مهدويت در كلام ديگران: نگاه اهل سنت معاصر جهان عرب به مهدويت (2)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

تيموتي فرنيش در نوشته پيشين، به انتظار 5 موجوديت آخرالزماني پيش از رخداد قيامت در ميان اهل سنت اذعان نمود كه در اين ميان ظهور مهدي ع از اهميت و جايگاه ويژه تري برخوردار است. وي معتقد بود پس از شكست اعراب در جنگ با اسرائيل (1967) اين تمايلات مهدي گرايانه (و يا ضد مهدويت) شكل گسترده تر و جديدتري به خود گرفته است. در ادامه اين مقاله، نويسنده به نمونه هاي عيني و دسته بندي نظرات نويسندگان معاصر عرب در اين زمينه پرداخته است.

بخشي از اين بحثي كه در بالا گفته شد، چيزيست كه در رسانه هاي نوشتاري عرب –به خصوص كتابها- وجود دارد. تجزيه وتحليل موارد فوق را ميتوان در الگوي زير خلاصه كرد:

طرفداران ديدگاه لفظي- لفظ گرايان

  • نگاه قرآني: هيچ اشاره اي به مهدي در قرآن نشده است ← اين آموزه بسيار غلط است.
  • نگاه حديثي:

                  الف: نشاني از مهدي نه در صحيح بخاري ونه در صحيح مسلم نيست ← اين آموزه بسيار غلط است.

                  ب  : مهدي دركتب ديگر ذكر شده است ← اين آموزه بسيار درست است

تمثيل گرايان

  • مهدي خرافات مهلكي است
  • مهدي خرافه ولي ملايم و بي خطر است

بسياري از مخالفان مهدويت دلائل خود را از ابن خلدون[1] (متوفاي 1406 ميلادي) مشهور مي گيرند. اين روشنفكر كه به باور برخي به پدر علم جامعه شناسي خوانده شده، مهدي را به عنوان يك بدعت مضر شيعي مي داند كه بوسيله ي صوفي ها به مذهب اهل سنت راه يافته است.[2] دو مخالف معاصر مهدويت نيز چنين ديدگاهي دارند: عبدالكريم الخطيب در كتابش با عنوان «مهدي منتظَر و كساني كه منتظِر او هستند»[3] (قاهره 1980) و عبدالقادر احمد عطا در كتابش با نام «مهدي منتظر، خرافه يا واقعيت»[4] (قاهره 1980). هر دو اين نويسندگان به پيروي از انگيزه ابن خلدون در انكار مهدويت، معتقدند اين عقيده اي شيعي است كه توسط متصوفه به اهل سنت منتقل شده است. الكاتب از تمام علما درخواست مي كند تا از چنين عقائد احمقانه اي اجتناب نموده وتوجه شان را به نوسازي دين اسلام جلب كنند؛ حال آنكه آتا از اين عقيده پشتيباني مي كند كه دولت آرماني مهدوي با آمدن يك شخص فوق العاده بدست نمي آيد بلكه بواسطه ي تجديد و اصلاح اسلام اتفاق مي افتد.

سنگيني ترازو به سمت مهدي گرايان

در ساليان اخير شك و ترديدِ اهل سنت در مورد مهدي، در مقابل باورهاي عميق و مثبت به مهدي عقب نشسته است. محمد ابراهيم الجمال در كتابش با نام «ظلم و مهدي منتظر»[5] (1980) مي گويد: «مهدي با نشانه هاي غيرقابل ترديدي خواهد آمد ولي خميني آن مهدي نيست.» حمزه الفقير در كتابش با عنوان «سه نفري كه جهان درانتظار آنان است: مهدي منتظر، المسيح الدجال و عيسي مسيح»[6] (عمان 1995) يكي از حاميان در حال ازدياد عقيده مهدويت است و به سيد قطب (ف 1966م) استراتژيست معروف اخوان المسلمين مصر {به دليل عدم پذيرش اين باور} انتقاد مي كند. الفقير بيش از هر نويسنده ديگري تلاش مي كند تا حوادث جاري را با علامات ظهور مهدي تطبيق دهد؛ وي به طور خاص حكومت هاي ظالم را استثماركننده كشورهاي كوچك مي داند حال آنكه بسياري مسلمانان ستم ديده در انتظار فريادرسي و ياري مهدي -همان كسي كه فرعون (كه امروزه عبارت از ايالات متحده است) خوار و سرشكسته مي كند- هستند.

ديدگاه خاصتر نظر كامل سعفان است؛ او در كتاب «ساعت بيست و پنجم: مسيح دروغين، مهدي، ياجوج و ماجوج»[7] (قاهره 1995) تلاش مي كند پروتكل بزرگان يهود، لژهاي فراماسوني و جين ديكسون[8] (طالع بين آمريكايي) را به فلسفه ي مهدويت ­­خود گره بزند! امين محمد جمال الدين در كتابش با نام «عمر جامعه اسلامي و نزديكي ظهور مهدي»[9] (قاهره 1996) استدلال مي كند كه آمدن مهدي خيلي نزديك است و بلافاصله پيش از جنگ جهاني عظيمي (كه اصطلاحا جنگ آرماگدون ناميده مي شود و بين روم يا همان غرب و بين چين، روسيه، كشورهاي كمونيست، ايران، عراق و يا كشورهاي شيعي واقع مي شود) اتفاق مي افتد. در روشي جهاني نگرانه تر و كمتر تقابلي، مي توان به كتاب باسم الهاشمي نام «نجات بخش در اسلام و مسيحيت، پژوهشي در همكاري بين مهدي و مسيح»[10] (بيروت 1996) اشاره كرد. او با استفاده از قرآن، حديث و عهد جديد استدلال مي كند كه مهدي و عيسي در ساخت يك دولت متحد جهاني با يكديگر همكاري خواهد كرد.

مثال آخر از باورمندان به مهدويت در عصر حاضر، فهد سالم است كه در كتابش در سال 1996 با نام «اسرار قيامت و حملات غرب قبل از (اتمام؟) سال 1999»[11] از اين قول حمايت مي كند كه مهدي زودتر از دجال -كه فردي ايراني است- خواهد آمد. سليم يكي از نويسندگان عرب است كه نظرات فرانسيس فوكوياما[12] درمورد پايان تاريخ (پيروزي سرمايه داري دموكراسي) و ديدگاه ساموئل هانتينگتون[13] (با نظريه برخورد تمدن ها (خطوط گسل فرهنگي-مذهبي بين فرهنگ هايي كه باعث بوجود آمدن جنگها مي شوند)) را با يكديگر تركيب كرده و طرح قديمي تقابل غرب با اسلام را مطرح مي كند) سليم روش جالبي نيز در توضيح منابع حديثي (در مورد اينكه جنگ در آخرالزمان كه با شمشير است) دارد: بعد از حمله ي هسته اي آمريكا عليه مسلمانان، شمشير تنها سلاحي خواهد بود كه باقي خواهد ماند و جالب آنكه در دفاع از نظريه خود به پيشگويي هاي نوستراداموس (قرن شانزدهم) هم متوسل مي شود.

محمد فريد حجاب -كه عقيده اي به مهدويت ندارد- در كتابش با عنوان «مهدي منتظر، آموزه اي مذهبي يا معنايي سياسي»[14] (الجزاير1984)، ساختارشكنانه ترين ايده فلسفي را در مورد مهدويت بيان كرده است: مهدويت تلفيقي از منجي ديرينه مردمان خاور نزديك، شاه موردنظر افلاطون فيلسوف و مرد قدرتمند مورد اشاره ماكياول است كه تا به امروزه به عنوان يك الگوي مفيد و مخالف حكومتهاي ستمگر باقي مانده است. از آن كسل كننده تر، متني انتقاديست در اثري است كه نام مولفش مشخص نيست: «دفاعيه اي از كتاب (عمر جامعه اسلامي و نزديكي ظهور مهدي)»[15] (قاهره 1998) نويسنده در اين اثر از طرفداران مهدويت انتقاد مي كند كه در كتابهايشان مفاهيم نامربوط غربي مانند «پايان تاريخ» را گرفته و در نظرياتشان به كار مي برند و ايده ي خطرناكشان را اينگونه پرورش مي دهند كه اعراب تا قبل از آمدن مهدي بايد اورشليم را دوباره بازپس بگيرند.

نظرات فوكوياما و هانتيگتون در ديدگاه مهدي گرايانه برخي نويسندگان عرب تاثيرگذار بوده است

نتيجه گيري

مطابق اين بررسي مختصرِ آثار مدرن عربي، مشخص مي شود از زماني كه اسلام بوده بحث مهدويت وجود داشته و هيچ افولي {حتي در عصر جديد} از خود نشان نداده است. مسلمانان هم به نوعي هزاره گرا هستند چراكه آنها هر 100 سال منتظر آمدن يك مجدد (يا احياگر) هستند. (اين ايده مي تواند به سادگي با ايده مهدي گرايي تلفيق شود و) از زماني كه قرن بعدي مسلمانان  در 2076 آغاز مي شود، «ايده هاي فرجام خواهانه نيز نقش مهم خود را در جهان اسلام و در قرن بيست و يكم ايفا مي كنند.»[16]

  • ترجمه و تحقيق: محسن منصوري سپهر - زهير دهقاني آراني

[1] - ابن خلدون (۸۰۸–۷۳۲ ه‍ ق، تونس) تاريخ‌نگار، جامعه‌شناس، مردم‌شناس و سياست‌مدار عرب مسلمان است. وي را از پيشگامان تاريخ‌نگاري به شيوهٔ علمي و از پيشگامان علم جامعه‌شناسي مي‌دانند. براي اطلاعات بيشتر ر ك:

https://fa.wikipedia.org/wiki/ابن_خلدون

[2] - نقدهاي بسياري بر اين گفته ابن خلدون وارد شده تا آنجا كه بسياري علماي سني مذهب نيز ابن خلدون را به واسطه جهل و اشتباه در اين گفتار توبيخ كرده اند و كتابهايي در اين زمينه نگاشته اند. در اين زمينه مي توانيد به دو نقد يكي از آيت الله مكارم شيرازي و ديگري از حجت الاسلام اكبرنژاد (قبسات – پاييز 83) در آدرسهاي زير مراجعه فرماييد:

http://makarem.ir/main.aspx?lid=0&mid=316440&typeinfo=25&catid=23393

http://qabasat.iict.ac.ir/pdf_17314_daaa4bb357976c731f0fe04ee4ec1f4c.html

 

[3] - نام اصلي كتاب «المهدي المنتظر و من ينتظرونه» مي باشد.

[4] - نام اصلي كتاب «المهدي المنتظر بين الحقيقه و الخرافه» است.

[5] - نام اصلي كتاب (ظاهرا) «ظلم و مهدي منتظر» مي باشد.

[6] - متاسفانه نام اصلي اين كتاب پيدا نشد.

[7] - نام اصلي اين كتاب «الساعة الخامسة والعشرون..المسيح الدجال المهدي المنتظر يأجوج ومأجوج» است. اين كتاب در آدرس زير قابل دانلود است:

http://ebookshia.com/books/view/51/الساعه+الخامسه+و+العشرون(المسيخ+الدجال-ياجوج+و+ماجوج-+المهدي+المنتظر

[8] - جين ديكسون (Jeane L. Dixon) (1904-1997) يكي از مشهورترين طالع بينان آمريكايي در قرن بيستم است كه به واسطه پيشگوييهايش معروفيت زيادي كسب كرد. براي اطلاع بيشتر ر ك:

https://en.wikipedia.org/wiki/Jeane_Dixon

[9] - نام اصلي اين كتاب «عمر امة الاسلام و قرب ظهور المهدى عليه السلام» است.

[10] - نام اصلي اين كتاب «المخلص بين الاسلام و المسيحية : بحث في تعاون المهدي و المسيح» است.

[11] - نام اصلي اين كتاب «اسرار الساعة و هجوم الغرب : انذار خطير واخير للعالم الاسلامي قبل 1999 م» است.

[12] - فرنسيس فوكوياما (Francis Fukuyama)، (متولد ۱۹۵۲)، فيلسوف آمريكايي و نويسنده كتاب «پايان تاريخ و آخرين انسان» مي‌باشد كه به خاطر نظريه‌پردازي «پايان تاريخ» مشهور است. براي اطلاعات بيشتر ر ك:

https://fa.wikipedia.org/wiki/فرانسيس_فوكوياما

[13] - ساموئل هانتيگتون Samuel Phillips Huntington (1927-2008) يكي از معروف ترين نظريه پردازان سياسي بعد از جنگ سرد بود كه نظريه جنگ تمدنها معروفترين ديدگاه وي محسوب ميشد. براي اطلاعات بيشتر ر ك:

https://en.wikipedia.org/wiki/Samuel_P._Huntington

[14] - نام اصلي اين كتاب «مهدي المنتظر بين العقيدة و المضمون السياسي» مي باشد.

[15] - نام اصلي اين كتاب «رد السهام عن كتاب عمر امه الاسلام» مي باشد.

[16] - اين جمله از دايره المعارف دنياي مدرن اسلام (آكسفورد) ذيل لغت فرجام شناسي برداشته شده اشت.

Hamblin, William and Peterson, Daniel (1995), "Eschatology” The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic World, p. 442.


- لینک کوتاه این مطلب

» غرب و مهدویت
تاریخ انتشار:24 بهمن 1394 - 21:32

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد