(بسم الله الرحمن الرحیم)
پنجمين ستارة پرفروغ ولايت و امامت ، حضرت باقر ـ عليه السّلام ـ در سال 57 هجري[1] در شهر مدينه چشم به جهان گشود. او هنگام وفات پدر بزرگوار خود امام زين العابدين ـ عليه السّلام ـ كه در سال 94 هـجری رخ داد، 39 سال داشتند. نام او «محمد»، كنيهاش «ابوجعفر» است و «باقر» و «باقرالعلوم» لقب او ميباشد.
مادر حضرت «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبي ـ عليه السّلام ـ ايشان نخستين كسي بود كه از طرف پدر و مادر فاطمي و علوي بودند. امام باقر در سال 114 هجري در مدينه درگذشت و در قبرستان بقيع، كنار قبر پدر و جدش، به خاك سپرده شد. دوران امامت آن حضرت 18 سال بود. امام باقر ـ عليه السّلام ـ با پنج خليفة اموي در عصر خود معاصر بودند كه عبارتند از:
1. وليد بن عبدالملك (86 ـ 96)
2. سليمان بن عبدالملك (96 ـ 99)
3. عمر بن عبدالعزيز (99 ـ 101)
4. يزيد بن عبدالملك (101 ـ 105)
5. هشام بن عبدالملك (105 ـ 125)
اگر به نقل برخي از خصلتهاي پسنديدة امام باقر ـ عليه السّلام ـ يا خصال يكي از معصومين ـ عليهم السّلام ـ ميپردازيم، براي آن است که شواهد روشني بياوريم تا به اندازه وسع، خود را به آنها مزين سازيم و ميدانيم كه زندگي آنان تصويري واقعي از قرآن كريم است و شعاعي فروزان براي هدايت انسانها.
اخلاق اجتماعی:
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب در مورد امام باقر ـ عليه السّلام ـ مينويسد:
او راستگوترين و گشاده روترين و بخشنده ترين مردمان بود در ميان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ كمترين ثروت و در عين حال بيشترين هزينه را داشت، هر جمعه يك دينار صدقه ميداد و ميفرمود: صدقه روز جمعه به خاطر فضيلت اين روز بر ديگر روزها، دوچندان ميشود. هر گاه پيشامدي غم انگيز به او روي مينمود، زنان و كودكان را جمع ميكرد خود دعا ميكرد و آنان آمين ميگفتند. بسيار ذكر خدا ميگفت. راه ميرفت در حالي كه ذكر خدا ميكرد، غذا ميخورد با مردم سخن ميگفت باز از ذكر خداوند غافل نميشد. فرزندانش را جمع ميكرد و به آنان ميفرمود تا سرزدن آفتاب ذكر بگويند.
شيخ مفيد نيز دربارة آن حضرت ميگويد: مراتب بخشندگي او در خاص و عام آشكار و بزرگوارياش در ميان مردم مشهور و با وجود كثرت عيال و متوسط بودن وضع زندگياش به احسان وبخشندگی مشهور بودند. [2]
اخلاق بندگی:
از افلج، آزاد كرده امام باقر ـ عليه السّلام ـ، ميگويد: با محمد بن علي به قصد حج بيرون شدم، چون به مسجد درآمد به خانة خدا نگريست با بانك بلند گريست، عرض كردم: پدر و مادرم فدايت مردم به شما مينگرند اي كاش اندكي صداي خود را پايين ميآورديد. امام به من پاسخ داد: واي بر تو اي افلج! چرا نگريم؟! شايد خداي تعالي در اثر اين گريه بر من به مهرباني بنگرد و فردا در پيشگاهش سرفراز و رستگار شوم. افلج گويد: آنگاه امام طواف كرد و سپس آمد تا نزد مقام نمازگزارد سپس سر از سجودش برداشت و ديدم كه پيشاني آن حضرت از بسياري اشك، خيس و تر شده است.
افلج ميافزايد: آن حضرت هرگاه ميخنديد، ميفرمود: اللهم لا تمقتني يعني خداوندا بر من خشم مگير! [3]
امام باقر ـ عليه السّلام ـ و ويژگيهاي ظاهري ايشان[4]
ابن شهر آشوب در مناقب مينويسد: امام باقر ـ عليه السّلام ـ ميانه بالا و چهارشانه بود. چهرهاي نوراني و مويي مجعد و سيمايي گندمگون داشت، خال سياهي بر روي گونه و خال سرخي بربدنش ديده ميشد، ميان باريك و صدايش خوش آهنگ بود.
اخلاق فردی:
1. حلم امام ـ عليه السّلام ـ
حلم امام از بارزترين صفات ايشان ميباشد كه مورخين اجماع دارند هرگز بدي نكرد به كسي كه به او اهانت و ظلم كرده بود و حتي در مقابل به آن شخص نيكي و احسان مينمود، موارد زيادي روايت شده از جمله: شخصي از اهل كتاب به امام ـ عليه السّلام ـ گفت، أنت بقر!، امام با مهرباني و ملاطفت فرمودند: لا أنا باقر، يعني نه، من باقر هستم.
2. صبر امام ـ عليه السّلام ـ
روايت كردهاند از عظمت صبر آن امام ـ عليه السّلام ـ گاهي با اصحاب جلوس ميكرد و در آن حال از خانهاي صداي بلندي را ميشنيد. (به علت از دست دادن فرزند يا وابسته اي در منزلش) فوراً بسوي آن خانه يكي از اصحاب را ميفرستاد ميفرمودند: «الحمد لله علي ما أعطي و له ما أخذ إنهَهُم عن البكاء و خذوا في جهازه، واطلبوا السكينة، و... » سپاس خداوند را به آن چه که عطا کرده بود و آن چه گرفته مال او بود از گريه نهي کن و آماده تجهيز او (مرده) باشيد، آرامش بخواهيد از خداوند در مصيبت و هر گاه کسي مراجعه مي کرد جهت رفع نياز از او رفع نياز مي کرد، در کرم و سخاوت همچون اجدادش شهره بود و بديل نداشت.
3. كرم و سخاوت امام ـ عليه السّلام ـ
چنان که بدين وصف سخاوتش توصيف شده:
لو كان يوجد عرف مجد قبلهم لوجدته منهم علي أميال
اگر مجد و بزرگواري قبل از آنها (ائمه) پيدا شود تنها در بين آنها به جهاتي اين مجد ديده مي شود.
إن جئتهم أبصرت بين بيوتهم كرماً يقيك مواقف التسال
اگر به سوي آنها روان شوي بينا شوي از کرم آنها در بين خانه هاي آنها که مواقف کردند.
نورالنبوة والمكارم فيهم متوقع في الشيب والاطفال
نور نبوت و مکارم اخلاق در پير و جوان آنها و کودکانشان، به اميدواري است.
4. صله و پاداش به اصحاب
بهترين و نيکوترين چيز نزد امام ـ عليه السّلام ـ در اين دنيا دادن صله به برادران ديني خود بود و به آن عشق ميورزيدند، هرگز از دادن صله ملول نميشدند، حتي به فرزند خود امام صادق ـ عليه السّلام ـ عهد كردند كه بعد از خود به ديگران انفاق كنند.
علم و دانش امام ـ عليه السّلام ـ [5]
اين بعد از شخصيت پيامبر گونه امام باقر ـ عليه السّلام ـ بر هيچ كس پوشيده و مخفي نيست، دوست و دشمن همگي اذعان دارند كه ايشان شكافنده علم ميباشد سخنان اهل سنت در اين مورد بي شمارند براي اختصار يك مورد نقل مينماييم، كه (خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل ...)
احمد بن محمد ابن خلكان (608 ـ 681 هـ )
ابن خلكان از مشاهير مورخين و قضات و علماي نامي قرن هفتم هجري در اصول اشعري و در فروع شافعي مذهب بود و كتاب «فرضيات الأعيان و ابناء الزمان» از اوست، ابن خلكان از متعصبين اهل سنت بوده، دربارة امام باقر مينويسد:
«ابوجفر محمد بن زين العابدين ... ملقب به «باقر» يكي از ائمه دوازده گانه در اعتقاد شيعه اماميه و پدر (امام) جعفر صادق ـ عليه السّلام ـ ميباشد و باقر عالم بزرگ و سيد عظيمي بود و به اين جهت به او «باقر» گفته ميشد كه علم را ميشكافت و به آن توسعه ميداد.
شاعر چنين گفته:
يا باقر العلم لاهل التُقي و خير مَن لبّي علي الاجبل
اي شکافنده علم براي پرهيزگاران و اي بهترين کسي که بر کوه هاي حجاز لبيک گفتي
در پايان از هرگونه قصوري چه از لحاظ لفظي يا معنا و مفهومي از خوانندة محترم پوزش ميخواهم و براي درك مطالب بيشتر به كتب ديگر مراجعه شود و مهمتر از هر چيز جامة عمل پوشانيدن به علم و معلومات خود و مزين شدن به اخلاق معصومين نيكو و پسنديده ميباشد.
پی نوشت ها:
[1] . مهدي پيشوايي، سيرة پيشوايان، قم، مؤسسة تحقيقاتي و تعليماتي امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، 1375، چاپ سوم، ص 305.
[2] . محمد تقي مدرسي، زندگاني باقر العلوم ـ عليه السّلام ـ ،ترجمه: محمد صادق شريعت، محبان الحسين ـ عليه السّلام ـ، تهران، 1380، چاپ سوم.
[3] . همان ، ص 290.
[4] . امين، سيد محسن، سيرة معصومين، ترجمة علي حجتي كرماني، نشر سروش، چاپ 1374، ص 17، اين كتاب زندگاني امام باقر تا امام دوازدهم را بيان كرده).
[5] . الهامي، داود، امامان اهلبيت ـ عليهم السّلام ـ در گفتار اهل سنت، ناشر مكتب اسلام، نوبت چاپ اول 77.