نخستین كسی كه اسلام آورد

(بسم الله الرحمن الرحیم)
نخستین افتخار علی ـ علیه السلام ـ در این دوران پیشگام بودن وی در پذیرفتن اسلام، و یا به عبارت صحیح‏تر، ابراز و اظهار اسلام دیرینه خویش است زیرا علی ـ علیه السلام ـ از كوچكی یكتاپرست بود و هرگز آلوده به بت پرستی نبود[1] تا اسلام او به معنای دست كشیدن از بت پرستی باشد (در حالی كه در مورد سایر یاران پیامبر چنین نبود)
پیشگام بودن در پذیرفتن اسلام، ارزشی است كه قرآن مجید روی آن تكیه كرده و صریحا اعلام نموده است كه كسانی كه در گرایش به اسلام پیشگام بوده‏اند، در پیشگاه خدا ارزش والایی دارند، آنجا كه می‏فرماید: «و پیشگامان، پیشگام، آنان مقربانند.»[2]
توجه خاص قران به موضوع «سبقت در گروش به آیین اسلام» به حدی است كه حتی كسانی را كه پیش از فتح مكه ایمان آورده و جان و مال خود را در راه خدا بذل نموده‏اند، از افرادی كه پس از پیروزی مسلمانان برمكیان، ایمان آورده و جهاد كرده‏اند، برتر شمرده است چه رسد به كسانی كه پیش از هجرت و در سالهای نخست ظهور اسلام، مسلمان شده‏اند، آنجا كه می‏فرماید:
«كسانی از شما كه پیش از پیروزی (فتح مكه) در راه خدا انفاق كردند و سپس به جهاد پرداختند، با كسانی كه بعد از آن در راه خدا انفاق و جهاد كردند، یكسان نیستند، بلكه آنان در پیشگاه خدا مقامی برتر دارند و خداوند به هر دو وعده نیك داده است...»[3]
علت برتری امیان مسلمانان پیش از فتح مكه (كه در سال هشتم هجری صورت گرفت) این است كه آنان در موقعی ایمان آورند كه اسلام در جزیره العرب به اوج عظمت نرسیده بود و هنوز پایگاه بت پرستان یعنی شهر مكه به صورت دژ شكست ناپذیری باقی بود و خطرهایی از هر طرف جان و مال مسلمانان را تهدید می‏كرد. البته مسلمانان پس از مهاجرت به مدینه و گرایش اوس و خزرج و قبایل اطراف مدینه به اسلام، از پیشرفت و ایمنی نسبی برخوردار بودند و در بسیاری از درگیریهای نظامی غالب و پیروز می‏شدند، ولی خطر هنوز بكلی برطرف نشده بود. بنابراین در صورتی كه گروش به اسلام و بذل مال و جان در چنین شرائطی، از ارزش خاصی برخوردار باشد، قطعا اظهار ایمان و اسلام در آغاز دعوت پیامبر كه قدرتی جز قدرت قریش و نیرویی جز نیروی بت پرستان در كار نبود، ارزش بالاتر و بیشتری خواهد داشت. از این نظر سبقت در اسلام در میان یاران پیامبر، از افتخارات مهم بشمار می‏رفت
با این توضیح میزان ارزش پیشگامی علی ـ علیه السلام ـ در اسلام به خوبی روشن می‏گردد.
دلائل پیشگامی علی ـ علیه السلام ـ در اسلام
دلائل و شواهد پیشگامی علی ـ علیه السلام ـ در متون اسلامی به قدری فراوان است كه بیان همه آنها از حد گنجایش این كتاب بیرون است ولی به عنوان نمونه تعدادی از آنها را ذیلا می‏آوریم:
الف - پیش از همه، خود پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ به پیشقدم بودن علی ـ علیه السلام ـ تصریح كرده و در میان جمعی از یاران خود فرمود:
«نخستین كسی كه در روز رستاخیز با من در كنار حوض (كوثر) ملاقات می‏كند پیشقدمترین شما در اسلام، علی بن ابی طالب است.» [4]
ب - دانشمندان و محدثان نقل می‏كنند:
حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ روز دوشنبه به نبوت مبعوث شد و علی ـ علیه السلام ـ فردای آن روز (سه شنبه) با او نماز خواند.[5]
ج - امام در خطبه «قاصعه» می‏فرماید: «آن روز اسلام جز به خانه پیامبر و خدیجه راه نیافته بود و من سومین نفر آنها بودم. نور وحی و رسالت را می‏دیدم، و بوی نبوت را می‏شنیدم.»[6]
د - امام در جای دیگر از سبقت خود در اسلام چنین یاد می‏كند:«خدایا من نخستین كسی هستم كه به سوی تو بازگشت، و پیام تو را شنید و به دعوت پیامبر تو پاسخ گفت و پیش از من جز پیامبر اسلام كسی نماز نگزارد.»[7]
ه ـ علی ـ علیه السلام ـ می‏فرمود: من بنده خدا و برادر پیامبر و صدیق اكبرم، این سخن را پس از من جز دروغگوی افترأ ساز، نمی‏گوید. من هفت سال پیش از مردم با رسول خدا نماز گزاردم .[8]
و - عفیف بن قیس كندی می‏گوید:
من در زمان جاهلیت بازرگان عطر بودم. در یكی از سفرهای تجارتی وارد مكه شدم و مهمان عباس (یكی از بازرگانان بزرگ مكه) شدم، در یكی از روزها در مسجدالحرام در كنار عباس نشسته بودم، در این هنگام كه خورشید به اوج رسیده بود، جوانی به مسجد در آمد كه صورتش همچون قرص ماه نورانی بود، نگاهی به آسمان كرد و سپس رو به كعبه ایستاد و شروع به خواندن نماز كرد، چیزی نگذشت كه نوجوانی خوش سیما به وی پیوست و در سمت راست او ایستاد. سپس زنی كه خود را پوشانده بود، آمد و در پشت سر آن دو نفر قرار گرفت و هر سه با هم مشغول نماز و ركوع و سجود شدند.
من (از دیدن این منظره كه در مركز بت پرستان، سه نفر آیین دیگری غیر از مرام بت پرستی را برگزیده‏اند) در شگفت ماندم، رو به عباس كرده و گفتم: حادثه بزرگی است! او نیز این جمله را تكرار كرد و افزود: آیا این سه نفر را می‏شناسی؟ گفتم: نه. گفت: نخستین كسی كه وارد شد جلوتر از هر دو نفر ایستاد، برادر زاده من محمد بن عبدالله ـ صلی الله علیه و آله ـ، و دومین فرد، برادرزاده دیگر من علی بن ابی طالب ـ علیه السلام ـ، و سومین شخص همسر محمد است. و او مدعی است كه آیین وی از طرف خداوند نازل شده است و اكنون در روی زمین، جز این سه نفر كسی از این دین پیروی نمی‏كند.[9]
این قضیه بخوبی نشان می‏دهد كه در آغاز دعوت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ غیر از همسرش خدیجه، تنها علی ـ علیه السلام ـ آیین او را پذیرفته بوده است.

  • [1] . اخطب خوارزم، المناقب، نجف، المطبعه الحیدریه، 1385 ه.ق، ص 18.
  • [2] . والسابقون السابقون اولئك المقربون (واقعه: 10-11)
  • [3] . لایستوى منكم من انفق من قبل الفتح و قاتل اولئك اعظم درجه من الذین انفقوامن بعد و قاتلوا وكلاً وعد الله الحسنى (حدید:10).
  • [4] . اوّلكم ورودا على الحوض اوّلكم اسلاما على بن ابیطالب:- ابن عبدالبر، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ اول، بیروت، داراحیا التراث العربى، 1328 ه.ق، ج 3، ص 28.- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، داراحیا الكتب العربیه، 1378ه.ق، ج 13، ص 119.با همین مضمون:- الحاكم النیشابورى، المستدرك على الصحیحین، تحقیق و اعداد: عبدالرحمن المرعشى، چاپ اول، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ه.ق، ج 3، ص 17.
  • [5] . استنبى النبى یوم الاثنین و صلى على یوم الثلاثا:- ابن عبدالبر، الاستیعاب فى معرفه الاصحاب، چاپ اول، بیروت، داراحیا التراث العربى، 1328 ه.ق، ج 3، ص 32.- ابن اثیر، الكامل فى التاریخ، بیروت، دارصادر، 1399 ه.ق، ج 2، ص 57.این حدیث را حاكم نیشابورى از دو طریق به صورت «نبى رسول الله...» نقل كرده است.(المستدرك على الصحیحین، تحقیق و اعداد عبدالرحمن المرعشى، چاپ اول، بیروت، دارالمعرفه، 1406 ه.ق، ج 3، ص 112.
  • [6] . و لم یجمع بیت واحد یومئذ فى الاسلام غیر رسول الله ـ صلی الله علیه و آله ـ و خدیجه و انا ثالثهما، ارى نور الوحى و الرساله واشم ریح النبوه (نهج البلاغه، صبحى صالح، خطبه 192).
  • [7] . اللهم انى اول من اناب، و سمع و اجاب ،لم یسبقنى الا رسول الله ص بالصلوه. (همان كتاب، خطبه 131)
  • [8] . طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوك، بیروت دارالقاموس الحدیث، بى‏تا، ح 2، ص .312 الكامل، ح 2، ص 57.
  • [9] . به مآخذ زیر نگاه كنید:- ابن ابى الحدید، شرح نهج البلاغه، تحقیق: محمد ابوالفضل ابراهیم، چاپ اول، قاهره، داراحیا الكتب العربیه، 1378 ه.ق، ج 13، ص 226.- طبرى، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوك، بیروت، دارالقاموس الحدیث، (بى تا) ج 2، ص .212 (با اندكى اختلاف در لفظ.)- ابن ابى الحدید در همان كتاب این قضیه را از قول عبدالله بن مسعود نیز نقل كرده است كه او نیز در سفر به مكه شاهد چنین صحنه‏اى بوده است.
  • مهدي پيشوايي ـ سيره پيشوايان، ص30

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:7 اسفند 1390 - 12:15

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت منتظرپاتوق