ابن خلدون و حدیث‌های مهدویت

(بسم الله الرحمن الرحیم)
اعتقاد به مهدی موعود (علیه السلام) مختصِ فرقه خاصی نیست؛ مورد اتفاق دانشمندان و صاحب‌نظران اسلامی بوده و هست، تا آن‌جا كه خود ابن‌خلدون كه این مقاله را درصدد نقد آرای او درباره‌ی احادیث مهدویت است، در جایی از مقدمه‌اش این اتفاق نظر را چنین ابراز داشته است:
بدان‌كه در گذر روزگاران، میان تمام پیروان اسلام، مشهور شد كه ناگزیر در پایان دوران، مردی از خاندان نبوی سر برافرازد كه به دین، استواری بخشد و دادگری پدیدار سازد و مسلمانان وی را پیروی كنند و بر سرزمین‌های اسلامی فرمان‌روا، و «مهدی» نامیده شود. (1)
با این حال، شاید بتوان گفت: شاخص‌‌ترین فردی كه به انكار و دست كم تردید در حدیث‌های مهدویت پرداخته، خود ابن‌خلدون است كه آوازه‌ی علمی او به سبب نوشتن مقدمه و تاریخش، جوامع اسلامی و غیراسلامی را دربرگرفته است.
وی به رغم اعتراف به این‌كه اعتقاد به مهدی (علیه السلام) در میان تمام مسلمانان در سده‌های پی‌درپی مورد اتفاق بوده، كه عین عبارت او نیز نقل شد، بعد از ذكر تعدادی از روایت‌های مربوط به مهدی آخرالزمان (علیه السلام) و نقد سندیِ آنها، به تردید و تشكیك در مسئله‌ی مهدویت پرداخته است.
شاید بتوان گفت كه ابن‌خلدون، درصدد انكار صریح مسئله‌ی مهدویت نبود؛ بلكه همان‌گونه كه عبارت وی نقل خواهد شد، بیشتر به شكل تردیدآمیز با حدیث‌های مهدویت برخورد كرده و بعید است وی كه خود معترف به اتفاق مسلمانان در این موضوع بوده، درصدد انكار آن برآید.
وی در فصل مستقلی در مقدمه‌اش با عنوان «فی أمر الفاطمی و ما یذهب إلیه الناس فی شأنه» به طرح مباحث مهدویت پرداخته-كه البته در چند جا از این فصل گو این‌كه، شیوه‌ی علمی را به فراموشی سپرده، و با بیانی اهانت‌آمیز و تمسخرآلود، پاره‌ای از عقاید شیعه را مورد هتاكی و استهزا قرار داده (2)-و می‌نویسد:
اكنون احادیثی كه در این‌باره وارد شده را ذكر می‌كنیم و ایرادهای منكران درباره‌ی این احادیث و دلایل و مستندهای آنها را بیان می‌كنیم. گروهی از بزرگان، احادیث امام مهدی را نقل كرده‌اند؛ از جمله ترمذی، ابوداوود، بزاز، ابن‌ماجه، حاكم، طبرانی و ابویعلی موصلی و اینها را با اسناد، از صحابه‌ی رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) هم‌چون: علی (علیه السلام)، ابن‌عباس، ابن‌عمر، طلحه، ابن‌مسعود، ابوهریره، انس، ابوسعید خدری، امّ‌حبیبه، امّ‌سلمه، ثوبان، قرة‌بن ایاس، علی الهلالی و عبدالله بن‌الحارث روایت كرده‌اند، آن هم با سندهایی كه منكران به آنها نظر دارند و آنها را نپذیرفته‌اند؛ آن‌گونه كه ذكر خواهیم كرد. جز این‌كه معروف آن است كه نزد اهل حدیث جرح، مقدم بر تعدیل است. (3)
بعد از این گفته، تعدادی از روایات را نقل كرده (4) و به بررسی رجال و اسناد آنها پرداخته و در پایان چنین نگاشته است:
این تعدادی از احادیثی است كه بزرگان، در مورد امام مهدی (علیه السلام) و خروج او در آخرالزمان ذكر كرده‌اند، و همان‌گونه كه دیدید، جز اندكی از این احادیث، از نقد مصون نماند. (5)
عبارت اصلی كه باعث بحث‌های فراوان شده همین قسمت از نوشته‌ی او است، و همان‌گونه كه پیش‌تر اشاره شد، این عبارت، هیچ صراحتی در انكار مهدویت و یا تضعیف همه‌ی احادیث ندارد هرچند گویای تضعیف و ایجاد مناقشه در مجموع روایات ذكر شده در متن است، و به نوعی، با این عبارت، موضوع مهدویت را، كه مبنای اساسی آن به‌طور عمده در روایات ریشه دارد، مورد تردید قرار داده است.

عالمان اهل سنت و نظریه‌ی ابن‌خلدون

تحلیل ابن‌خلدون از حدیث‌های امام مهدی (علیه السلام) با انتقادهای فراوانی از سوی دانشمندان و صاحب نظران و به ویژه عالمان اهل سنت، روبه‌رو شده است. در این زمینه، برخی به تألیفی مستقل در پاسخ به این نظریه اقدام كرده‌اند؛ از جمله احمد الصدیق الغماری (م1380 ه‍.ق) كتاب إبراز الوهم المكنون من كلام ابن‌خلدون را تألیف كرده و در آن به تفصیل اشكال‌های وارد شده از سوی ابن‌خلدون را پاسخ داده است.
تعداد دیگری از آنان در لابه‌لای تألیف‌های‌شان فصلی را به پاسخ این ایرادها اختصاص داده‌اند؛ از جمله سید محمد صدیق حسن خان در الإذاعة لما كان و ما یكون بین یدی الساعة، كتّانی در النظم المتناثر من الحدیث المتواتر، شیخ عبدالحسن العباد، استاد دانشگاه مدینه در الردّ علی من كذب بأحادیث المهدیّ و شیخ محمد عبدالعزیز بن مانع در تحدیق النظر فی أخبار إلامام المنتَظَر به نقّادی دیدگاه‌های ابن‌خلدون پرداخته‌اند.
باید گفت: خیلی از این نقدها بدین سبب بوده است كه ابن‌خلدون، به اظهارنظر در موضوعی پرداخته كه در محدوده‌ی تخصص و تبحر وی نبوده است و به چیزی روی آورده كه مقدمات لازم را در آن‌باره نداشته است، وگرنه خیلی از این نكوهش‌ها و نقدها متوجه او نمی‌شد. یكی از نویسندگان اهل سنت در این‌باره نوشته است:
ابن‌خلدون مرد این میدان (حدیث) نیست و حق آن است كه در هر رشته و فنی به صاحبان آن فن و دانش مراجعه شود. (6)
نویسنده‌ی دیگری از اهل سنت به این مطلب توجه كرده می‌نویسد:
ابن‌خلدون در این وادی جایگاهی ندارد... و سهمی برای او در این‌باره نیست؛ پس چگونه می‌توان بر او اعتماد كرد و در تحقیق این‌گونه مسائل به وی مراجعه كرد. (7)
محمد صدیق حسن خان، هنگام تحلیل نظریه‌ی ابن‌خلدون و بررسی روایات و نتیجه‌گیری از آنها می‌نویسد:
هیچ معنایی ندارد كه در موضوع فاطمی كه به آن وعده داده شده، شك و تردیدی روا داشته شود؛ بلكه انكار آن، جرأت زیادی را می‌طلبد كه در برابر روایات مشهور و فراوانی كه وجود دارد، چنین گفته شود؛... پس این اشتباهی بوده كه از ابن‌خلدون صادر شده است... .(8)
شیخ عبدالمحسن العباد، استاد دانشگاه مدینه كه در دفاع از اندیشه‌ی مهدویت و پاسخ به شبهه‌های وارد شده، مقالات و سخنرانی‌های عالمانه و ارزش‌مندی دارد از افرادی است كه به اشكال‌های مطرح شده از سوی ابن‌خلدون پاسخ گفته است؛ بخش عمده‌ی این پاسخ‌ها را در رد مقاله تحت عنوان «لا مهدیّ یُنتَظر بعد الرسول خیر البشر» شیخ عبدالله بن زید المحمود، آورده است: وی در پاسخ به این بخش از نوشته‌های ابن‌زید كه در رد مهدویت، به سخن ابن‌خلدون استناد كرده و گفته: «ابن‌خلدون در مقدمه‌اش به تدقیق و تحقیق درباره‌ی احادیث مهدی (علیه السلام) پرداخته و حكم به ضعف آنها داده است» چنین می‌نویسد:
ابن‌خلدون یك تاریخ‌نگار است و از رجل حدیث‌شناس نیست؛ از این‌رو، در تصحیح و تضعیف احادیث نمی‌توان به گفته‌ی او اعتماد كرد. در این رشته عالمانی چون: بیهقی، عقیلی، خطابی، ذهبی، ابن‌تیمیه، ابن‌قیّم و دیگران كه اهل روایت و درایت هستند مورد اعتمادند، آنان جملگی قائل به صحت بسیاری از احادیث مهدی‌اند؛ بنابراین، كسی كه به ابن‌خلدون رجوع كند، مانند كسی است كه از دریاهای لبریز از آب، روی برگرداند و به‌سوی آب باریكه‌ای روی آورد، كار ابن‌خلدون در نقد احادیث بر وفق كار طبیبان حاذق و مجرب نیست؛ بلكه بیشتر به كار یك مدعی دروغین طبابت شباهت دارد.
... وارد شدن ابن‌خلدون در میدان جرح و تعدیل و داوری درباره‌ی احادیث كه كدام ضعیف است و كدام نیست در حالی‌كه خود، اهل علم الحدیث نیست، سبب گمراهی گروهی از كسانی شده است كه گفته‌های او را مستند پنداشته‌اند... ابن‌خلدون گرچه یكی از دانشمندان برجسته در علم تاریخ است، در علم حدیث، از پیروان و تابعان فتوا گیرنده است، نه از متبوعان فتوا دهنده... (9).
این بیان متقن استاد عبدالمحسن العباد، بسیار روشن و قابل توجه است، آن‌چه ایشان از آن یاد كرده است، از مسائل مهم در زمینه‌ی اظهارنظرهای علمی است. به راستی، اگر كسی در یك رشته‌ی خاص علمی، متبحر بود، می‌تواند به این بهانه به خود اجازه دهد كه در هر رشته‌ی دیگر اظهارنظر كند؟ راز مشكلات فراوانی كه در برخی نظریه‌پردازی های نادرست دیده می‌شود، در همین نهفته است؛ داوری‌های بدون داشتن پشتوانه‌ی علمیِ لازم و به خود اجازه دادن در اظهارنظر نسبت به آن‌چه در حوزه‌ی تخصصی نیست، مشكلات زیادی را به دنبال داشته است.
در نقد دیدگاه ابن‌خلدون چند نكته قابل توجه و اهمیت است:
الف) از میان روایاتی كه خود ابن‌خلدون نقل كرده، كه آن هم تعداد اندكی از روایات مهدویت هستند، بنابر تصریح خود وی یا بنابر نقلی كه از دیگران كرده است، دست كم چهار روایت، اسناد خوب و قابل قبولی دارند:
1. ... أمّا الترمذی، فخَرّجَ هو و أبوداوود بسندَیهما إلی ابن‌عبّاس من طریق عاصم، عن أبی‌النجود أحد القرّاء السبعة إلی زربن حبیش، عن عبدالله بن مسعود، عن النبیّ (صل الله علیه و آله و سلم): لو لم یَبقَ من الدنیا إلّا یومٌ لطوّلَ الله ذلك الیومَ حتّی یَبعثَ اللهُ فیه رجلاً منّی...؛
اگر از عمر دنیا جز یك روز باقی نمانده باشد، خداوند آن‌را طولانی كند تا یكی از نسل مرا برانگیزاند... .
ابن‌خلدون پس از ذكر سندهای مختلف این حدیث، می گوید: «وكلاهما حدیث حسن صحیح (10)؛ هر دو تای اینها حسن و صحیح هستند.»
2. ما رواه الحاكم من طریق سلیمان بن عبید، عن أبی الصدّیق الناجی، عن رسول‌الله (صل الله علیه و آله و سلم) قال: یخرُجُ آخرَ أمّتی المهدیُّ، یُسقیه اللهُ الغیثَ، و تُخرِجُ الأرضُ نباتَها، و یُعطی المالَ صحاحاً؛
مهدی در پایان دوران امتم، ظهور خواهد كرد و خداوند باران بر او فرود خواهد آورد و زمین روییدنی‌هایش را بیرون می‌دهد و اموال را میان مردم یكسان تقسیم می‌كند.
ابن‌خلدون پس از ذكر این حدیث از قول حاكم نیشابوری نقل كرده كه او گفته است: «حدیث صحیح الاسناد (11)؛ این حدیث سندش صحیح است».
3. ... و رواه الحاكم أیضاً من طریق عوف الأعرابی، عن أبی الصدّیق الناجی، عن أبی‌سعید الخُدری، قال: ‌قال رسول‌الله (صل الله علیه و آله و سلم): لا تَقومُ الساعةُ حتّی تُمَلأ الأرضُ جوراً و ظلماً و عدواناً، ثمّ یَخرُجُ من أهل بیتی رجلٌ یَملأُها قِسطاً و عدلاً كما مُلِئَت ظُلماً و عُدواناً؛
رستاخیز برپا نخواهد شد تا این‌كه جهان پر از بیداد، ستم‌گری و دشمنی شود آن‌گاه یكی از اهل بیت من ظهور خواهد كرد كه بعد از آن دنیا را بعد از آن پر از عدل و داد خواهد كرد.
بعد از ذكر این حدیث می‌نویسد:
قال فیه الحاكم: هذا صحیح علی شرط الشیخین و لم یُخرِجاه؛
حاكم درباره‌ی این حدیث گفته است: بنابر شرایط مسلم و بخاری صحیح است، ولی آن‌را ذكر نكرده‌اند.
ابن‌خلدون پس از نقل گفته‌ی حاكم، هیچ‌گونه توضیحی نداده و به همین جمله بسنده كرده است. (12)
4. ... ثمّ رواه أبوداوود من روایة أبی‌خلیل، عن أبی‌عبدالله بن الحارث، عن أمّ سلمة ... و رجالُه رجالُ الصحیحین، لا مَطعن فیهم و لا مغمز (13)؛
راویان این حدیث از جمله راویان صحیحین هستند كه بر آنها نقص و ایرادی وارد نیست.
از میان روایات اندكی كه ابن‌خلدون نقل كرده، دست كم این چهار مورد را یا خود او یا صاحب‌نظران دیگری كه وی از آنها نقل كرده است، به سلامت و درستی سندهای آنها اذعان كرده اند، و اگر جز همین چند روایت صحیح نبود، كه به‌طور طبیعی با دیگر حدیث‌های ضعیف تأیید شده‌اند، برای اثبات موضوع مهدویت كفایت می‌كرد؛ چون بسیاری از موضوعات اعتقادی دیگر، با همین مقدار قابل اثبات هستند.
نكته‌ی مهم این‌كه اكتفای به بیان چند روایت از میان صدها، بلكه هزاران روایتی كه در منابع گوناگون شیعه و سنی نقل شده، و نقد و بررسی آنها و داوری براساس همان چند حدیث و ایجاد كردن در موضوعی با این اهمیت، كار عالمانه‌ای نیست.
ب) بسیاری از دانشمندان و صاحب‌نظران اهل سنت، بر تواتر روایات مهدویت تصریح كرده‌اند كه در این صورت، ضرورتی برای بررسی اسناد آنها باقی نمی‌ماند و صِرف تواتر یك خبر، یقینی بودن و محرز بودن آن را اثبات می‌كند. در همین زمینه، بزرگانی چون ابن‌صلاح اظهارنظر كرده‌اند (14) و اخیراً نیز احمد بن محمد بن الصدیق بن تشریح این مسئله پرداخته است (15)، و حتی ابن‌تیمیه می‌گوید:
خبری كه یكی از صحابه یا دو تن از آنان، نقل كرده‌اند و امت آن‌را تلقی به قبول كردند، نزد همه‌ی عالمان علم‌آور است؛ و برخی از مردم به این خبر مستفیض گویند. (16)
ملاحظه می‌شود ابن‌تیمیه كه در علوم حدیث مورد قبول اهل سنت است، نقل حدیثی را به وسیله‌ی یك یا دو نفر از صحابه كه همراه با تلقی قبول آن توسط امت باشد، علم‌آور می‌داند؛ حال جای این پرسش است كه احادیث مهدویت كه دست‌كم سی نفر از صحابه آن را ذكر كرده‌اند، و بنابر تصریح خود ابن‌خلدون در ابتدای این مبحث، امت اسلامی در تمام قرن‌ها بدان معتقد بوده‌اند (17) چگونه علم‌آور نیست؟!
در تكمیل این قسمت، برای نمونه، چند نفر از بزرگان اهل سنت، كه به تواترِ احادیثِ مهدویت تصریح كرده‌اند، ذكر می‌شوند (18):
الحافظ ابوالحسن محمد بن الحسین الآبری (م 363 ه‍.ق)، ابن‌حجر عسقلانی (19)، ابن حجر هیتمی (20)، محمد رسول البرزنجی (21)، محمد بن علی الشوكانی (22)، صدیق حسن خان القنوچی (23) و شیخ محمد سفارینی (24).
حال با توجه به گفته‌ی اینان و ادعای تواتری كه در سخنانشان شده، آیا تردید و یا انكار این احادیث، می‌تواند قابل قبول باشد؟
ج) موضوع مهدی آخرالزمان (علیه السلام) و حدیث‌های مربوط به او در كتاب‌های مختلف و متعدد اهل سنت ثبت و ضبط شده و بیشتر كتاب‌های معتبر حدیثی اهل سنت هم‌چون: المصنّف صنعانی، الكتاب المصنَّف فی الاحادیث والآثار ابن‌ابی‌شیبه، سنن ابی‌داوود، سنن ترمذی، معجم طبرانی، المستدرك علی الصحیحین حاكم نیشابوری، تذكرة الخواص سبط جوزی، البیان فی اخبار صاحب الزمان كنجی شافعی، البرهان فی علامات مهدی آخرالزمان (علیه السلام) متقی هندی، العرف الوردی فی اخبار المهدی سیوطی و نیز ده‌ها كتاب دیگر به تفصیل این احادیث را ذكر كرده‌اند (25). با این حال، جای این پرسش باقی است كه چگونه امكان دارد موضوعی كه محدّثان بزرگ اهل سنت-كه مورد قبول و اعتماد همگان هستند-آن‌را نقل كرده‌اند و امت نیز آن‌را تلقی به قبول كرده، نفی و رد كرده و در صحت تمامی این حدیث‌ها شك و شبهه ایجاد كرد.
د) ابن‌خلدون برای تقویت دیدگاه خود در تضعیف احادیث امام مهدی (علیه السلام) گفته است:
و الجرح مقدم علی التعدیل (26)؛
جرح و تضعیف اسناد حدیث، بر تصحیح و تأیید آن اسناد، مقدم است.
در توضیح این مطلب به اختصار باید گفت: در علم الحدیث، بحثی مطرح است كه اگر یك راوی از سوی برخی نكوهیده، و از سوی برخی دیگر ستوده شود و به عبارت علمی، اگر میان جرح و تعدیل تعارض پدید آمد، چه باید كرد؟ این موضوع محل بحث و اختلاف نظر واقع شده، ولی بیشتر صاحب‌نظران اهل سنت تقدیم جرح بر تعدیل را پذیرفته‌اند (27)، اما باید گفت:
اولاً، در كنار این قول، چند قول دیگر وجود دارد؛ از جمله، برخی عكس این را معتقد شده و گفته‌اند: قول تعدیل كننده بر قول جارح مقدم است كه این را به زركشی نسبت داده‌اند (28) و برخی دیگر گفته‌اند: هنگام تعارض میان این دو، هر دو قول ساقط می شوند (29)، و برخی دیگر معتقد شده‌اند كه اگر تعدیل كننده‌ها بیشتر از جارحان باشند، سخن آنان مقدم است. (30)
ثانیاً، كسانی كه دیدگاه اول (تقدیم جرح بر تعدیل) را قبول كرده‌اند این را به‌صورت مطلق و كلی نپذیرفته‌اند؛ بلكه همان‌گونه كه برخی از اهل نظر گفته‌اند: این قاعده دست كم سه شرط دارد:
1. جرح دارای شرایط لازم باشد.
2. جارح، درباره‌ی آن راوی موردنظر، تعصب خاصی نداشته باشد.
3. این‌كه تعدیل كننده بیان نكند كه جرح از راوی دفع شده است. (31)
به همین سبب، حتی در صورت پذیرش قول اول و اینكه سخن جارح را مقدم بر معدِّل بدانیم، نباید گفت سخن هر جارحی بر سخن هر معدِّلی مقدم است؛ بلكه این قاعده، ضوابط و قیودی دارد كه جلوِ اعمال گسترده‌ی آن‌را می‌گیرد، و باید مواظب بود كه به قول یكی از نویسندگان، انسان در این‌باره دچار خطا و اشتباه نشود. (32)
این‌جا مناسب است سخنی را از التاج السبكی در تحلیل و توضیح چگونگی قبول جرح در مورد راویان احادیث ذكر شود، وی می‌گوید:
هركسی كه عدالتش ثابت شود و مدح كنندگان او زیاد و جرح كنندگان او كم باشند، و قرینه‌ای هم وجود داشته باشد كه سبب جرحش به خاطر تعصب مذهبی یا غیر آن بوده، به جرح درباره‌ی او توجه نكرده، و بنا را بر عدالت او می‌گذاریم. اگر این باب گشوده شود و به‌طور مطلق، جرح را بر تعدیل مقدم بداریم، هیچ یك از راویان بزرگ، در امان نخواهند ماند؛ زیرا به هر حال درباره‌ی هریك از آنان از طرف برخی افراد، ایرادها و طعن‌هایی وارد شده است. (33)
و نیز وی از ابن‌عبدالبر نقل می‌كند كه او در این‌باره چنین گفته است:
كسی كه عدالت او اثبات شده و پیشوایی او در علم مورد قبول باشد... به سخن هیچ كس در مورد او توجهی نمی‌شود، مگر جرح او با بینه‌ای عادل كه جرح با سخن او صحیح باشد، و به‌صورت شهادت اثبات شود... .(34)
با توجه به آن‌چه ذكر شد، روشن است كه قول به تقدم سخن جارح بر معدِّل، كلی و همه‌جایی نیست و این استناد ابن‌خلدون به‌صورت عام، غیرقابل قبول است؛ به ویژه در مورد احادیث امام مهدی (علیه السلام) كه وی ذكر كرده و برخی از راویان آن احادیث را ضعیف دانسته، زیرا بسیاری از آن تضعیف‌ها جنبه‌ی تعصبی و فرقه‌ای داشته و همان‌گونه كه پیش‌تر ذكر كردیم، چنین جرحی نزد اهل فن از اعتبار لازم برخوردار نیست كه ابن‌خلدون دست‌كم در مورد پنج نفر از این راویان براساس شیعی بودن آنان داوری كرده كه عبارتند از:
1. قطن بن خلیفه كه درباره‌ی او گفته: « فیه تشیّع قلیل (35)؛ در وی اندكی شیعه‌گری است.»
2. عمّار الذهبی: «مع ما یُضَّمُّ إلی ذلك من تشیّع عمّار الذهبی (36)؛ شیعه بودنش بر ضعف‌های او افزون می‌شود.»
3. هارون: «هو من ولد الشیعة (37)؛ او از نسل شیعه است.»
4. عبدالرزاق بن همام: «و كان مشهوراً بالتشیّع (38)؛ وی مشهور به شیعه بودن است.»
5. یزید بن أبی‌زیاد: «من كبار أئمّة الشیعة (39)؛ از بزرگان شیعه است.»
بنابراین، نمی‌توان به استناد این‌كه یك راوی، توسط شخصی، آن هم گاهی با انگیزه‌های فرقه‌ای و تعصبی تضعیف شده، حدیث را تضعیف كنیم و از استناد بیندازیم بدون توجه به این‌كه دیگران این شخص را توثیق كرده‌اند یا نه؟
راستی اگر چنین روشی معمول شود، آیا می‌توان یك نفر از راویان احادیث اهل سنت را از این قاعده استثنا كرد؟ و به قول یكی از نویسندگان معاصر، هیچ راوی نیست، مگر این‌كه درباره‌ی او هم جرح، و هم مدح، وارد شده و اگر بدون قراین، یكی بر دیگری مقدم شود، بسیاری از احكام شریعت از دست خواهد رفت. (40)
و شاید به همین سبب بوده كه یكی از نویسندگان اهل سنت گفته است:
او (ابن‌خلدون) سخن محدّثان در مورد تقدم جرح بر تعدیل را خوب متوجه نشده و چنان‌چه بر گفته‌های آنها آگاهی می‌یافت و خوب می‌فهمید، نمی‌گفت آن‌چه را كه گفته است. (41)
و تازه چنان‌چه جرح شخصی نیز محرز شود، در دیدگاه صاحب‌نظران اهل سنت چنین نیست كه هر جرحی باعث رد و طرد احادیث و روایات آن شخص شود؛ بلكه جرح شدید و تند، موجب رد احادیث آن فرد است و فقط در این صورت، احادیث منقول به وسیله‌ی او از درجه‌ی اعتبار ساقط می‌شود، از قول ترمذی نقل شده است:
هركسی كه در حدیثش متهم به دروغ است و یا غافلانه دارای اشتباه زیادی باشد، آن‌چه بیش‌تر بزرگان اهل حدیث گفته‌اند این است كه: از روایات این شخص روی‌گردانی نمی‌شود. (42)
در پایان، ذكر این نكته لازم است و آن این‌كه ابن‌خلدون كه صحیح بخاری و مسلم، صحاح و سنن را می ستاید و آنها را مهم‌‌ترین كتاب‌های حدیثی معرفی كرده و شروط پذیرش راوی را به ویژه در صحیحین، نزد همه‌ی عالمان اهل سنت مقبول، و معتبر می‌شمارد (43)، گویا خبر ندارد كه تعدادی از راویان حدیث‌های امام مهدی (علیه السلام) كه در این بخش از كتاب او، تضعیف شده اند، از رجال یكی از صحیحین یا هر دو آنها هستند، همانند:
1. عاصم بن ابی‌النجود، كه هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم در سند حدیث قرار گرفته است.
2. عكرمة بن عمار العجلی (44) هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم در سند حدیث قرار گرفته است. (45)
3. یزید بن ابی‌زیاد الهاشمی، هم در صحیح بخاری و هم در صحیح مسلم در سند حدیث قرار گرفته است. (46)
4. ابوعبدالرحمان عبدالله بن لهیعه، در صحیح مسلم در سند حدیث قرار گرفته است. (47)
5. عمرو بن ابی‌قیس، صحیح بخاری در سند حدیث قرار گرفته است. (48)
6. اسد بن موسی بن ابراهیم، در صحیح بخاری در سند حدیث قرار گرفته است. (49)
تعدادی از روایات مهدویت كه ابن‌خلدون آنها را ضعیف دانسته است، به سبب وجود یكی از این چند نفر در سند آن احادیث بوده؛ در حالی‌كه اینها در اسناد صحیحین و یا یكی از آنها و نیز دیگر كتاب‌های معتبر اهل سنت حضور دارند.
البته ابن‌خلدون با زیركی و هوش‌مندی، به منظور فرار از این اشكال، گفته است:
نباید گفت مانند این (عیوب) چه بسا در راویان دو صحیح (بخاری و مسلم) نیز، راه یافته است؛ زیرا در میان امت، به اجماع، اخبار این دو كتاب مقبول و معمول است و اجماع، خود، نیكوترین دفاع و بزرگ‌ترین حمایت (از یك حقیقت) به شمار می‌آید. (50)
باید به این قاضی شهیر گفت كه، عالمان هر دو فرقه، در موضوع مهدویت نیز «اجماع» كرده‌اند، چگونه است كه شما درباره‌ی صحیحین اجماع را نیكوترین و بزرگ‌‌ترین مدافع می‌دانید، اما در اعتقاد به ظهور منجی همین اجماع، بی‌اثر و بدون ثمر می شود؟ با این‌كه درباره‌ی كتاب‌های بخاری و مسلم، فقط سنیان اجماع كرده‌اند و نه شیعیان، برخلاف اعتقاد به امام مهدی (علیه السلام) كه همه‌ی فرقه‌های اسلامی بر آن اجماع كرده اند؛ آیا این‌گونه داوری قابل توجیه است؟

پی‌نوشت‌ها:

1.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 245.
2.در جایی از مقدمه‌اش در مورد اعتقاد شیعیان به امامت علی (علیه السلام) بعد از رسول خدا (صل الله علیه و آله و سلم) می‌نویسد: «بنصوص ینقلونها و یؤوّلونها علی مقتضی مذهبهم، لا یعرفها جهابذة السنّة، و لا نقلة الشریعة، بل أكثرها موضوعٌ أو مطعونٌ فی طریقه، أو بعید عن تأویلاتهم الفاسدة» (باب 27، ص 155).
و یا در جایی دیگر مسئله‌ی غیرواقعی و اتهام ناروای موضوع سرداب را پیش كشیده و در مورد انتظار مهدی از سوی شیعیان چنین نوشته است: «و هم إلی الآن ینتظرونه، و یُسمّونه المنتظرَ لذلك، و یقِفون فی كلّ لیلةٍ بعدَ صلاةِ المغرب بباب هذ السرداب، و قدقوّموا مركباً فیَهتِفون باسمِه و یَدعُونه للخروج حتّی تشبك النجومُ، ثمّ یَنفضون و یُرجئون الأمر إلی اللیلة الآتیة، و هم علی ذلك العهد.» (همان، ص 157).
باید گفت: بر فرض، این رفتار از سوی برخی در مقطع خاصی صورت گرفته باشد-كه چنین موضوعی هم اثبات نشده-نباید مفهوم انتظار را كه در فرهنگ شیعه بس والاست، چنین ترسیم كرد.
این نویسنده در دیگر جای، اعتقاد به الوهیت ائمه و حلول خداوند در آنها را به امامیه نسبت داده است (همان، ص 254).
3.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 245.
4.حدود 24 تا 28 حدیث،، كه با توجه به درهم بودن متن احادیث، چنین اختلافی وجود دارد.
5.ابن‌خلدون، مقدمه،‌ص 253.
6.كتّانی، نظم المتناظر من الحدیث المتواتر، ص 146.
7.غماری، ابراز الوهم المكنون من كلام ابن‌خلدون، ص 443.
8.محمدصدیق حسن خان، الاذاعه لما كان و ما یكون بین یدی الساعه، ص 146.
9.شیخ عبدالمحسن العباد، « الرد علی مَن كذب بالاحادیث الصحیحة الواردة فی المهدی»، مجله‌ی الجامعة الاسلامیه، 1400ق، شماره‌ی 45.
10.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 246.
11.همان، ص 249.
12.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 246.
13.همان،ص 247.
14.ابن‌صلاح، علوم الحدیث، ص 267.
15.غماری، ابراز الوهم المكنون من كلام ابن‌خلدون، ص 458.
16.ابن‌تیمیه، علم الحدیث، ص 155.
17.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 245.
18.یادآوری می‌كنم كه در فصل نخست، در قسمت مربوط به اثبات تواتر احادیث مهدویت، به تفصیل این گفته‌ها ثبت و ضبط شد.
19.فتح الباری بشرح صحیح البخاری، ج7، ص 169.
20.الصواعق المحرقه، ج2، ص 211.
21.الاشاعه لاشراط الساعه، ص 87.
22.به نقل از: صدیق حسن خان، الاذاعه لما كان و ما یكون بین یدی الساعه، ص 113.
23.همان، ص 113.
24.لوائح الانوار البهیّه، ج2، ص 80.
25.آیة‌الله فقیه ایمانی در مجموعه‌ای با نام الامام المهدی عند اهل السنّه از 67 كتاب اهل سنت، احادیث و مباحث مربوط به امام مهدی (علیه السلام) را گردآوری كرده است كه كتابخانه‌ی امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) اصفهان آن را در دو مجلد به چاپ رسانده است و اخیراً نیز مجمع جهانی اهل بیت (علیهم السلام) آن‌را تلخیص كرده و در یك مجلد به چاپ رسانده است.
26.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 389.
27.سیوطی، تدریب الراوی، ج1، ص 262.
28.همان،‌ص 262.
29.همان، ص 263، و ابراز الوهم المكنون من كلام ابن‌خلدون، ص 266.
30.سیوطی، تدریب الراوی، ج2،‌ص 263.
31.مرعشلی، فتح المنان، بمقدمة لسان المیزان، ص 209.
32.همان، ص 209.
33.سبكی، طبقات الشافعیة الكبری، ج2، ص 9.
34.همان، ص 10.
35.ابن‌خلدون، مقدمه،‌ص 390.
36.همان،‌ص 298.
37.همان، ص 391.
38.همان، ص 399.
39.همان، ص 396.
40.محمد ضیاء الرحمن الاعظمی، دراساتٌ فی الجرح و التعدیل، ص 172.
41.احمد شاكر، تحقیق مسند احمد بن حنبل، ج5، ص 197.
42.بستوی، المهدی المنتظر فی ضوء الاحادیث و الآثار الصحیح، ص 364.
43.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 488-489.
44.سلیمان بنداری و سید كسروی، موسوعة رجال الكتب التسعه، ج2، ص 214.
45.همان، ج2، ص 553.
46.همان، ج4، ص 250.
47.همان، ج2، ص 336.
48.همان، ج3، ص 163.
49.همان، ج1، ص 110
50.ابن‌خلدون، مقدمه، ص 356.

منبع مقاله :
اكبرنژاد، مهدی؛ (1386)، بررسی تطبیقی مهدویت در روایات شیعه و اهل سنت، قم: مؤسسه بوستان كتاب(مركز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم)، سوم 1388

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:24 آذر 1394 - 0:31

نظر شما...
    • Unknown

      در رابطه با کوکب الطارق یکسری مطالب هست که دوستان به طور قطع بدانند که زمان وقوع حوادث بزرگ نزدیک است. اما پیشگویی یا پیش بینی کار ممکنی نیست تنها نشانه ها با ما حرف میزنند.

      ان نشا ننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین" (شعراء:4).
      «ما اگر بخواهیم از آسمان نشانه و آیت قهری نازل گردانیم تا همه بر آن گردن نهند و خاضع شوند».

      ابوبصیر گوید: از امام صادق(ع) درباره این آیه شنیدم فرمود: به زودی خداوند درباره آنان چنین خواهد گرد گفتم: اینان چه کسانی می باشند؟ فرمود: بنی امیه و یارانشان می باشند، گفتم آن نشانه و آیه چیست؟ فرمود: ایستادن خورشید بین اول ظهر تا وقت عصر و خارج شدن و پدیدار گشتن یک صورت تا سینه شخصی -که حسب و نسب او شناخته شده است- در خورشید، این پدیده در زمان سفیانی واقع شود در این هنگام سفیانی و دار و دسته او به هلاکت خواهند رسید.

      * ابوبصیر در ادامه این روایت از امام صادق علیه السلام نقل می کند که واقعه ایستادن خورشید در آسمان در زمان یوشع بن نون هم اتفاق افتاده است.

      طبق روایات اسلامی، در ماه رمضان سال ظهور امام مهدی (علیه السلام) حوادث بسیار عجیبی در جهان رخ می دهند که از زمان فرود آمدن آدم (علیه السلام) تا آن زمان بی سابقه می باشند.

      در این ماه ستارۀ دنباله دار ناشناسی که از قبل وارد فضای منظومۀ شمسی شده است، با گازها و غبارهایی که همراه دارد، سبب سرخ شدن آسمان می گردد. ستارۀ یادشده در نیمۀ ماه رمضان، میان خورشید و زمین قرار می گیرد و باعث خورشید گرفتگی کلّی می شود. سپس، شهاب سنگی بزرگ از آن جدا می گردد و همراه با صدایی شدید در مشرق زمین فرو می افتد و ویرانی زیادی به بار می آورد و در پی آن، دود غلیظی آسمان را فرا می گیرد.

      این ستاره، ضمن گردش در فضای منظومۀ شمسی، هنگامی که در نزدیکترین فاصله با زمین قرار می گیرد، اثر گرانشی آن سبب کندشدن حرکت زمین میشود و در بعد از ظهر یکی از روزها، مردم مشرق زمین شاهد ایستایی خورشید در میان آسمان خواهند بود و در همین حال، تصویر چهره و سینۀ امام علی (علیه السلام) در میان خورشید ظاهر می گردد.
    • Unknown

      همچنین، ستارۀ یادشده زمانی که در جهت عکس حرکت زمین به دور خود و از کنار آن عبور می کند، اثر گرانشی اش موجب حرکت وارونۀ زمین می شود و در پی این حادثه، جهانیان شاهد طلوع خورشید از مغرب و دو برابر شدن طول شب و روز خواهند بود. با دورشدن ستارۀ دنباله دار از زمین، این کره دوباره حرکت طبیعی خود را باز می یابد. در اواخر ماه رمضان، دنباله دار یادشده از میان ماه و زمین می گذرد و سبب ماه گرفتگی می شود. در همین ماه، در صبح روز بیست و سوم، از آسمان ندایی رحمانی مردم را به حق دعوت میکند و پس از غروب آفتاب در همان روز، پیامی شیطانی مردم را به سوی باطل فرا می خواند.

      در متون زرتشتیان آمده است:

      ... در آسمان نشانه گوناگون پیدا باشد...( زند بهمنیَسن، ص ۱۱، ف ۶ ، بند ۴ )

      در کتاب مقدّس می خوانیم :

      و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود...* و آن گاه پسر انسان( عیسی مسیح) را خواهند دید که بر ابری سوار شده، با قوّت و جلالِ عظیم می آید. (کتاب مقدّس، عهد جدید، ص ۱۳۳، انجیل لوقا، ب ۲۱ ، بند ۲۵ و ۲۷(

      بررسی روایات نشان می دهد که طلوع ستاره ای سرخ رنگ و سقوط شهاب سنگ یا ستاره دنباله دار که موجب خسف در زمین نیز می گردد ، از علائمی است که به نزدیکی ظهور دلالت دارد. احتمال دارد این دو یکی باشند و یا دو موضوع جدا از هم که سعی داریم با توجه به یافته های علمی دانشمندان و سایتهای علمی به آن بپردازیم.
      برخورد شهاب سنگی بزرگ به زمین در روایات آخر الزمان ادیان دیگر هم آمده.

      در روایات اسلامی و قرآن کریم نیز به صراحت از آخر الزمان و برخورد ستارگان با یکدیگر و تیره شدن خورشید و به هم خوردن نظم سیارات و زلزله های شدید و آتشفشان به عنوان دلایلی برای نزدیکی قیامت یاد شده. اما بر اساس روایات در هنگام ظهور و قبل از ان نیز از برخورد دنباله داری به زمین یاد شده که موجب کشته شدن عده زیادی می گردد ولی پایان جهان نیست و ضمن اینکه تاریخی برای آن تعیین نشده است.

      بطور خلاصه می توان گفت در نزدیکی ظهور علائمی غیر عادی در آسمان مشاهده می شوند از جمله : ظهور ستاره سرخ رنگ که نشانه ای برای آغاز جنگ و خونریزیهای بسیار است ، ایستایی خورشید در آسمان از زوال تا غروب ، طلوع خورشید از مغرب آن ، ظهور دنباله داری که مدار آن بطور متناوب تکرار می شود و در دوره های مختلف حیات بر روزی زمین دیده شد ه و موجب تغییرات شدید جوی و آب و هوایی در زمین می شود که در روایت بالا صریحا به آن اشاره شده ، فرو افتادن بخشی از دنباله دار یا شهاب سنگی عظیم در مشرق همراه با خسف و تلفات زیاد . همچنین در روایات بطور ضمنی وقایعی مثل آتشی از مشرق و زلزله و خسف در دو نقطه مشرق و مغرب به ظهور ستاره سرخ رنگ و دنباله دار مربوط می باشد. سئوالی که مطرح است این است که آیا این روایات با داده های علمی و ستاره شناسی منطبق هستند ؟ زیرا بطور عادت ما همیشه منتظر هستیم که غربیها حقایقی را کشف کنند و سپس ما آن را با روایت اسلامی تطبیق بدهیم .
    • Unknown

      UB 313 ، سیاره ایکس Xena ، اریس Eris ، نیبیرو Nibiru

      در 31 اکتبر 2003 عکــسی هایی از این سیاره توسط تلسکوپ 48 اینچ پالومار گرفته شد اما فاصله این سیاره آن‌چنان زیاد بود که حرکت آن در پس‌زمینه ستارگان تا سال 2005 که داده‌های مربوط به این شیء دوباره مورد بررسی قرار گرفت مشاهده نشد در ژانویه سال 2005 میلادی دانشمندانی بنام مایکل ای براون Michael . E. Brown و چاد تراجیللو , Chad Trujillo و دیوید ال رابینوویتز , David L. Rabinovitz عکــسها وداده های مربوط به این اکتشاف را مورد بررسی قرار دادند که موجب کشف قمری برای این سیاره شد این قمر دیسنومیا نام دارد. دانشمندان ابتدا این سیاره را که یک کوتوله خاکستری ( قهوه ای ) بود سیاره ایکس نامیدند زیرا متوجه تغییراتی در مدار پلوتو شده بودند که ناشناخته بود و تصور می کردند باید جرمی آسمانی با جاذبه زیاد مثل یک کوتوله یا یک ستاره خورشیدی بر مدار پلوتو اثر گذاشته باشد و تا زمانی که آن را در سال 2003 مشاهده کردند نام آن جرم آسمانی را سیاره ایکس نامیدند. در سال 2005 پس از مشخص شدن مدار سیاره ایکس و قمر آن، نام او را رسما اریس گذاشتند و پس از قوت گرفتن اخبار حرکت اریس مبنی بر حرکت آن به سوی زمین و بر اساس حکایات موجود در کتیبه های سومریان و مصر باستان و نیز مایاها آین سیاره را UB 313 (نیبیرو) نامیدند. UB 313 نام دیگر نیبیرو یا اریس است که در متون باستانی سومریان و کتیبه های آنان به چشم می خورد.

      طبق داده های کلی ستاره ای تاریک است معروف به دوقلوی خورشید در منظومه شمسی. این ستاره مانند زمین به دور خورشید می چرخد اما در عین حال سیارات و ماههایی دارد که به دور آن گردش می کنند. مدار UB 313 بسیار دورتر از مدار پلوتو است و در حال چرخش تا ٥٠ میلیارد مایل از خورشید فاصله می گیرد. گفته می شود سیاره UB 313 یا نیبیرو هر 3600 سال یکبار وارد مدار نزدیک به زمین می شود و باعث تغییرات آب و هوایی فعالیت هایی در سطح پوسته زمین میشود برای مثال میتواند باعث جابجایی در مسیر گلف استریم شود یا به طور کامل پس از آب شدن یخ های قطب ازبین برود و سپس قسمت اعظم شمال غرب اروپا و شمال تا شرق آمریکا یخ بزند. همچنین در اثر این نزدیکی ، اکوسیستم زمین بر هم میریزد. سونامی – طوفانها و گردبادهای غول آسا شکل می گیرند. آتشفشانها فوران می کنند و جای قطبهای مغناطیسی شمال و جنوب عوض می شوند. در نتیجه این تغییرات زلزله ها ی بزرگ رخ می دهند و آب دریاها و اقیانوسها بالا می آیند.
    • Unknown

      طبق روایات کتاب مقدس مسیحیان و عهد عتیق 7200 سال پیش همزمان با برهه ای از تاریخ که احتمال می رود طوفان نوح در آن زمان رخ داده باشد تغییرات یکباره در سطح زمین و دما باعث می شود سیل و طوفانی عظیم رخ دهد که به عقیده بسیاری از باستان شناسان یکی از علل آن جدا شدن تکه یخی عظیم از قطب جنوب بوده که باعث جزر و مدی عظیم شده است.

      حدود 3600 ساله پیش هم جرمی که به زمین نزدیک شد همراه بود با مهاجرت بنی اسراییل از مصر به فلسطین وباعث وجود برخی نابسامانی ها و تغییرات در زمین شده است برای مثال امکان دارد که دونیم شدن دریا برای گذشتن قوم موسی از آن اشاره کرد یا امکان دارد که این تاریخ هم دوره باشد با تاریخ پیامبران یا اقوامی که در قرآن عذاب دیده اند نظیر لوط، شعیب، ثمود ، عاد و غیره که دور از ذهن نمی باشد.

      دانشمندان در این روزها پی برده اند که جرمی بر روی منظومه شمسی تاثیر گذشته است به طور مثال می توان به اخبار زیر اشاره کرد :

      * قمر نپتون تریتون گرمتر شده است (بی بی سی ساینس 25 جولای 199)

      * پلوتون گرمای بی سابقه ای را تجربه می کند (22اکتبر 2002 اخبار تکنولوزژی دانشگاه ماسا چوست)

      * فعالیت آتشفشانی در قمر مشتری ای او (ایکاروس استرونومی نوامبر 2002(

      * گرمای مریخ (ای بی سی دسامبر 2002(

      * و همچنین گرمای زحل در سایت اینتر استار که توسط چند تن از دانشمندان دانشگاه کالیفرنیا مورد بررسی قرار گرفت که کاملا گرما در جو زحل مشاهده می شد.

      کسانیکه مدافع وجود UB 313 هستند همچنین معتقد به جعلی بودن گرم شدن زمین و اثر گاز دی اکسید کربن بر آب و هوا هستند و معتقدند گازهای گلخانه ای سبب گرم شدن زمین نمی شوند. آب شدن یخهای قطب به دلیل بالا رفتن دمای زمین نیست. سالها پیش گروهی از دانشمندان هواشناسی و زمین شناسی برخلاف توقع دولت آمریکا دست به آزمایشات و تحقیقاتی زدند و پرده از یک دروغ جهانی برداشتند. پدیده ای به نام گرم شدن زمین بر اثر گازهای گلخانه ای یک داستان تخیلی بیشتر نیست. نتایج این تحقیقات به همراه مدارک علمی توسط این افراد در این وب سایت قابل دسترسی است.
    • Unknown

      www.middlebury.net/op-ed/global-warming-01.html

      با دریافتن این حقیقت که چیزی به نام گاز گلخانه ای وجود ندارد و سبب نابودی زمین نیز نمی شود، یک سوال بزرگ شکل می گیرد و آن این است که چرا یخهای قطب در حال آب شدن هستند ؟ و چرا طوفانهای سهمگین و زلزله های شدید بیش از گذشته رخ می دهند؟ چرا فصلها جا به جا می شوند و چرا در تابستان برف می بارد و در زمستان هوا گرم و بهاری می شود؟

      دانشمندان باستان در بیش از سه هزار سال پیش همین تغییرات را گزارش دادند و برای حفظ این اطلاعات آنها را بر سنگها و لوحه های پخته حک کردند. اگر چه بشر امروز استفاده چندانی از این داده های باستانی نمی برد چرا که تکنولوژی به اصطلاح جدید چشم و گوش او را کور کرده است. این اطلاعات تقریبا ً هر ۳۶۰۰ سال یکبار تکرار شده اند. اسناد به دست آمده از نزدیکی UB 313 به زمین از ده هزار و هشتصد سال پیش شروع شده اند. زمانیکه که احتمالا اولین بار زمینیان شاهد این ماجرا بوده اند و بعد از هر ۳۶۰۰ سال تکرار شده است. این حادثه فقط مربوط به بین النهرین نبوده و توسط ملل مختلف مانند مصر و مکزیک و چین ثبت شده است.

      این اعتقادات از سویی با روایات عصر ظهور در اسلام ارتباط دارد و با حدیثی که در بخش نخست ذکر شد مبنی بر عبور دنباله داری از نزدیکی زمین که در زمانی موجب طوفان نوح شده و سپس در زمان حضرت ابراهیم نزول بلا و عذاب بر قوم لوط را داشته و سپس در زمان حضرت موسی و بنی اسرائیل موجب شکافته شدن دریا و غرق شدن فرعون شده و در زمان حضرت عیسی و شهادت حضرت یحیی اتفاق افتاده و عبور آن در آخرالزمان و نزدیکی ظهور قائم آل محمد نیز به عنوان عذابی برای کافران و بشارتی برای مومنان تاکید شده است.

      همین ماجرا با جزئیات بیشتر در کتاب “ اژدها و افعی های پرنده “ Flying Serpents and Dragons اثر دکتر بولی نیز به زبان ساده تری توضیح داده شده است.

      اما با نزدیک شدن UB 313 به زمین به زودی این جرم آسمانی در آسمان ما قابل رویت خواهد بود . برخی معتقدند تا پیش از رسیدن UB 313 به نزدیکی مدار زمین ، ناسا با یک تئوری جدید خبر از عبور یک ستاره دنباله دار و یا یک جرم آسمانی بزرگ را خواهد داد که احتمالا سنگی جدا شده از اقمار مشتری است!

      دلیل سرپوش گذاری بر روی این مسئله به گمان عده ای از محققان جلوگیری از یک وحشت جهانی است و همچنین پنهان کردن تکنولوژی و علومی فوق پیشرفته دولتها برای سفر به سایر جهانها است.

      شاید آنها می دانند این امر حتمی است و چاره ای از آن نیست و نمی توان جلوی نزدیک شدن این سیاره را گرفت و آنچه باید اتفاق بیفتد خواهد افتاد و خبر دادن آن بطور رسمی موجب مختل شدن زندگی عادی مردم می شود و نباید مردم را از آن آگاه کرد.
    • Unknown

      آمادگی جهانی برای وقایع آخرالزمان

      در حالی که منابع رسمی در کشورهای غربی و آمریکا بسیاری از اطلاعات موجود در باره UB 313 (نیبیرو) را انکار می کنند و سعی می کنند به آن وجهه عادی بدهند ، با این حال بسیاری از این کشورها خود را برای وقایع آماده کرده اند و در بسیاری از کشورهای پناهگاههایی محکم برای این منظور ساخته شده است. در اخبار آمده ، مسئولان یك شرکت در آمریكا قصد دارند پناهگاه تجاری زیرزمینی برای افرادی بسازند که می‌خواهند از وقایع فاجعه‌آمیزی مانند برخورد یک سیارک به زمین و یا یک حمله هسته‌ای جان سالم به در ببرند.

      به گزارش ایرنا، شرکت کالیفرنیایی «وی ووس» اعلام کرد: در حال برنامه‌ریزی برای یک پروژه تجاری است که امید زنده ماندن از رویدادهایی نظیر پایان حیات بر روی زمین که اقوام «مایا » پیشگویی کرده‌اند را در دل زنده می‌کند.

      بر این اساس این شرکت قصد دارد 20 پناهگاه چندین طبقه هر یک به مساحت 1858 متر مربع بسازد که هرکدام 200 نفر را در خود جا می‌دهد.

      این پناهگاه به‌گونه‌ای طراحی می‌شود که بتواند در برابر گرمای 700 درجه سانتی‌گرادی، وزش بادهایی با سرعت 700 کیلومتر در ساعت، وقوع سیل به مدت 500 ساعت و یا زلزله بیش از 10 درجه ریشتری دوام بیاورد.

      همچنین بخشی از این پناهگاه شامل سپرهای هسته‌ای مرمت شده زمان جنگ سرد است.

      مسئولان این شرکت می‌گویند: ساخت هر پناهگاه با غذا، سوخت، آب، لباس، تجهیزات پزشکی و ابزارآلات امنیتی درون آن، حدود 10 میلیون دلار هزینه برمی دارد. هزینه ورود به این پناهگاه‌ها 50 هزار دلار برآورد شده است.

      "روبرت ویچینو" مالک شرکت وی ‌ووس می‌گوید: ساخت این پناهگاه صرفاً برای گریز از پیشگویی‌های مربوط به سال 2012 نیست، بلکه امکان دارد واقعه‌ای همین فردا و یا 20سال دیگر روی دهد. نمی‌توان پیش‌بینی کرد، اما باید آماده بود. ( اطلاعات)
      از سوی دیگر کلیپهایی بر روی یوتیوب هست که نشان می دهد سوئد پناهگاه بزرگی در دل کوه برای شهروندان خود ساخته و در آن همه امکانات برای زندگی برای مدت شش ماه را قرار داده و از سوی دیگر کشورهای اروپایی در حال تکمیل بانک اطلاعات ژنتیکی از گیاهان و جانوران و حتی انسانها هستند . هر چند هدف این پروژه جلوگیری از انقراض نسل گونه های کمیاب گیاهی و جانوری است ولی اصرار بر تکمیل آن نگرانی هایی را القاء می کند که این کشورها قصد دارند پروژه ای شبیه کشتی نوح که داستان آن در عهد قدیم و انجیل آمده را برای حفظ گونه های موجودات و ادامه حیات بر روی زمین پس از وقایع تکرار نمایند.
    • Unknown

      ظاهر شدن دو خورشید در آسمان

      از سویی دیگر در سالهای گذشته پدیده دیده شدن دو خورشید در آسمان در نقاط مختلف جهان ثبت شده که می تواند نشان از صحیح بودن فرضیه نزدیک شده UB 313 به زمین باشد . تصاویر و کلیپهای متعددی در سایتهای مختلف و از جمله یوتیوب در خصوص مشاهده شدن دو خورشید در آسمان وجود دارد که غیر قابل انکار است ولی باز ناسا اصرار دارد که این کلیپها تقلبی و با استفاده از دو لنز مختلف تصویر برداری و مونتاژ شده اند و این در حالی است که مشاهدات مختلف در نقاط مختلف جهان به حدی است که نمی توان نسبت دروغ به همه آنها داد . پدیده ظاهر شدن دو خورشید در آسمان ابتدا در قطب جنوب مشاهده شد و سپس در کشورهای نیمکره جنوبی و در سال جاری نیز این پدیده در اسپانیا و آلمان گزارش شده است. در سال 2007 تا 2009 نیز در کشورهای شیلی و مکزیک و سایر کشورهای آمریکای جنوبی و نیز در آیداهو در آمریکا این پدیده گزارش شده است. برای اطلاع بیشتر از این پدیده در جهان و گزارشهای آن به این سایت مراجعه کنید

      http://www.zetatalk.com/teams/tteam34s.htm

      http://lh5.ggpht.com/fisherwy/Rz2_yOQj9UI/AAAAAAAALIc/llMzUo_WKaM/Two+suns+shine

      +in+Harbin,+China%5B2%5D.jpg

      دیده شدن دو خورشید در آسمان : اسپانیا 19/3/2010

      http://www.youtube.com/watch?v=ZFrk_38tkAM


      دیده شدن دو خورشید در آسمان : آلمان 18/2/2010

      http://www.youtube.com/watch?v=9ig4pqMaZXE

      این عکسها قدیمی هستند. عکسهای جدیدتر موجود است. تنها نکته ی مهم و عجیب این سیاره حرکت افقی و عمودی است که مانند شبح یا جسم مخفی که در سایه حرکت میکند تبدیل شده. حتی برخی از دانشمندان ناسا تا سال 2033 هم احتمال وقوع حوادث را داده اند.
      تمام اتفاقاتی که در دنیا و منطقه از جمله جنگ ها و پیشرفت های علمی سریعی که میبینیم به این پدیده وصل هستند.
      مشکل ما این است که خداوند رو دست کم گرفتیم و همه چیزو تخیل و افسانه میدونیم.
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد