همسويی گروههای تكفيري و غرب: مهدی شيعيان، همان دجال است!

(بسم الله الرحمن الرحیم)

«هرچه به قيامت نزديكتر مي شويم، توجه به گزارشهاي ساختگي در مورد حوادث آينده اهميت بيشتري پيدا مي كند چراكه اين باورها نقش مهمي در رفتار فرقه هاي مختلف انحرافي در اين زمينه بازي مي كند. در اين ميان «مهدي» روافض (شيعيان) -كه جنگي عظيم عليه اسلام و مسلمانان به پا مي كند(!)- برخلاف تصوير عادل و هدايت شده اي از مهدي موعود است كه در «سنت» توصيف شده است. هرچه به قيامت نزديكتر مي شويم، روافض هم راستا با يهوديان در فراهم آوردن شرايط ظهور رهبر شرور آخرالزماني بيشتر تلاش مي كنند؛ رهبري كه در منابع مذهبي روافض با عنوان مهدي شناخته مي شود، كسي جز دجال نيست...» اينها بخشي از مطالبي است كه در مجله تبليغي داعش به زبان انگليسي (دابق) در مورد نگاه شيعه به امام مهدي ع آمده است. كمي دقت كنيد! آيا اين حرفها شبيه برخي ادعاهاي نويسندگان غربي همچون نظريه «ضدمسيح اسلامي» نيست!؟


 

عقيده تطابق ويژگيهاي منجي مسلمانان (امام مهدي عليه السلام) با ضدمسيح معرفي شده در كتاب مقدس مسيحيان، ادعايي است كه قريب يك دهه است به طور مكرر در كتب، مقالات، سخنرانيها و برنامه هاي رسانه اي متعدد جرياني خاص در پهنه صهيونيست مسيحي مورد تبليغ قرار مي گيرد و در اين زمينه مطالبي در همين سايت عنوان شده است. اين گروه از نويسندگان و گويندگان در صدد تطبيق نشانه هاي امام مهدي ع در متون اسلامي با ويژگيهاي موجود شرير آخرالزماني است كه با عنوان ضدمسيح (Antichrist) در كتاب مقدس مسيحيان معرفي شده است. علي رغم ايرادات جدي كه خود علماي مسيحي به اين نظريات وارد كرده اند، دستگاه تبليغي اين جريان سعي در باوراندن آن به مسيحيان داشته و دارند.

اما آنچه در روزگار كنوني در برخي نوشته هاي مسلمان نماهايي همچون داعش به چشم مي خورد، امري عجيب و بديع است و آن عبارت از اثبات اين تطبيق در مورد مهدي شيعيان و دجال است. از جمله نمونه هاي اين ادعا، مقاله اي با عنوان «مهدي روافض يا دجال» است كه در شماره 11 مجله دابق (ذي القعده 1436) توسط گروه داعش منتشر شده است.[1] در اين مقاله كه با جملات ذكر شده در بالاي اين نوشتار آغاز مي گردد، نويسنده باورهاي شيعيان در مورد تولد و غيبت امام مهدي ع را ذكر كرده است ولي از آنجا كه وي در صدد اثبات هم راستايي (!) مهدي شيعيان و دجال است، سعي مي كند احاديثي از منابع «كاملا معتبر» شيعي در تاييد گفته خود بياورد. به عنوان مثال به احاديث زير اشاره مي كند:

  • وقتي به امام (مهدي ع) اذن قيام داده شود، خداوند را با نام عبرانيش مي خواند.[2]
  • وقتي قائم (مهدي ع) قيام كند، به روش داوود و آل داوود حكم مي راند.[3] و در حديث مشابه ديگر امام صادق عليه السلام در جواب سوال «شما به چه روشي حكم مي رانيد؟» فرموده اند :«به روش آل داوود»[4]

مطابق روايات قضاوت حضرت مهدي ع همچون حضرت داوود ع براساس علم غيب و عالم واقع است.

  • امام صادق ع: همراه قائم كه از پشت كوفه حركت مي كند، بيست و هفت مرد حركت مى كنند پانزده نفرشان از مردم موسايند كه معاصران خود را براه حق و عدالت دعوت مي كردند و هفت نفرشان اصحاب كهف و ما بقى‏شان يوشع بن نون و سليمان (سلمان) و ابو دجانه انصارى و مقداد و مالك اشترند كه از حضرت او يارى مي كنند و فرامين او را اجرا مي دارند.
  • امام صادق ع: قائم در ميان عرب طبق آنچه در جفر سرخ است، عمل مي نمايد. عرض كردم: قربانت گردم! جفر سرخ چيست؟ حضرت انگشت مبارك را به دهان مبارك خود كشيد. يعنى با خونريزى و كشتن‏...[5]
  • امام صادق ع: واى بر سركشان عرب از شرى كه نزديك است. عرض كردم: فدايت شوم. آيا كسى از عرب با قائم هست؟ فرمود: كمى هست...[6]
  • امام باقر ع: اگر مردم مى‏دانستند هنگامى كه قائم خروج كند چه خواهد كرد، بيشتر آنان دوست مى‏داشتند او را ملاقات نكنند بس كه خواهد كشت، بدانيد كه او شروع نخواهد كرد مگر با قريش، و از آنان جز شمشير دريافت نمى‏كند و معامله او با قريش تنها با شمشير است تا آنجا كه بيشتر مردمان گويند: اين مرد از تبار محمّد نيست كه اگر از آل محمّد بود حتماً رحمت و دلسوزى مى‏داشت.[7]
  • امام صادق ع: هر گاه قائم آل محمد ظهور كرد، پانصد نفر از قريش را مى‏آورد و گردن ميزند، آنگاه پانصد نفر ديگر را، تا شش بار اين كار را تكرار ميكند.. همه آنها از قريش و دوستان آنها ميباشند..[8]
  • امام صادق ع: هنگامى كه قائم قيام كند، ميان او و عرب و قريش جز شمشير چيزى نخواهد بود.[9]

در ادامه نويسنده مقاله چنين نتيجه گيري مي كند:

مي بينيد كه «مهدي» روافض (شيعيان) به زبان عبري سخن مي گويد، براساس تورات حكم مي راند، توسط يهوديان حمايت مي شود و بسياري اعراب و به ويژه قريش را مي كشد. به نظر شما اين توصيفات «مهدي» است يا «دجال»؟ توجه داشته باشيد كه مطابق روايت انس بن مالك[10]، 70 هزار يهودي از اصفهان (يكي از شهرهاي بزرگ ايران) نيز پيرو دجال هستند.

نويسنده با انتخاب تصوير بالا ادعاي پيروي يهوديان اصفهان از دجال را دليلي بر حرف خويش بيان كرده است!

وي در ادامه به داستان عبدالله بن سبا نيز اشاره كرده و مدعي مي شود شيعه از اين فرد و پيروانش برخاسته و ياريگران دجال نيز همين طايفه خواهند بود. مخالفت شيعه با عصمت صحابه، خلفا و عايشه همسر پيامبر و نيز ادعاي شرك شيعيان به واسطه توسل به اهل بيت ع از ديگر شواهد نويسنده بر همراهي شيعيان با دجال ذكر شده است.

نقد و بررسي:

اگرچه مشي سلفي گري و تكفيري در نوشته هاي گروه داعش –از جمله اين نوشته- كاملاً نمود داشته و ارزش علمي آن را تحت شعاع قرار داده است، ولي برخي مطالب عنوان شده در اين نوشته تهمتهايي ادعايي است و برخي ديگر نيز زيركانه تحريف لفظي و معنوي شده است. به عنوان مثال به موارد زير دقت فرماييد:

  • در روايت دوم عمداً ادامه روايت كه دربردارنده شيوه حكم داوود ع است نيامده تا رندانه برداشت حديث تغيير كند. با توجه به ادامه روايت اول، متوجه مي شويم وجه شباهت قضاوت امام مهدي ع و حضرت داوود ع، در عدم استناد حكم به بينه و مدارك بيروني و حكم براساس دانش الهي و علم غيب است. در ذكر حديث دوم اين بند نيز تعمداً قسمت اول عبارت «بحكم الله و حكم داوود» برداشته شده تا چنين القا شود كه قضاوت امام زمان ع صرفاً مشابه قضاوت يهوديان است حال آنكه عبارت «حكم الله» مشخص مي كند شيوه قضاوت ايشان بنابر علم الهي و مشابه قضاوت حضرت داوود ع است كه مطابق برخي احاديث براساس عالم واقع (و نه عالم ظاهر) ميان مردم داوري مي كرده است.[11]
  • در حديث سوم كه امام صادق ع به 27 نفر از ياران ويژه امام عصر ع اشاره نموده اند، در عبارت ذكر شده با نام سليمان (Solomon) پيامبر بني اسرائيل مواجهيم؛ حال آنكه در متن روايت الارشاد عبارت سلمان –صحابي پيامبر- آمده و اين تغيير تعمدي عبارت جهت بهره مندي در راستاي شباهت دهي و هم راستا نشان دادن حركت امام زمان ع با يهوديان صورت پذيرفته است.
  • در حديث پنجم نويسنده عمداً متن حديث امام صادق ع را مطابق خواست و در راستاي هدف خود تغيير داده است. متن اصلي حديث چنين است: «وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ كَمْ مَعَ الْقَائِمِ مِنَ الْعَرَبِ قَالَ شَيْ‏ءٌ يَسِيرٌ فَقُلْتُ وَ اللَّهِ إِنَّ مَنْ يَصِفُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْهُمْ لَكَثِيرٌ فَقَالَ لَا بُدَّ لِلنَّاسِ مِنْ أَنْ يُمَحَّصُوا وَ يُمَيَّزُوا وَ يُغَرْبَلُوا وَ يَخْرُجُ فِي الْغِرْبَالِ خَلْقٌ كَثِيرٌ.: واى بر سركشان عرب از شرى كه نزديك است. {راوي گويد} عرض كردم: فدايت شوم. آيا كسى از عرب با قائم هست؟ فرمود: كمى هست. عرض كردم: بخدا قسم بسيارى از عرب را مى‏بينم كه صاحب الامر را {چنبن} توصيف مي كنند. حضرت فرمود: (بله فعلا چنين است) ولى بايد مردم آزمايش شوند و از يكديگر امتياز يابند و غربال شوند و مردم بسيارى از غربال درآيند.» چنانكه در متن حديث ديده مي شود امام جعفر ع اولاً طاغيان و سركشان عرب را خطاب قرار داده و آنها (و نه همه اعراب) را از عاقبت شومشان مطلع ساخته اند و ثانياً در پاسخ به تعداد همراهان امام مهدي ع از ميان اعراب مدعي، آنها را يسير و كم شمرده اند. اما نويسنده مقاله تعمداً خطاب را در مورد كل اعراب دانسته و مدعي شده امام صادق ع فرموده اند هيچ يك از اعراب پيرو امام مهدي ع نخواهند بود! توجه به متن انگليسي در اين زمينه خالي از لطف نيست!
  • Ja’far as-Sādiq said, "Fear the Arabs, for they have an evil future. Indeed, not a single of them will follow al-Qā’im when he emerges.”
  • نويسنده زيركانه در صدد است تقابل ميان امام عصر ع و اعراب (قريش) را پررنگ نشان دهد و نتيجه بگيرد امام مهدي ع كه توسط شيعيان (و به تعبير ايشان روافض) تبليغ مي شود، مخالف اعراب و خاندان پيامبر است. اين در حالي است كه اولاً متن غالب اين روايات علت برخورد حضرت با ايشان را مخالفت آنها با حكومت عدل حضرت مهدي ع عنوان نموده است؛ ثانياً مخالفت و يا سكوت ابتدايي تعداد زيادي از صحابه در صدر اسلام در برابر تحريف اسلام توسط خلافت بني اميه و بني عباس از يك سو و رفتار كنوني رهبران بسياري از كشورهاي اسلامي در ظلم و ستم بر ملل اسلامي و همكاري با دشمنان اسلام از سوي ديگر يقيناً در نظام عادلانه مهدوي مورد پذيرش نبوده و دست اندركاران ضلالت و ظلم بر مستضعفان به ترازوي عدالت مهدوي سپرده خواهد شد.
  • نتيجه گيري نهايي نويسنده نيز بسيار قابل تأمل است. وي مدعي زبان عبري براي مهدي شيعيان شده و اينكه براساس تورات حكم مي راند؛ حال آنكه براساس روايات، امام عصر ع صرفاً خدا را با نام عبرانيش صدا مي زند و قضاوت امام مهدي ع فقط در ميان بني اسرائيل (و نه همه مردم) بر اساس تورات و به جهت اتمام حجت بر ايشان است.[12] از سوي ديگر روايت پيروي يهوديان اصفهان از دجال –كه صرفاً در برخي منابع اهل سنت ذكر شده- علاوه بر اشكالات جدي سندي بر آن، چيزي را ثابت نمي كند چراكه به فرض قبول روايت، شهر اصفهان تعداد يهودي بسيار كمي دارد و نسبت يهوديان در اين شهر قابل قياس با جمعيت چند ميليوني مسلمان نيست (مگر آنكه نويسنده مدعي باشد شيعيان علاوه بر مشرك بودن، يهودي مسلك نيز هستند!) افسانه عبدالله بن سبا و انتساب شيعه به وي هم از جمله داستانهاي نخ نمايي است كه بارها توسط عالمان بزرگ شيعه از جمله علامه عسكري ره پاسخ داده شده و ساختگي بودن آن به اثبات رسيده است.[13]

كتابي از مرحوم علامه عسكري ره در مورد افسانه بودن جريان عبدالله بن سبا

نتيجه آنكه گرچه گروه تكفيري داعش درصدد است در راستاي ضديت با مذهب شيعه، مهدي باوري شيعيان را تخطئه كرده و هم راستا با جريان مسيحيت صهيونيسم، امام عصر عليه السلام را ضدمنجي و دجال معرفي كند، ولي به ريسماني پوسيده چنگ زده و در جايگاهي لرزان قدم برداشته است چراكه قيام عدالت محور امام مهدي ع، وعده تخلف ناپذير الهي است و خفاشان تاريكي را ياراي مقابله با آن نيست : «يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ»[14]


 

  • تحقيق و بررسي: حجت الاسلام زهير دهقاني آراني

 


[1] - "The Mahdi of Rafedah: The Dajjal”, Dabiq Magazine, Issue 11 Dhul Qa’dah 1436

[2] - عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع‏ إِذَا أُذِنَ الْإِمَامُ دَعَا اللَّهَ بِاسْمِهِ الْعِبْرَانِي...‏ (الغيبة( للنعماني) ؛ النص ؛ ص313)

[3] - إِذَا قَامَ قَائِمُ آلِ مُحَمَّدٍ ص حَكَمَ بِحُكْمِ دَاوُدَ وَ سُلَيْمَانَ لَا يَسْأَلُ بَيِّنَةً. (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص397)

[4] - عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِيِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع بِمَا تَحْكُمُونَ إِذَا حَكَمْتُمْ قَالَ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ حُكْمِ دَاوُد (الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏1 ؛ ص398)

عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ يُخْرِجُ الْقَائِمُ ع مِنْ ظَهْرِ الْكُوفَةِ سَبْعَةً وَ عِشْرِينَ رَجُلًا خَمْسَةَ عَشَرَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى ع الَّذِينَ كَانُوا يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ‏ وَ سَبْعَةً مِنْ أَهْلِ الْكَهْفِ وَ يُوشَعَ بْنَ نُونٍ وَ سَلْمَانَ وَ أَبَا دُجَانَةَ الْأَنْصَارِيَّ وَ الْمِقْدَادَ وَ مَالِكاً الْأَشْتَرَ فَيَكُونُونَ بَيْنَ يَدَيْهِ أَنْصَاراً وَ حُكَّاما (الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد ؛ ج‏2 ؛ ص386)

[5] - عَنْ رُفَيْدٍ مَوْلَى ابْنِ هُبَيْرَةَ قَالَ‏ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ يَسِيرُ الْقَائِمُ‏ بِسِيرَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فِي أَهْلِ السَّوَادِ فَقَالَ لَا يَا رُفَيْدُ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ سَارَ فِي أَهْلِ السَّوَادِ بِمَا فِي الْجَفْرِ الْأَبْيَضِ وَ إِنَّ الْقَائِمَ يَسِيرُ فِي الْعَرَبِ‏ بِمَا فِي الْجَفْرِ الْأَحْمَرِ قَالَ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ وَ مَا الْجَفْرُ الْأَحْمَرُ قَالَ فَأَمَرَّ إِصْبَعَهُ عَلَى حَلْقِهِ فَقَالَ هَكَذَا يَعْنِي الذَّبْح‏ (بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏52 ؛ ص313)

[6] - عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سَمِعَهُ يَقُولُ‏ وَيْلٌ لِطُغَاةِ الْعَرَبِ مِنْ شَرٍّ قَدِ اقْتَرَبَ .... (بحار الأنوار (ط - بيروت) ؛ ج‏52 ؛ ص114)

[7] - عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‏ لَوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا يَصْنَعُ الْقَائِمُ إِذَا خَرَجَ لَأَحَبَّ أَكْثَرُهُمْ أَلَّا يَرَوْهُ مِمَّا يَقْتُلُ مِنَ النَّاسِ أَمَا إِنَّهُ لَا يَبْدَأُ إِلَّا بِقُرَيْشٍ فَلَا يَأْخُذُ مِنْهَا إِلَّا السَّيْفَ وَ لَا يُعْطِيهَا إِلَّا السَّيْفَ حَتَّى يَقُولَ كَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ لَيْسَ هَذَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوْ كَانَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ لَرَحِمَ. (الغيبة( للنعماني) ؛ النص ؛ ص233)

[8] - عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِذَا قَامَ الْقَائِمُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ع أَقَامَ خَمْسَمِائَةٍ مِنْ قُرَيْشٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ ثُمَّ أَقَامَ خَمْسَمِائَةٍ فَضَرَبَ أَعْنَاقَهُمْ ثُمَّ خَمْسَمِائَةٍ أُخْرَى- حَتَّى يَفْعَلَ ذَلِكَ سِتَّ مَرَّات‏ قُلْتُ وَ يَبْلُغُ عَدَدُ هَؤُلَاءِ هَذَا قَالَ نَعَمْ مِنْهُمْ وَ مِنْ مَوَالِيهِمْ. (بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏52، ص: 338)

[9] - عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا خَرَجَ الْقَائِمُ لَمْ يَكُنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ الْعَرَبِ وَ قُرَيْشٍ إِلَّا السَّيْف‏ (الغيبة( للنعماني)، النص، ص: 234)

[10] - حَدَّثَنَا مَنْصُورُ بْنُ أَبِي مُزَاحِمٍ، حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ حَمْزَةَ، عَنِ الْأَوْزَاعِيِّ، عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَبْدِ اللهِ، عَنْ عَمِّهِ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، أَنَّ رَسُولَ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: «يَتْبَعُ الدَّجَّالَ مِنْ يَهُودِ أَصْبَهَانَ، سَبْعُونَ أَلْفًا عَلَيْهِمُ الطَّيَالِسَةُ»: انس مي گويد رسول الله(ص) فرمود: هفتاد هزار نفر از يهود اصفهان كه طيالسه به تن دارند، پيرو دجال مي‌شوند. صحيح مسلم ج 4، ص 2266

[11] - در اين زمينه مي توانيد به مقاله «دفاع از روايات مهدويت (داوري داوودي)» در مجله انتظار شماره  15 (بهار 1384) و يا آدرس زير مراجعه نماييد:http://teh.qhu.ac.ir/default.aspx?pageid=2016

[12] - بحارالأنوار ج : 52 ص : 351

[13] - در اين زمينه  مي توانيد به دو سايت زير مراجعه فرماييد:

http://www.andisheqom.com/public/application/index/viewData?c=4405&t=article

http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=salam&id=140

[14] - مى خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند و حال آنكه خدا گر چه كافران را ناخوش افتد نور خود را كامل خواهد گردانيد - سوره صف آيه

 


- لینک کوتاه این مطلب

» غرب و مهدویت
تاریخ انتشار:9 آذر 1394 - 0:03

نظر شما...
    • محسن

      خیلی خوب بود.تشکر از شما.
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد