آیا هالیوود، تریبون تفکر ماسونی است؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
یهودیان هالیوود، با گوساله‌های نقره‌ای که همان پرده‌های سینماست همه را مسحور این جادوی فریب کرده و ظاهرا رقیبی ندارند. اما چنانکه در مقابل آن سامری، موسایی بود، در مقابل این سامری‌ها نیز موسی‌هایی هستند که ایستادگی کنند.

 یهودیان افراطی صهیونیست که رویای تسلط بر جهان را داشتند با کشف قاره آمریکا به این کشور مهاجرت کردند و در همه زمینه ها سرمایه گذاری کردند. با ناطق شدن سینما گروهی از یهودیان با تسلط بر این ابزار نو ظهور به هموار کردن راهی پرداختند که بدون این ابزار ممکن نبود. این نوشته قصد دارد که ریشه دشمنی این سینما را با سینمای ارزشمند ایران بررسی کند.

هالیوود از دو جزء "هالی" مقدس و "وود" چوب که به چوب مقدس معنا می دهد تشکیل شده است و عصای جادوی از آن ساخته می شود. و این اعتقاد وجود دارد که ساحرانی که مالک آن عصا باشند می توانند مردم را محسور خود کرده و به کنترل در آورند.

سینمای هالیوود دقیقا همین کار را می کند. یعنی آنچه را که ساحران دربار فرعون نتوانستند به انجام برسانند سامری با گوساله طلایی اش انجام داد و قوم یهود را به کرنش وا داشت؛ حالا یهودیان هالیوود با گوساله های نقره ای شان که همان پرده های سینماست همه را مسحور این جادوی فریب کرده که ظاهرا رقیبی ندارند. اما همچنانکه در مقابل آن سامری موسایی بود در مقبل این این سامرها نیز موساییانی هستند که با دست بیضا در مقابلشان بایستند.

مرام ماسونی سرمایه گذاران هالیوود

صاحبان هالیوود که اغلب ریشه ای ماسونی و صهیونیستی دارند سالهای درازی است که مردم را با هر سنی جادو کرده اند. از تولید انیمیشن های دو بعدی چون سیندرلا و سفید برفی و رابین هود گرفته تا انیمیشن های محسور کننده ای چون دختر گیسو کمند و ماجراهای تن تن و میلوی اسپیلبرگ چه کسی را مجذوب خود نکرده است؟

آیا هالیوود، تریبون تفکر ماسونی است؟

این قهرمانان پوشالی خوش ظاهر چنان در ذهن رسوخ می کنند که چاره ای نداریم جز آنکه مثل او باشیم مثل او فکر کنیم و مثل او زندگی کنیم این مخدر چنان گیرا است که باز هم دوست داریم مصرف کننده اش باشیم. این آثار از تولیدات بزرگترین استودیوهای هالیوود از جمله کلمبیا، مترو گلدوین مایر، برادران وارنر، پارامونت، یونیورسال و فاکس قرن بیستم است که توسط یهودیان تاسیس و اداره می شوند.

کمپانی والت دیسنی از بزرگترین کمپانیهای هالی وود است که درصد بسیاری از کودکان جهان محصولاتش را می بینند. فعالیتهای این کمپانی فقط به تولید فیلم اختصاص ندارد، تولید اسباب بازی هایی بر اساس فیلمها هم بخشی اقدامات این غول رسانه ای است. دیسنی با ساختن دیسنی لند، شهری رویایی برای بچه ها ساخته که این امکان را به آنها می دهد تا کارکترهای دوست داشتنی شان را از نزدیک ببینند.

آیا هالیوود، تریبون تفکر ماسونی است؟

تراژدی سلطه یهودیان بر هالیوود

جاناتان گولدبرگ، خبرنگار و تاریخدان یهودی، در تحقیقی که در سال 1996 انجام داد، نوشت: "سهم یهودیان در صنعت سرگرمی سازی بیش از جمعیت آنها در آمریکاست. یهودیان در پست های مدیریتی رسانه ها به ویژه در سمت مدیریت استودیوها حضور دارند و حضور آنها به گونه ای است که از آن نمی توان تنها به عنوان سلطه یهودیان بر هالیوود یاد کرد، چرا که بیش از این است."

آماری که اخیراً ارائه شده نشان می دهد که 59 درصد از فیلم‌های مطرح هالیوود توسط یهودیان تولید شده‌اند. بی تردید نفوذ این قوم در یکی از تاثیرگذارترین صنایع آمریکا می تواند برای آنها قدرت سیاسی بسیاری به ارمغان آورد. آنها مهمترین منبع حمایت از نامزدهای دموکرات هستند و سیاست های آمریکا را به سمت و سوی مورد نظر خود هدایت می‌کنند.

تهیه‌کنندگان یهودی هالیوود در سال 1948 اسرائیل را پایه ریزی کردند و در این میان رابرت بلاموفی تلاش های بسیاری کرد. وی در این مورد می گوید: "ناگهان اسرائیل به خانه ما تبدیل شد و احساس کردیم که هویت داریم. این عامل به ما روحیه می داد."

با روی کار آمدن یهودیان رفته رفته تصویر مسلمانان در فیلم های هالیوودی به پنداره ای از افراد ظالم و بی فرهنگ تبدیل شد که این امر بیش از پیش نمایانگر حمایت هالیوود از اسرائیل و موضع گیری آن علیه مسلمانان و جهان اسلام بود. صنعت فیلمسازی غرب در حمایت از صهیونیسم اقدام به خلق یک ژانر جدید در سینما کرد که نزاع میان اعراب و اسرائیلی ها را در محوریت داشت.

هالیوود برای نیل به این هدف در طول 50 سال گذشته اقدام به ساخت فیلم‌های گوناگونی کرده که دربرگیرنده قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌ها بوده اند. به عبارت دیگر می توان گفت که در این آثار قهرمان‌ها یهودیان اسرائیلی و ضد قهرمان‌ها مسلمانان بوده‌اند. دهه 1960 به تنهایی شاهد ساخت 9 فیلم ضد اسلام بود که در زمره آثار مطرح سینمای آمریکا جای داشتند.

در این فیلم ها نقش یهودیان آمریکایی توسط هنرپیشگان آمریکایی ـ یهودی چون پل نیومن، تونی کورتیس و کرک داگلاس احیا می شد تا با به کارگیری بازیگران محبوب، میزان همذات پنداری مخاطبان با کاراکترهای آنها افزایش یابد.

هالیوود در ادامه سیاستهای دین ستیزانه اش با ساخت فیلمهایی درباره زندگی پیامبران،آنها را انسانهای روان پریش و بدبین به نوع بشر معرفی و  دین را به وسیله ای نا کارآمد معرفی کرده است.

پیامبر ستیزی ادامه ای بر اسلام ستیزی

"نوح" ساخته آرن آرونوفسکی به زندگی نوح می پردازد. پیامبری که از بسیاری گریه برای امتش نوح نامیده شد در این فیلم از او موجودی دگم و غیر قابل انعطاف ساخته که گوش شنیدن هیچ حرفی را ندارد. فرزند پدری غار نشین و بدوی است که همه آرزویش خوردن توت است. نوح به هیچکس رحم نمی کند هیچ انذاری نمی دهد و فقط می خواهد کشتی ای بسازد تا حیوانات را و البته فقط خانواده خودش را نجات دهد.

او از سوی خدایی که نمی شناسد مامور شده تا نوع بشر را از بین ببرد حتی خانواده خودش را. ما در این فیلم فقط از نوح بیزار نمی شویم بلکه حتی نمی خواهیم نام خدا را به زبان بیاوریم. نوح نه آغازگر این بی حرمتی هاست نه پایانش. این دین ستیزی با سایر ادیان به موازات همان اسلام ستیزی هالیوود است.

آنها می خواهند همه باورها به ادیان الهی و پیامبران را فرو بریزند تا پیامبران دروغینی را برای هدایت به سوی سیاهی مبعوث کنند. در این میان چه باید کرد غول رسانه ای که از چراغ یهودیان بیرون آمده را چگونه می شود نابود کرد. اینجاست که باید از ایران و سینمایش صحبت به میان می آید.

سینمای شرق سینمای غرب

سینمای ایران تنها سینمایی است که در مقابل سینمای آمریکا توانایی ایستادگی دارد. قطبهای مهم سینمایی دنیا مثل بالی وود، سینمای هنگ کنگ، سینمای چین، و سینمای روشنفکر و هنری اروپا همسو با سینمای آمریکا نباشد در تقابل با آن هم نیست.

سینمای شرق آسیا با هدف سرگرمی سازی در عرصه رقابت جهانی حضوری جدی دارد، سینمای شکست خورده اروپای شرقی هم در لاک فیلمهای به اصطلاح روشنفکرانه فرو رفته و خیال بیرون آمدن از آن را ندارد.

فرانسه، آلمان، ایتالیا، لهستان و ... نقشی اساسی در شکل گیری دستور زبان محتوایی فیلمها داشته اند که متاسفانه سینمای ایران تحت تاثیر این نوع زبان بوده است سینمای شرق آسیا با تکیه بر فیلمهای اکشن و رزمی و سینمای هند با تکیه بر فیلمهای عاشقانه اصلا در مناسبات فیلمهایی که جهان بینی دارند به حساب نمی آیند. سینمای اروپا هم به دلیل تکیه بر نظام فکری غیر دینی نمی تواند برای آمریکا خطر ناک باشد.

این نوع سینما که تحت تاثیر زیگموند فروید، فرانتیس کافکا، ژان پل سارتر، کارل مارکس و دیگران قرار دارد چه انقلاب فکری ای در مخاطب ایجاد می کند؟ شخصیتهای این فیلمها اغلب آدمهای تنهای عاصی از نظام سیاسی ـ کمونیست ـ هستند که در فضاهایی سرشار از سکوت و تاریکی مدام به رهایی فکر می کنند. اما عملی که آنها را به سمت این رهایی ببرد، ندارند.

این فیلمها با ایجاد رخوت و یاس و سرخوردگی از شرایط موجود در مخاطب او را به موجودی سترون تبدیل می کرد که چاره جز پذیرش شرایط موجود ندارد. در این سالها سایه سنگین کمونیست و جنگ سرد شوروی امریکا و اثرات به جا مانده بعد از جنگ جهانی دوم این نوع نگرش را در جامعه جهانی تقویت می کرد.

قطع رابطه دین به عنوان امری اجتماعی در اروپا حضوری نداشت. مشرب فکری اندیشمندان اروپایی الهی نبود و نمی توانست برای هنرمندانی که با مردم سخن می گفتند چیز تازه ای داشته باشد. جدایی دین از سیاست ثمری جز این نداشت که متفکران، هنرمندان و مردم را در انزوا ببرد طوری که هر گروه راهی جدا گانه بروند.

سینمای ایران و اندیشه سیاه غرب

این نوع سینما در دهه 30 و 40 در ایران اثرات مخربی گذاشت که رد آن را دهه 50 هم می بینیم. بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، فرخ غفاری و تعدادی دیگر به شدت تحت تاثیر موج نوی سینمای فرانسه بودند. فیلمهایی که در این دوره ساخته شدند اغلب آثاری اقتباسی از نویسندگانی چون صادق چوبک، صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و ... بودند. این نویسندگان ریشه ای دینی نداشتند و آنچه که می نوشتند تحت تاثیر همان چشمی بود که امثال کافکا و سارتر می دید.

متاسفانه ایران قبل از انقلاب به دلیل انحطاط  فکری  سیاسیون و جدایی خود خواسته روحانیون از نظام حکومت سبب شکاف بین هنرمند و مردم شد. هنرمند زبان مردم را نمی فهمید از حکومت ناراضی بود. برای همین در کافه ها و مجلس های شبانه می نشست و دل به کافکا و نیچه و ... می داد و می خواست با مدل مو و لباس و تقلید زبان ادبیات اروپا، برای مردم ایران نسخه رهایی بپیچد.

اینگونه شد که مردم هم زبان هنرمند به اصطلاح روشنفکر را درک نمی کردند و برای آنکه به هر حال کالای فرهنگی شان را به دست بیاورند به سمت رمانهای زرد مبتذلی رفتند که وجه وقیحانه ترش را در سینما می دیدند.

اندیشه امام(ره) دمی مسیحایی بر کالبد سینمای ایران

در همین زمان قیام امام خمینی (ره) سبب زلزله ای شد که همه ارکان این نوع جهان یاس آلود را به هم ریخت و نه یک انقلاب در ساختار حکومتی یک کشور که انقلابی جهانی بود.

این انقلاب چنان ریشه دار بود که اثراتش را در همه کشورهای دنیا شاهدیم. هنر بعد از انقلاب هم از این اتفاق بی بهره نبود حالا هنرمند دریافته که هنر این مملکت  چنانکه رهبرش تاکید می کند "عبارت است ار دمیدن روح تعهد در آدمی. باید متعهدانه باشد از ذات انسان بگوید و او را در سایه رهبر دینی به سوی همان ذات ببرد. تقابل همه دنیا با ایران که به تنهایی مناسبات سیاسی دنیا را به هم ریخته هنرمند را برای مدتی به حال شوک فرو برده است. اما آرامش قلبی امام خمینی (ره) و جهت دهی فکری ایشان هنرمند را وا داشت تا کاری کند. اینبار هنرمند درونمایه اثرش را از غرب و شرق نمی گرفت او با اتکای به داشته های مغفول مانده اش شروع به آفرینش کرد تا مبلغ آرمانهای این نظام فکری باشد.

این نظام فکری دیگر زاییده موهومات یک انسان نبود یلکه تفسیر درست یک رهبر دینی از دین بود.

هشدار حکیمانه امام خمینی (ره) به گورباچوف و پیش بینی اش از سقوط کمونیست نفوذ این شخصیت را در ذهن مردم جهان قوت بخشید. حالا دیگر آمریکا و البته رژیم صهیونستی دریافته بودند که این نظام را به سادگی نمی شود از بین برد چرا که ساختار سیاسی آن ساختاری دینی است.

جنگ با پرده نقره

آمریکا در ادامه مبارزه اش سینما را در اولویت خود قرار داد تا از این طریق بتواند زخمی بزند. هالیوود به عنوان تریبون تفکر ماسونی باعث از بین رفتن سینما در بسیاری از کشورها شده به طوری که اغلب کشورها وارد کننده فیلم از آمریکا هستند اما در ایران هنوز راه به جایی نبرده است.

همچنان که سینما در هالیوود توانسته در ترویج و ثبت افکار استعمارگرایانه اش موفق باشد؛ سینمای ایران هم توانسته هر چند که قصور و کم کاری کرده است؛ اما باز قدرت دارد که برعلیه این نظام فکری بلند شود. شاید در ابتدا با توجه به پیشرفت های فنی هالیوود و تخصیص هزینه های هنگفتی که در تولید می کنند؛ اداعی کاذبی باشد اما شدنی است.

مگر نه اینکه انقلاب مردی در آستانه 60 سالگی بر علیه شاهی که همه دنیا را داشت محقق شد چرا سینمای ما نتواند اگر از همان مشرب سرچشمه بگیرد.

آیا هالیوود، تریبون تفکر ماسونی است؟

آمریکا از همین واهمه دارد که فیلم ایرانی در بازاهای جهانی سهمی بزرگ به خود اختصاص دهد و از این طریق نفوذش بر آراء و افکار جوان اروپایی و آمریکایی تاثیر گذار باشد. دست اندازی برای فیلم محمد رسول الله(ص) چه معنایی دارد درحالی که فیلمهای سیاه نمای ایرانی در خود آمریکا هم اکران می شود.

اگر روزگاری رزمندگان در خط مقدم می جنگیدند و با یک اشاره امام همه شهادت را به جان می خریدند، الان هم باید فیلمسازان در خط مقدم جبهه فرهنگی حضور داشته باشند و دفاع کنند که با دریغ باید گفت تعدادشان چنان که باید نیست.

فراموش نکنیم، هر چقدر که ما از این خط مقدم فاصله بگیریم پیشروی هالیوود بیشتر خواهد شد.



- لینک کوتاه این مطلب

» دفاع پرس
تاریخ انتشار:22 آذر 1394 - 13:29

نظر شما...
    • Unknown

      فیلم جدید ایکس من یا بهتر گفت فیلمی که جنیان و حرام زاده های چشم آبیو منجی زمین نشان میدهد آپوکالیپس نام دارد. در این فیلم خدایی نشان داده میشود که زنده شده و میگوید در طول تاریخ نام های متعددی داشتم. را،کریشنا و یهوه یا یشوا!!
      مگنیتو که اصالتی یهودی دارد به این خدا کمک میکند.
      خدای دینی را خدایی شیطانی و جادوگر مینامند که روایتی گول زننده از خالق بشر به ذهن مخاطب ساده لوح و مصرف گرای امریکایی نشان دهند. جالب اینجاست به چهاراسب انجیل یا عهد عتیق اشاره میکند. تنها راه رهایی از دست این خدای شیطانی توسل به میوتنت ها یا جهش یافته های امریکایی آنگلوساکسونی است. به شکل حرفه ای و مخوفی جن پرستیو تبلیغ میکنند و چهره ی الف هارو مقدس نشان میدهند.چرا؟ مخاطب این فیلم ها مگر منه انسان نیستم؟! این منجیانی که هالیوود بما نشان میدهد چه کسانی هستند؟
      همان پیغمبران و خدایان دروغینی که حضرت سلیمان به زنجیر کشید.
      خواهشا به طور مفصل از حضرت سلیمان مطالبی قرار بدهید چون اصل تمام این پدیده ها مثل داعش و هالیوود ریشه در داستان حضرت سلیمان دارند.
      بعنوان مثال ارباب حلقه ها منظور حلقه ی چه کسی است که بشکل شیطانی و خطرناک نشان میدهند؟ در قسمتی از فیلم هابیت کوتوله ی بریتانیایی با پوشیدن انگشتر وارد جهان دیگری میشود و زبان حیوانات را میفهمد. دقیقا کاری که حضرت سلیمان انجام میداد!!
    • Unknown

      بخشی از تحلیل فیلم The Dark Knight Rises
      تقریبا اکثر کاراکتر قابل تحلیل هستن (یعنی اینکه عناصر و المان هایی شیطانی/آخرالزمانی خواه آشکار خواه مخفی در کاراکتر اونا وجود داره).
      به تحلیل کاراکتر بد این فیلم یعنی Bane میپردازیم و یه سری نکات رو اجمالا بهش اشاره میکنیم:
      1. Ra's Alghul (رأس الغول) = خدا

      2. Dark Knight (شوالیۀ تاریکی) و Selina Kyle = ابلیس

      3. Bane = امام زمان (ارواحنا فداه)

      (2 مورد اول رو بعداً اثبات خواهیم کرد؛ کسایی که میخوان دو مورد اول رو متوچه بشن باید فیلم Batman Begins رو دیده باشن!)
      یرامون کاراکتر Bane به چند عنصر اشاره میکنیم که تو فیلم به اونا اشاره میشه:

      1. عدالت Bane

      2. انقلاب Bane

      3. یاران Bane

      4. خون (Blood) ، آتش (Fire) ، هرج و مرج (Chaos)
      البته نکات بیشتر از این هست ولی فعلا به همینا بسنده میکنیم ... و از شماره 1 شروع میکنیم به اثبات
    • Unknown

      1. عدالت Bane

      در فیلم دیالوگی داریم از Bane به Batman ، که میگه در حال آماده شدن برای آوردن عدالت به جهان هستم و میدونیم که از شاخصه های مطرح و بارز امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) عدالت ایشون هست.

      و در جایی دیگه وقتی کاراکتر Gordon ، رییس پلیس شهر گاتهام دستگیر شده و به دادگاه Bane آورده شده (که تو تصویر هم هست) . این دیالوگ رو میگه * نه شاهدی ، نه وکیلی ، این چجور محکمه ای هست ؟ * و ما شیعیان این مورد رو هم میدونیم که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مانند حضرت داوود (علیه السلام) بدون بینه (شاهد و گواه) و بر اساس علم خودشون که علم الهی هست قضاوت میکنن . در این مورد به چند حدیث (که از اینترنت جمع کردم) اشاره میکنم:

      منتخب الاثر، ج 2، ص 332
      امام مهدي (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در قضاوت مانند جد بزرگوارش اميرالمؤمنين
      (علیه السلام) عمل ميكند و بر گرفتن بي كم و كاست حقوق مردم اصرار دارد؛ حتي اگر حق كسي زير
      دندان ديگري باشد، از زير دندان آن غاصب بيرون كشيده و به صاحب حق باز ميگرداند.
    • Unknown

      بحارالانوار، ج 52، ص 338
      دنيا به پايان نخواهد رسيد تا آن كه مردي از خاندان من ظهور
      نمايد. وي به شيوه داوود (علیه السلام) حكم خواهد نمود؛ بينه نخواهد خواست و به هر كس حقش را
      اعطا خواهد نمود.

      بحارالانوار، ج 52، ص 339
      زماني كه قائم آل محمد (صلّي اللَّه عليه و آله و سلّم) قيام كند، در ميان
      مردم به مانند داوود (علیه السلام) حكم خواهد نمود و به بينه نيازي نخواهد داشت؛ چرا كه خداي
      تعالي امور را به وي الهام مي فرمايد. وي بر پايه دانش خود داوري ميكند و هر قوم
      را به آنچه مخفي و پنهان نموده اند آگاه سازد.

      نعماني، الغيبة، باب 21
      وقتي قائم ما قيام كند در هر يك از مناطق جهان
      فردي را برگزيده ارسال ميدارد و به وي مي گويد: پيمان تو به دست توست و اگر با
      مطلبي رو به روي شدي كه آن را نفهميدي و قضاوت را در موردش ندانستي به دست خود
      نگاه كرده و به آنچه در آن است عمل نماید.

      كافى،جلد 1،صفحه 509 ،حديث 13
      زمانى كه حضرت مهدى سلام الله علیه قیام كند، در میان مردم با علم خودش
      قضاوت می كند، همانگونه كه حضرت داوود علیه السلام، قضاوت می كرد و از مردم، بيّنه
      و شاهد نمی طلبید.
    • Unknown

      2. انقلاب Bane

      توی فیلم اشاره میشه که این حرکتی که Bane براه انداخته یک انقلاب هست و اشاره میشه که Bane مانند یک Warlord یا به عربی خلیفه حکومت میکنه.

      داخل پرانتز: کلمۀ Warlord لقبی هست که هالیوود از 30 سال پیش با ساخت فیلم The Man Who Saw Tomorrow برای امام زمان (اروحنا فداه) انتخاب کرده و برگردانِ کلمۀ عربی خلیفه به انگلیسی است.
      یعنی میخوان اشاره کنن که تو حکومت امام زمان چیزی به اسم دموکراسی وجود نداره !!!

      و ما میدونیم که سیستم حکومت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خلیفه ای است. و حرکت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم یک انقلاب تلقی میکنیم.

      نکته ای که خیلی جالب هست تو آثار اخیر هالیوود ، اینه که اینا ماجرای ظهور رو تو فیلما و سریالاشون بعنوان یه امر اتفاق افتاده قلمداد میکنن ، یعنی قبول کردن که نمیتونن جلوی ظهور امام رو بگیرن و دارن مخاطب رو آماده میکنن که باید بعد از ظهور حضرت ، جلوی امام (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بایستن و باید هسته های مقاومت رو تشکیل بدن (مثال دیگه ــَـش سریال فرینج فصل 5 هست) !
    • Unknown

      3. یاران Bane

      در فیلم به زیرکی مفهوم شهادت گنجانده شده . اینو از روی تصویر و با نوشته نمیشه توضیح داد کسایی که فیلم رو دیدن بهتر متوجه هستن.

      توی فیلم (تصویر پایین) ، Bane به یکی از افرادش غیر مستقیم میگه که باید تو هواپیمایی که قرار سقوط کنه بمونه و اون ازش در مورد آتش (هدفشون) میپرسه و وقتی که مطمئن میشه که به هدفشون رسیدن تصویر فرد نشون داده میشه که با لبخندی به استقبال مرگ میره.

      من این سوال رو دارم که اگه این شهادت نیست ، پس چیه ؟؟؟ مگه شهادت ، مردن برای ارزش های الهی نیست !!!

      و از طرفی اکثر افراد / یاران مهم Bane در این فیلم با ریش نشون داده میشن.
    • Unknown

      4. خون (Blood) ، آتش (Fire) ، هرج و مرج (Chaos)

      توی پستهای قبلی (تحلیل فیلم Constantine) گفتیم که هالیوود و رسانه های شیطانی/صهیونیستی دارن امام زمان رو به مفهوم : خون ، آتش و هرج و مرج پیوند میدن.

      موارد دیگه بسیار هست. دیالوگ های انجیلی، مثلا اشاره به Pit یا گودال (در مکاشفات یوحنا) ، لهجه کاراکتر Bane و همراه بودن Bane با جریان اقتصادی برای اومدن روی کار و اشاره به انفجار هسته ای و مثلا این نکته که Bane برای عوامل CIA فردی شناخته شدس (با 2 عنصر البته) !

      منبع: http://forum.bidari-andishe.ir/archive/index.php/thread-25886-2.html
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد