نام و نسب
هویت چنین شخصی در روایات به درستی دانسته نیست. در برخی روایات، که صحت آنها ثابت نشده، نشانهها و مشخصاتی از او ذکر شده است. از جمله در روایتی منسوب به امیر المؤمنین (ع) آمده است: «فرزند خورنده جگرها، از وادی یابس خارج میشود... اسمش عثمان و پدرش عنبسه و از اولاد ابوسفیان است.» [۱]
بنابر گفته برخی منابع، وجه تسمیه او به سفیانی به سبب نسبت داشتن با ابوسفیان است؛ چرا که وی از تبار ابوسفیان و هند به شمار میآید و او را جگرخوار هم میگویند زیرا جدهاش هند زن ابوسفیان است که در جنگ احد وقتی حمزه سیدالشهداء به شهادت رسید، کوشید تا جگر حمزه را از فرط کینه به دندان بکشد.
خصوصیات فردی
در روایتی منسوب به امام باقر (ع) آمده است که «سفیانی، سرخ رویی سپید پوست و زاغ چشم است، هرگز خدا را پرستش نکرده و هرگز مکه و مدینه را ندیده است...». [۲]
پلیدی و سرکشی سفیانی
راویان حدیث، در نفاق و بدسرشتی و دشمنی او با خدا و پیامبرش حضرت محمد (ص) و حضرت مهدی (ع) اتفاق نظر دارند و روایاتی که شیعه و سنی درباره شخصیت و کردار او نقل کردهاند یکسان یا تقریبا نزدیک به هم است، چنانکه از این قبیل روایت شده است که گفت:
-
- سفیانی بدترین فرمانرواست، دانشمندان و اهل فضل را می کشد و نابود می سازد و از آنها برای رسیدن به مقاصد خود یاری می خواهد هرکس سر باز زند او را به قتل می رساند.[۳]
فرهنگ و گرایش سیاسی سفیانی
روایات، نشانگر این معناست که سفیانی فرهنگ و آموزش غربی دارد و چه بسا در همانجا نشو و نما کرده باشد. در کتاب غیبت طوسی از بشر بن غالب بصورت مرسل روایت شده است که گفت:
-
- سفیانی در حالیکه رهبری گروهی را به عهده دارد مانند شخص نصرانی صلیب برگردن دارد و از سرزمین رومیان روی می آورد. [۴]
در روایت کلمه منتصر آمده اما در اصل باید «متنصر» باشد، چنانکه در بحارالانوار ج ۵۲ ص ۲۱۷ آمده است، یعنی، مسلمان مسیحی شده. و جمله «از سرزمین رومیان میآید» یعنی کسی که از سرزمین روم (غرب) به شام میآید و آنگاه دست به جنبش و قیام میزند. البته این روایت از معصوم نقل نشده و نمیتواند مورد اعتماد باشد.
از برخی روایات چنین استفاده میشود که وی مسلمان منحرفی است که کینه حضرت علی (ع) را به دل دارد.
کینه سفیانی نسبت به اهل بیت و شیعیان
کینه توزی، از بارزترین ویژگیهای سفیانی است که روایات مربوط به او از آن یاد می کند بلکه از آن روایات چنین برمی آید که نقش سیاسی او ایجاد فتنه مذهبی در میان مسلمانان و تحریک تسنن علیه شیعیان تحت شعار یاری اهل سنت است... در حالیکه وی هوادار زمامداران کفر پیشه غربی و یهودیان و مزدور آنهاست، از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود:
«ما و اولاد ابوسفیان دو خاندان هستیم که بخاطر خدا با یکدیگر دشمنی داریم.. ما گفتیم خداوند راست گفت و آنها گفتند خداوند دروغ گفت... ابوسفیان به جنگ پیامبر برخاست و معاویه فرزند ابوسفیان به جنگ علی بن ابی طالب رفت و یزید پسر معاویه به نبرد با حسین بن علی (ع) پرداخت و سفیانی به مصاف حضرت قائم (ع) برمی خیزد.»[۵]
همچنین از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمود:
-
- گویا من سفیانی (یا رفیق او) را می بینم که در زمینهای سرسبز شما در کوفه اقامت گزیده و منادی اوندا می دهد، هر کس سر یک تن از شیعیان علی را بیاورد هزار درهم پاداش اوست، در این هنگام همسایه بر همسایه حمله برده و می گوید این شخص از آنهاست، گردن او را می زند و هزار درهم جایزه می گیرد، آگاه باشید که در آن روز، فرمانروایی شما بدست حرامزادگان خواهد بود...[۶]
زمان خروج او
امام صادق (ع) می فرماید: «امر سفیانی از مسائل حتمی است، و خروجش در ماه رجب می باشد.»[۷]
بر اساس روایات فراوانی که از پیشوایان معصوم علیهم السلام درباره سفیانی دوم رسیده است، خروج او در ماه «رجب» و روز جمعه، و محل خروجش از جائی بنام «وادی یابس» یعنی درهای خشک یا بیابان بی آب و علف از سرزمین شام است.
و نیز می فرماید:
-
- خروج سفیانی و یمانی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز واقع خواهد شد.[۸]
موقع خروج او بعد از فتنه و جنگ بزرگی است که در میان اهل مشرق و مغرب روی می دهد و ظاهرا منظور از مشرق و مغرب که در حدیث آمده است، مشرق و مغرب همان حدودی است که سفیانی در آنجا ظاهر می شود، نه مشرق و مغرب عالم، زیرا در روایات بسیاری وارد شده که نخستین سرزمینی که از سرزمین مغرب خراب می شود، سرزمین شام است.
مکان خروج او
امیرالمؤمنین (ع) می فرماید: «سپس پسر جگرخوار (هند، همسر ابو سفیان) از وادی یابس خروج کند، تا به منبر دمشق نشیند.» [۹]
دوران سرکشی
تمام دوران سرکشی او از ابتدای خروجش تا زمان کشته شدنش به دست حضرت قائم(ع)، بیشتر از ۱۵ ماه نخواهد بود. در ابتدای خروجش به شام حمله میکند و مخالفین خود را شکست میدهد و ۵ ایالت شام را (به نامهای دمشق و حمص و فلسطین و اردن و قنسرین و در بعضی از نسخه ها یا روایات «فلزین») تصرف میکند. تمام اهل شام بجز تعداد معدودی که شیعه و طرفدار حق هستند، مطیع و فرمانبردارش میشوند.
امام صادق (ع) فرمود:
-
- سفیانی از علایم حتمی است، خروج او در ماه رجب خواهد بود، و از آغاز خروجش تا پایان آن جمعا ۱۵ ماه است که در ۶ ماه آن جنگ و پیکار میکند، و چون شهرهای پنجگانه (دمشق، حمص، فلسطین، اردن، حلب) را تصرف کرد، ۹ ماه فرمانروایی میکند، و یک روز هم بر آن افزوده نمیشود.[۱۰]
حدود تعدی و تجاوز او بعد از شامات، عراق و حجاز، به خصوص مدینه منوره میباشد، تا یکی دو ماه آسیب او به اهل حق نمیرسد، زیرا گرفتار جنگهای داخلی و سرکوبی احزاب مخالف است؛ اما پس از آن هیچ هم و غمی ندارد مگر مبارزه با اهل دین و دشمنی او بیشتر با شیعه و اهل حق و آل محمد صلی الله علیه و آله است.
درفش سرخ سفیانی
چون اوضاع داخلی خود را آرام نمود، دو لشکر مهم و مجهز را با پرچمهایی سرخ و به روایتی سبز تنظیم مینماید یکی برای گرفتن عراق و دیگری برای تسخیر حجاز.
برخی از روایات این مطلب را یاد نموده است؛ مانند روایتی که در بحارالانوار از امیر مؤمنان (ع) ضمن روایتی طولانی نقل شده است:
-
- و آن را نشانهها و علامتهایی است و خروج سفیانی با درفش سرخ همراه است و فرمانده آن مردی از قبیله بنی کلب است. [۱۱]
این پرچم سرخ رمز برتریجوئی و سیاست خونآشامی وی میباشد.
آیا سفیانی یکی است یا چند تن
بی تردید سفیانی وعده داده شده که روایات موجود در منابع شیعه و سنی بر آن دارد، یک نفر است اما در برخی از روایات همچون روایت ابن حماد و غیر آن سخن از دو سفیانی به میان آمده است، سفیانی اول و سفیانی دوم و گاهی از بعضی روایات استفاده می شود که آنها سه تن هستند.
اما آنکه مورد نکوهش قرار گرفته و دست به شرارت و کارهای آنچنانی می زند، همان سفیانی دوم است، زیرا سفیانی اول پس از استیلا بر سرزمین شام و جنگ قرقیسیا، در جنگ عراق در برابر سپاه ایرانیان و یاران درفش های سیاه شکست می خورد و در اثر زخمی که بر او وارد می شود در راه بازگشت به شام به هلاکت می رسد و سفیانی دوم را جانشین خود قرار می دهد تا مأموریت مهم او را ادامه دهد.
چنانچه این روایات صحیح باشد، سفیانی اول، فرمانروای نابکاری است که زمینه ساز سفیانی اصلی وعده داده شده است، همچنان که یمنی و خراسانی ها یاران درفش های سیاه زمینه ساز نهضت حضرت مهدی (ع) می باشند. ابن حماد گوید ولید گفت:
-
- سفیانی روی می آورد و به جنگ بنی هاشم و هر کس از یاوران درفش های سه گانه و غیر آنان که با او بستیزد، می پردازد و بر همه آنها چیره می شود. آنگاه روانه کوفه می شود و بنی هاشم بسوی عراق مهاجرت می کنند، سپس سفیانی در بازگشت از کوفه در نزدیکی شام به هلاکت می رسد و مرد دیگری از فرزندان ابوسفیان را جانشین خود می سازد که غلبه با اوست و بر مردم چیره می شود... و سفیانی مورد نظر، همین است.[۱۲]
محل مرگ سفیانی
حضرت علی (ع) در ذیل آیه:
-
- «و لو تری اذ فزعوا فلا فوت» میفرماید کمی پیش از قیام قائم ما مهدی (ع)، سفیانی خروج میکند، پس به اندازه دوران حاملگی یک زن که ۹ ماه باشد حکومت میکند، لشکریان او به مدینه وارد میشوند، تا اینکه به «بیدا» میرسند، خداوند آنها را در زمین فرو میبرد[۱۳]
با فرض صحت روایت مذکور و مانند آن، تمامی اخباری که از فرو رفتن لشکری در صحرای بیدا خبر میدهند، و مورد قبول شیعه و سنی است، همگی مربوط به سفیانی و برنامهها و کارهای او می شود.
پانویس
علامه مجلسی،بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۰۵
نعمانی، الغیبه، ص۴۳۵
کورانی، عصرظهور،ترجمه عباس جلالی، ص۱۱۸
شیخ طوسی، الغیبه، ص۲۷۸
علامه مجلسی،بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰
علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۱۵
نعمانی ،الغیبه، ص۴۲۶
نعمانی ،الغیبه، ص۳۶۹
نعمانی، الغیبه، ص۴۳۴
نعمانی، الغیبه، ص۴۲۶
علامه مجلسی ،بحار الانوار، ج۵۲، ص ۲۷۳
کورانی، عصرظهور، ص ۱۲۴
سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبری، ص۶۴۸
منابع
کورانی، عصرظهور، ترجمه عباس جلالی، قم،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی.
نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبة، تهران، صدوق، ۱۳۹۷ق.
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، موسسة دارالوفاء، ۱۴۰۴ق.
صدر، سید محمد، تاریخ الغیبه، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۱۲ق.