فمینیسم اسلامی!

(بسم الله الرحمن الرحیم)

آیا می توان نگرش فمینیستی را منطبق با دیدگاه اسلام و در یک راستا دانست؟

در این باره باید گفت ستم به زنان یکی از سیاه ترین منظره های تمدن بشری است، چه آن زمان که در قدیم، انسان بودن زن فراموش شده بود و چه امروز که زن بودن او به نام آزادی و تساوی حقوق او با مرد و در واقع، موقعیت طبیعی و فطری و استعدادهای ویژه زن و رسالت او به فراموشی سپرده شده است؛ از این رو، هرگونه تلاش در بهبود این روند، موجه و معقول می نماید، اما این اصلاحات باید بر مبنای صحیح و استوار صورت گیرد و این همان نهضت سفید اسلامی زن است، نه نهضت سیاه و تیره اروپایی غرب(فمینیسم).

نحوه حمایت و دفاع از حقوق زن در نگرش اسلامی و جنبش فمینیستی غربی، در انگیزه ها، مبانی نظری و آموزه ها تفاوت جدی دارد، در نتیجه علی رغم حمایت جدی اسلام از شخصیت و جایگاه حقوقی و اجتماعی زنان، تعارض دیدگاه های اسلام و فمینیسم روشن است و به همین دلیل، اصطلاح «فمینیسم اسلامی» از اساس نادرست است.
اما توضیح تفاوت ها:

الف) انگیزه ها

زن در اروپا تا قبل از قرن بیستم از نظر قانون و در مقام عمل فاقد حقوق انسانی بود، با آن که در اروپا از قرن هفدهم به بعد زمزمه هایی به نام حقوق بشر آغاز شد، اما چون زن را فاقد هویت انسانی و یا حداقل جنس پست تر می دانستند، مقصود از بشر، تنها مردان بود. برای اولین بار در قرن بیستم، مسئله حقوق زن در برابر مرد مطرح شد.
اما اسلام، از همان آغاز نگاهی متفاوت داشت؛ نه تنها در سلب اختیار مطلق پدران نسبت به دختران، بلکه اعطای شخصیت، حریت و استقلال فکر به او خدمت کرد. از نظر اسلام، تردیدی وجود ندارد که زن و مرد در اصل شرافت و هویت انسانی و برخورداری از حقوق انسانی برابرند. ریشه تفاوت های حقوقی زن و مرد در اسلام نیز توجه به ساختار وجودی هریک از زن و مرد و هدف آفرینش است، نه نتیجه نگاه تحقیرآمیز به او.
در نگرش اسلامی، زنان از جنس مردان و از سرشتی نظیر سرشت مردان آفریده شده اند. طی مقامات معنوی و رسیدن به اجر اخروی و قرب الهی به جنسیت مربوط نیست، ‌به ایمان و عمل صالح مربوط است. اسلام با افکار خرافی پلید شمردن زنان مبارزه کرد. در اندیشه اسلامی، وجود زن برای مرد، خیر و مایه آرامش است.

ب) مبانی فلسفی

محور اصلی فمینیسم دو چیز بود: آزادی و تساوی. پیشگامان این نهضت با این استدلال که زن با مرد در انسانیت شریک است پس باید در تمام حقوق و تکالیف نیز مانند مرد و برابر با او باشد، مدعی شدند که بدون تأمین آزادی زن و تساوی حقوق او با مرد، سخن از حقوق بشر بی معناست و همه مشکلات خانوادگی نیز ناشی از همین دو امر است.
در این نهضت توجه نشد که تساوی و آزادی، برای احقاق حقوق زن دو شرط لازمند اما کافی نیستند. زن و مرد در انسانیت برابرند، ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلت و روان شناسی. این اختلاف و دوگانگی در متن آفرینش بشر و هدفمند بوده است.

ج) آموزه ها

در جنبش فمینیستی، برابری با تشابه و همانندی یکی شمرده شد. سعی کرده اند حقوق زن را مشابه حقوق مرد قرار دهند و بدین سال، انسان بودن زن، موجب فراموشی زن بودن وی شده است.
به گفته شهید مطهری« قرآن کریم، احیاکننده حقوق زن است... ولی زن بودن زن و مرد بودن مرد به فراموشی سپرده نشده است، بلکه با برقراری ارتباط بین تکوین و تشریع، زن و مرد را همان گونه که در طبیعت هست تربیت کرده است. اسلام به زن شخصیت، استقلال فکر و عمل داد و حقوق طبیعی او را به رسمیت شناخت، اما نهضت اسلامی زن با جریانات فمینیستی غرب دو تفاوت اساسی دارد. نخست آن که در ناحیه روان شناسی زن و مرد و توجه به اختلافات روحی و روانی آنان اعجاز کرده است. دوم آن که ضمن آشنا کردن زنان با حقوق انسانی شان و حمایت از آن، هرگز آنان را به تمرد و عصیان و بدبینی نسبت به جنس مرد وادار نکرد».
  • برگرفته از «فمینیسم» تألیف سیدابراهیم حسینی، نشر معارف.
  • منبع: نشریه طرح ولایت، شماره 5.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:24 اسفند 1391 - 16:40

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد