چرا امام رضا(ع) به خانه مأمون رفت و انگور میل کرد؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

درباره علم اهل بیت علیهم السلام و چگونگی آن، آراء و نظرهای گوناگونی ارائه شده؛ از جمله این که امامان معصوم(ع) همه امور، اعم از چگونگی شهادت و زمان و مکان آن و سایر امور را می توانستند بدانند ولی دانستن آنها معلوم نیست؛ یعنی دانستن آنها بالقوه است نه بالفعل. روایاتی این مطلب را تأیید می کند. مرحوم کلینی در کتاب گرانسنگ کافی، بابی منعقد کرده، با عنوان «إنّ الائمة إذا شاؤُا أن یعلموا عَلِموا»؛ امامان هرگاه اراده می کردند چیزی را بدانند، می دانستند.

امامان معصوم(ع) اگر می خواستند می توانستند مکان شهادت و چگونگی آن را بدانند، امّا معلوم نیست که آنها چنین چیزی را خواسته باشند، البته اصل شهادت خویش و یا حتی اسباب آن را می دانستند، اما زمان آن را، معلوم نیست همه آنها خواسته باشند که بدانند.

دیدگاه دیگر، عبارت است از این که اهل بیت(ع) یا حداقل برخی از آنها جزئیات شهادت خود را می دانستند؛ یعنی به چگونگی، زمان و مکان شهادت آگاه بودند، ولی علم آنان موهبتی بوده و تأثیری در عمل و ارتباطی با تکلیف ندارد. برای توضیح باید دانست که علم امام دو گونه است:

الف ـ علم عادی: اهل بیت(ع) نیز زندگی شان مانند سایر مردم عادی است؛ یعنی خیر و شر و نفع و ضرر کارها را از روی علم عادی تشخیص داده و آن چه را شایسته اقدام ببیند، اراده می کند و در راه به دست آوردن آن به تلاش و کوشش می پردازد؛ در جایی که عوامل و اوضاع و احوال خارجی موافق باشد، به نتیجه می رسد و در جایی که اسباب و شرایط مساعدت نکند، از پیش نمی رود.

ب ـ نوع دیگر علم امام، علم لدنّی و علم غیب است و این علم شامل وقایع ضروری الوقوع و قضای حتمی می شود. چنین علمی در لوح محفوظ ثبت و قابل تغییر نیست و تلاش برای بر هم زدن و تغییر دادن آن بیهوده است. اگر علم اهل بیت(ع) به چگونگی و زمان و مکان شهادت خویش از این نوع علم باشد، دیگر جای هیچ گونه پرسش باقی نمی ماند؛ چرا که آنها در واقع از یک امر حتمی باخبرند نه امری که بتوان آن را تغییر داد (در چنین موارد مشمول آیه «لاتلقوا بأیدیکم إلی التهلکة» نمی شوند، زیرا در این فرض، آنها در تهلکه هستند، نه این که خود را به تهلکه انداخته باشند).

در فرضی که علم اهل بیت(ع) در عین این که موهبتی و لدنّی است، ولی به قضاء حتمی تعلق نگرفته باشد، یعنی بتوانند آن را عوض کنند؛ ولی در این صورت اگر رفتن به سوی شهادت برای آنها تکلیفی از جانب خدا باشد، طبیعی است که راهی جز پیمودن آن باقی نمی ماند و البته آنها با افتخار تمام آن را دنبال می کنند.

این فرض درباره غیر اهل بیت(ع) نیز جاری است؛ چرا که در جنگ اسلام علیه کفر و یا دفاع از کیان اسلام، رزمندگاه می داند که رفتن به میدان جنگ برابر با شهادت و خسارت جانی و مالی است، ولی چون آن را تکلیفی الهی می بیند، قدم به میدان جنگ می گذارد و طبیعی است که ممنوعیت وقوع در تهلکه شامل این موارد نمی شود.

 


پی‌نوشت‌ها:

1. کافی، ج 1، ص 313، دارالتعاریف.

2. ر. ک: یکصد و هشتاد پرسش و پاسخ، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ص 304 و 305، دفتر نشر برگزیده.

3. ر. ک: بحث کوتاهی درباره علم امام، علامه طباطبایی(ره)، چاپ حکمت، قم.

4. ر. ک: یکصدوهشتاد پرسش و پاسخ، آیة الله مکارم شیرازی و دیگران، ص 85 / بحث کوتاهی درباره علم امام علامه طباطبایی(ره)/ علم غیب آگاهی سوم، آیة الله سبحانی.


- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:21 آذر 1394 - 14:34

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد