و به اندازه شاخ حجامتى خونريزى نمى شود؟
امام در پاسخ فرمود: به خدا سوگند چنين نيست اگر چنين چيزى ممكن بود در مورد پيامبر اسلام صلى اللّه عليه و آله صورت مى گرفت ، در صورتى كه دندان آن حضرت در جهاد با دشمن خون افتاد و پيشانيش شكست ، به خدا سوگند نهضت امام قائم (علیه السلام) تمام نمى شود مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خونها ريخته شود، پس دست به پيشانى مباركش ماليد.”
3- امام باقر عليه السلام در ضمن گفتارى فرموند:
(146)
"وقتى قائم ما (علیه السلام) قيام كرد و هر يك از شما به اندازه قوت چهل مرد نيرو پيدا مى كند، و دلهاى شما همچون پاره هاى آهن مى شود كه اگر به كوهها بزنند آنها را مى شكافند...” (147)
4- نيز فرمود:
"قيام حضرت مهدى (علیه السلام) از اين جهت شباهت به لشكر حضرت محمد صلى اللّه عليه و آله دارد كه با شمشير قيام مى كند و دشمنان خدا و رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و گمراه كنندگان را به قتل مى رساند و با شمشير و ترساندن ، پيروز مى گردد، آنچنان پيروزى كه هيچ پرچمى از او شكسته نمى شود.”
روشن است كه كلمه شمشير، كنايه از جنگ با اسلحه است .
5- رواياتى كه درباره ويژگيهاى منتظرين حضرت مهدى (علیه السلام) آمده نيز مطلب فوق را تاءييد مى كنند كه در بسيارى از اين روايات آمده :
"منتظرين همانند كسانى هستند كه در ركاب پيامبر خدا صلى اللّه عليه و آله و سلم بر فرق دشمن ضربه مهلك وارد مى سازند.” (148)
ضمنا لقب قائم "عج " (قيام كننده ) براى حضرت مهدى (علیه السلام) و اوصافى كه در مورد او آمده مانند اينكه : حضرت رضا عليه السلام فرمود:
"قائم (علیه السلام) در سن پيران ولى به صورت جوانان ظاهر مى شود، به قدرى قوى و نيرومند است كه اگر به بزرگترين درخت روى زمين دست دراز كند آن را از ريشه مى كند و اگر در ميان كوهها فرياد بزند سنگهاى سخت آن متلاشى مى گردند.” (149)
6- در بعضى از تعبيرات ائمه عليهم السلام آمده :
" و لو مروا الجبال من حديد ليقطعوها لا يكفون سيوفهم حتى يرضى اللّه عزوجل ؛”
"اگر اين ياران به كوههائى از آهن عبور كنند آنها را قطعه قطعه كنند، اسلحه هايشان همواره در كار است تا خداوند راضى شود.” (150)
اينها همه حاكى است كه قيام حضرت مهدى (علیه السلام) يك حركت عميق انقلابى در كل جهان است و بايد براى چنين حركتى بسيج عمومى و به تعبير ديگر ارتش عمومى و مجهز از مسلمانان در تمام نقاط دنيا تشكيل شود، ارتشى كه كاملا آمادگى رزمى داشته باشد و با روحيه اى عالى به پيش ‍ رود و در جسم و روح بتوان او را به عنوان سرباز امام زمان عليه السلام خواند. براى تكميل اين بحث به روايت معروف ذيل توجه كنيد:
امام صادق عليه السلام فرمود:
(همراه ظهور قائم) بيست و هفت نفر از پشت كوفه (نجف اشرف) ظاهر شده (و به حضرت مهدى "علیه السلام" مى پيوندند)، پانزده نفر آنها از قوم موسى عليه السلام هستند كه به سوى حق هدايت مى كنند و حاكم به حق و عدالتند و هفت نفر آنها اصحاب كهف اند و بقيه عبارتند از: يوشع بن نون رحمة اللّه ، سامان رحمة اللّه ، ابودجانه انصارى رحمة اللّه ، مقداد رحمة اللّه و مالك اشتر رحمة اللّه اينها در خدمت امام زمان عليه السلام به عنوان ياران و فرماندهان آن حضرت به شمار مى آيند. (151)
با توجه به اينكه گروه كوچكى از افراد صالح و طرفدار حضرت موسى عليه السلام كه همه جا حامى موسى عليه السلام بودند و تسليم دعوت سامرى نشدند و همواره در اين فكر بودند كه از خط موسى عليه السلام خارج نشوند، چنانكه در قرآن (آيه 59 سوره اعراف ) اشاره اى به اين گروه صالح و در خط حق و عدالت شده است ، همان پانزده نفر مذكور در روايت فرق مى باشند.
و همچنين با توجه به داستان زندگى آزاد مردان و حق طلبانى همچون اصحاب كهف و مبارزه منفى آنها با طاغوت زمانشان ... و همچنين با توجه به حمايتها و فعاليتهاى يوشع بن نون (وصى حضرت موسى عليه السلام ) در راه توحيد چنانكه در تاريخ آمده و با توجه به زندگى برجسته مردانى همچون ابودجانه انصارى ، سلمان رحمة اللّه ، مقداد رحمة اللّه و مالك اشتر رحمة اللّه در مى يابيم كه ياران راستين حضرت مهدى (علیه السلام) بايد چگونه افرادى باشند؟ و در چه خطى باشند و چگونه در راه حق از جان و مال دريغ نورزند؟

پی نوشت ها :
135- "ان تنصرو اللّه ينصركم و يثبت اءقدامكم " (محمد 7).
136- بحار، ج 52، ص 352 (يصنع كما صنع رسول ...).
137- يا ايها الذين آمنوا منيرتد منكم عن دينه فسوف ...
138- تفسير برهان ، ج 1، ص 297 مجمع البيان ، ج 3، ص 208.
139- تفسير برهان ، جلد 1، صفحه 497.
140- تفسير نورالثقلين ، جلد 1، صفحه 642.
141- تفسير نور الثقلين ، جلد 1، صفحه 642.
142- مجمع البيان ، ج 3، ص 208 نورالثقلين ، ج 1، ص 642 در بعضى از روايات بجاى دين "علم " آمده است (حليه ابو نعيم اصفهانى ، جلد 6، صحفه 64) شرح بيشتر اين مطلب را در كتاب "ايرانيان مسلمان در صدر اسلام و...” تاءليف نگارنده بخوانيد.
143- و طبق بعضى از روايات آن 313 نفر از ياران مخصوص امام زمان عليه السلام از عجم هستند. (اثباة الهداة ، ج 7، ص 92).
144- قال على بن الحسين عليه السلام : يا ابا خالد ان اهل زمان غيبته القائلين بامامته المنتظرين لظهوره افضل من اهل كل زمان ان اللّه تبارك و تعالى اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغيبة عندهم بمنزلة المشاهدة و جعلهم فى ذلك الزمان بمنزلة المجاهدين بين يدى رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله بالسيف اولئك المخلصون حقا و شيعتنا صدقا و الدعاة الى اللّه سرا و جهرا (كمال الدين و تمام النعمه ، صفحه 320)
145- يخرج ناس من المشرق فيوطئون للمهدى سلطانه (كنزالعمال ، ج 7، ص 186).
146- بحار، جلد 52، صفحه 358.
147- بحار، جلد 52، 335. نظير اين روايت با كمى تفاوت از امام سجاد عليه السلام نقل شده كه فرمود: "اذا قام قائمنا اذهب اللّه عزوجل عن شيعتنا العاهة و جعل قلوبهم كزير الحدييد و جعل قوة الرجل منهم قوة اربعين رجلا و يكونون حكام الارض و سنامها...؛
وقتى كه قائم ما قيام كند خداوند متعال ، پيروان ما را از آفات حفظ كند و قلب آن را همچون پاره آهن محكم سازد و نيروى هر مردى از آنها را به اندازه نيروى چهل مرد كند، و آنها حاكمان و سران مردم روى زمين خواهند بود (بحار، ج 52، ص 327).
148- بحار، ج 52، ص 126.
149- اثباة الهداة ، ج 7، ص 419.
150- بحار، ج 52، ص 327.
151- ارشاد مفيد، ص 399 اعلام الورى ، ص 433.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:13 مرداد 1394 - 1:47

نظر شما...
    • unknown

      تنها روايتي كه در جواز عزوبت در آخر الزمان ديده شده اين روايت است: «عن ابن مسعود قال رسول الله(ص) ليأتين علي الناس زمان لايسلم لذي دين دينه الا من يفر من شاهق الي شاهق و من حجر الي حجر كالثعلب باشباله قالوا و متي يكون ذلك قال اذا لم تنل المعيشه الا بمعاصي الله فعند ذلك حلت العزوبه. قالوا يا رسول الله امرتنا بالتزويج قال بلي. ولكن اذا كان ذلك الزمان فهلاك الرجل علي يدي ابويه فان لم يكن له ابوان فعلي يدي زوجته و ولده فان لم تكن له زوجه ولا ولد فعلي يدي قرابته و جيرانه قالوا و كيف يكون ذلك قال يعيرونه بضيق المعيشه و يكلفونه مالا يطيق حتي يور دوه موارد الهلكه»؛ (التحصين، ص 13، مستدرك الوسائل، ج 11، ص 388). {مضمون بخش مربوط به حلال بودن تجرد اين روايت اين است كه پيامبر اكرم (ص)مي فرمياد آخر الزمان هنگامي خواهد بود كه زندگي ومعاش ميسر نخواهد شد مگر به معصيت خداوند كه در اين هنگام عزوبت حلال خواهد شد گفته شد اي رسول خدا شما ما را سفراش به ازدواج نموديد پيامبر فرمود بلي ولكن هنگامي كه اين زمان فرا رسد هلاكت شخص به دست پدر ومادرش است وا گر پدر ومادر نداشته باشد به دست زن وفرزندش خواهد بود واگر زن وفرزندي نداشته باشد بدست خويشاوندان وهمسا يگانش خواهد بود گفته شد چرا وچگونه پيامبر فرمود چون فرد را به تنگي معيشت سرزنش مي كنند و چيزهايي را بر عهده او مي گذارند كه طاقت آنرا ندارد تا آنكه او را به پرتگاههاي هلاكت بيندازند
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد