نمی شود منتظر بود و به گناه هم علاقه داشت

(بسم الله الرحمن الرحیم)

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان در کتاب «انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه» می نویسد:

 

نام دیگر منتظر، «متقی» است و شما هر کاری بکنید نمی توانید نام دیگری در این حد تناسب برای منتظر پیدا کنید. این که امام عصر علیه السلام فرمودند: «... پس هیچ چیز ما را از ایشان جدا نگه نمی دارد، جز اخباری که از ایشان به ما می رسد و ما را ناراحت می سازد و از ایشان انتظار نداریم؛ «فَماَ یَحبِسُنا عَنهُم إلاّ ما یَتصِلُ بِنَا مِمَّا نَکرَهُهُ وَ لا نُوثِرُهُ مِنهُم»(1)معنایی جز این ندارد.

 

تقوا هم دو بعد دارد: ترک معصیت برای خدا و انجام عبادات و طاعات باز هم برای خدا. و البته: «إجتِنابُ السَیئِاتِ أولیَ مِن ِاکتِسابِ الحَسَناتِ». (2)

 

«متقی» وقتی می خواهد از دیگران به خاطر معشوق خود ببرد ترک معصیت می کند و وقتی می خواهد به حضرت دوست بپیوندد اطاعت و عبادت می کند؛ یکی از دیگری شیرین تر. باید تناسب دو مفهوم تقوا و انتظار برایمان جا بیفتد. و البته باید آن را برای خودمان جا بیندازیم و جا انداختنش هم سخت است؛ کار آسانی نیست.

 

خیلی باید فکر کرد و به خود تلقین کرد که چرا تقوا لازمه انتظار است؟ اگر برایمان جا نیفتد، یک شعار بیشتر نخواهد بود. مواد لازم برای تفکر در این باره را هم همه در اختیار داریم. اما معمولا یا وقت صرف آن نمی کنیم و یا هنر تلقین آن را به خود نداریم.

تلقین هنر می خواهد و تفکر فرصت می طلبد والا معمولا همه ما علم به اینکه «اگر می خواهی منتظر باشی، باید متقی باشی» را داریم. ما انتظار چه چیزی را می کشیم؟ حکومت حضرت(عج) مگر چیزی جز زمینه سازی برای سهولت تقوای مردم است؟ ظهور حضرت(عج) مگر برای مبارزه با استکبار که تورم یافته همان گناه های روزمره ماست، نیست؟ مگر می شود منتظر حضرت(عج) باشیم و به گناه علاقه داشته باشیم و به پاکی روح، تزکیه روح و تزکیه نفس بی علاقه باشیم؟

 

باید رابطه بین تقوا و انتظار را عمیقاً درک کنیم؛ درباره آن ساعت ها تفکر کنیم و در مواقع حساس و به انواع لطائف الحیل آن را به خود تلقین نماییم. چون نفس از موعظه و نصیحت فرار می کند. نمی خواهد سخن تلخ بشنود و به کار سخت وادار شود. به همین دلیل می گویم باید هنرمندانه این حقیقت را به خود تلقین کنیم و حتی به دیگران.

 

با چه استدلالی متقاعد می شویم که به عنوان یک منتظر باید متقی باشیم؟ همین قدر که بدانیم گناه ما ظهور را به تأخیر می اندازد، کافی نیست؟ شاید باورش برای ما سخت باشد.

 

منتظر تا آن جا که خود می تواند حرکت کند تلاش می کند. وقتی از نفس افتاد و دیگر توان مبارزه نداشت، دست به سوی امام غائب خود(عج) دراز می کند و از او مدد می گیرد و البته امام ناظر او، او را کمک خواهد کرد. و اگر برای او ظاهر هم شد تعجب نکنید.(البته شما از چنین ظهور خصوصی خبردار نخواهید شد) چرا که «آن که را اسرار حق آموختند، مهر کردند و دهانش دوختند».

 

منتظر اگر اصلاح کار جهان را می خواهد به خاطر عشق او به زیبایی هایی است که تا حد جان دادن آنها را برای خود نیز دوست دارد و برایش تلاش می کند.

 

اصلا اگر کسی در مسیر سلوک شخصی خود به سوی خدا، به انتظار فرج برسد زیباست. هم علامت سلامت حرکت او به سوی خداست؛(چون اگر حرکتش سالم نباشد و آفت زده بشود به انتظار فرج ختم نمی شود) و هم سرمایه انتظار واقعی او خواهد بود. تصور بفرمایید شخصیتی را که از بس خود زیبایی ها و خوبی های تقرب به خدا را چشیده است و از بس تقوا برایش دوست داشتنی شده است، می خواهد این تقوا و تقرب را مصرانه برای همه اهل زمین به ارمغان بیاورد. این می شود منتظر.

 

حالا تصور بفرمایید کسی را که هیچ تصور روشن و تجربه شیرینی از تقوا ندارد این فرد چگونه می خواهد منتظر فرج باشد؟ فرجی که معنایی جز گستراندن بستر تقوا در زمین ندارد. خودسازی معنوی هم مقدمه لازم برای انتظار است، هم نتیجه قطعی انتظار است.

 

بله، بعضی ها از تقوا شروع نمی کنند تا به انتظار برسند ولی با محبت به حضرت(عج) شروع کرده اند؛ اهل ادعا و دچار آفت خیال هم نیستند. خب طبیعی است اینها از این طرف به تقوا می رسند. بله محبت به حضرت(عج) راحت تر از محبت به تقوا به دست می آید. ولی وقتی این محبت کمی افزایش پیدا کند، تبعات شریف خود را به نمایش خواهد گذاشت. کافی است شما بدانید کسی که باتقوا نیست مورد عنایت حضرت(عج) قرار نخواهد گرفت. دیگر نمی توانید از تقوا فاصله بگیرید.

 

نه این که حضرت(عج) سلیقه ای دارند و آن هم این است که تنها افراد با تقوا را دوست دارند و لاغیر و این برمی گردد به ذوق شخصی ایشان. که اگر این گونه هم بود، برای عاشق صادق، همین هم ملاک است. ولی عاشق صادق که گیر نمی آید. ما باید بدانیم اصلا کسی که باتقوا نباشد، ذاتاً نمی تواند به حضرت(عج) مقرب شود و به درد حضرت(عج) بخورد. مثل این که اگر کسی کافر باشد استعداد ذاتی خود را برای ملاقات شیرین پروردگار از دست داده است و اقتضای طبیعتش این است که باید به دوزخ برود.

 

کسی که عقلش را به دلیل معصیت از دست داده است، نمی تواند زیبایی های وجود حضرت(عج) را درک کند؛ نمی تواند حضرت(عج) را بفهمد؛ نمی تواند به حضرت(عج) کمک کند؛ و حتی شاید نتواند حضرت(عج) را تحمل کند. او هوس خود را بیشتر دوست دارد. او فقط می تواند از دور به حضرت(عج) عشق بورزد از نزدیک چه بسا دچار دلزدگی هم می شود. لذا خطرناک است که انسان بی تقوا باشد و طالب دیدار حضرت(عج) باشد.

اگر چه ما امیدواریم دیدار حضرت(عج) خود موجب افزایش ارادت و اطاعت بشود، ولی قاعده این نیست، و در بسیاری از موارد چنین اتفاقی نمی افتد. ولی قاعده این نیست؛ و بسیاری از موارد چنین اتفاقی نمی افتد این مطلب را خداوند متعال اول قرآن کریم به صراحت اعلام می فرماید: «ذلِکَ الْکِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُديً لِلْمُتَّقينَ؛ آن کتاب باعظمتی است که شک در آن راه ندارد و مایه هدایت پرهیزکاران است»(3)

 

پی نوشت ها:

1. احتجاج طبرسی ج2 ص 499

2.از فرمایشات امیرالمومنین علی علیه السلام غرر الحکم حدیث 3514

3. سوره بقره، آیه 2

 

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:3 شهریور 1396 - 0:51

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد