وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ.
سوره شعراء آيه 214
در آن مجمع 40 نفره قريش معرفي شد و در مناسبتهاي مختلف، حديث منزلت و حديث وصايت و حديث ولايت و حديث امامت و ديگر احاديث مفصل مطرح شده است؛ ولي در غدير چون يک همايش بزرگي است که بنا به نقل ابن جوزي که حداقل 124 هزار جمعيت در آنجا جمع است.
اگر در گذشته در يک جمع 40 نفره يا 100 نفره و يا 500 نفره مطرح شده بود، شايد اين قضيه کتمان شود يا دستخوش فراموشي شود يا بگويند: نظر نبي مکرم شايد عوض شده باشد يا يک حديثي جعل کنند که اين اوايل بعثت بوده است و بعد پيغمبر پشيمان شده است.
نبي مکرم براي محکم کردن قضيه و بستن راه گريز و اتمام حجت و رساندن به گوش همه تا اين که کسي ادعا نکند که من نشنيدهام، در غدير خم در مجمع حداکثر 124 هزار نفري يا حداقل 90 هزار نفري، ولايت و امامت امير المؤمنين سلام الله عليه را مطرح ميکند تا فرداي قيامت عذري براي کسي وجود نداشته باشد يا به تعبير صديقه طاهره سلام الله عليها که ميفرمايد:
وهل ترك أبي يوم غدير خم لاحد عذرا.
الخصال، الشيخ الصدوق، ص 173
طبراني که متوفاي 360 است از زيد بن حسن از جدش از عمار نقل ميکند که اميرالمؤمنين سلام الله عليه در حال رکوع مشغول خواندن نماز مستحبي بود و انگشترش را از انگشتش درآورد و به سائل داد و اين قضيه به نبي مکرم خبر داده شد و بر نبي مکرم اين آيه نازل شد:
إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آَمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ.
سوره مائده آيه 55
بعد از اين که اين آيه نازل شد و بر مردم قرائت کرد:
فقرأها رسول الله صلى الله عليه وسلم ثم قال من كنت مولاه فعلي مولاه.
المعجم الأوسط، ج 6، ص 218 و مناقب علي بن أبي طالب ( ع ) وما نزل من القرآن في علي ( ع )، أحمد بن موسى ابن مردويه الأصفهاني، ص 235 و تخريج الأحاديث والآثار، الزيلعي، ج 1 ص 410 و الدر المنثور في التفسير بالمأثور، جلال الدين السيوطي، ج 2، ص 293
پس معلوم ميشود که اين حديث «من کنت مولاه» مخصوص عيد غدير نيست.
در چند جا نبي مکرم «من کنت مولاه فعلي مولاه» را فرموده است.
در اينجا جيش يمن نبود که شکايت کند.
در اينجا ميخواهند چه کار کنند؟
در غدير خم ميگويند: سپاه يمين شکايت کرده بودند و درگير بودند، پيغمبر اين حديث را فرمود.
حاکم نيشابوري که متوفاي 405 است روايتي را از اميرالمؤمنين نقل ميکند که وقتي اين آيه نازل شد، پيغمبر اکرم وارد مسجد شد و ديد بعضي از مردم در حال رکوع و بعضي در حال قيام و مشغول نماز هستند و حضرت با يک سائلي مواجه شد و پيامبر سؤال کرد:
أعطاك أحد شيئا فقال لا إلا هذا الراكع لعلي أعطاني خاتما.
معرفة علوم الحديث، ج 1، ص 102 و تاريخ مدينة دمشق، ج 45، ص 303
آيا کسي به شما چيزي داد گفت: بله اين آقائي که در حال رکوع است و اشاره کرد به اميرالمؤمنين و گفت: اين به من انگشترش را داد.
روايت جناب جصاص که از مفسران نامي اهل سنت است ميگويد: مجاهد، سدي، ابو جعفر و عتبة بن ابي حکيم، اينها نقل کردهاند:
أنها نزلت في علي بن أبي طالب حين تصدق بخاتمه وهو راكع.
روايت جناب ثعلبي که متوفاي427 هجري است و از مفسران نامي اهل سنت است، بعد از نقل انما وليکم الله ميگويد: ابن عباس و سدي و عتبة بن حکيم و ثابت بن عبد الله گفتهاند:
إنما عنى بقوله: (إنما وليكم الله ورسوله الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون) علي بن أبي طالب (عليه السلام) لأنه مر به سائل وهو راكع في المسجد فأعطاه خاتمه.
غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاص والعام، السيد هاشم البحراني، ج 2، ص 5
روايت جناب ثعلبي که متوفاي427 هجري است و از مفسران نامي اهل سنت است، بعد از نقل انما وليکم الله ميگويد: ابن عباس و سدي و عتبة بن حکيم و ثابت بن عبد الله گفتهاند:
إنما عنى بقوله: (إنما وليكم الله ورسوله الذين يقيمون الصلاة ويؤتون الزكاة وهم راكعون) علي بن أبي طالب (عليه السلام) لأنه مر به سائل وهو راكع في المسجد فأعطاه خاتمه.
غاية المرام وحجة الخصام في تعيين الإمام من طريق الخاص والعام، السيد هاشم البحراني، ج 2، ص 5
مقصود از اين آيه علي بن ابي طالب است؛ چون سائلي از کنار علي گذشت و او در حال رکوع بود و انگشترش را به سائل داد و اين آيه نازل شد.
مطالب زياد است؛ چون ميخواهيم به سؤالات بعدي برسيم و شبهات بپردازيم خيلي سريع ميگويم.
روايت واحدي که متوفاي 468 است و در کتاب اسباب نزول ملتزم است که فقط روايات صحيح را نقل کند، ميگويد: نبي مکرم به مسجد آمد و ديد که مردم در حال رکوع و قيام هستند و ديد که سائلي ميآيد، از اين سائل سؤال کرد:
هل أعطاك أحد شيئا؟ قال: نعم خاتم من ذهب، قال: من أعطاكه؟ قال: ذلك القائم، وأومأ بيده إلى علي بن أبي طالب رضي الله عنه، فقال: على أي حال أعطاك؟ قال أعطاني وهو راكع، فكبر النبي صلى الله عليه وسلم.
أسباب نزول الآيات، الواحدي النيسابوري، ص 133 و 134
کسي به شما چيزي داد؟ سائل گفت: يک انگشتر طلائي به من دادند. پيامبر فرمود: اين را چه کسي به تو داد؟ جواب داد: اين آقائي که ايستاده است و با دست خود به علي عليه السلام اشاره كرد. رسول خدا سؤال كرد: در چه حالي آن را به شما بخشيد؟ گفت: در حال ركوع. بعد از اين سخن رسول خدا صلي الله عليه وآله تكبير گفت و بعد اين آيه را خواند:
ومن يتول الله ورسوله والذين آمنوا فإن حزب الله هم الغالبون
أسباب نزول الآيات، الواحدي النيسابوري، ص 134
روايت جناب آقاي شجري جرجاني که متوفاي 499 است که اينها همه مال قرون اوليه اسلامي هستند، از اميرالمؤمنين سلام الله عليه نقل ميکند: من صدقه دادم به سائل در حال رکوع و اين آيه نازل شد و از ابن عباس و از ابو رافع و از ابو جعفر امام باقر سلام الله عليه هم نقل ميکند.
يعني ايشان از اميرالمؤمنين، ابن عباس، ابو رافع و ابو جعفر، از 4 نفر نقل ميکند.
اين در کتاب امالي جلد 1 صفحه 181 است.
جناب قرطبي که متوفاي 671 است ميگويد:
نزلت في علي بن أبي طالب رضي الله عنه وقاله مجاهد والسدي.
تفسير القرطبي، ج 6، ص 221
روايت ابن ابي حاتم و طبري را بعدا در پاسخ به شبهات ابن تيميه، مطرح ميکنيم.
جناب سيوطي ميگويد:
نزلت في علي بن أبي طالب وروى ابن مردويه عن وجه آخر عن ابن عباس مثله وأخرج أيضا عن علي مثله وأخرج ابن جرير عن مجاهد وابن أبي حاتم عن سلمة بن كهيل مثله فهذه شواهد يقوي بعضها بعضا.
لباب النقول، ج 1، ص 93
اين آيه در حق علي نازل شده است و ابن مردويه از ابن عباس نقل کرده است و همچنين از اميرالمؤمنين و ابن جرير طبري از مجاهد نقل کرده است و ابن ابي حاتم از سلمة بن کهيل نقل کرده است و سيوطي ميگويد: اين شواهدي است که يکديگر را تقويت ميکند.
در حقيقت سيوطي ميگويد: روايت با توجه به سندهاي متعدد يکديگر را تقويت ميکند و قطعاً اين آيه در حق اميرالمؤمنين نازل شده است.
ابن تيميه هم ميگويد:
تعدد الطرق وكثرتها يقوى بعضها بعضا
بعد ميگويد:
ولو كان الناقلون فجارا فساقا.