ايرانيان خارج نشين چه تصويري از مهدويت را به غرب نشان مي دهند؟ (4)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مهدويت از موضوعات ريشه دار در طول تاريخ پردامنه اسلامي است. روايات منقول از پيامبر اكرم ص، حوادث قرون ابتدايي اسلام و ظهور مدعياني با شعارهاي مهدي خواهانه و نيز تاريخ شيعيان دوازده امامي به ويژه زمانه ولادت و غيبت صغراي امام مهدي ع، همگي نشان از پيوند ريشه دار مهدويت با موضوعات تاريخي دارد. برخي نويسندگان ايراني خارج نشين –كه در محافل داخلي و خارجي، عنوان تاريخ پژوه را نيز يدك مي كشند- به اين عرصه ها علاقه نشان داده و نظرات خود را به موضوعاتي فراتر از تاريخ –همچون عقايد مذهبي، سياست و ...- نيز توسعه داده اند. يكي از شاخص ترين اين طيف از نويسندگان خارج نشين، عباس امانت است.

 

«عباس امانت» در سال 1326 در ايران متولد شده است. وي در سال ۱۹۷۱ مدرك كارشناسي خود را از دانشگاه تهران دريافت كرده و در سال ۱۹۸۱ نيز از دانشگاه آكسفورد دكترا گرفته است. او اكنون استاد تاريخ و مطالعات بين‌المللي در دانشگاه ييل (Yale University) و صاحب كرسي مطالعات خاورميانه در اين دانشگاه است.[1] وي اكنون –به همراه افراد ديگري همچون احسان يارشاطر، محمدعلي اميرمعزي و فرهاد دفتري- از اعضاي ارشد شوراي سردبيري دائره المعارف ايرانيكاست.[2]

چنانكه سمت او در دائره المعارف ايرانيكا نشان مي دهد، تخصص او در تاريخ قاجاريه است و مهمترين  كار ترجمه و شناخته شده از او در ايران كتاب «قبله عالم» مي باشد.[3] در عين حال اين تخصص موجب نشده كه وي در زمينه هاي ديگر تاريخي نظر ندهد.

ويژگي مهم ديگر عباس امانت، مذهب او –يعني بهائيت- است. گرچه برخي در بهائي بودن وي ترديد كرده اند و در اين زمينه به طرد وي از جامعه بهائي در سال 1980 اشاره كرده اند،[4] ولي نوشته هاي وي در  مورد آموزه ها و شخصيتهاي بهائي[5]، همكاري و همراهي با بهائيان متعصبي همچون يارشاطر و نيز حضور وي در نشستهاي حمايت از بهائيت[6]، ترديدي در مذهب او –كه ادامه دهنده مذهب پدر و برادرش است[7]- باقي نمي گذارد.

عباس امانت در يكي از همايشهاي دفاع از بهائيت در كانادا

عباس امانت –به مدد سابقه دانشگاهي- از جمله شناخته شده ترين و پركارترين محققان ايراني در خارج از كشور است. اين معروفيت و پركاري را مي توان از كتابهاي منتشر شده وي در دانشگاههاي معروف غرب دريافت. وي بيش از 13 كتاب مختلف –در مقام نويسنده يا ويرايشگر- منتشر ساخته[8] كه «قبله عالم» (Pivot of the Universe) در 1997[9]، «رويارويي تاريخي ايالات متحده و خاورميانه: رويكرد انتقادي» (U.S.-Middle East Historical Encounters: A Critical Survey) [10] و «شريعت: حقوق اسلامي در بستر معاصر» (Shari’a: Islamic Law in the Contemporary Context)[11] در 2007 و نيز «آيا خاورميانه وجود دارد؟ تكامل يك مفهوم جغرافيايي/سياسي» (Is There a Middle East? The Evolution of a Geopolitical Concept) در 2011[12] از آن جمله است. همانگونه كه در عناوين كتب امانت مي توان مشاهده كرد، وي نه تنها در موضوعات تاريخي، بلكه در سياست، مذهب و حقوق نيز قلم زده است.

Product DetailsProduct DetailsProduct DetailsProduct Details

برخي كتب عباس امانت

در اين ميان وجود دو كتاب «اسلام آخرالزماني و شيعه ايراني» (Apocalyptic Islam and Iranian Shi'ism)[13] و «تجسم پايان دنيا: تصورات آخرالزماني از خاورميانه باستاني تا آمريكاي نوين» (Imagining the End: Visions of Apocalypse from the Ancient Middle East to Modern America) در ميان آثار عباس امانت، پاي وي را به اظهار نظر در مورد نگاه آخرالزماني اديان و مذاهب مختلف به ويژه تشيع باز نموده است.

 

كتاب «تجسم پايان دنيا» مجموعه مقالاتي است كه در آن نويسندگان به انعكاس جلوه پرقدرت مفاهيم آخرالزماني در اديان بزرگ جهان همچون اسلام، مسيحيت، يهوديت و دين زرتشتي پرداخته و بستر تاريخي رشد و تغييرات اين مفاهيم را بررسي نموده اند. در مقاله اول اين كتاب با عنوان «مقدمه: دغدغه هاي آخرالزماني و اميدهاي هزاره اي در اديان نجات بخش خاورميانه» به قلم خود عباس امانت مي خوانيم:

تعجب آور نيست كه «منجي گرايي آخرالزماني» در طول قرنها منشأ ايجاد جريانهاي مذهبي جديد و  حالت غالب شده نگاه پيشگويانه بوده است. دعوت عيسي به خويش براي نجات يافتن و تولد مسيحيت را نمي توان به طور كامل بدون توجه به روح آخرالزماني تفكر يهودي/هلني حاضر در قرن اول ميلادي توضيح داد. چنانكه جوهر ماموريت ابتدايي {حضرت} محمد را نيز نمي توان بدون درك موعظه ها، بلايا و وحشت از روز قيامت دريافت همانگونه كه آيات ابتدايي قرآن اين مطلب را نشان مي دهد. در قرون اخير هم دعوت لوتر براي اصلاح كليساي كاتوليك، ادعاي «شبتاي زوي» به عنوان مسيح يهودي، ادعاي «سيد عليمحمد باب» به عنوان مهدي شيعيان و تحول آن حركت به كيش بهايي و جريان كليساي جوزف اسميت و ديگر مذاهب آمريكايي را بايد به عنوان تحقق آگاهانه نقش منجيانه اي به حساب آورد كه ريشه در مدلهاي كتاب مقدس و زرتشتي دارد. پيامبران منجي نه تنها در بستر انتظارات آخرالزماني ظهور مي كنند بلكه حيات جديدي به باورهاي آخرالزماني پيراموني خويش مي بخشند.[14]

عباس امانت در كتاب «اسلام آخرالزماني و شيعه ايراني» بيشتر به موضوع مهدويت شيعي و نقش آن در تحولات تاريخي و سياسي ايران پرداخته است. وي در آخرين مقاله اين كتاب – كه همچون كتاب پيشين از مجموعه مقالات ولي به نوشته خود او تشكيل يافته- به «آرمان منجي خواهانه در ايران معاصر» مي پردازد. اين مقاله با جملات جالب توجه زير آغاز مي شود:

نزديك به سه دهه پس از انقلاب اسلامي، ايرانِ امروز هنوز مملو از آرمان منجي خواهانه است؛ آرماني كه مسلماً بيشتر از هر زمان ديگري در تاريخ اخير شيعه نمود دارد. شايد انتظار مي رفت انقلاب {پس از گذشت اين همه سال} اين چنين آرزوهاي بلندش را –براي مدتي كوتاه و اگر نه براي هميشه- براي استراحت به كناري نهد. يك رهبر «مهدي مانند» با نام آيت الله خميني –كه به صورت افتخاري عنوان نائب امام عصر و عنوان پربهاي «امام» را براي اولين بار در تاريخ شيعه كسب كرد- انقلابي را رهبري نمود كه در بسياري جهات با جنبشهاي هزاره اي شيعي در گذشته شباهت داشت با اين امتياز كه {انقلاب او} محبوبيت مردمي وسيع تر و محدوده گسترده تري را در  بر گرفت.[15]

عباس امانت بخش قابل توجهي از اين مقاله را به موضوع اوج شكل گيري و فعاليتهاي انجمن حجتيه تخصيص مي دهد و از آنجا كه بناي اوليه اين انجمن، مقابله با بهائيت بوده، امانت سعي زيادي در تطهير بهائيت در اين دوران دارد. در بخش ديگري از اين مقاله نويسنده توجه دو دهه اخير به مسجد جمكران و مراسمات نيمه شعبان را جلوه جديدي از تلاش براي ايجاد محبوبيت موضوع مهدويت در عامه مردم (پوپوليستي كردن) تلقي مي نمايد و ادعا مي كند تبليغات دولتي و مذهبي براي معرفي قدمگاه (walking ground) و چاه صاحب الزمان (well of the Lord of the Age) در مسجد جمكران در همين راستاست.

امانت با انتخاب تصوير زير براي مقاله خود،  در ذيل آن مي نويسد:

انداختن عريضه به «چاه مقدس»، جمكران، ژوئيه 2005

بررسي تبليغات مهدوي در سايتها، تحليل مختصر همايشهاي مهدوي –همچون همايش دوسالانه گفتمان مهدوي- و نيز واكاوي محتويات مجله مهدوي «موعود» از ديگر مطالب جالب توجه اين مقاله است. عباس امانت همچنين بخشي از مقاله خود را به شعارها و عملكرد دكتر احمدي نژاد –رييس جمهور سابق جمهوري اسلامي- و نيز اقدامات كاظميني بروجردي -يكي از مدعيان دستگيرشده- در زمينه مهدويت تخصيص داده است.

در انتهاي مقاله امانت در قالب نصيحتي خيرخواهانه (!) نكته اي را در مورد اوج گيري تمايلات مهدوي، به روحانيت شيعي گوشزد مي كند:

با اين حال به نظر مي رسد روحانيت شيعه –علي رغم تجربه قرنها دوري نمودن از شعارهاي منجي خواهانه- محدوديت عرضه عمومي مهدويت را درك نكرده است. همانگونه كه به صورت متعدد تاريخ جنبشهاي هزاره اي نشان داده است، «زمان استفاده» هيجانات و انتظارات منجي خواهانه به طرز هشداردهنده اي كوتاه است. زود يا دير حالت «انتظار مهدي» با چرخشي غير قابل پيش بيني به سمت «ظهور واقعي يك مهدي» پيش خواهد رفت و جرياني را پديد مي آورد كه لزوما قدرت روحانيت شيعي را بر نمي تابد... ممكن است سرخوشي كنوني جمهوري اسلامي از رشد تمايلات مهدوي، به جنبشي قدرتمند از اعتراضهاي مردمي بر ضد جمهوري اسلامي و رهبران آن منتهي شود و وقوع چنين امري با توجه به نمونه هاي گذشته «جهشهاي انقلابي» در تاريخ شيعي به هيچ وجه غيرواقعي نيست...

البته اگر بخواهيم مثبت تر بنگريم شايد احياي آرمانهاي هزاره گرايانه و تغيير مدل منجي خواهانه حتي در ميان روحانيت، نوعي تطبيق ذاتي با مدرنيته باشد... مهدويت مساله اي است كه ديگر نمي تواند -همچون گذشته شيعه نخستين- تنها با تصويري از درد و رنج و نااميدي جلوه گر باشد بلكه بايد با چهره سازي جديدي از مهدي براي نجات تلاش نمود. [16]

 

  • تحقيق: حجت الاسلام زهير دهقاني آراني
 

[1] - http://history.yale.edu/people/abbas-amanat

[2] - http://www.iranicaonline.org/pages/consulting

[3] - اين كتاب را با نام «قبله عالم : ناصرالدين شاه قاجار و پادشاهي ايران» آقاي حسن كامشاد ترجمه كرده و انتشارات كارنامه در سال 1393 منتشر ساخته است. لازم به ذكر است تمايلات بهائي عباس امانت در نقل جريانات تاريخي در اين كتاب –از جمله تخطئه اميركبير- از چشم ريزبينان مخفي نمانده است. براي اطلاعات بيشتر ر ك:

http://dowran.ir/show.php?id=210747050

[4] - https://fa.wikipedia.org/wiki/عباس_امانت

[5] - مانند كتاب (Resurrection and Renewal: the Making of the Babi Movement in Iran 1844-1850 (1989)) در مورد جريانات باب و بهاء و يا مقاله «زمينه‌هاي فكري انقلاب مشروطيت» در دايره المعارف ايرانيكا كه بروشني از نقش بابيه و بهائيت در اين برهه از زمان تجليل كرده است

[6] - مانند نشست «دگرانديشي و مساله بهائي در ايران» با عنوان انگليسي " Intellectual Othering & The Baha’i Question in Iran" در تورنتو كانادا. براي اطلاعات بيشتر ر ك:

http://www.shahrvand.com/archives/15614

http://www.sarabbahai.blogfa.com/post-55.aspx

[7] - آقاي عبدالله شهبازي كه تحقيقات معروفي در زمينه بهائيت دارد، در نوشته اي عباس و برادرش حسين امانت را از سران جامعه بهائي آمريكاي شمالي (ايالات متحده آمريكا و كانادا) مي خواند و وي را به متعلق به يك خانواده يهودي مقيم كاشان مي داند كه طبق رويه بسياري از يهوديان كاشان و همدان در دوره متأخر قاجاريه ابتدا جديدالاسلام و سپس بابي و بهائي شدند و با حمايت‌هاي مالي و سياسي خود گسترش بابي‌گري و بهائي‌گري را سبب شدند. براي اطلاعات بيشتر ر ك:

http://www.shahbazi.org/blog/Archive/8408.htm

http://bahairesearch.org/article/در-باره-عباس-امانت

[8] - لازم به ذكر است برخي كتابهاي عباس امانت مجموعه مقالاتي از خود وي يا ديگران در موضوع مربوطه است مانند كتاب «تجسمي از پايان دنيا» و كتاب «شريعت: حقوق اسلامي در بستر معاصر»

[9]  - http://www.ucpress.edu/book.php?isbn=9780520083219

[10] - http://www.upf.com/book.asp?id=AMANAF06

[11] - https://www.amazon.com/Shari%C2%92-Islamic-Law-Contemporary-Context/dp/0804756392

[12] - http://www.sup.org/books/title/?id=17148

[13] - https://www.amazon.com/Apocalyptic-Iranian-Shiism-Library-Religion/dp/1845119819

[14] - Imagining the End, pp 7-8

[15] - Apocalyptic Islam and Iranian Shi'ism, p 221

[16  - Apocalyptic Islam and Iranian Shi'ism, pp 250-251

لازم به ذكر است به جهت اختصار و نيز حذف برخي عبارات اهانت آميز نويسنده، بخشهايي از توصيف مقاله عباس امانت توسط مترجم بازنويسي شده است.


- لینک کوتاه این مطلب

» غرب و مهدویت
تاریخ انتشار:7 تیر 1395 - 17:32

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد