مژده امام موسی صدر در سال ۵۴/ اعتقاد به حضرت مهدی(عج) مؤلفه برتری ملت ایران بر سایر ملت‌ها

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مسئله شناخت امام زمان(عج) از مسائل ضروری است که به تعبیر روایات، اگر کسی امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است. شناخت حضرت مهدی(عج) از این رو لازم است که اگر او را نشناسیم نه تنها عمل ما باطل است بلکه منحرف و گمراه خواهیم شد.

بنابراین اگر بخواهیم زمینه ظهور را فراهم کنیم باید به کمک امام شتافته و در این کار با ایشان همگام شویم. در همین زمینه گفت‌وگویی را با حجت‌الاسلام ادیب یزدی انجام داده‌ایم که بخش نخست آن را در ادامه می‌خوانید:

 

ـ اکنون که ما در غیبت امام زمان(عج) هستیم، جامعه منتظر باید چه بکند و در چه مسیری قدم بردارد که مقدمات ظهور امام زمان را فراهم کند؟

خیلی بحث عمیق و جانانه‌ای است چون تمام آرزوهای انبیاء و اولیاء در این قضیه محقق می‌شود یعنی تشریف‌فرمایی حضرت بقیة‌الله، چون ایشان نتیجه‌گیری می‌کنند، بقیة‌الله است، بقیة‌الله یعنی آنجا از خدا باقی مانده است، بقیةالمصطفی یعنی آنچه که از پیغمبر اکرم باقی مانده است، بقیةالمرتضی آنچه از امیرالمؤمنین باقی مانده است، بقیةالزهرا، بقیةالعترت الطاهره، بقیة الخلافة والولایه، یعنی همه امید چشم‌های عالم به سمت حضرت صاحب‌الزمان است که آقا تشریف‌فرما شوند و از این‌همه آمد و رفت و غوغاهایی که در طول این سال‌ها بود نتیجه‌گیری کند.

اولین وظیفه جامعه اسلامی کسب اقتدار است، خدا رحمت کند حضرت امام جمله‌ای دارد می‌فرماید: انتظار ظهور، انتظار قدرت اسلام است، این بسیار جمله جالبی است، اولین وظیفه جامعه منتظر این است که یک جامعه‌ای مقتدر و قدرتمند را ترتیب بدهد، جامعه‌ای ضعیف، فقیر، زمین‌گیر، عقب‌افتاده، بیچاره، فاسد و گرفتار نمی‌تواند منتظر آقا صاحب‌الزمان باشد، چون امام زمان تشریف‌فرما می‌شوند اسباب و ادوات حرکات ایشان، منتظرین ایشان و میزانِ قدرت آن‌هاست، این‌طور نیست که امام زمان بیایند و با خودشان قدرت بیاورند، با خودشان مدیریت، رهبری، سروری و حکمت می‌آورند، آقا امام زمان تشریف‌فرما می‌شوند روی اسباب و ادوات شیعیان خود حساب می‌کنند، اگر دست ملت ما خالی باشد، اگر شیعیان گرفتار و زمین‌گیر و بیچاره باشند، حضرت با یک ملت عقب‌افتاده چه می‌تواند بکند؟ کاری از دستش برنمی‌آید.

انقلاب اسلامی ظهور صغری بوده، همان‌طور که ما غیبت صغری و غیبت کبری داریم، ظهور صغری و کبری داریم، ظهور صغری همین بوده که بالاخره مردم به فکر بیفتند که آنچه که منویات امام زمان را تأمین کنند

 

لذا منتظر واقعی کسی است که دنبال اقتدار واقعی باشد، مهندسین ما که در اتاق تحقیق نشستند و برای ماهواره طراحی می‌کنند، برای موشک‌های قدرتمند و بالستیک طراحی می‌کنند، دانشمندان هسته‌ای ما بزرگ‌ترین منتظرین امام زمان هستند، چون دنبال ایجاد اقتدار در نظام اسلامی هستند، چون وقتی حضرت تشریف‌فرما می‌شوند، ما یک حاکمیت منسجم، یک دولت مقتدر را تحویل آقا می‌دهیم و بعد آقا امر می‌فرمایند که ما چه باید بکنیم.

خدا رحمت کند امام و شهدا را، امام و شهدا واقعاً تسهیل کردند تشریف‌فرمایی آقا را و تسریع کردند، لذا در بعضی از محافل شنیده شده است انقلاب اسلامی ظهور صغری بوده، همان‌طور که ما غیبت صغری و غیبت کبری داریم، ظهور صغری و کبری داریم، ظهور صغری همین بوده که بالاخره مردم به فکر بیفتند که آنچه که منویات امام زمان را فراهم کنند تا تشریف‌فرمایی خود آقا که ظهور کبری است و آقا مشغول اصلاحات شوند و آنچه مدنظر مبارک ایشان است و خدای منان دستور دادند پیاده شوند که ان‌شاءالله جهان از ظلم و تاریکی نجات پیدا کند.

بنابراین، اولین مسئله در جامعه کسب اقتدار و کسب مراتب قدرت است، دومین مطلبی که باید مدنظر جامعه منتظر باشد کارسازی است، آقا تشریف‌فرما شوند با یک ملتی رها، با یک شرایطی ازهم‌گسسته و گسیخته، با یک اوضاع و احوالی غیرقابل کنترل مواجه شوند باز وقت آقا گرفته می‌شود، ما باید بتوانیم در کادرسازی، در تربیت نیروهای مخلص و امام زمانی، بسیار توفیق داشته باشیم، یک کادر مجرب، باسواد، ولایتمدار و متعهد، متدین، اهل تعبد محضر مبارک حضرت صاحب‌الزمان ارائه کنیم که الآن غالب شهدای بزرگوار دفاع مقدس و شهدای مدافع حرم جداً این صفات را دارند یعنی شهید باکری، شهید خرازی، شهید همت، شهید چمران، احوالات آن‌ها را ببینید، خلوت آن‌ها چه خلوتی بوده! این‌ها واقعاً  یا خودشان جزء آن کادر بودند یا در حال کارسازی بودند برای اینکه آقا تشریف‌فرما می‌شوند مشتشان پر باشد از عناصر قابل اعتماد، این‌طور نباشد که امام زمان می‌آیند تازه بخواهند نیرو بسازند، فرصت نیست، دشمن مهلت نمی‌دهد.

سومین مطلبی که باید مدنظر جامعه منتظر باشد، مسلح کردن خودش به سلاح تقوا و قیامت‌باوری و آخرت‌باوری باشد، مسئله بسیار مهمی که در قرآن بیش از هر مسئله دیگری مورد تأکید و تأیید قرار گرفته است قیامت‌باوریِ مسلمین و مؤمنین است، جامعه‌ای که قیامت را قبول داشته باشد به هیچ عنوان زیر بار اجحاف و زیر بارِ ظلم و زیر بار سایر مفاسد نخواهد رفت و کسانی که می‌خواهند در ذیل مدیریت امام زمان جامعه را هدایت کنند، بایستی متدین، مؤمن و حتی از یک عدد گندم که شبهه‌ناک است پرهیز کنند، چون بهترین‌ها را امام زمان می‌خواهد، ممکن است اوصات را بپذیرند به امید اصلاح، ولی حضرت دنبال بهترین‌هاست، چون خودش هم بهترین است، وجود مبارک حضرت امیر(ع) وقتی به خلافت رسیدند بهترین‌ها را برای تصدی امور مختلف برمی‌گزیدند، اوصات را وقتی برمی‌گزیدند که بهترین‌ها تمام شده بود، حرف صاحب هم مانند جدشان آقا امیرالمؤمنین(ع) رفتار می‌کند.

کسانی که می‌خواهند در ذیل مدیریت امام زمان جامعه را هدایت کنند، بایستی متدین، مؤمن و حتی از یک عدد گندم که شبهه‌ناک است پرهیز کنند

 

هر کدام از این فاکتورهایی که گفتم خودبه‌خود دارای متفرعات و شئون زیادی است که باید مورد بحث قرار بگیرد.

قبل از ظهور امام زمان الآن که حکومت اسلامی برپا است یک سؤالی پیش می‌آید که ما در جامعه چگونه باید رفتار کنیم؟ به هر حال کجی‌هایی می‌بینیم در خود جامعه، بعضی افراد هستند به شعائر و ظواهر دینی کم‌توجه هستند یا اینکه معضلاتی وجود دارد، نحوه برخورد با آن‌ها و زمینه‌سازی ظهور در داخل جامعه چطور است؟

حالا کسانی که گفتند ایتام آل محمد البته آن‌ها هم استدلال‌هایی دارند بی‌مدرک و بی‌سند نیست، روایات جالبی در ایتام آل محمد داریم که اتفاقاً جای بحث‌های اجتماعیِ قوی‌ای دارد، از امام عسکری یک روایت داریم درباره ایتام چیز عجیبی است، یتیم‌ترین یتیمان کسانی هستند که پدر معنوی خودشان را از دست داده باشند، مردمی که امام بالای سرشان نیست، این‌ها یتیمان آل محمد هستند و درود بر کسی که این‌ها را حمایت و هدایت کند، خیلی روایت زیبایی است.

اما نکته‌ای که در باب امر به معروف و نهی از منکر می‌خواهم خدمت شما عرض کنم، آنچه فصل‌الخطاب ما در این زمینه است، حکومت اسلامی است اگر الآن حکومت اسلامی برقرار نبود وظیفه ما برخورد مستقیم بود، یعنی هر مؤمنی وظیفه داشت با این خانم بی‌حجاب با این زن یا مرد متجاهر برخورد کند ولی چون حکومت اسلامی برقرار است، این حکومت اسلامی حرمت دارد اگر قرار باشد ما دوباره مانند قبل از  حاکمیت اسلام رفتار کنیم پس نقش حاکمیت چه می‌شود؟

یکی از بزرگ‌ترین فصول حاکمیت اسلام امر به معروف و نهی از منکر است، تا جایی که حتی جا داشت ما یک وزارتخانه‌ای به این معنا داشته باشیم که افرادی متدین و باسواد که حقیقت امر به معروف و نهی از منکر را بدانند، کیفیت اجرایش را هم بدانند، مراتب آن را هم بشناسند و بعداً مشغول کار شوند که البته متأسفانه جای چنین تشکیلاتی در نظام ما خالی است، ولی چون حکومت اسلامی برقرار است ما چندان وظیفه‌ای نداریم الا آنجایی که در حکومت مورد غفلت واقع شده و البته اثباتش کار سنگینی است، چون ممکن است گاهی خود حکومت بنا به مسائلی بخواهد تغافل کند، چون بالاخره ما سال‌های سال علیه حجاب و علیه ارزش‌های اسلامی در کشور کار کردیم و الآن ماهواره‌ها مانند ابرهای بهاری بر سر مردم می‌بارند، هزاران شبکه دارند ارزش‌های شیطانی را به مردم القا می‌کنند، مردم هم به جهت سادگی و به جهت عدم اطلاع از احکام الهی تحت تأثیر بارش‌های شیطانی ماهواره‌ها قرار می‌گیرند.

یعنی ما با یک مردمی طرف هستیم که مورد هجوم‌اند، برخورد با این مردم باید خیلی پیچیده‌تر و دقیق‌تر باشد تا مردمی که اصلاً چنین چیزهایی ندارند، ابتدائاً می‌خواهند اسلام را از ما یاد بگیرند، لذا الآن مسئله امر به معروف و نهی از منکر جداً تخصصی شده است، یعنی همین‌طور مانند بقیه ابواب فقه که کاملاً تخصصی است و حضرت استاد مطهری نظر مبارکشان این بود که در هر بابی مجتهدی بیاید و متخصص شود و اظهارنظر بکند الآن امر به معروف و نهی از منکر بسیار تخصصی شده است که باید طرف علوم روابط عمومی را بداند، روانشناسی را بداند، مردم‌شناسی، تاریخ را بداند، خیلی چیزها را بداند، احکام الهی را هم بریزد در مقابل این دانسته‌ها و تکلیف خودش را تشخیص بدهد، این‌طور نیست هر طفل دبستانی بداند امر به معروف چیست تا یک نفر را دید برود جلو، این‌طور نیست.

ما نباید جامعه را ناامن کنیم و نباید زندگی مردم را تلخ کنیم، مردم اگر از حکومت اسلامی ناامید شوند، اگر جوّ را جوِّ فشار و اختناق ببینند، بالاخره روانشان پریشان می‌شود و دچار روان‌پریشی می‌شوند و بعد آن عقده‌هایی که خیلی خطرناک است ممکن است در دلشان به وجود بیاید و در درازمدت این‌ها روی‌هم تلنبار شود و دنبال فرصت باشند که بخواهند یک جایی عقده‌هایشان را خالی بکنند و وقتی این فشارها از روی آن‌ها برداشته شود مانند فنری که شما با فشار آن را نگه داشتید به‌محض اینکه رها کنید، یک‌مرتبه پرتاب می‌شود، یک‌دفعه جامعه را رها کنید می‌بینید از زمان طاغوت هم بدتر شده است.

امر به معروف و نهی از منکر یک بحث کاملاً تخصصی است و باید روی آن مطالعه شود، متأسفانه ما حوصله مطالعه و تحقیق و بهره‌مندی از متخصص را نداریم، فقط با یکسری برداشت‌های سطحی و دم‌دستی از روایات و آیات بدون اینکه نگاهِ تخصصی و فقهی و اجتهادی داشته باشیم و خودمان را تطبیق بدهیم با نیازمندی‌های زمان و اقتضائات زمان می‌خواهیم برخورد کنیم نتیجه نمی‌گیریم

 

پس الآن امر به معروف و نهی از منکر یک بحث کاملاً تخصصی است و باید روی آن مطالعه شود، متأسفانه ما حوصله مطالعه و تحقیق و بهره‌مندی از متخصص را نداریم، فقط با یکسری برداشت‌های سطحی و دم‌دستی از روایات و آیات بدون اینکه نگاهِ تخصصی و فقهی و اجتهادی داشته باشیم و خودمان را تطبیق بدهیم با نیازمندی‌های زمان و اقتضائات زمان می‌خواهیم برخورد کنیم نتیجه نمی‌گیریم چنانچه در این مدت هم نتیجه گرفته نشد و البته یک راهکار دیگر هم این است که محکمه‌های ما، محکمه‌های هدایت شوند قبل از اینکه محکمه قضاوت باشند فرض کنید یک خانم بی‌حجاب را از درمی‌آورند داخل با یکی آقایی می‌گویند ما این دو نفر را باهم دستگیر کردیم در فلان محفل، آقای قاضی قبل از اینکه دنبال این باشد که بیاید احکام تعزیری برای این‌ها صادر بکند و احتمالاً آبروی آن‌ها را ببرد و بفرستد خانواده آن‌ها بیایند و بعد هم ضامن بیاورند و بعد هم 70 ضربه شلاق بخورند و بعد هم رها شوند، این برخوردها مصلحت کشور و نظام نیست، اما برخورد، برخوردِ هدایتی باشد، خواهر من آیا این حرکت شما درست بوده است؟ اگر اسلام گفته است حجاب به این دلیل گفته است، رعایت محرم و نامحرم به این دلیل بوده و احکام اسلام این بوده و بعد اطلاعاتی از آن‌ها بگیرند اگر این‌ها دوباره به احکام الهی دهن‌کجی کردند، مثلاً برخوردهای اولیه با آن‌ها شود.

رعایت حال مردم و واقعیاتی که بر جامعه حاکم است در امر به معروف و نهی از منکر عناصری مؤثری است. ما اگر بیاییم این‌ها را از کار بیندازیم، صرفاً یک برخورد خشن و تند بکنیم، هم نتیجه می‌کنیم و هم مشخص نیست تکلیف ما این باشد.

رسالت جامعه ما چیست؟ در دوران غیبت امام زمان(ع) که ما داعیه زمینه‌سازی ظهور ایشان را داریم باید چه بکنیم؟

اولاً من به شما یک مژده‌ای بدهم به برکت اخلاق اهل‌بیت(ع) شیعه در عالم به‌طور فزاینده‌ای در حال رشد است، یک خاطره شنیدنی بگویم، خرداد سال 54 بود، یکی از بستگان نزدیک من در قم طلبه بود، رفته بودم قم به او سر بزنم به من گفتند دفتر تبلیغات اسلامی جناب امام موسی صدر می‌خواهند سخنرانی کنند، ایشان یک چهره انقلابی بودند و در طلبه‌های جوان بسیار نفوذ داشتند چون لبنان رفت‌وآمد داشتند و لبنان هم مرکز شیعیان مسلح بود، شیعیان هم چون آنجا مسلح بودند و اقتدار داشتند، همیشه مورد توجه انقلابیون ایران بودند ما که اینجا مسلح نبودیم و آن‌ها چون مسلح بودند برای ما خیلی عزیز بودند.

 من رفتم سخنرانی امام موسی صدر را گوش کنم شاید نزدیک 4- 5 هزار طلاب و علما آمده بودند، آقای صدر خیلی خوش‌هیکل، خوش‌چهره و نورانی بود، زیبا صحبت می‌کرد اصلاً همه‌چیز او یک بود، نیم ساعت سخنرانی کردند، بعد از پایان سخنرانی‌شان فرمودند من دو تا مژده به شما بدهم، مژده اول اینکه تعداد شیعیان از مرز صد میلیون نفر گذشت، طلبه‌ها خیلی دست زدند و صلوات فرستادند و بعد فرمودند مژده دیگر اینکه بعد از من برادر بسیار عزیزم حضرت حجت‌الاسلام بهشتی از آلمان تشریف آوردند و برای شما سخنرانی می‌کنند، دیگر همه خوشحال شدند و من اولین بار شهید بهشتی را آنجا زیارت کردم، آقای بهشتی هم در صحبت‌هایشان فرمودند تعداد شیعیان بنا بر آمار دقیقی که گرفته شده است از صد میلیون گذشته است.

اکنون اردیبهشت سال 94 است و 42 سال از آن روز می‌گذرد و من به شما مژده می‌دهم تعداد شیعیان از مرز 400 میلیون گذشت یعنی ظرف 40 سال 4 برابر شد و یقین کنید که شیعه در عالم به‌شدت در حال رشد است و عجیب اینجاست در کشورهای پیشرفته و باسواد و صنعتی رشدش بیشتر است، به برکت آقا امیرالمؤمنین، سیدالشهدا، به برکت قمر بنی‌هاشم چون دنیا دارد کم‌کم بوی عطر اهل‌بیت به مشامش می‌رسد، تازه دارد می‌فهمد این‌ها چه کسانی بودند، این صحنه‌هایی که در اربعین می‌بینید بی‌سابقه است، کجا مانند اربعین 26، 27 میلیون جمعیت بریزند در بیابان‌های عراق به عشق امام حسین(ع)، ما چنین چیزهایی نداشتیم که این‌ها بوی ظهور است و یقین کنید ظهور و تشریف‌فرمایی امام زمان(ع) با این اربعین‌ها بی‌مناسبت نیست، از بین این اربعین‌ها یک اتفاقاتی خواهد افتاد و منتظر باشید و ببینید، خیلی پدیده عجیبی است و باید روی آن تحقیق کنید.

شیعه در حال اوج‌گیری است و یکی از دلایلی که استکبار و وهابیت دارند وحشت می‌کنند و وحشی‌ها داعش و جبهةالنصره و احرارالشام وحشی را به جان مردم انداختند فقط برای این است که جلوی رشد شیعه را بگیرند و گور خواندند و اتفاقاً مسیری که این‌ها دارند می‌روند دقیقاً به نفع شیعه عمل خواهد شد یعنی دنیا خواهد دید شیعیان چقدر مردمان متدین، فهیم و دانایی هستند، از این وحشی‌ها بازی‌ها را نه انجام می‌دهند و نه قبول دارند و خصوصاً مواضع امام و مقام معظم رهبری در ارتباط با وحدت بین اقشار مسلم بسیار مؤثر بوده در توسعه تشیع و من به شما مژده بدهم مهد توسعه تشیع در اروپا فرانسه است، الآن در فرانسه و آلمان اهل‌بیت(ع) جایگاه عجیبی پیدا کردند.

اگر ما نتوانیم بلوک غرق و بلوک شرق و اهداف و کیفیت ارتباطات آن‌ها را باهم شناسایی کنیم در پیشبرد انقلاب اسلامی و مهدویت عقیم خواهیم ماند

 

من خاطراتی ازآنجا دارم شنیدنی اصلاً نام فاطمه زهرا می‌آید مردم مو بر اندامشان راست می‌شود آن‌قدر دوست دارند راجع به حضرت زهرا(س) برای آن‌ها صحبت کنید، بگویید ایشان چه کسی بوده، الآن در اروپا خیلی‌ها نام دخترشان را فاطیما می‌گذارند، نام پسرشان را محمد و علی می‌گذارند بااینکه هنوز مسلمان نشدند، خیلی خبرهای خوبی در راه است.

من نمی‌دانم چرا ما تشکیلاتی نداریم که این خبرها را خیلی شفاف به مردم بدهد، شیعه در حال رشد است و طرفداران جدی انقلاب اسلامی خارج از کشور هستند این‌ها را بدانیم و ان‌شاءالله بتوانیم از این پارامترها استفاده کنیم و مردم را در جریان قرار بدهیم.

الان ما  در این خصوص چه وظیفه‌ای داریم؟

در چنین شرایطی وظیفه ما خیلی سنگین‌تر می‌شود یکی اینکه اردوکشی­‌های جهانی و بین­‌المللی را حتماً بشناسیم اگر ما نتوانیم بلوک غرق و بلوک شرق و اهداف و کیفیت ارتباطات آن‌ها را باهم شناسایی کنیم در پیشبرد انقلاب اسلامی و مهدویت عقیم خواهیم ماند، لذا ما مجبور هستیم الآن بسیاری از مطالعات خودمان را معطوف کنیم روی شرایط بین‌المللی و اوضاعی که الآن در منطقه و بین­‌الملل حاکم است و بیاییم نتیجه آن را در اشاعه تفکر مهدویت به کار بگیریم، چون بزرگ‌ترین نفس‌کش و محل تنفس ما قضیه مهدویت است یعنی آنچه که می‌تواند بین ما و توده‌های جهانی ارتباط برقرار کند مسئله مهدویت است، اقتدار ما نیست، جمعیت ما نیست، موقعیت ژئوپولتیک ما نیست، درآمد ما نیست، نفت ما نیست، این‌ها را سایر ملت‌ها هم دارند آنچه سایر ملت‌ها ندارند حضرت مهدی(عج) است و ما داریم و حضرت بقیة‌الله سایه مبارکشان بالای سر ما است.

بنابراین جدی‌ترین راه تنفس ما و ارتباط با دنیای بیرون، مسئله مهدویت و حضرت مهدی(عج) و حضرت سیدالشهدا(ع) است، لذا باید در اندیشه­‌های حضرت بقیة‌الله، اصلاً فلسفه وجود حضرت بقیة‌الله که چرا پروردگار عالمیان، دوازدهمین آن‌ها را به پسِ  پرده غیبت بُرد، فلسفه‌اش چه بود و چرا خداوند این کار را کرد؟ این‌ها همه به‌طور جِد مورد بررسی قرار بگیرد و بعد هم به زبان روز بیان شود و اسباب امیدواری را در میان توده‌های مستضعف در دنیا ایجاد کنیم و ان‌شاءالله بتوانیم جبهه مستضعفین را به همدیگر نزدیک‌تر کنیم البته این به این معنا نیست که فقط مستضعفین منتظر حضرت مهدی هستند، خیر تمام اقشار منتظر ایشان هستند، حتی در و دیوار دارد لَه لَه می‌زنند برای تشریف‌فرمایی حضرت.

باتجه به اینکه انقلاب اسلامی در راستا تشکیل مدینةالنبی(ص) گام برمی‌دارد، اکنون جامعه ما در چه نسبتی با جامعه نبوی و جامعه مهدوی قرار دارد؟

دوره مدنیت و ریاست پیامبر اکرم(ص) در جامعه مدتی متأسفانه بسیار کوتاه بود 10 سال بیشتر طول نکشید، یعنی پیغمبر اکرم(ص) که آمدند مدینه تا 28 صفر سال 11 که از دنیا رفتند، کمی بیش از 10 سال به طول انجامید، در این 10 سال محل بروزِ مدنیت بر مبنای آموزه‌های نبوی خود پیامبر اکرم بودند، یعنی مفاهیم اجتماعی از ناحیه خود حضرت تعریف و تبیین می‌شد، مفهوم امنیت اجتماعی، مفهوم حقوق و حدود شهروندی، مفهوم رقابت‌های صحیح تجاری، مفهوم جایگاه قضاوت و قاضی در جامعه مدنی، تمام اینها زیرِ نظرِ بصیر و عمیق خود پیغمبر اکرم تبیین و تعریف می‌شد.

قضاوت در اسلام یکی از مسیرهای سازندگی برای توجه دادن آحاد جامعه به سمت معنویت و آخرت و قضیه حساب و کتاب قیامت بود، یعنی هر قاضی به عنوان یک سرچشمه انسان‌سازی در جامعه مشغول کار می‌شد و قضاوت اسبابِ انسان‌سازی بود نه اسبابِ عدالت‌سوزی و نه اسباب تجمیع ثروت

 

از این رو ولو اینکه عمرِ ریاست پیغمبر اکرم بر جامعه مدنی بسیار کوتاه بود اما بسیار بسیار موثر بود، تا جایی که حتی بعضی‌ها گفتند این واژه «عصر» که خدا در قرآن به آن قسم خورده است «والعصر ان الانسان لفی خسر»، مقصود عصر پیامبر عظیم‌االشان اسلام است که در آن 10 سال در مدینه حضرت حکومت کرد و این 10 سال برجسته‌ترین و نورانی‌ترین محدوده تاریخی بشر در طول تمدن بشری و در طول ظهور بشریت بر پهنه زمین است.

یعنی اینقدر این 10 سال زیر نظر مستقیم پیامبر عظیم‌الشان اسلام، عالی اداره شد که اگر بخواهیم یکی یکی مفاهیمی را که از ناحیه پیامبر اکرم(ص) نظارت و بازسازی می‌شد به مطالبِ بسیار جالبی می‌رسیم، مثلاً فرض کنید در باب قاضی و قضاوت که یکی از اصولی‌ترین مولفه‌ها برای ایجاد امنیت اجتماعی در جامعه مدنی نبوی است، پیغمبر اکرم بسیار بسیار دقت می‌فرمودند که قضات کاملاً مطابق آموزه‌های انسانی و اسلامی و الهی انتخاب شوند و پیغمبر اکرم از میان برجسته‌ترین افراد و باتجربه‌ترین افراد و عالم‌ترین و بی‌توجه‌ترین آنها به دنیا، قاضی‌ها را انتخاب می‌کردند و قضات را به سایر نواحی مملکت اسلامی گسیل می‌داشتند و سفارشاتی به آنها می‌فرمود که واقعاً اینها قابل بحث و قابل مراجعه و تحلیل است.

اعتقاد پیغمبر اکرم(ص) بر این بود که اگر قوه قضا به وظیفه خودش عمل کند اصلاً عمده امنیت اجتماعی تأمین شده است و قضاوت در اسلام یکی از مسیرهای سازندگی برای توجه دادن آحاد جامعه به سمت معنویت و آخرت و قضیه حساب و کتاب قیامت بود، یعنی هر قاضی به عنوان یک سرچشمه انسان‌سازی در جامعه مشغول کار می‌شد و قضاوت اسبابِ انسان‌سازی بود نه اسبابِ عدالت‌سوزی و نه اسباب تجمیع ثروت و یا تجمیع و جمع کردن موقعیت و به دست آوردن قدرت‌های دنیایی و حاکمیت‌های آنچنانی.

بنابراین نگاه پیغمبر اکرم(ص) چقدر دقیق و زیبا بود! لذا هر کسی می‌رفت نزد قاضی، چه شاکی و چه متشاکی هیچ کدام ناراضی از محضر قاضی بیرون نمی‌آمدند، چون آنچنان رفتاری از قاضی می‌دیدند و آنچنان عدالتی از قاضی می‌دیدند که افتخار می‌کردند پرونده‌شان در این شعبه بررسی شده است و قاضی اینقدر رعایت عدالت را می‌کرد، حتی در نگاه کردن، حتی در صدا کردن متاشکیان، یعنی اینطور نبود به شاکی بگوید حضرت آقا و به متشاکی بگوید آقا، اگر می‌گفت حضرت آقا به هر دو می‌گفت حضرت آقا و اینها مورد تذکر پیغمبر اکرم بود، یعنی اگر ما بیاییم نقشِ دستگاه قضاوت در دوران پیغمبر اکرم را و نقش او در ایجاد اعتلای فکری در آحاد جامعه اسلامی بررسی کنیم به یک نتایجِ بسیار بسیار جالبی می‌رسیم و تازه این در بُعد قضاوتش است.

البته می‌دانید قضاوت در کشور مهمترین رکن برای اداره مملکت است، چون کشور بر مبنای عدل ماندگار می‌شود، العدلُ اساسُ المُلک، بیان حضرت امیرالمومنین(ع) است که خودشان اَضل القضات در طول تاریخ بودند، ما قاضی‌‌تر از حضرت امیر(ع) در تصور نداریم که در دامان پیغمبر اکرم همه مبانی قضاوت را حتی قضاوتِ ملکوتی، آموخته بودند و قضاوت‌های حضرت امیر در طول تاریخ مشهور است  و حتی کشورهای خارجی و دانشگاه‌های حقوق خارج از کشور در اروپا، قضاوت‌های حضرت امیر یکی از واحدهایی است که پاس می‌کنند و همچنان انگشت تحیر به دندان می‌گزند که این علی چه کسی بوده که اینطور قضاوت می‌کرده است؟! بسیار دقیق و قضاوت‌‌های مولا عجیب بوده است.

وقتی امیرمؤمنان(ع) سوی کوفه آمدند قنبر یک حصیر زیر پای ایشان پهن کرد حضرت حصیر را جمع کردند و بعد فرمودند قنبر دست از سرم بردار من صدرنشین و آقانشین نیستم، یعنی نفی زندگی اشرافی و پیشه کردن زهدی که لازمه مدیریت اسلامی است

 

فرمودند «العدل اساس الملک»، عدالت پایه اصلی مملکت‌داری است، اگر این رعایت شود و دست اهلش باشد، آنچنان موجی از معنویت و سازندگی در میان انسان‌ها ایجاد می‌کند که اصلاً نیاز به بسیاری از نهادهای دیگر نیست، نیازی نیست ما پلیس 110 داشته باشیم، خود قضات، قضیه را اجرا می‌کنند و اصلاح می‌کنند، این خیلی جای بحث دارد و حتی می‌توانیم در متفرعاتش به نتایج خیلی خوب برسیم حتی در سایر شئون اجتماعی.

مثلاً فرض کنید قضیه تجارت و اینکه پیغمبر اکرم به چه کسانی اجازه تجارت می‌داد و اینکه در حکومت عادله نبوی چیزی به نام رانت، چیزی به نام اختصا‌ص‌‌خواری، ویژه‌خواری، به نام مونوپول شدن شکر برای یک آدم، یا مونوپول شدن کالاهای اساسی برای یک جریان خاصی سیاسی، اصلا پیغمبر اکرم‌ زیر بارِ این امور نمی‌رفتند و حتی یک مورد هم نه در حکومت مولای متقیان و نه در حکومت پیغمبر اکرم نمونه‌ای برای آن نداریم که مولای متقین فرموده باشند اجازه چنین کاری داشته باشند بلکه آنچنان درها را باز می‌گذاشتند که مردم زندگی‌شان را بکنند و هر کس در خودش استعدادی برای تجارت می‌بیند برود پیگیری بکند و نیازمندی‌های جامعه را برطرف کند.

ـ چگونه با رانت‌خواری‌ها مخالفت می‌کردند و مانع آن می‌شدند؟

با عدالتی که خودشان داشتند، رانت‌خواری نتیجه فسادِ اداری و فسادِ ارتباطات غلط است وقتی رسول خدا(ص) روی خاک زندگی می‌کنند، وقتی سر سفره‌شان هرگز اجازه نمی‌دهند دو نوع خورشت باشد وقتی امیرمؤمنان(ع) سوی کوفه آمدند قنبر یک حصیر زیر پای ایشان پهن کرد حضرت حصیر را جمع کردند و بعد فرمودند قنبر دست از سرم بردار من صدرنشین و آقانشین نیستم، یعنی نفی زندگی اشرافی و پیشه کردن زهدی که لازمه مدیریت اسلامی است.

یعنی هر کس این زهد علی‌گونه و سلمان‌گونه و ابوذرگونه را نداشته باشد اصلاً به درد مدیریت اسلامی نمی‌خورد، این را شما با کمال اقتدار در سرتاسر کشور شایعه کنید، چون مدیریت اسلامی لازمه قطعی و تناسب مستقیم دارد با زهد، اینکه من چون مدیر جامعه اسلامی هستم باید بهترین ماشین را داشته باشیم، خانه من از خانه شهروندان دیگر باید بهتر و بالاتر باشد، این یک تفکر اشرافی و خرافی و ضداسلام و خلاف آموزه‌های قرآنی است.

ادامه دارد....

 

- لینک کوتاه این مطلب

» فارس نیوز
تاریخ انتشار:22 اردیبهشت 1396 - 12:21

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد