امام جواد(ع) از مقابله با غالیان شیعه تا مقهور کردن دشمنان اهل بیت

(بسم الله الرحمن الرحیم)

دوران زندگانی ائمه اطهار بویژه امام جواد(ع) با فراز و نشیب‎های فراوانی همراه بوده است و ایشان به شیوه‎های مختلف با سیاست‎های خصمانه خاندان بنی امیه و بنی العباس و فرقه‌های ضاله و انحرافی، برخورد کرده‌اند که از آن جمله می‌توان به تقیه، مناظره با علما، تربیت شاگردان، خطبه و دعا اشاره کرد.

حجت‌الاسلام عارف ابراهیمی از محققان و پژوهشگران حوزه علمیه قم در یاداشتی به بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی امام محمد تقی (ع) پرداخت. آنچه در ادامه می‌خوانید متن این یادداشت است:

 

نگاه اجمالی به زندگانی امام جواد(ع)

 

محمد بن علی بن موسی در ماه مبارک رمضان[1] سال 195 هجری قمری در مدینه به دنیا آمد[2] و در 29 ذی‎القعده[3] سال 220 هجری قمری در حالی که بیست و پنج سال و چند ماه بیشتر نداشت[4]، در دوران حکومت معتصم[5] در بغداد به شهادت رسید.

امام جواد که دوران امامتش بیش از 17 سال[6] نبود، در دوران حیات خود یک مرتبه برای دیدار با پدر بزرگوار خود حضرت علی بن موسی الرضا (ع) به خراسان[7] سفر کرد و چند مرتبه از سوی خلیفه‎های عباسی دوران خود یعنی مامون و معتصم با اهداف مختلف نظیر زیر نظر گرفتن رفتار ایشان به بغداد سفر کرد.

 

عوامل سیاسی و اجتماعی تاثیر گذار دوران امام جواد(ع)

دوران امامت  حضرت جواد (ع) مصادف با عوامل و مشکلات سیاسی و اجتماعی بسیار تاثیرگذاری در جامعه اسلامی بود که به صورت اختصار در این یاداشت به بررسی آن‎ها می‎پردازیم.

 

فرقه‎های ضاله و انحرافی

زیدیه، واقفیه، غلات، مجسمه، معتزله، اهل حدیث و اسماعیلیه برخی از فرقه‎های بود که در دوران زندگانی امام جواد (ع) حضور داشتند و دارای فعالیت‎ و پیروان بسیاری بودند.

امام محمد تقی (ع) در مواضع و احادیث مختلف این فرق ضاله و انحرافی را نکوهش کرده و بر عدم پیروی از آن‎ها تاکید ساخته است که در ادامه به چند روایات اشاره می‎شود.

 

الف) کتب أبو عبد الله البرقی إلى أبی جعفر الثانی علیه‌السلام « أیجوز ـ جعلت فداک الصلاة خلف من وقف على أبیک وجدک علیهما‌السلام؟ فأجاب لا تصل وراءه ».[8]

امام جواد (ع) در این حدیث امت اسلامی را از اقامه نماز پشت سر کسانی که به امامتش اعتقاد نداشتند و بر برخی از ائمه نظیر واقفیان، اسماعیلیان، زیدیه توقف کرده‎اند، نهی کرده است.

 

ب) محمد بن الحسن ، قال حدثنی أبو علی الفارسی، قال حکی منصور، عن الصادق علی بن محمد بن الرضا(علیهم السلام ) أن الزیدیة والواقفة والنصاب بمنزلة عنده سواء. [9]

امام محمد تقی (ع) در حدیثی دیگر فرقه‎های زیدیه، واقفیه و نواصب[10] را در یک ردیف می‎بیند.

 

ج) محمد بن الحسن ، قال حدثنی أبو علی ، عن یعقوب بن یزید، عن ابن أبی عمیر،عمن حدثه ، قال سألت محمد بن علی الرضا(ع) عن هذه الآیة «وُجُوهٌ یَومَئِذٍ خاشِعَةٌ عامِلَةٌ ناصِبَةٌ» قال نزلت فی النصاب والزیدیة والواقفة من النصاب .

امام جواد(ع) زیدیه، واقفیه و نواصب را مصداق آیه 2 و 3 سوره غاشیه بیان کرده است.

 

د) محمد بن الحسن البراثی، قال حدثنی أبو علی ، قال حدثنی محمد بن رجا الحناط، عن محمد بن علی الرضا( ع ) أنه قال الواقفة هم حمیر الشیعة، ثم تلا هذه الآیةإِن هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلّ سَبِیلًا.

امام محمد جواد (ع) در حدیثی دیگر می فرماید «واقفیه الاغ‎‎های شیعه هستن» و سپس امام آیه 44 سوره فرقان که می فرماید «هُم إِلّا کَالأَنعامِ بَل هُم أَضَلّ سَبِیلًا» را تلاوت کرد.

 

هـ) قال سمعت أبا جعفر( ع ) یقول و قد ذکر عنده أبوالخطاب لعن الله أباالخطاب ولعن أصحابه ولعن الشاکین فی لعنه ولعن من قدوقف فی ذلک وشک فیه ، ثم قال هذا أبوالغمر و جعفر بن واقد وهاشم بن أبی هاشم استأکلوا بنا الناس وصاروا دعاة یدعون الناس إلی مادعی إلیه أبوالخطاب، لعنه الله ولعنهم معه ولعن من قبل ذلک منهم، یا علی لاتتحرجن من لعنهم لعنهم الله فإن الله قدلعنهم ، ثم قال ، قال رسول الله من تأثم أن یلعن من لعنه الله فعلیه لعنة الله .[11]

امام محمد تقی (ع) در این حدیث ابوالخطاب[12] و پیروانش را لعن می‎کند. ابوالخطاب بنیانگذار فرقۀ غالی خَطّابیه و پایه گذاران اسماعیلیه بر این اساس امام با لعن وی و پیروانش درپی دوری امت اسلام از چنین افرادی است.

 

تقیه

تَقیه به معنای پرهیز، پنهان کردن عقاید اصلی و قلبی خود، انجام امور و ابراز عقاید بر خلاف دیدگاه‎های اصلی و قلبی انسان است.

سیاست تقیه و فعالیت مخفی ائمه اطهار (ع) و پیروانشان به دلیل فشارهای سیاسی موجود و به منظور حفظ کیان تشیع بعد از شهادت امام حسین (ع) شروع شد و در دوران خلافت خلفای عباسی به اوج خود رسید.

امام محمد تقی (ع) با توجه به آنکه بخش عمده دوران امامتش همزمان با خلافت مامون و ظهور و اوج فعالیت‎های فرقه‎های ضاله و انحرافی بود از حربه و سیاست تقیه[13] با هدف حفظ تشیع و مبارزه با عقاید انحرافی و گمراه بسیار بهره برده است.

 

ازدواج تحمیلی

مامون در سال 204 هجری قمری دخترش «امّ الفضل» را بغداد به عقد امام جواد (ع) در آورد و روز پنجشنبه، شش روز به آخر ماه محرم سال 215 هجری قمری در تکریت به خانه ایشان منتقل کرد.[14]

بسیاری از کارشناسان اجتماعی معتقدند که یکی از بهترین افرادی که می‎تواند شوهر را در منزل زیر نظر بگیرد، همسر انسان است بر همین اساس مامون با استفاده از این حربه درصدد ازدواج دخترش با امام جواد (ع) بود تا بتواند به اسرار ایشان دست یابد و رفت و آمدشان را تحت نظر بگیرد.

عوام فریبی، کاهش فشار علویان و ادامه سیاست‎های عباسیان علیه خاندان ائمه اطهار (ع) به ویژه پس از به شهادت امام رضا (ع) در خراسان از دیگر اهداف مامون بود.

تاریخ به خوبی گواه است که مامون نتوانست از این حربه سیاسی علیه امام جواد (ع) بهره ببرد زیرا محبوبیت امام روز به روز در میان مردم افزایش یافت و شیعیان بسیاری نظیر «محمد بن اسماعیل بن بزیع ابوجعفر مولى منصور عباسى» با هدف حمایت از کیان تشیع وارد دستگاه خلافت عباسی شدند.

 

مناظره با علما

یکی دیگر از حربه‎های سیاسی مامون علیه امام جواد (ع)، مناظره میان ایشان با علمای ادیان و مذاهب مختلف بود.

کاهش محبوبیت امام در نظر مردم، اثبات ادعای خود مبنی بر عدم آشنایی ائمه به فنون علم و استدلال، ایجاد سرگرمى‏‌هایى براى توده مردم برای انحراف افکار عمومى از مسائل اصلی جامعه و ضعف‎ها حکومت و معرفی خود به عنوان یک حاکم عالم در جامعه اسلامی از اهداف ایجاد مناظرات میان امام جواد(ع) و عالمان ادیان و مذاهب مختلف بود.

مامون می‎پنداشت که به علت سن کم امام جواد (ع) می‎تواند به اهداف خود برسد به همین علت جلسات مناظره نظیره جلسه با «یحیى بن اکثم» در زمینه‎های مختلف برای امام (ع) ترتیب داد اما مأمون از این جلسات ناکام بیرون آمد و نه تنها به هدفش نرسید، بلکه نتیجه معکوس گرفت.

 

مقابله با فتوا و احادیث ناصحیح

باتوجه به  پیدایش و رواج مذاهب مختلف اسلامی و بیان احادیث و نظریات فقهی به اسم اسلام، امام جواد(ع) در دوران امامتشان به مقابله و تصحیح احادیث و فتواهای غلط پرداخت که یکی از معروف‎ترین آن‎ها رد فتوای فقهی «ابن ابى دُؤاد»[15] پیرامون قطع دست سارق و تکذیب حدیث « یحیى بن أکثم بن محمد التمیمی»[16] در مجلس مامون بود.

 

تربیت اصحاب

یکی از سیاست‎های خلفای عباسی برای مقابله ائمه اطهار (ع) دور ساختن شیعیان و محبان از ائمه بود که در هر دوره زمانی این سیاست دارای اوج و فرود بوده است؛ مامون و معتصم به عنوان دو تن از خلفای عباسی نیز از این قاعده مستثنی نبودند و هر کدام به اندازه خود در مسیر دیدار شیعیان با امام جواد (ع) سنگ اندازی می‎کردند به طوری که امام مجبور بود با استفاده از سیاست‎های مختلف نظیر تقیه، تعیین نماینده و وکیل ارتباط خود با محبان و پیروان اهل بیت (ع) را حفظ کند بر همین اساس شاهد حضور نمایندگان امام در کشور و شهرهای مهم جهان اسلام نظیر بغداد، واسط، ری، بصره، قم، سیستانی، همدان، اهواز و کوفه[17] در آن دوران بودیم.

 

نتیجه

دوران زندگانی ائمه اطهار (ع) با فراز و نشیب‎های فراوانی همراه بوده است و ایشان به شیوه‎های مختلف با سیاست‎های خصمانه خاندان بنی امیه و بنی العباس و فرقه‌های ضاله و انحرافی، برخورد کرده اند که از آن جمله می توان به تقیه، مناظره با علما، تربیت شاگردان، خطبه و دعا اشاره کرد. این اقدامات اهل بیت (ع) موجب شده است که محبان ایشان، شیعیان و کارشناسان علوم مختلف از جمله سیاستمداران، جامعه شناسان، روانشناسان در برابر مکتب معصومان (ع) زانوی تلمذ زنند و به سیره آنان تمسک جویند تا بتوانند از این طریق، از بحران‎های مختلف عصر حاضر مانند وجود جریان‎های تکفیر به سلامت عبور کنند و به سعادت دنیوی و اخروی دست یابند.

 

[1]  اشعری، المقالات و الفرق، 1361ش، ص99.

[2]  طبری، دلائل الامامه، 1413ق، ص396.

[3] اشعری، المقالات و الفرق، 1361ش، ص99؛ طبرسی، اعلام الوری، 1417ق، ج2، ص106؛ کلینی، الکافی، ج2، ص492؛

[4] کلینی، اصول الکافی، ص 493؛ شیخ مفید، الارشاد، ص 326؛  محمد بن جریر بن رستم طبری، دلائل الإمة، ص 208

[5] مفید، الارشاد، ج2، ص295.

[6] نوبختی، فرق الشیعه، 1404ق، ص88.

[7] بیهقی، تاریخ بیهق، 1361ش، ص46.

[8] صدوق، من لایحضر، 1413ق، ج1، ص379؛ طوسی، تهذیب، 1407ق، ج3، ص28.

[9] شیخ طوسی، رجال الکشی،  ص229، 460.

[10] نواصب به کسانی گفته می‎شود که با امام علی (ع) یا امامان شیعه دشمن باشند. (صنعانی، 2/ 443 ؛ حلی، 277؛ خوئی 2/ 85)

[11] سلسله سند حدیث: «فی هاشم بن أبی هاشم و أبی السمهری و ابن أبی الزرقاء و جعفر بن واقد و أبی الغمرحدثنی محمد بن قولویه و الحسین بن الحسن بن بندار القمی، قالا حدثناسعد بن عبد الله، قال حدثنی ابراهیم بن مهزیار و محمد بن عیسی بن عبید، عن علی بن مهزیار»

[12] ابوالخطاب، محمد بن ابی زینب مِقلاص اسدی، ملقب به بَرّاد اَجدَع که در منابع از او به عنوان بنیانگذار فرقۀ غالی خَطّابیه یاد شده است و می‌بایست او را در زمرۀ انقلابیون آغاز عصر عباسی به شمار آورد. همچنین از وی به عنوان یکی از پایه گذاران اسماعیلیه و نیز در شمار مرتبه «ابواب» در سلسله مراتب مقدس نصیریه نام برده‌اند.

[13] جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، 1381ش، ص476.

[14] کتاب «بغداد» تألیف ابوالفضل احمد بن ابى طاهر کاتب، ص 142ـ 143

[15] ابن ابى دُؤاد در دوران خلافت مأمون و معتصم، مورد اطمینان آنان و قاضى بغداد بود. (مجلسى، همان کتاب، ص5، پاورقى)

[16] عالم و قاضی اهل بصره که در 22ذی الحجه 242 هجری قمری فوت کرده است.

[17] جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، 1386ش، ص79.

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:31 مرداد 1396 - 16:42

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد