(بسم الله الرحمن الرحیم)
مقدمه:
1 - هر پیامبری به طور طبیعی و حتمی دارای معجزه است.
2 - فلسفه و هدف نهائی معجزه، اثبات حقانیت ادعای پیامبر درباره نبوت اوست. لذا پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - مثل سایر پیامبران دارای معجزه است، یكی از معجزات آن حضرت، معراج است كه هم نص صریح قرآنی و هم اتفاق مسلمانان وجود دارد، اینكه معراج چگونه بود، توضیحاتی را ذكر میكنیم:
الف) معراج در لغت و اصطلاح:
معراج در لغت به معنای نردبان، آلت عروج، جای بالا رفتن و بلند گردیدن است[1] و در اصطلاح، عروج و صعود بر آسمانهاست كه ویژه حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - بود[2].
ب) چگونگی معراج:
در اصل مسأله معراج سخنی نیست، زیرا هم آیات قرآن و هم روایات فراوان بر آن گواهی میدهد،اما اینكه معراج جسمانی بوده یا روحانی؟ اكثریت قاطعی از دانشمندان شیعه و سنی، با استفاده از آیات و روایات، قائل به معراج جسمانی حضرت پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - میباشند.
ج) دلایل جسمانی بودن معراج:
1) سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی باركنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السمیع البصیر[3] پاك و منزه است خدائی كه بندهاش را در یك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی - كه گرداگردش را پربركت ساختهایم - برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم، چرا كه او شنوا و بینا است.
مفسران در استدلال از آیه فوق برای جسمانی بودن معراج، گفتهاند: اولاً: خداوند وقتی این واقعه را در كتاب مقدسش بیان میكند از خود به تسبیح و تنزیه یاد میكند سبحان الذی اسری بعبده و این نشاندهنده یك امر فوقالعاده خطیر و بزرگی میباشد، و اگر معراج روحانی بود، امر خطیر و بزرگی شمرده نمیشد تا از آن به تسبیح و تنزیه یاد شود.
ثانیاً: اگر معراج حضرت روحانی میبود، میفرمود: بروح عبده یعنی روح او را سیر دادم[4]. اما اینكه در آیه تعبیر به عبده آمده زیرا متبادر از لفظ عبد همان شخصیت خارجی است كه از تن و روان تركیب یافته است، و در قرآن مجید این لفظ در هویت خارجی به كار رفته است، مانند:
« أرایت الذی ینهی عبداً اذا حلّی»[5] آیا دیدی كسی را كه نهی میكرد بندهای را وقتی نماز گذارد «و انه لاقام عبداللَّه یدعوه»[6] وقتی بنده خدا برمیخاست تا او را بخواند و همچنین است در آیات دیگر... و در سوره نجم از شهود دل، و رؤیت دیده سخن میگوید و میفرماید: «ما كذب الفؤاد ما رأی»[7]؛ دل آنچه را كه دیده دید، تكذیب نكرد
و اگر معراج روحانی بود، بحث از تكذیب دل، توسط دیده بیمعنی بود.
و نیز میفرماید:
«ما زاغ البحر و ما طغی»[8] چشم نلغزید و طغیان نكرد.
این قرائن سه گانه به ضمیمه اتفاق علماء اسلام جز عدهای انگشتشماری از آنان - گواه بر این است كه این سیر ملكوتی با همین بدن عنصری انجام گرفت و تفاوتی در آغاز و پایان نبوده است، بنابراین آن چه از بعضیها نقل شده كه معراج پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - روحانی بوده و یا در عالم رؤیا صورت گرفته، با ظاهر آیات ناسازگار است[9].
2 - دلیل دیگر بر جسمانی بودن معراج این است كه اگر معراج جسمانی نبود، با خبر دادن حضرت از این واقعه، قریش در پی تكذیب او بر نمیآمدند، و نیز عدهای كه اسلام آورده بودند با شنیدن این واقعه از دین بر نمیگشتند، و نیز همسر پیامبر، ام معانی نمیگفت این واقعه را برای مردم بازگو مكن، زیرا تكذیب میكنند و نیز ابوبكر كه او را در این واقعه تصدیق نمود فضیلت برای او به حساب نمیآمد[10].
3 - دلیل دیگر بر جسمانی بودن معراج این است كه حضرت، مسیر مكه تا بیتالمقدس و از آن جا تا عرش را با براق (براق مركبی است سریع و دارای بال) سیر نمود و براق حامل جسم است نه روح.
د) ارزیابی معراج از دیدگاه علم:
یكی از آرزوهای بسیار دیرینه بشر، مسافرت به فضا و مسخر كردن كرات دیگر بوده است، كه این آرزوی دیرینه امروزه در قرن بیستم توسط دانشمندان تحقق پیدا كرده و دانشمندان با ساختن فضاپیماها و آپلوها توانستهاند بشر را به كرّات دیگر برسانند و امروز، وسائلی وجود دارد كه انسان میتواند به فضا سفر كند و كرّات دیگر را تسخیر كند، و مسأله سرعت زیادی كه با آن بتواند از جاذبه زمین جدا شده و به فضا برسد، نیز حل شده است.
با توجه به مطالب یاد شده مشكلاتی كه در سفر معراج تصور میشود از قبیل نبودن وسایل نقلیه سریع امروزی، نبودن هوا، بیوزنی، گرمای سوزان، اشعههای خطرناك، و مسأله سرعت كه باید سرعتی بیش از سرعت نور وجود داشته باشد تا بتواند به آسمانها سیر كند، قابل حل است و استبعادی كه در گذشته میشد، امروز به وقوع پیوست. تمام موانع و مشكلاتی كه در سفر فضائی به ذهن میرسد، میبینیم امروزه حل شده است و بشر با نیروی علم بر آن فائق آمده و امروزه به آسانی میتواند به كرّات دیگر سفر كرده و مدتهای زیادی آنجا بماند.
علاوه بر آن، بدون شك معراج جنبههای عادی نداشته، بلكه با استفاده از نیرو و قدرت بیپایان خداوند صورت گرفته است و همه معجزات انبیاء همین گونه است، خلاصه اینكه معجزه باید عقلاً محال نباشد، همین اندازه كه عقلاً امكانپذیر شد، بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است، وقتی انسان بتواند با نیروی محدودش بر تمام مشكلات فائق آید، آیا با نیروی نامحدود الهی، مسأله حل شدنی نیست؟
نكته دیگر اینكه: ما یقین داریم كه خدا مركب سریعالسیری كه متناسب این سفر بوده باشد در اختیار پیامبرش گذارده است و او را از نظر خطراتی كه در این سفر وجود داشته، زیر پوشش حمایت خود گرفته، این مركب چگونه بوده است و چه نام داشته براق یا مركب دیگر؟ در هر حال از نظر ما مركب مرموز و ناشناختهای است[11].
البته بعضی دیگر، مشكلات مسأله معراج را اینگونه حل نمودهاند كه مسأله معراج بعد از پذیرفتن نبوت و رسالت اوست، وقتی ما رسالت او را پذیرفتیم و اذعان كردیم كه جبرئیل امین وحی در لحظه كوتاهی فاصله آسمانها تا زمین را طی كرده و پیام وحی را به حضرت میرساند، بنابراین پیمودن این فاصله یك امر ممكن است، وقتی امر ممكن شد، برای حضرت یك امر ممكن تحقق پیدا كرده است و نیز داستان آصف بن برخیا كه از علم كتاب بهرهمند بود و توانست با یك چشم برهم زدن تخت بلقیس را از یمن به شام بیاورد، این خود دلیل است كه سرعت خود امر ممكنی است، و برای پیامبر اكرم یك امر ممكن تحقق یافته است[12].
خلاصه:
بنابراین مسأله معراج نه از نظر عقل غیرممكن است و نه با علوم روز مخالف است و وقتی با دلیل قاطع نقلی از آیات و روایات ثابت شد، جای انكار باقی نمیماند و باید آن را پذیرفت.
1 - هر پیامبری به طور طبیعی و حتمی دارای معجزه است.
2 - فلسفه و هدف نهائی معجزه، اثبات حقانیت ادعای پیامبر درباره نبوت اوست. لذا پیامبر اسلام - صلی الله علیه و آله - مثل سایر پیامبران دارای معجزه است، یكی از معجزات آن حضرت، معراج است كه هم نص صریح قرآنی و هم اتفاق مسلمانان وجود دارد، اینكه معراج چگونه بود، توضیحاتی را ذكر میكنیم:
الف) معراج در لغت و اصطلاح:
معراج در لغت به معنای نردبان، آلت عروج، جای بالا رفتن و بلند گردیدن است[1] و در اصطلاح، عروج و صعود بر آسمانهاست كه ویژه حضرت رسول اكرم - صلی الله علیه و آله و سلم - بود[2].
ب) چگونگی معراج:
در اصل مسأله معراج سخنی نیست، زیرا هم آیات قرآن و هم روایات فراوان بر آن گواهی میدهد،اما اینكه معراج جسمانی بوده یا روحانی؟ اكثریت قاطعی از دانشمندان شیعه و سنی، با استفاده از آیات و روایات، قائل به معراج جسمانی حضرت پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - میباشند.
ج) دلایل جسمانی بودن معراج:
1) سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الحرام الی المسجد الاقصی باركنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السمیع البصیر[3] پاك و منزه است خدائی كه بندهاش را در یك شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصی - كه گرداگردش را پربركت ساختهایم - برد تا برخی از آیات خود را به او نشان دهیم، چرا كه او شنوا و بینا است.
مفسران در استدلال از آیه فوق برای جسمانی بودن معراج، گفتهاند: اولاً: خداوند وقتی این واقعه را در كتاب مقدسش بیان میكند از خود به تسبیح و تنزیه یاد میكند سبحان الذی اسری بعبده و این نشاندهنده یك امر فوقالعاده خطیر و بزرگی میباشد، و اگر معراج روحانی بود، امر خطیر و بزرگی شمرده نمیشد تا از آن به تسبیح و تنزیه یاد شود.
ثانیاً: اگر معراج حضرت روحانی میبود، میفرمود: بروح عبده یعنی روح او را سیر دادم[4]. اما اینكه در آیه تعبیر به عبده آمده زیرا متبادر از لفظ عبد همان شخصیت خارجی است كه از تن و روان تركیب یافته است، و در قرآن مجید این لفظ در هویت خارجی به كار رفته است، مانند:
« أرایت الذی ینهی عبداً اذا حلّی»[5] آیا دیدی كسی را كه نهی میكرد بندهای را وقتی نماز گذارد «و انه لاقام عبداللَّه یدعوه»[6] وقتی بنده خدا برمیخاست تا او را بخواند و همچنین است در آیات دیگر... و در سوره نجم از شهود دل، و رؤیت دیده سخن میگوید و میفرماید: «ما كذب الفؤاد ما رأی»[7]؛ دل آنچه را كه دیده دید، تكذیب نكرد
و اگر معراج روحانی بود، بحث از تكذیب دل، توسط دیده بیمعنی بود.
و نیز میفرماید:
«ما زاغ البحر و ما طغی»[8] چشم نلغزید و طغیان نكرد.
این قرائن سه گانه به ضمیمه اتفاق علماء اسلام جز عدهای انگشتشماری از آنان - گواه بر این است كه این سیر ملكوتی با همین بدن عنصری انجام گرفت و تفاوتی در آغاز و پایان نبوده است، بنابراین آن چه از بعضیها نقل شده كه معراج پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - روحانی بوده و یا در عالم رؤیا صورت گرفته، با ظاهر آیات ناسازگار است[9].
2 - دلیل دیگر بر جسمانی بودن معراج این است كه اگر معراج جسمانی نبود، با خبر دادن حضرت از این واقعه، قریش در پی تكذیب او بر نمیآمدند، و نیز عدهای كه اسلام آورده بودند با شنیدن این واقعه از دین بر نمیگشتند، و نیز همسر پیامبر، ام معانی نمیگفت این واقعه را برای مردم بازگو مكن، زیرا تكذیب میكنند و نیز ابوبكر كه او را در این واقعه تصدیق نمود فضیلت برای او به حساب نمیآمد[10].
3 - دلیل دیگر بر جسمانی بودن معراج این است كه حضرت، مسیر مكه تا بیتالمقدس و از آن جا تا عرش را با براق (براق مركبی است سریع و دارای بال) سیر نمود و براق حامل جسم است نه روح.
د) ارزیابی معراج از دیدگاه علم:
یكی از آرزوهای بسیار دیرینه بشر، مسافرت به فضا و مسخر كردن كرات دیگر بوده است، كه این آرزوی دیرینه امروزه در قرن بیستم توسط دانشمندان تحقق پیدا كرده و دانشمندان با ساختن فضاپیماها و آپلوها توانستهاند بشر را به كرّات دیگر برسانند و امروز، وسائلی وجود دارد كه انسان میتواند به فضا سفر كند و كرّات دیگر را تسخیر كند، و مسأله سرعت زیادی كه با آن بتواند از جاذبه زمین جدا شده و به فضا برسد، نیز حل شده است.
با توجه به مطالب یاد شده مشكلاتی كه در سفر معراج تصور میشود از قبیل نبودن وسایل نقلیه سریع امروزی، نبودن هوا، بیوزنی، گرمای سوزان، اشعههای خطرناك، و مسأله سرعت كه باید سرعتی بیش از سرعت نور وجود داشته باشد تا بتواند به آسمانها سیر كند، قابل حل است و استبعادی كه در گذشته میشد، امروز به وقوع پیوست. تمام موانع و مشكلاتی كه در سفر فضائی به ذهن میرسد، میبینیم امروزه حل شده است و بشر با نیروی علم بر آن فائق آمده و امروزه به آسانی میتواند به كرّات دیگر سفر كرده و مدتهای زیادی آنجا بماند.
علاوه بر آن، بدون شك معراج جنبههای عادی نداشته، بلكه با استفاده از نیرو و قدرت بیپایان خداوند صورت گرفته است و همه معجزات انبیاء همین گونه است، خلاصه اینكه معجزه باید عقلاً محال نباشد، همین اندازه كه عقلاً امكانپذیر شد، بقیه با استمداد از قدرت خداوند حل شدنی است، وقتی انسان بتواند با نیروی محدودش بر تمام مشكلات فائق آید، آیا با نیروی نامحدود الهی، مسأله حل شدنی نیست؟
نكته دیگر اینكه: ما یقین داریم كه خدا مركب سریعالسیری كه متناسب این سفر بوده باشد در اختیار پیامبرش گذارده است و او را از نظر خطراتی كه در این سفر وجود داشته، زیر پوشش حمایت خود گرفته، این مركب چگونه بوده است و چه نام داشته براق یا مركب دیگر؟ در هر حال از نظر ما مركب مرموز و ناشناختهای است[11].
البته بعضی دیگر، مشكلات مسأله معراج را اینگونه حل نمودهاند كه مسأله معراج بعد از پذیرفتن نبوت و رسالت اوست، وقتی ما رسالت او را پذیرفتیم و اذعان كردیم كه جبرئیل امین وحی در لحظه كوتاهی فاصله آسمانها تا زمین را طی كرده و پیام وحی را به حضرت میرساند، بنابراین پیمودن این فاصله یك امر ممكن است، وقتی امر ممكن شد، برای حضرت یك امر ممكن تحقق پیدا كرده است و نیز داستان آصف بن برخیا كه از علم كتاب بهرهمند بود و توانست با یك چشم برهم زدن تخت بلقیس را از یمن به شام بیاورد، این خود دلیل است كه سرعت خود امر ممكنی است، و برای پیامبر اكرم یك امر ممكن تحقق یافته است[12].
خلاصه:
بنابراین مسأله معراج نه از نظر عقل غیرممكن است و نه با علوم روز مخالف است و وقتی با دلیل قاطع نقلی از آیات و روایات ثابت شد، جای انكار باقی نمیماند و باید آن را پذیرفت.
- [1] . لغت نامه دهخدا، واژه معراج، ج 44، ص 711
- [2] . همان
- [3] . اسراء / 1.
- [4] . قرطبی، ابی عبداللَّه محمد بن احمد الانصاری، جامع احكام القرآن، ج 10، ص 208-209، طبع مؤسسه تاریخ عربی
- [5] . علق / 6
- [6] . جن / 19
- [7] . نجم / 8
- [8] . نجم / 17
- [9] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج 6، ص 99-100، انتشارات جامعه مدرسین
- [10] . مراغی، احمد مصطفی، تفسیر مراغی، ج 15، ص 6، طبع دار احیاء التراث العربی، بیروت
- [11] . مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 12، ص 18-20، طبع دارالكتب الاسلامیه، تهران
- [12] . فخر رازی، ابوعبداللَّه محمد بن عمر بن حسین، مفاتیح الغیب )تفسیر كبیر(، ج 20، ص 147-148، طبع دار احیاء التراث.
- مهدي پيشوايي - تاريخ اسلام، ص163
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:3 اسفند 1390 - 23:09
مطالب مرتبط...
نظر شما...