حجتالاسلام امیرعلی حسنلو(مدیرگروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم): پیامبر اکرم (ص) در آخرین روزهای 23 سال رسالت خود؛ بنا به دستور خداوند در آخرین حجةالوداع که به مکه مشرف شده بودند موقع بازگشت در محلی بنام غدیر خم بین مکه و مدینه در میان انبوه حاجیان جانشین خود را معین نمودند همه جمعیت حاضر با حضرت علی (ع) به عنوان خلیفه رسول خدا (ص) بیعت کردند و به آن حضرت شادباش گفتند. اما پس از رحلت رسول خدا (ص) عدهای از آنان که به علی (ع) در روز غدیر شاد باش گفتند، خلافت را غصب کرده و عهد شکنی نمودند، تلاش امیر مؤمنان در تاریخ این واقعیت را نمایان ساخت که مسئله خلافت و جانشینی در عهد پیامبر روشن شد اما کودتا سبب شد اختلاف در بین امت ایجاد شود از این رو ائمه(ع) هر یک به مناسبتها استناد میکردند.
گزارشاتی پیرامون غدیر
در این جا به گوشهای از گزارشات درباره غدیر اشاره میشود که در منابع اهل سنت وجود دارد:
1- رسول خدا (ص) فرمود: به علی دشنام ندهید، زیرا او از من و من از اویم و او ولی شما پس از من است.
2- سلمان فارسی از رسول خدا(ص) پرسید: ای رسول خدا! برای هر پیامبری وصیّی است، وصیّ شما کیست؟ پیامبر (ص) در پاسخ من، سکوت کرد. بعداً چون مرا دید، فرمود: اى سلمان!.من با سرعت گفتم: بله.فرمود: مىدانى وصىّ موسى که بود؟ گفتم: آرى؛ یوشع بن نون. فرمود: چرا؟ گفتم: زیرا او داناترینِ ایشان بود فرمود: وصى و رازدان من و بهترین کسى که پس از خود به یادگار مىگذارم که به وعده من تحقّق مىبخشد و قرضم را مىپردازد، على بن ابى طالب است. رسول خدا(ص) فرمودند: برای هر پیامبری وصی و وارث است و همانا علیّ وصی و وارث من است.
3- از على بن ابى طالب(ع) روایت کردهاند که چون آیه «وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ» نازل شد پیامبر مرا صدا زد و گفت: «خدا فرمان داده که نزدیکان خودم را بیم بدهم و سخت دلگیرم که مىدانم وقتى سخن آغاز کنم،... پس از آن پیغمبر(ص) سخن آغاز کرد و گفت: «اى بنى عبدالمطلب، به خدا هیچکس از مردم عرب چیزى بهتر از آنچه من آوردهام براى قوم خویش نیاورده است، من براى شما خیر دنیا و آخرت آوردهام و خداى تعالى مرا فرمان داده که شما را به سوى آن بخوانم، کدامتان مرا در این کار یارى مىکنید که برادر و وصى و جانشین من باشید؟».
گوید: و قوم خاموش ماندند و من که از همه خردسالتر بودم گفتم: «اى پیمبر خدا من وزیر تو خواهم بود.» و او گردن مرا بگرفت و گفت: «این برادر و وصى و جانشین من است، فرمانبردار و مطیع وى باشید» گوید: و قوم خندان برخاستند و به ابو طالب مىگفتند: به تو گفت که از پسرت اطاعت کنى.»
درباره ولایت و جانشینی علی (ع) در تفاسیر اکثر مفسرین وکتابهای مورخین اهل سنت گزارش شده که بیش از حد تواتر است.
4- براء بن عازب گفته وقتی در حجه الوداع به همراه پیامبر(ص) در غدیر خم فرود آمدیم اعلام اجتمع کردند و پیامبر(ص) در زیر سایه دو درخت بعد از جمع شدن مردم دست علی را گرفت وفرمود آیا من نسبت به مومنان از خودشان اولی تر هستم وبرآنان ولایت دارم یانه؟ جواب دادند بلی یا رسول الله! بعد فرمود پس از من علی بر شما ولایت دارد؛ عمر آمد به سوی علی و گفت تهنیت باد بر تو ای علی که بر مؤمنین ولایت یافتی.
5- ابو سعید خدری گفت آیه «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک» روز غدیر خم در شأن و درباره انتخاب علی بن أبی طالب نازل شده است».
6- شأن نزول فرموده خداوند از آیه: «بلغ ما أنزل إلیک» درباره غدیر خم است که دست علی را گرفت و به او ولایت داد و جمله معروف: من کنت مولاه فعلی مولاه را فرمود درباره او.
7- حذیفه بن یمان گفت: با جماعت انصار و مهاجرین در محضر رسول خدا نشسته بودیم در غدیر خم، پیامبر فرمود: ای مردم دستوری از خداوند رسیده است که باید اعلام کنم «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک»؛ پیامبر(ص) بپا خواست و علی را صدا زد وبه پیش خود خواند و در سمت راست خود نشاند و فرمود: ای مردم آیا میدانید و اعتراف دارید که من بر شما ولایت کامل دارم! جواب دادند بلی یا رسول الله! پیامبر پس از اقرار گرفتن از مردم حاضر، فرمود: هرکس که ولایت مرا آنگونه که کفتم پذیرفته است پس ولایت علی بر اوست! خدیا هر کس ولایت او را پذیرفت اورا دوست دار و هر کس ولایت او را نپذیرفت، او را دشمن دار! یاریگر او را یاری کن هرکه او را نسبت به ولایتش خفیف شمارد و نادیده بگیرد او را ذلیل گردان.
8- سیوطی نیز در تفسیر خود گفته است وقتی پیامبر(ص) از پیامد ابلاغ آیه «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک وإن لم تفعل فما بلغتها (تامة )» نگران بود، این بخش از آیه نازل شد: «والله یعصمک من الناس» خداوند تو را از شر مردم و بدخواهان حفظ میکند پس از تضمین خداوند پیامبر از نگرانی خارج شد و بپا خواست و دست علی را گرفت و در غدیر خم او را بعنوان جانشین خود معرفی کرد
9-ابن أبی حاتم وابن مردویه وابن عساکر نیز گفته اند این آیه «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک » به پیامبر در روز غدیر خم درباره علی بن ابیطالب نازل شد. ابن مردویه از ابن مسعود گزارش کرده که ما در زمان پیامبر (ص) این آیه را اینگونه میخواندیم: «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ان علیا مولى المؤمنین وان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس» .
10- شوکانی نیز به روش دیگر در تفسیر خود از این آیه داستان غدیر خم را نقل کرده و گفته است، برخی مثل ابن مسعود آیه را اینگونه میخواندند «یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک إن علیا مولى المؤمنین وإن لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس».
11- ابن عباس نیز گفته است: این آیه درباره علی و انتخاب او به جانشینی پیامبر نازل شد؛ وقتی پیامبر نگران از این مسئله بود که مردم عیب گرفته و بگویند او پسرعمویش را جانشین کرد، خداوند «والله یعصمک» را نازل فرمود و پیامبر پس از اطمینان علی را در غدیر رسما ًبه جانشینی انتخاب کرد و در حق او دعا کرد... .
12- وقتی بریده از حضرت درباره جانشینش سؤال کرد به اونیز...: من کنت مولاه فعلی مولاه،را باز گو کرد؛ همچنین نسائی با سند دیگر که همه راویان آن معتبر هستند این آیه وروی داد غدیر را ذکر کرده است.
13- ذهبی نیز همین روی داد وشان نزول آیه و گفته ابن مسعود را بازگو کرده و گفته است این روایت دارای سندی بسیار و محکم قوی است.
14- با توجه به این گزارشات معتبر که همه از اهل سنت هستند، دیگر جایی برای سخن عباس نمی ماند مگر اینکه بگوییم که عباس نیز مانند دیگران به بوی توطئه بر علیه اهل بیت پیامبر(ص) پی برد واین مسأله را مطرح کرد؛ چنانکه خود پیامبر پیشگویی کرد و راه بردباری و حراست از دین را نیز مطرح کرد؛ شاید حکمت طرح داستان قلم و کاغذ توسط پیامبر(ص) برای مشخص نمودن خط نفاق وکودتا بود که در تاریخ نشان دهد که چه کسانی مایه گمراهی مردم شدند.
اهل بیت(ع) و غدیر
اهل بیت(ع) هماره برای زنده داشت غدیر تلاش کردند خود امیرمؤمنان بارها در این باره احتجاج نمود که به نمونههایی اشاره میشود:
1- امام علی(ع) در مناسبات و فرصتهای مختلف، برای اثبات حقانیت خود و رد استدلال مخالفان، به این واقعه و احادیثی که از پیامبر(ص) پیرامون آن مطرح شده استدلال کردهاند:
1. در احتجاج امام بر پنج تن از اهل شوری، برای اثبات اولویت خود به خلافت؛ بعد از استدلال به موارد فراوان دیگر فرمود: «فانشدکم بالله: هل فیکم احد {غیری} قال له رسول الله (ص) ـ من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه، و عاد من عاداه و انصر من نصره لیبلّغ الشاهد الغائب، غیری؟ قالوا: اللهم لا و...»؛ آیا در میان شما کسی جز من هست که پیامبر (ص) آن گونه که درباره من گفته: هرکس من مولای اویم پس علی مولای اوست. خدایا دوست بدار دوستش را و دشمن بدار دشمنش را. شاهدان به غایبان برسانند...درباره او چنین سخنی گفته باشد؟ همه گفتند: به خدا سوگند نه!
2. احتجاج امام با گروه زیادی از مهاجر و انصار.
3. احتجاج امام در جمع زیادی از مردم کوفه.
4. احتجاج امام در جنگ جمل.
5. استدلال امام به این حدیث در جنگ صفین.
2. استدلال حضرت زهرا(س) در خطبه معروف خود در مسجد مدینه، آنجا که فرمود: «انسیتم قول رسول الله (ص) یوم غدیر خم: من کنت مولاه فعلی مولاه، و قوله (ص): انت منی بمنزله هارون من موسی (ع)» آیا بیان رسول خدا (ص) را در روز غدیر فراموش کردهاید: که فرمودند هر کس من مولای او هستم، علی مولای اوست و فرمودند: یا علی تو نسبت به من، به منزله هارون هستی نسبت به موسی.
3. امام حسن مجتبی (ع) بعد از صلح با معاویه در مسجد کوفه خطبه مفصّلی بیان فرمودند و در ضمن آن بیان داشتند: جدم رسول خدا (ص) فرمود: هیچ قوم و امّتی زمام امور خود را به دست کسی نداد در حالتی که داناتر از آن کس در میان آنها وجود داشته باشد مگر آنکه پیوسته امر آن امت به پستی میگراید تا به سوی آنچه آن را واگذاشته، بازگشت نمایند و از جدم شنیدم که به پدرم فرمود: ای علی تو از من به منزله هارون هستی از موسی، جز اینکه پیغمبری بعد از من نخواهد بود، و نیز مردم شنیدند و دیدند که جدم هنگامی که در غدیر خم دست پدرم را گرفت و به آنان فرمود: هر کس که من مولا و سرپرست اویم پس علی سرپرست اوست خدایا دوست بدار کسی که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بدارد.
بنابراین امام حسن(ع) با اینکه با معاویه صلح کردند و حکومت را به ایشان واگذار نمودند ولی امامت امت و خلافت را حق خاندان خویش میداند.
5. امام حسین(ع) نیز در سال 58 یا 59 قمری در سفر حج و در منی که در آن سال حدود هفتصد نفر از انصار و اصحاب رسول خدا(ص) و تابعین و از افراد باتقوی را در منی جمع کرده و خطبه ای خواندند، و از شرارت معاویه گفتند و درباره پدرش و مادرش و رسول خدا (ص) ـ مطالبی بیان فرمود که حاضران همگی سخنان آن حضرت را تصدیق نمودند. تا آنجا که فرمود: به خدا سوگند میدهم شما را آیا آگاهی دارید که رسول خدا (ص) علی (ع) را در روز غدیر خم منصوب فرمود و ولایت او را اعلام نمود و فرمود باید حاضرین به غائبین ابلاغ کنند، حاضران همگی گفتند: بار خدایا! آری به این جریان آگاهیم. البته سایر ائمه اطهار علیهمالسلام نیز در بیان اینکه در روز غدیر خم حضرت ختمی مرتبت علی (ع) را به جانشینی خود انتخاب نمودند مطالبی بیان داشتهاند. چنانچه امام صادق (ع) فرمودند بهترین و بزرگترین اعیاد، عید غدیر است. روزی که امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان رهبر و راهنمای مردم منصوب شد.
6. امام هادی و دیگر اهل بیت به تناسب طرح و ضرورت درباره غدیر سخن گفته و به آن پرداختهاند.
7. امام حسن عسکری (ع) نیز در جواب نامهای که اهل اهواز سؤالاتی از حضرت کردند به برخی اخبار و روایات اشاره فرمود که مقبوله هستند از جمله آنها حدیث غدیر است، آنجا که حضرت رسول (ص) فرمودند: «هر کس که من مولا و سرپرست او هستم علی مولا و سرپرست اوست». در ادامه میفرماید: که قرآن هم به درستی این گونه اخبار گواه میدهد و این اخبار موافق کتاب خداوند است لذا وقتی که قرآن موافق خبری باشد و آن خبر هم موافق فرموده قرآن باشد، عمل به این روایات واجب میشود کسی از این گونه اخبار سرپیچی نکند مگر اینکه اهل عناد و فساد باشد.
البته آنچه از اخبار و روایات وارد شده از ائمه معصومین آمده است و در آن اخبار اشارهای به حدیث غدیر و اهمیت روز غدیر شده است به نوعی میتوان گفت که آن بزرگواران به این حدیث استدلال نمودهاند و آن را از جمله مناقب و فضائل حضرت علی (ع) شمرده و غاصبین حق آن حضرت را دشمنان اهل بیت معرفی کردهاند.
در روایتی مفصل از امام حسین (ع) وارد شده است که آن حضرت در زمان عمر بن خطاب در مسجد پیامبر اکرم (ص) بود که عمر رو به مردم کرده و گفت: ای مردم من از خود شما بر شما اولی و سزاوارم (همان جملهای که پیامبر (ص) در خطبه غدیر و در موارد متعدد دیگر، بیان داشتند). وقتی امام حسین (ع) این سخن را از عمر شنید به وی اعتراض کرد. و عمر را دروغگو خطاب کرد و فرمود: این منبر که تو در آن صحبت میکنی منبر جدم رسول الله است و تو به غصب بر آن مینشینی ای عمر! تو منکر حقی شدی که خداوند و رسول خدا (ص) بیان فرمودند و همه مردم بدان واقف هستند لکن از روی جهل و عداوت منکر آن هستند اشاره امام حسین (ع) به این جمله است مردم بعد از پایان خطبه غدیر حضرت پیامبر اکرم (ص) گفتند: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت میکنیم وای بر کسانی که منکر حق اهل بیت پیامبر(ص) هستند.... .
با اینکه در این کلام طولانی به خود حدیث غدیر به صراحت اشاره شده است، اما فحوای کلام چنین است که حضرت از اینکه حق پدرش را غصب کردهاند و امثال عمر بن خطاب خود را با پیامبر اکرم (ص) مقایسه میکنند، معترض عمر شده و او را دروغگو و غاصب میخواند و نیز عمر را به توبه فرا میخواند.
ائمه اهل بیت در مواجهه با غاصبان حق و در مواقع بیان حقانیت اهل بیت به حدیث غدیر استدلال کردهاند.
در پایان ذکر این نکته لازم است که واقعه سقیفه، کودتایی بود که انجام گرفت تا غدیر پنهان بماند و حقانیت اهل بیت محو شود؛ این واقعه روی داد و تاریخ نگاری نیز از طرف حاکمیت و اکثریت اینگونه نگاشته و محفوظ شد؛ بنابراین هدف کودتا گران درطول تاریخ انجام شد؛ اما نزدیک 30 نفر از صحابه بزرگ و مورد تأیید اهل بیت با ابی بکر بیعت نکردند که نامشان درکتابهای رجالی ذکر شده دلیل عدم بیعت حمایت از علی و حقانیت او جریان غدیر بود. افزون بر آن این رویداد در مدینه انجام گرفت و به دیگر بلاد به زور سرنیزه ابلاغ شد و جریانی در تاریخ ساخته شد به نام خلافت در مقابل مدرسه و مکتب اهل بیت.
با توجه به اینکه هدف کودتای سقیفه به فراموشی سپردن غدیر بود؛ اما اهل بیت همواره با روشهای گوناگون پیام غدیر و بزرگی این روز را در یادها ماندگار کردند از جمله اقدامات مهم مطرح کردن عید غدیر در روایات و تاکید به عید بودن آن است که در روایات اهل بیت به وفور گزارش شده است؛ از جمله حضرت امام صادق (ع) میفرماید: «روز 18 ذیالحجه برترین عیدهاست».