راه شیطان برای تسلط بر مؤمنان

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مسیر خواهش‌های نفسانی مسیر لغزنده‌ای است، تنوع طلبی است که وقتی انسان به خواسته‌ای جواب داد خواسته بعدی هم پیشنهاد می‌دهد، مانند ابتلائات در شبکه مجازی است که به محض جواب دادن به یک مورد، درخواست‌ها و پیام‌های بعدی برقرار می‌شود.


حجت‌الاسلام محمدجواد حاج علی‌اکبری در ادامه سلسله جلسات شرح صحیفه سجادیه به بررسی بخش دیگری از هشتمین دعای صحیفه مبارکه سجادیه، پرداخت که گزیده‌ای از آن را می‌خوانیم:

در این فراز با دو آسیب بسیار بزرگ آشنا می‌شویم.

- در روایتی نقل شده است که شیطان علیه‌اللعنة امید دارد که انسان‌های مؤمن را از طریق هواهای نفسانی زمین‌گیر کند. چون وقتی اهل ایمان از طریق گناه فریب شیطان را می‌خورند، دچار پشیمانی شده و به استغفار روی آورده و این استغفار، شیطان را هلاک و زمین‌گیر می‌کند. در نتیجه شیطان می‌گوید: این بار از طریق گناهان به اهل ایمان آسیب نمی‌زنم، بلکه از طریق هوای نفسانی از راه حلال و مباح به آن‌ها ورود می کنم و چون در این باره احساس ندامت ندارند، استغفار نمی‌کنند و در همین مسیر بر آن‌ها مسلط شده و آن‌ها را هلاک می‌کنم.

-  افتادن در دام هواهای نفسانی ولو بدواً در امور مباح و حلال هم اتفاق بیفتد، دو ضربه بزرگ به انسان می‌زند، چون این کار حرام و گناه نیست، بلکه خواهش دل و خواسته نفس است. اولین مخاطره این است که انسان را زمین‌گیر می‌کند و از سیر مقامات معنوی باز می‌دارد، یعنی با سلوک در مسیر انسانیت و طی منازل کمال منافات دارد. در واقع نفس با پاسخ‌های مثبتی که دریافت می‌کند، پروار شده و تغذیه می‌شود و به همین نسبت، عقل کاهش پیدا می‌کند. فضای فطرت انسان غبارآلود شده و سرمایه اصلی سیر و سلوک ما که عبارت است از وقت و عمر بر باد می‌رود.

- در صورت داشتن نیاز جدی در امور مباح و حلال، پرداختن به آن با سیر منازل سلوک منافات ندارد چون حضرت حق راضی است، از این که انسان به این درخواست پاسخ مثبت بدهد، چون باعث زنده ماندن، نشاط و سلامت جسمانی می‌شود.

- باید به ازای گذران عمر به خصوص در دوران جوانی، رشد اتفاق بیفتد و کمالی تحصیل شود که اگر این اتفاق نیفتد دچار گناه شده‌ایم، همان طور که در مناجات شریف شعبانیه می‌گوییم: «إِلَهِی ... وَ إِنْ کَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِی وَ لَمْ یُدْنِنِی [یَدْنُ‏] مِنْکَ عَمَلِی فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَیْکَ وَسِیلَتِی»؛ معبودا... و اگر مرگم در رسد در حالی که کردارم مرا به تو نزدیک نکرده [به یکایک گناهانم اعتراف می‌کنم] و اقرار به گناهانم را وسیله‌ای برای وصال به تو قرار می‌دهم.

- وقت خواسته دل با رضای الهی هماهنگ است که از راه حلال به یک نیاز واقعی پاسخ داده شود. در اینجاست که می‌توانیم در امور عادی زندگی مانند آب نوشیدن قصد قربت کنیم، «بسم‌الله» بگوییم و آبی که می‌نوشیم هم به لحاظ بدنی بهره‌مند می‌شویم و هم از نظر عقلی رشد می‌کنیم. به خصوص اگر بعد از نوشیدن، پوشیدن، غذا خوردن و امور دیگر زندگی «الحمدلله» هم بگوید قصد غربتش کامل خواهد شد. به این ترتیب است که عقل از رهگذر نوشیدن یک جرعه آب، رونق پیدا می‌کند.

- مولوی در داستانی می‌گوید: مقصد و مقصود من، لیلای من است که در قبیله خودش است. مرکبم هم شتر من است که مقصود او بچه اوست که پشت سر من است. محبوبم پیش روست و مقصود ناقه من پشت سر است. دو همراه با دو مقصد مخالف هستیم و در این کشمکش، ما هم حکایت مجنون را داریم که با نفس درگیر می‌شویم.

- خطر دوم در متابعت هوا در امور حلال، این است که مسیر خواهش‌های نفسانی مسیر لغزنده‌ای است، لغزش اول، تنوع طلبی است که وقتی انسان به خواسته‌ای جواب داد خواسته بعدی هم پیشنهاد می‌دهد و مانند ابتلائات در شبکه مجازی است که به محض جواب دادن به یک مورد، درخواست‌ها و پیام‌های بعدی برقرار می‌شود. تنوع طلبی هم این گونه است و به طور مرتب تکرار می‌شود. پیگیری خواهش‌های دل در امور حلال به مرور به منطقه گناهان کوچک سرایت کرده و از آن به منطقه کبائر می‌رسد. پس در کنار تبعیت از هوای نفس، مخالفت با هدایت خدای متعال هم صورت می‌گیرد.

- راه حل و مسیر نجات در این موارد چیست؟ به منزله یک راهبرد در متن کلام الهی و در کلمات اولیای الهی تفصیل داده شده است و باید اصل را بر مخالفت با هواهای نفسانی قرار دهیم و هرچه که می‌توانیم در این راه محدودیت ایجاد کنیم، برای ما مفید است. همان طور که خداوند متعال در قرآن‌کریم می‌فرماید: «وَلا تَتَّبِعْ الْهَوَى فَیُضِلَّکَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ»؛ تبعیت نکردن از هوای نفسانی همان تبعیت از خدای متعال و قرار گرفتن بر مسیر هدایت است. در این باره حضرت امیرالمؤمنین امام علی(ع) می‌فرماید: «ملاک الدین مخافة الهوی؛ رأس الدین مخافة الهوی؛ رأس العقل مجاهدة الهوی» و در حدیث دیگری می فرماید: «مخالفة الهوی شفاء العقل».

- آیاتی که در قرآن کریم با «قل» شروع می‌شوند، پیام‌های ویژه‌ای دارند، هر چند که تمام قرآن بدون استثناء قل مقدر است ما در جاهایی «قل» مقدر، آشکارسازی شده و مهمتر است که صدر آنها آیه شریفه «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» است.

- اگر می‌خواهیم به قرب الهی برسیم تا «یُحْبِبْکُمْ اللَّه» که حب خاصی است و شامل عموم مخلوقات نمی‌شود، نصیبمان شود باید «فَاتَّبِعُونِی» را اطاعت کنیم. همانند آیه شریفه «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ» که همه واله شیدا هستند که چه لطایف و نکاتی در «اذکرکم» نهفته است. چون خداوند نسبت به همه مخلوقات عالم و ذاکر است، اما ذکر مورد نظر آیه شریف، ذکر خاص است. به همین صورت هیچ کسی جز ولی خدا نمی‌تواند آیه شریفه «فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمْ اللَّه» را تفسیر کند، چون تفسیرپذیر نیست. چرا که تنها اولیای خدا علیهم‌السلام در مراتب حب خدا قرار گرفته و این مراتب را چشیده‌اند.

- در ذیل متابعة الهدی و مخالفة الهوی، باید توجه داشت که در ابتدای شروع کار و تبعیت از هدایت چون مدام طعنه به هوای نفس می‌زند، تلخی‌هایی وجود دارد. امتحانات انسان هم در این مراحل است که چنین تلخی‌هایی را به دلیل مخالفت با هوای نفس خود تحمل کند، تا به نقطه‌ای برسیم که نفس رام و خاشع شود، همان طور که درباره نماز می‌فرماید: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَ إِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخَاشِعِینَ»، به این مفهوم که نماز برای اهل خشوع سنگین نیست، همه بخش‌های تبعیت از هدایت و مخالفت با هوای نفس در ابتدای امر بزرگ به نظر می‌رسد تا زمانی که به مقام خشوع برسیم.

- باید توجه داشت اگر دعوت، یادآوری و ذکر و هدایت در جاری زندگی و به ویژه اگر از اقران و اشباح و نظائر انسان مانند دوست و همکار و آشنا باشد، باید بیشتر مراقب بود، به عنوان مثال اگر به حسب ظاهر همکار یا دوست یا همسر از ما از لحاظ سن، علم و سواد پایین‌تر باشد، احتمال فخرفروشی بالاتر می‌رود. مقاومت نفس اماره در چنین شرایطی در برابر پذیرش هدایت صدها بلکه هزاران برابر می‌شود.




- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:21 مرداد 1394 - 14:33

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد