آينده گرايی در آيين زرتشت

(بسم الله الرحمن الرحیم)
در گاهان که سرودهاي زردشت است و در آن ها اصول عقايد وي را مي توان يافت، اشاره ي چنداني به پايان جهان نشده است؛ (1) اما در برخي از بندهاي آن سخن از مردي دانا مي آيد که در آينده ظهور مي کند و نجات را در پي دارد. (2) اين چنين بندهايي مي تواند دال بر اعتقاد زردشت به ظهور منجي در پايان جهان باشد.
هم چنين بارها در گاهان واژه ي « سوشيانت » (3) ديده مي شود که در ادبيات بعدي زردشتي به صورت « سوشيانس » درآمده است. اين واژه به معناي نجات دهنده و گاهي هم به معناي پيشواي دين آمده است. (4) در نگرش زردشتي هوشيدر، هوشيدر ماه و سوشيانس، فرزندان زردشت، به عنوان نجات بخش مردمان و سازندگان رستاخيز، هر يک در هزاره اي پاي به جهان مي گذارند تا ادامه دهنده ي راه زردشت و زداينده ي کيش او از پيراهه ها باشند. (5)
سوشيانس که منجي آخرالزماني زردشت خواهد بود، طبق برخي از بندها هنوز به دنيا نيامده است. (6) هم چنين درباره تعداد و نوع ياران او بندهايي وجود دارد که به بحث هايي همچون زمينه سازي يا نجات بشر و جاري ساختن تعاليم زردشت مي پردازد و آينده ي موعود را با آمدن سوشيانت، نو، پيرنشدني، هميشه زنده و پويا، جاودان و کامروا توصيف کرده و جهاني تازه و عاري از دروغ و تبه کاري را نتيجه ي حضور او مي داند. (7)
ظاهراً در دوران هاي کهن فقط اعتقاد به يک منجي که در پايان جهان مي آيد، وجود داشته است؛ اما بعدها اين اعتقاد پيدا شده که در اواخر هر هزاره از سه هزار سال باقي مانده از عمر جهان، پسري که نطفه ي او در رحم دختري باکره از نسل زردشت، بسته شده، زاده مي شود.
ظهور وي در هر دوره همراه معجزاتي است و شياطين در اين دوره افزايش مي يابند و دين و اصول اخلاقي به سستي مي گرايد. اين دوران، زماني است که ايران دستخوش هجوم و تجاوز بيگانگان قرار گرفته است. در نهايت با ظهور سومين منجي از سه نجات بخش يعني هوشيدر، هوشيدرماه و سوشيانش، جهان به پايان نزديک مي شود و به سوي رستاخيز مي رود و مردگان در اين زمان برانگيخته مي شوند. سرانجام، جهان و انسان ها با ظهور به بهشتي دور از اهريمن و بدي تبديل مي شوند و انسان ها جاودانه در بهشت موعود زندگي مي کنند. (8)
آينده گرايي در زردشت هم مطابق ديگر آيين ها دو دوره و دوران را براي بشر ترسيم مي کند: دوراني سياه و پر از فساد که در پي آن بهشتي موعود پديد خواهد آمد.

پي‌نوشت‌ها:

1. تفضلي، احمد، دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 1، ص 144.
2. پورداود، ابراهيم، گات ها، ص 189، يسنا 43: 3.
3. SaoŠyant.
4. اوشيدري، جهانگير، دانش نامه ي مزديسنا، ص 334.
5. راشد مُحصل، محمدتقي، نجات بخشي در اديان، ص 14.
6. پورداود، ابراهيم، يسنا، ج 1، ص 223، يسنا 24: 5.
7. همان، يشت ها، ج 2، ص 349، کرده ي 14 و همان، پانوشت 1.
8. ر.ک: تفضلي، احمد، دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 1، صص 144 و 145.
منبع مقاله: امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول.yant.
4. اوشيدري، جهانگير، دانش نامه ي مزديسنا، ص 334.
5. راشد مُحصل، محمدتقي، نجات بخشي در اديان، ص 14.
6. پورداود، ابراهيم، يسنا، ج 1، ص 223، يسنا 24: 5.
7. همان، يشت ها، ج 2، ص 349، کرده ي 14 و همان، پانوشت 1.
8. ر.ک: تفضلي، احمد، دايرة المعارف بزرگ اسلامي، ج 1، صص 144 و 145.

منبع مقاله :
امين خندقي، جواد؛ (1391)، آخرالزمان و آينده گرايي سينمايي، (بررسي و تحليل بيش از پانصد فيلم)، قم: نشر ولاء منتظر (عج)، چاپ اول

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:1 اسفند 1393 - 1:37

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد