استاد رائفی پور ; بررسی شخصیت های کربلا / شناخت حضرت اباالفضل العباس (ع)

(بسم الله الرحمن الرحیم)


متن سخنرانی استاد رائفی پور با موضوع ۴ شخصیت کربلا (جلسه دوم)


شناخت حضرت اباالفضل العباس (ع)



حضرت اباالفضل العباس (ع)
امشب می خواهم از آقا اباالفضل العباس صحبت کنم ، اولویت و اصل و بیس  بحث من در زیارت حضرت عباس است ، بخش هایی از زیارت حضرت عباس را می خوانم و در موردش بحث می کنیم ، زیارت آقا اباالفضل العباس زیارت مأثوره است ، زیارتی است که از خود معصوم رسیده یعنی زیارت نامه حضرت عباس اجماع علماء و سند قوی اینکه خود آقا امام صادق (ع) آن را گفته  است، وقتی که یک کلام، کلام امام است  دیگر می شود در مورد حرف حرف آن بحث کنیم ، زیرا که  دقیق و حساب شده است .
حضرت عباس شخصیت ویژه ای است ، در یک کلمه حضرت عباس خیلی شش دانگ است ،  یعنی همه چی دارددر مورد معصوم صحبت نمی کنیم ،چهارده معصوم به کنار ، حضرت عباس فقیه بود ، حضرت عباس شجاع بود ، حضرت عباس زیبا ست ، خوش قد و بالاست .
زیبایی حضرت عباس)
(ابروانش را نگاه  کنی دلت را می برد یوسفان را با نگاهی می فروشد می خرد قامتش تا آسمان رفته به دور از هر چه ابربا سه تیغ ابـروانش آسمــان را می درد
گر که از افلاک پایش را گذارد روی خاک صد سلیمان روی خود را روی پایش می نهد
حاتم طاعی بود جیره خوره درگاه او دستهایش پیشکش بهر حسین سر می دهد
گر رود خاری به پای کودکان تشنه لب گویا تیر به چشمانش خمارش می خرد
این عقاب تیز پرواز علی مرتضی است  بالهایش را قلم کردند با دل می پرد )


زیباست آقا حضرت عباس ، حجت را بر زیبا رویان تمام کرده است ، می دانید  که کسانی که زیبا هستند بیشتر آلوده گناه می شوند  چون بیشتر به آنها توجه  می شود ، چون بیشتر مد نظرند ، اما او قمر منیر بنی هاشم بود ، الان اگر به پیش همین عربها بروید به حضرت عباس می گویند( قمر العشیره: یعنی ماه عشیره)  در کل آن  عشیره یک عباس بود که مثل ماه می درخشید ، وقتی می آمد چهره اش تو چشم بود ، هم قد و قواره اش بلند بود و هم چهره ای  نورانی و ابروانی کشیده داشت ، اصلاً در تاریخ آمده ، حالا من نمی گویم کجا شبه آقا ابالفضل عباس را وصف کرده اند چون خودم هم متعصب می شوم . شب میلاد است  من نمی خواهم در آن فضا بروم اما وقتی کاروان سرها را می آورند اولین سری که جلو بود سر حضرت عباس بود راوی ویژگی های چهره اش را نقل کرده است ، خیلی ها هستند که ادعای زیبایی می کنند  اما  حضرت عباس با وجود زیبایی  محکم ایستاده بود .
ویژگی های دیگر حضرت عباس
حضرت عباس مؤدب است ، خدای ادب  است .حضرت عباس باوفاست (شه باوفا ابالفضل)، یعنی وفا را تمام کرد به جرأت می توان گفت بعد از معصومین در این مسئله تک است و دوتا ندارد ،وفا معنی دارد و به این سادگیها نمی شود  در موردش بحث کرد ، حضرت عباس عبد بود. بروید قبر آیت الله بهجت را نگاه  کنید تمام افتخارش این است که روی  قبر مطهرش نوشته است (العبد)،  عبد کسی است که  به مقام عبودیت رسیده است ، حضرت عباس به معنی واقعی کلمه عبد است ، حضرت عباس صالح است، مجاهد است ، بصیر است ، در جهاد در دلیری و شجاعتش وقتی به میدان می زد کسی جرأت نداشت اصلاً حرفی بزند ، اصلا ً شاخصه حضرت عباس بصیرت است  ، آقا امام صادق (ع)می فرمود ( کان عمنا عباس بن علی نافذ البصیره) یعنی خیلی بصیرت داشت  ، بصیرت همین بحثی است  که درگیرش هستیم ، امام صادق در وصفش می گفت(صلب الایمان: کمر ایمان)  بود ، محکمی و  استواری ایمان بود ،این حرفهایی  نیست که من بزنم اینها را امام صادق دارد می گوید ،باز در مورد حضرت عباس امام صادق می فرماید (انک مضیت علی بصیره : تمام کردی بصیرت را) ، ببینید چقدر شش دانگ است ، جسمی تک ، شجاعت تک ، ادب تک ، از 8 ذی الحجه که راه افتادند از مکه تا رسیدند به کربلا یک کلام از حضرت عباس نشنیدیم ، یک کلمه حرف نزده است، ادیب است زیبا سخن می گفت ، زیبایی سخنش را وقتی نعره حیدری می زندو به میدان می رود رو می کند ، در رجز خوانی هایش ( والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابداً عن دینی : اگر دست راستم را قطع کنید تا ابد از دینم حمایت می کنم)، در نهایت زیبایی و فصاحت و بلاغت ، من آدم  شش دانگ  اینگونه ندیده ام ، یعنی کسی  شجاع بوده یک چیز دیگر نداشته ، فقیه بوده دست و پا چلفتی بوده ، یا قدرت شمشیر زنی نداشته است ، حضرت عباس خیلی شبیه معصوم بوده است .
زیارت نامه حضرت عباس
زیارت العباس اینگونه  شروع می شود ، امام صادق می فرماید ( سلام الله و سلام الملائکه المقربین و الانبیاه المرسلین و عباده الصالحین و جمیع الشهداء و الصدیقین : سلا م خدا ، سلام ملائکه مقرب درگاه خدا ،  سلام انبیاء الهی ، سلام عباد صالح ، سلام جمیع شهداء ،سلام صدیقین بر عباس بن علی باد)، صدیقین یعنی چه ؟ شهدا یعنی چه ؟ صالحین یعنی چه ؟ در نمازت می گویی ( اهدنا الصراط المستقیم : ما را به راه راست هدایت فرما)، ( صراط الذین: راه کسانی که)،( انعمت علیهم : کسانی که به آنها نعمت داده ای) در سوره نساء آیه 69 خدا می گوید انعمت علیهم کسانی اند که  ( و من یطع الله و رسوله : هر کس اطاعت کند از خدا و رسولش)، ( فاولئک مع الذین انعم الله علیهم: اینها با آن کسانی هستند که خدا بر آنها نعمت داده است)، ( من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصابرین ) هر چهارتا را در آیه قرآن آورده است ، دقیقاً سلامی که به آقا حضرت عباس داده می شود  سلام خداست ، ملائکه مقرب ، انبیاء ، صالحین ، شهداء و صدیقین ، وقتی امام  زیارت نامه می گوید ، حرف من و شما نیست ، کلمه  کلمه آیه  قرآن است ، باید ارتباطش را با قرآن پیدا کنیم ، می گوید تمام کسانی که (انعمت علیهم) بر تو سلام دارند . سلام خدا بر یک نفر ! الله اکبر ، خدا می گوید ( ان الله و ملائکه یصلون علی النبی) ، می گوید من و ملائکه بر پیامبر سلام می دهیم  ، در اینجا آمده است دیگر  ( علی النبی ) اینجا می شود چه کسی ؟ علی العباس ، خیلی نزدیک شده است به مقام معصوم ، صدیقین چه کسانی هستند؟ صدیقین اگر رفته باشید حرم امام رضا آنجا به امام رضا می گوییم الصدیق ... ،پس  مقام صدیقین مقام اهل بیت است .
صدیق اکبر وفاروق اعظم کیست ؟
آقا امیرالمؤمنین صدیق اکبرو فاروق اعظم است ، اینها لقبهایی است که برای خلیفه اول و خلیفه دوم با عنوان ابوبکر صدیق و عمر فاروق استفاده شد است. از  اسنادی که  در کتابهای  برادران اهل سنت وجود دارد این مسئله را اثبات می کنیم که  ببینیم این لقب مال کیست ، بسیاری از علمای اهل سنت  ، از جمله در سنن ابن ماجد  جلد یک صفحه 44 ، بدایه و نهایه جلد یک صفحه 26 آمده ، المستدلک حاکم نیشابوری جلد 3 صفحه 112 ، تاریخ طبری جلد 2 صفحه 56 ، کامل ابن اصیل جلد 2 صفحه 57 آمده است  که عباد بن عبدالله گوید علی (ع) فرمود : من بنده خدا، برادر رسول خدا و صدیق اکبر هستم ، پس از من جز دروغگو کسی دیگر خود را صدیق نخواهد خواند. من 7 سال قبل از دیگران نماز می گذاردم ، حالا اینها می خواهند مسلمان بشوند در حالی که من  7 سال قبل از اینها نماز می خواندم ، قبل ازاینها عبودیت رو شروع کرده بودم ، محقق سنن ابن ماجد  در ادامه می نویسد در هیثمی این روایت بوده از مجمع الزبایر نقل کرد ه و گفته است سندش صحیح و راویان هم مورد اعتمادند وبه لحاظ رجالی بررسی شده و به لحاظ سندی کاملاً این سند صحیح و مورد اعتمادند ، حاکم نیشابوری هم این را نقل کرده و گفته است این روایت طبق شرایط مسلم و بخاری صحیح است  . یعنی کتاب صحیح مسلم و صحیح بخاری که از بهترین کتب اهل سنت هستند  و دوتا از کتابهای اول صحاح سته هستند برمبنای شهود مسلم و بخاری سندش صحیح است .
ابن قطیفه دینوری در کتاب المعارف می گوید: معاده دختر عبدالله گوید که از علی بن ابیطالب (ع) شنیدم که بر بالای منبر بصره  می فرمود من صدیق اکبر هستم ، ایمان آوردم قبل ازآنکه  ابوبکر ایمان بیاورد ، اسلام آوردم قبل ازآنکه ابوبکر اسلام بیاورد .
ابن مرو وی  اصفهانی، ابن مردویه  هم می گویند در مناقب  ، فخر رازی ، آلوسی ، ابوحیان ، جلال الدین سیوتی ، متقی هندی ، مناوی و غیره همه اینها این روایت را آوردند که پیامبر فرمود صدیقان سه نفر هستند ،حبیب نجار مؤمن آل یاسین نفر اول ، هزگیل مؤمن آل فرعون نفر دوم  و علی بن ابیطالب (ع) که او برتر از آنهاست ، یعنی رقم صدیق ویژه امیرالمؤمنین بود .
جالب است بدانید خود علمای اهل سنت ، می گویند این القابی که برای خلیفه اول و خلیفه دوم آمده یعنی صدیق و فاروق ، هر دو القاب حضرت علی (ع) است ، یعنی اصلاً این القاب برای اینها نبوده است .
در بدایه و نهایه، ابن کثیر می گوید: عمربن خطاب ملقب به فاروق گوید که اهل کتاب این لقب را به عمر دادند ، یعنی این لقب از سمت پیامبر نبود که گفته می شده از سمت پیامبر بوده است.
وقتی که ما در زیارت نامه می خوانیم سلام صدیقین بر حضرت عباس کم سلامی نیست ، به امام رضا می گوییم الصدیق الشهید  این چه مقامی است که ذکر می کنیم ، در قرآن شخصیت  حضرت علی به هارون تشبیه شده است. در سوره انبیاء نگاه کنید باید دقت کنیم وقرآن را با تأمل بخوانیم ،  مخصوصاً وقتی که اهل بیت به ما کد داده اند دیگر  اگر ما خوب گوش نکنیم انصافاً بی انصافی از طرف ماست ، می گوید (و لقد اتینا موسی و هارون الفرقان : ما به موسی و هارون فرقان دادیم ) ، یعنی فاروق شدند، فاروق به کسی می گویند که بین حق و باطل را تشخیص می دهد ، اصلاً  معیار حق و باطل می شود آدم ، علی مع الحق و الحق مع علی ، لقب فاروق را شما می بینید در قرآن به  هارون می دهد  اتفاقی نیست .
سوره انبیاء آیه 48  ، سوره قصص آیه 34 در مورد حضرت هارون صحبت می کند که در آن حضرت موسی می گوید ( و اخی هارون هو افصح منی لساناً : او زباناً و بیانش از من فصیحتراست) ، فصاحت زبان یکی از ویژگی های حضرت هارون است ، عین همین را در امیرالمؤمنین  می بینیم ، نهج البلاغه را بخوانید ،خطبه بدون الف ، خطبه بدون نقطه ،همه نشان دهنده فصاحت امیرالمؤمنین است. و بعد می گوید( فارسله معی ... یصدقنی: می گوید او مقامش مقام صدیق است ، او را بفرست که مرا تصدیق کند)، در اینجا  مقام صدیق باز به هارون داده شده است ، بعد این همه پیامبر می گوید: یا علی تو برای من به منزله هارون هستی الا اینکه او نبی بود و تو پیغمبر نیستی .
نوع سلامی که در اینجا به آقا ابالفضل العباس داده شده است آدم را یاد جامعه کبیره می اندازد ، نوع سلام خیلی شبیه به سلام زیارت امام حسین (ع) است ، حضرت عباس به مقام اهل بیت خیلی خیلی نزدیک شد ، در سوره مریم آیه 53 آمده است   ( و وهبنا له من رحمتنا  اخاه هارون نبیا: ما از رحمتمان به موسی عطا کردیم  و هارون را نبی کردیم) و او را کنار دستش گذاشتیم ، یعنی او  از رحمت ما بود ، هارون  هدیه الهی برای موسی (ع)  است ، در شعراء 83 ، 84 حضرت ابراهیم ببینید چه مقامی را  درخواست می کند می فرماید ( والحقنی بالصالحین : من را به  صالحین برسان)،  در زیارت آقا ابالفضل العباس صالحین هم به حضرت عباس سلام دادند ، حضرت ابراهیم می گوید ( و الحقنی بالصالحین و اجعل لی: و برای من قرار بده)، ( لسان صدقاً فی الآخرین) این را دو جور معنی می کنند امام صادق این گونه معنی می کند ،( و اجعل لی :و قرار بده برایم) لسان صدق :صدیق بودن را ، در امتهای آخر الزمانی )، ترجمه دیگر اینکه من در آینده خوشنام باشم ، یعنی مردم به یاد من ابراهیم بیفتندو بگویند چه آدم خوبی بود . امام صادق می فرماید حضرت ابراهیم گفت : یک نفر را در امتهای آخرالزمان برای من قرار بده،( فی الاخرین ثله من الاولین و قلیل من الاخرین :یعنی درآخرالزمان یک لسان صدق قرار بده )، سوره شعراء آیه 84 ، سوره مریم آیه 50 می فرماید ( و وهبنا له من رحمتنا: از رحمتمان به او دادیم، ( و جعلنا: و قرار دادیم)، (لهم: برایشان)، (لسان صدق: لسان صدق را) او چه کسی است؟ ( امام علی علیه السلام).
آیه قرآن است که می فرماید لسان صدق را امام علی قرار دادیم ، لسان صدق ، صدّیق ، باز خدا جواب داد (سوره مریم) ، گفت در ذریه ات خواستی ،گفت: از ذریه ام یکی را می خواهم اینگونه باشد ، گفت: به تو می دهیم ، حضرت موسی(ع) خواسته بود، برادرش را به او داد ، ابراهیم در ذریه اش خواسته بود به او دادو در امت آخرالزمان لسان صدق قرار داد، همانطور که باز در سوره مریم آیه 49می فرماید:  به ابراهیم اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و (کلاً جعلنا نبیا: و همه  اینها پغمبر بودند)  ، نبی را از طریق اسحاق و یعقوب دادیم ، اما لسان صدق  را از طریق اسماعیل .
( فجعلنا لسان صدق علیا)، دعای ندبه که می خوانی به حضرت ابراهیم که می رسد حضرت ابراهیم را با همین  اسم معرفی می کند و می فرماید به او لسان صدق و علی را  دادیم ، یهود می دانست ، یهود توجیه بود ، که هر پیامبری یک صدیق دارد  هر نبی کنار دستش یک صدیق می آید که آن پیامبر را تأیید می کند.
همه آنها هم تشخیص دادند کیست ،امیرالمؤمنین است به همین دلیل این القاب را بین صحابه دیگر پخش کردند ، صدیق را به ابوبکر و فاروق را به خلیفه دوم ،آنها حسادت داشتند.
حالا که مقام صدیقین را درک کردیم و آن صدیقین بر حضرت عباس (ع) سلام می دهند باید بدانیم وقتی می گوییم یا اباالفضل ویا عباس چه مقامی را اسم می بریم ، و فردا بهانه نداشته باشیم و بگوییم ما نمی توانستم امام معصوم باشیم، می گویند ببین حضرت عباس(ع) حجت را تمام کرد ، حضرت عباس که معصوم نبود پس نمی توانیم بهانه بیاوریم .
در وصف حضرت عباس و در وصف شهدای کربلا، و بزرگ شهدای کربلا امام حسین آیه قرآن داریم . حضرت عباس در آن دنیا مقامی دارد که شهدا به مقامش قبطه می خورند ، ( من المؤمنین رجالاً صدقوا ما عاهدوا الله علیه فمنهم من قضی نهبهوا و منهم من ینتظر و مابدلوا تبدیلا) سوره احزاب آیه 23 ،ابوالقاسم حسامی سنی از علمای اهل سنت با سند صحیح می گوید  ( من المؤمنین رجالاً صدقوا ) صدقوا در اینجا یعنی علی بن ابیطالب و در تفسیر صافی آمده که اینها شهدای کربلا هستند (فمنهم من قضی نهبهوا) یعنی عده ای بودند که جانشان را داده بودند و عده ای دیگر هم  ( و منهم من ینتظر) منتظر بودند به میدان بروند تا جانشان را تقدیم بکنند ، هر کس می خواست به میدان برود آقا ابا عبدالله  این آیه را برایش می خواند، این آیه حمل بر مهدویت هم می شود ، یعنی از اهل بیت عده ای جان می دهند  و یکی هم  منتظر است .



در ادامه زیارت می فرماید السلام علیک یابن امیرالمؤمنین ،امام صادق  لقب یابن امیر المؤمنین را کنار اسم حضرت عباس می آورد  و می فرماید تو پسر علی(ع) هستی ، می دانید چرا چون راه ورود به قلب حسین بن علی (ع) نام  عباس است و راه ورود به قلب حضرت عباس امیرالمؤمنین  است ، یابن امیرالمؤمنین می خواندش ، چون او  افتخار می کرد به اینکه فرزندعلی است ، حضرت ام البنین زمانی که می خواهد پسرانش را وصف کند می گوید ( یا من رءا العباس کر علی جماهیر القد: ای کسی که عباس رو دیدی که حمله می کرد بر جمعیت (شغالها : اشقیای کربلا ) ، ( و تراه من ابناء حیدر کل لیث فی لبد: و پسران حیدر شیری پشت سر شیر دیگر حمله می کردند )، حضرت ام البنین اسم پسران دیگرش را نمی آورد و می گوید عباس بود که به خط می زد ، می گوید اینها فرزندان ( ابناء) حیدرهستد ، یعنی حضرت عباس عشق می کند وقتی با نام امیرالمؤمنین میخواندنش ، وقتی یابن زهرا هم صدایش کنی ، یه چیزی بود که منتظر بود که آخر آخر به او دادند ، امام صادق وقتی می خواهد اسم مبارک حضرت عباس را ببرد یه کار دیگه هم می کند ، حضرت عباس را برادر امام حسین معرفی می کند ، می گوید (الاخ: برادر) یعنی همان چیزی که نگه داشت و نگفت ، حضرت عباس می گفت: حسین (ع) امامم است ، من نمی تونم به او برادر بگویم ، وقتی حضرت زهرا به او گفت (یا بنیَّ : پسرم) ، بعد از آن او گفت( اَخا ادرک اَخاک)، به امام حسین گفت (اَخا:برادر) ، قبل از آن هیچچ گاه  نگفته بود ، اصلاً اباعبدالله آرزو به دل مانده بود، همیشه به آن حضرت می گفت سیدی و مولای و دو زانو و در  نهایت ادب ، در ادامه می گوید ( اشهد و لک بالتسلیم و التصدیق و الوفاء : گواهی می دهم  تو نهایت تسلیمی ، تسلیم ، اسلام محض ، تصدیقی تو خودت لسان صدقی یا عباس ، و الوفاء خیلی عجیب است امام صادق این لفظ وفاء را در مورد حضرت عباس  به صورت ویژه استفاده می کند ) ، ( والنصیحه لخلف النبی : و خیرخواهی برای خلف نبی ، خلیفه پیامبر برای جانشین پیامبر، اینجا آقا امام صادق می گوید این کارهایی که انجام دادی و به این مقام ها که رسیدی دلیلش این بود که مطیع بودی در مقابل امام حسین (ع)، چون توپای جانشین پیامبر و امام زمانت  محکم  وایستادی خدا اینها رو بهت داد ، حضرت زهرا برای همین حضرت عباس را در آغوش گرفت و به او  آب داد خوب است بدانید این همه بر اهل بیت ظلم و ستم شده است روز محشر اولین کسی که شفاعت می کند حضرت زهراست ، امیرالمؤمنین به او می گوید: برای شفاعت چه آوردی ؟ می فرماید:دستان بریده حضرت عباس ، از این بلا شکایت می کند در واقع شکوایه صادر نمی کند الا دستان بریده حضرت عباس را ،آنها را  دست می گیرد و می گوید خدایا این وسیله شفاعت من است.
در ادامه زیارت امام صادق می فرماید ( لعن الله من جهل حقک و استخف بحرمتک : و لعنت بر آن کسی که حق تو رو نشناخت) در اینجا عباس نشناس ها در لسان امام صادق لعن شده اند . آیا حضرت عباس رو می شناسیم؟ می فرماید لعنت بر آن کسی که حق تو رو نشناخت ، ( من حال بینک و بین الفرات:و لعنت بر آن کسی که بین تو و آب فرات وارد شد) این آب فرات همه چیز را خراب کرد ماجرا را به هم ریخت ، شرمندگی در سپاه ابا عبدالله آمد در حالی که  قبل از آن شرمندگی نبود ، امان از این فرات که شرمندگی را آورد ، (جعتک یا بن امیرالمؤمنین: آمدم به سمت تو  ای پسر امیرالمؤمنین)،( وافداً الیکم و قلبی مسلّم ولکم تابع و نصرتی لکم  مؤدّه : آمدم تمام قد تسلیم در مقابل تو و کمکمم برای شما آماده است)
چگونه به امام زمان کمک کنیم؟
چه کمکی از من و تو بر می آید  ، حضرت عباس از همه دستگیری می کند ، حضرت عباس بی دست نیست که دستگیری می کند ، آن ، چه کمکی است  که می توانیم به حضرت عباس ، به امام حسین (لکم:  وبه  همه امامان) ، به این فکر کردیم وقتی زیارت می خوانیم، حضرت امیرالمؤمنین می گوید می توانید کمکمان بکنید، نهج البلاغه نامه 45 ،( اعینونی :کمکمان کنید) ،( بورع و اجتهادٍ و عفت و صداد: با پرهیزکاری، تقوا و اجتهاد ، تلاش زیاد ،پاکدامنی و راستی ) ، ما همیشه می گوییم  برای امام زمانم چیکار کنیم ؟ بسم الله امام می فرماید گه پاکدامن باش ، عفت داشته باش ، مبادا گناهی انجام بدهی که سرت را پایین بیندازی ، وقتی می بینیم که اذیت می شویم ،از محرک ها دوری کنیم ، وقتی می دانیم که آن سایت و فلان فیلم را نگاه بکنیم  تحریک می شویم ، نباید ببینیم  ، اگر هم تحریک نشویم اثر وضعی برای آدم دارد ،وقتی می بینیم که ما را  از حضرت عباس دور می کنه ، نگاه نکنیم ، این ماهواره و   12 میلیون سایت پورنو فعال در آمریکا ،  برای چیست؟چرا باید اینقدر هزینه کنند، 12 میلیون سایتت را دارند ساپورت می کنند ، برای چه ؟ که تو عباس نباشی ،  عباس پاکدامن بود ، عباس عفیف بود که توانست به امام زمانش خدمت کند ، ورع و تقوا داشته باشیم ، اجتهاد ، شکم بزرگ نکنیم و صبح تا شب بگیریم بخوابیم ، کار بکنیم  و زحمت بکشیم ، برای دین ، برای کشور ، برای مملکتمان ، الان همه دنبال کار پشت میزی می گردند در حالی که  حضرت امیرالمؤمنین چنان بود که  وقتی چاه می کند  نفس نفس می زد صدایش از چاه بیرون می آمد توجه کنیم که این امام علی است که دارد چاه می کند تمام  دستهایش تاوول زده بود ، یعنی ما کلاسمان از حضرت علی بالاتراست ؟ امام می گوید در مدینه گرسنگی بر من فشار آورد ، دیدم زنی دارد چاه می کند ، سطلهای خاک رو نمی توانست بیرون بکشد ، گفتم برایت  می کشم  ، گفت هر سطلی که بیرون بکشی (یا هر 10تا  سطل را بکشی) ، یک خرما به شما می دهم ، حضرت علی(ع) می گوید: آنقدر سطل بیرون کشیدم که از همه دستهایم خون راه افتاد، چندتا دانه خرما به من داد دلم نیامد به تنهایی بخورم آمدم  با حضرت رسول باهم خوردیم .
برای امام زمان باید چیکار کنیم ؟ اگر آدم شویم برای امام زمان کار کردیم ، وقتی گناه نکنیم صالح می شویم ، عبد صالح که شدیم سالم که شدیم ذاتاً العبد می شویم ، وقتی العبد شدیم حضرت عباسی می شویم، آن موقع  می توانیم کنار امام حسین بایستیم ، که امام حسینمان  همین الان حی و حاضر است و دارد( هل من ناصر) می گوید اما  هیچ کدام از ما نمی شنویم ،  به این فکر کنیم  اگر حضرت عباس امروز زنده می بود کدام کار روی  زمین  را برمی داشت ؟همان کاری را می کرد که امام صادق فرمود ( و لو ادرکته لخدمته ایام حیاتی: اگر حجت را درک می کردم تمام عمرم  خدمت او را می کردم) ، امام صادق در مورد امام زمان حی و حاضر ما می گوید من اگه حجت خدا امام دوازدهم را درک می کردم تمام عمرم را خدمتگذاریش می کردم ، امام معصوم می فرماید ، اما زمانش را درک نکرد، اما  ما داریم درک می کنیم ، همین الان اماممان حی و حاضر هست ، به والله همین  الان یکی هست که بوی اباعبدالله را می دهد ،  از همان نور است ، همین الان یک امیرالمؤمنین داریم در بین خودمان،  امام صادق می فرماید: در کوچه های شما راه می رود ، برروی فرشهای شما قدم می گذارد ،  منتها چون گناهکاریم  و عفیف نیستیم جلو چشمهایمان را گرفته ، اگر آدم شویم خودش می آید به ما سر می زند .
حضرت امیرالمؤمنین در حدیث معرفت اهل بیت و روحانیت می فرماید:( کلنا محمد اولنا محمد و آخرنا محمد و اوسطنا محمد) به جهت این است که آقا امام زمان می فرماید جایی که روضه عباس باشد من می آیم ، می خواد به ما بفهماند گه ببینیم روضه عباس چه دارد ، ببینیم عباس چه کرد ،آقا  مانند او  ندارد که تنهاست ،کاری که حضرت عباس کرد شش دانگ خودش را خرج امام زمانش کرد ، حضرت زهرا اینهایی را که اینگونه خودشان را شش دانگ خرج امام زمانشان می کنند دوست دارد ، حضرت زهرا (سلامم الله علیها) اولین کسی است که خودش را خرج امام زمانش کرد ،خود حضرت زهرا بود که  رفت پشت در، وقتی که چسبید به عبای حضرت امیرالمؤمنین به بازو دستش می زدند اما او را رها نکرد، عبا پاره شد ، گفت من کم نگذاشتم عبا کم گذاشت ، و قتی این اتفاق افتاد بلند شد دست امام حسن و امام حسین (علیهم السلام)را گرفت و دنبال حضرت علی  می دوید و می گفت : ( یا علی خیرک خیری و شرک خیری )، یا علی تو امام زمانم هستی ، به خاطر همین امام زمانیها را جدا می کند ، مقام دارد حضرت عباس ، در آن همه مصائب اهل بیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) دست می گذارد بر دستهای مبارک حضرت عباس ، زیرا که  ماجرای دست دادنش هم زیباست ، کسانی که نهج البلاغه را خوانده اند ، کسانی که با کلام امیرالمؤمنین آشنا هستند ، کسانی که روایات اهل بیت را می خوانند می دانند که  حضرت علی در فرمایشاتش آموزش نظامی دارد ، می گوید اگر در میدان نبرد بین دست و پا گیر کردید دست را بده ، چون اگر پایت را بدهی دیگر دستت ارزشی ندارد ،آقا امیرالمؤمنین در خطبه 183 می فرماید:( این اخوانی: کجایند برادرانم) ، خطبه عجیبی است ، این را در بین مردم کوفه می گوید که کمی این بی شعورها به خودشان بیایند که مگر  برادرانت که هستند که آنها را فرا می خوانی، در  ادامه می فرماید:( این عمار :کجاست عمار) حضرت علی(ع) دلش برای عمار تنگ می شود ، عمار هم عباس گونه بر امام زمانش نازل شد ، نافذ البصیره بود ، بصیرت داشت عمار  ، می فرماید:( این عمار ، این بن طیهان : کو پسر طیهان ، این ذوشهادتین )، اسم یارانش را  می برد، دلش برایشان تنگ می شده است، باز در ادامه می فرماید و کجایند همانند ایشان از برادرانشان همان افرادی که با من پیمان بستند و سرشان را به فاجران هدیه کردند در راه ایمان ، سپس حضرت دست بر محاسن شریف گذاشت و گریست ، مدتی همین گونه اشک ریخت بعد فرمود :برادرانم ، گفتند مگه اینها چیکار می کردند ؟ فرمود این کار را می کردند، بسم الله ، قرآن را تلاوت می کردند و آن را محکم می داشتند ، به آن عمل می کردند ، توجه به واجبات می داشتند ،نماز به پا می داشتند ، سنت را زنده می کردند ، بدعت را می کشتند ، جهاد را پذیرفتند ، (و ثغوا بالاقائد فاتبعوه : رهبرشان را قبول می کردند ، وثوق می داشتند و  ازاو  پیروی می کردند) ،  آقا می فرماید ولی شما به حرف من گوش نمی دهید ، و هر کدامتان بهانه ای می آورید ، می گویم تابستان بجنگید می گویید  هوا گرم است. می گویم زمستان بجنگید می گویید هوا سرد است ، می گویم پاییز بجنگید می گویید می خواهیم گندم برداشت کنیم .
ابا عبدالله الحسین هم تا آخرین لحظه بلایی سر این عشیره آورد که خیلی وحشتناک است ، وقتی که دیگر هیچ کس نمانده بود بلند شد به شمشیر تکیه زد و رو کرد به سمت کوفه گفت : (این هانی ، این مسلم : کجاست هانی ، کجاست مسلم )، بعد برگشت به سمت حضرت عباس ، سمت علقمه ، گفت:( این عباس : کجاست عباس)، بعضی ها گفتند : حسین (نعوذ بالله) مشاعرش را از دست داده است و خون زیادی ازش رفته است، نمی فهمیدند که می گفت : من از کشته دارم کمک می خواهم در حالی که  شما زنده هستید و نگاه می کنید و می خواهید من را هم  بکشید حجت را بر آنها تمام کرد ، یعنی یاران من امام بدون مأموم هیچ کاری نمی تواند انجام  دهد ، اگر امام زمان 72 تا یار مثل امام حسین داشته باشد باز هم پناه بر خدا نتیجه اش شهادت است ، 72 نفر خوب بودند  اما به صورت فیزیکی جامعه ما را نمی توانستند حفظ کنند ، به خدا  اگرآدم بشویم ، نیروهای کیفی بشویم آقا می آید ، او از ما منتظرتر است ،آدمش نیست ، عباسش نیست ، چرا نباید بیاید ؟( قتل الله امه قتلتکم بالایدی و الالسن :خدا بکشد کسانی که به دست و زبان تو را کشتند) ،چگونه  با زبان کشتند؟حضرت عباس شب عاشورا یک بار با زبان شهید شد،زمانی که شمر امان نامه آورد ، گفت :کجایند فرزندان خواهرم  (حضرت ام البنین خواهرش نیست بلکه از یک قبیله اند ، در چهارمین جد، پدرانشان یکی می شود) حضرت  نمی دانست به خاطر این حرف چگونه سرش را بالا بیاورد ، خیلی از افراد هستند با زبان شمشیر می کشند ، مراقب زبان باشیم ، یک وقت خدای نکرده ما با زبانمان  حرفی نزنیم که اهل بیت را از دست  بدهیم .
( السلام علیک ایها العبد الصالح : سلام بر تو ای بنده صالح خدا) ، عجب مقامی را برای حضرت عباس نام می برد ، عبد ، ما وقتی در نماز می خوانیم (اشهد ان محمد عبده و رسوله) ، عبودیت حضرت رسول را بر رسول بودنش مقدم می داریم ، عبد بودن مقام کمی نیست. حضرت امام حسین لقبش( ابا عبدالله : پدر عبودیت )است، حضرت عباس عبد بود ،( المطیع لالله و لرسوله و لامیرالمؤمنین و الحسن و الحسین : می فرماید تو مطیع خدا  و مطیع رسولش و مطیع امیرالمؤمنین و مطیع امام حسن و امام حسین(علیهم السلام)بودی) ، حضرت عباس که جنگاور است ، حضرت عباس که در شمشیر زدن بی همتاست ، حضرت عباس که علمدار امام حسین است ، امام به ایشان می فرماید: برو وآب بیاورر ،( ما باشیم این کار  را به ما بسپارند ،می گوییم  دست شما درد نکند بگو ما کار نکنیم دیگر ، برو آب بیاور یعنی ما رو می خواهی ... )وقتی  امام می گوید باید بگوییم چشم. شب عاشورا که  همه قرآن می خواندند ،امام به حضرت عباس فرمود پشت خیمه ها قدم بزن ، حضرت عباس گفت چشم ، مطیع به معنای واقعی کلمه بود .
در قرآن سه جا به ما ایرانیان اشاره شده است ، یک نکته ای که وجود دارد این است که وقتی دارد بیان می کند که در آینده این قوم خواهند و از حضرت رسول می پرسند: چه کسانی ، حضرت رسول به شانه سلمان فارسی می زند ، در سوره محمد آیه آخر ، سوره جمعه آیه 3و مائده آیه 54 تا 57 ، 58  ماجرای ایرانی ها را  شرح می دهد ، در آن آیات وقتی به آن مردمی  که قرار است در آخرالزمان به امام زمان کمک کنند و ظهور صورت بگیرد می گوید : ( ذلک فضل الله یؤتی من یشاء کمک به امام زمان از جانب خدا فضل الهی معرفی شده است .
استاد عبودیت اباعبدالله است، استاد یاری به امام زمان یعنی فضل اباالفضل است ، ما ایرانی ها بیخود نیست اباالفضلی هستیم ، حضرت عباس را باید اینگونه بشناسیم مقامی بسیار بسیار بالا و دست نیافتنی دارد ، درحوزه وفا هم که وقتی امام حسین در شب عاشورا می فرماید: بروید با شما کاری ندارم شب را همچون شتر رهباری گرفته است ، هر کدام دست یکی از اهل بیت مرا بگیرید و از این مخمصه جان خود به در ببرید ،اولین کسی که بلند می شود و حرف می زند عباس بن علی بود ،فرمود: بمیریم و این روز را نبینیم و  همچین حرفی را نشنویم خدا اولین ها را دوست دارد ، اولین کس حضرت عباس است و بعد از ایشان مسلم بن عوسجه و بعد سعید ، سعید همان کسی است که برای نماز اباعبدالله 13 تا تیر خورد ، وقتی افتاد، بعد از نماز حضرت اباعبدالله بالای سرش رسید،سرش را به زانو گرفت او به حضرت گفت : ( اوفیت : آیا وفا کردم) ، تمام حرفش این بود ،یا ابا عبدالله نمره 20 وفا را به ما می دهی یا نه امام فرمود: به خدا سوگند زودتر از خودم تو را به بهشت می فرستم ، اما باز خدای وفا عباس است .
اللهم ارنی الطلعه الرشیده و القره الحمیده و اکحل ناظری به نظره منی الیه  و عجل فرجه و سهل مخرجه ، خدایا همه ما را اباالفضلی قرار بده و ابالفضلی بمیران (آمین).



- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:2 آذر 1391 - 22:39

نظر شما...
    • طیبه

      سلام میشه نسخه پی دی اف این سخنرانی ها رو هم بزارید ؟ مرسی
ورود به نسخه موبایل سایت منتظرپاتوق