تفاوت کیفیت نماز رسول الله (ص) و اهل سنت به گفته بزرگان اهل سنت

(بسم الله الرحمن الرحیم)

احمد حنبل پیشوا و مرجع فقهی حنبلیها و دیگر محدثان و فقیهان با تفاوتهائی نماز رسول خدا را نقل کرده اند که در ادامه متن آن را مشاهده می نمائید:


حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن سَعِیدٍ عن عبد الْحَمِیدِ بن جَعْفَرٍ قال حدثنی محمد بن عَطَاءٍ عن أبی حُمَیْدٍ الساعدی قال سَمِعْتُهُ وهو فی عَشَرَةٍ من أَصْحَابِ النبی صلى الله علیه وسلم أَحَدُهُمْ أبو قَتَادَةَ بن ربعی یقول انا أَعْلَمُکُمْ بِصَلاَةِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قالوا له ما کُنْتَ أَقْدَمَنَا صُحْبَةً وَلاَ أَکْثَرَنَا له تَبَاعَةً قال بَلَى قالوا فأعرض قال کان إذا قام إلى الصَّلاَةِ اعْتَدَلَ قَائِماً وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى حَاذَى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ فإذا أَرَادَ ان یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ ثُمَّ قال الله أَکْبَرُ فرفع ثُمَّ أعتدل فلم یَصُبَّ رَأْسَهُ ولم یَقْنَعْهُ وَوَضَعَ یَدَیْهِ على رُکْبَتَیْهِ ثُمَّ قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ رَفَعَ وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلاً ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ جَافَى وَفَتَحَ عَضُدَیْهِ عن بَطْنِهِ وَفَتَحَ أَصَابِعَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ علیها وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ وَقَعَدَ علیها حتى یَرْجِعَ کُلُّ عُضْوٍ إلى مَوْضِعِهِ ثُمَّ نَهَضَ فَصَنَعَ فی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذلک حتى إذا قام مِنَ السَّجْدَتَیْنِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِىَ بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ کما صَنَعَ حین افْتَتَحَ الصَّلاَةَ ثُمَّ صَنَعَ کَذَلِکَ حتى إذا کَانَتِ الرَّکْعَةُ التی تنقضی فیها الصَّلاَةُ أَخَّرَ رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ على شِقِّهِ مُتَوَرِّکاً ثُمَّ سَلَّمَ.

ابو حمید ساعدی در حضور ده نفر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که ابو قتاده ربعی یکی از آنان بود گفت: من در بین شما به نماز خواندن رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه ترم، گفتند: تو نه سابقه ات از ما بیشتر است و نه متابعت و پیروی ات، گفت: سخن شما درست است. گفتند: نماز رسول خدا را تشریح کن، گفت: وقتی که به نماز می ایستاد بدنش صاف و آرام می گرفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد سپس تکبیر می گفت و چون رکوع می رفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد و تکبیر می گفت و در رکوع دستها را بر زانوها می گذاشت و هنگام سر از رکوع بلند کردن می گفت: سمع الله لمن حمده، و صبر می کرد تا بدنش آرام بگیرد، سپس تکبیر می گفت و به سجده می رفت در حالی که دستها را از بدنش فاصله می داد و انگشتهای پا را باز می گذاشت، آنگاه بر زانوی چپ می نشست و آرام می گرفت، سپس تکبیر می گفت و سجده دوم را انجام می داد و رکعت دوّم را مانند اول به جا می آورد و رکعات بعد را هم به همین صورت انجام می داد و در رکعت آخر سلام می داد. 

مسند الإمام أحمد:  ج 5   ص 424، رقم 23647، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر. 

و در سنن دارمی در پایان حدیث آمده است

قالوا: صَدَقْتَ هَکَذَا کانت صَلَاةُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

گفتند: راست گفتی، نماز رسول خدا چنین بود.

سنن الدارمی:  ج 1   ص 361 رقم 1356، دار النشر : دار الکتاب العربی - بیروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : فواز أحمد زمرلی , خالد السبع العلمی

سند حدیث

ترمذی پس از نقل حدیث می نویسد:

وفی الْبَاب عن أَنَسٍ قال أبو عِیسَى حَدِیثُ أبی حُمَیْدٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وهو الذی اخْتَارَهُ أَهْلُ الْعِلْمِِ.

حدیث ابو حمید حدیثی حسن و صحیح است که دانشمندان آن را پذیرفته و به آن عمل کرده اند.

سنن الترمذی: ج 2   ص 45، 79 رقم 260، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت -  - ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون

همانگونه که در این نقل ملاحظه نمودید از اذکار و اوراد و بقیه واجبات و مستحبات نماز خبری نیست، اگر چه در احادیث دیگر با اختلاف فراوان بیان شده است.  

بخاری در کتاب قرّة العینین تصویر کوتاهی از نماز رسول خدا را که پس از تکبیر به قرائت نیز اشاره دارد آ نرا به نمایش گذاشته است.

حدثنا عبید بن یعیش حدثنا یونس بن بکیر أن بن إسحاق عن العباس بن سهل الساعدی قال کنت بالسوق مع أبی قتادة وأبی أسید وأبی حمید کلهم یقولون: أنا أعلمکم بصلاة رسول الله صلى الله علیه وسلم، فقالوا لأحدهم: صلّ، فکبّر، ثمّ قرأ، ثمّ کبّر ورکع، فقالوا: أصبت صلاة رسول الله صلی الله علیه وسسلّم.

عباس بن سهل ساعدی می گوید: در بازار همراه ابو قتاده و ابو اسید و ابو حمید بودم که هر یک به دیگری می گفت: من از شما داناتر به نماز پیامبر هستم، به یک نفر پیشنهاد کردند تا مانند رسول خدا نماز به خواند، آن فرد تکبیر گفت سپس سوره ای خواند و تکبیر گفت و به رکوع رفت، گفتند: همانگونه که رسول خدا نماز می خواند تو نماز خواندی.

محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256 ، قرة العینین  ج 1   ص دار النشر : دار الأرقم - الکویت - 1404 - 1983 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : أحمد الشریف.

این حدیث هم نمی تواند بیانگر نماز جامع و کامل رسول خدا باشد.

ابن حبان با تفصیل بیشتر همین حدیث را نقل کرده و می نویسد:

أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ إِسْحَاقَ بْنِ إِبْرَاهِیمَ مَوْلَى ثَقِیفٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْوَلِیدُ بْنُ شُجَاعٍ السَّکُونِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِیُ قَالَ حَدَّثَنَا أبُو خَیْثَمَةَ قَالَ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ الْحُرِّ قَالَ حَدَّثَنِی عِیسَى بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَالِکٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ أَحَدُ بَنِی مَالِکٍ عَنْ عَبَّاسِ بْنِ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ أَنَّهُ کَانَ فِی مَجْلِسٍ کَانَ فِیهِ أَبُوهُ وَکَانَ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِیِّ صلى الله علیه وسلم وَفِی الْمَجْلِسِ أَبُو هُرَیْرَةَ وَأَبُو أُسَیْدٍ وَأَبُو حُمَیْدٍ السَّاعِدِیُّ مِنَ الأَنْصَارِ وَأَنَّهُمْ تَذَاکَرُوا الصَّلاةَ فَقَالَ أَبُو حُمَیْدٍ أَنَا أَعْلَمُکُمْ بِصَلاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قَالُوا فَأَرِنَا قَالَ فَقَامَ یُصَلِّی وَهُمْ یَنْظُرُونَ فَبَدَأَ یُکَبِّرُ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حِذَاءَ الْمَنْکِبَیْنِ ثُمَّ کَبَّرَ لِلرُّکُوعِ فَرَفَعَ یَدَیْهِ أَیْضًا ثُمَّ أَمْکَنَ یَدَیْهِ مِنْ رُکْبَتِهِ غَیْرَ مُقَنِّعٍ وَلا مُصَوِّبٍ ثُمَّ رَفَعَ رَأْسَهُ وَقَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ اللَّهُمَّ رَبَّنَا لَکَ الْحَمْدُ ثُمَّ رَفَعَ یَدَیْهِ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَکْبَرُ فَسَجَدَ فَانْتَصَبَ عَلَى کَفَّیْهِ وَرُکْبَتِهِ وَصُدُورِ قَدَمَیْهِ وَهُوَ سَاجِدٌ ثُمَّ کَبَّرَ فَجَلَسَ وَتَوَرَّکَ إِحْدَى رِجْلَیْهِ وَنَصَبَ قَدَمَهُ الأُخْرَى ثُمَّ کَبَّرَ فَسَجَدَ الأُخْرَى فَکَبَّرَ فَقَامَ وَلَمْ یَتَوَرَّکْ ثُمَّ عَادَ فَرَکَعَ الرَّکْعَةَ الأُخْرَى وَکَبَّرَ کَذَلِکَ ثُمَّ جَلَسَ بَعْدَ الرَّکْعَتَیْنِ حَتَّى إِذَا هُوَ أَرَادَ أَنْ یَنْهَضَ لِلْقِیَامِ کَبَّرَ ثُمَّ رَکَعَ الرَّکْعَتَیْنِ الأَخِیرَتَیْنِ فَلَمَّا سَلَّمَ سَلَّمَ عَنْ یَمِینِهِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَسَلَّمَ عَنْ شِمَالِهِ سَلامٌ عَلَیْکُمْ وَرَحْمَةُ اللَّهِ قَالَ الْحَسَنُ بْنُ الْحُرِّ وَحَدَّثَنِی عِیسَى أَنَّ مِمَّا حَدَّثَهُ أَیْضًا فِی الْمَجْلِسِ فِی التَّشَهُّدِ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ الْیُسْرَى عَلَى فَخِذِهِ الْیُسْرَى وَیَضَعَ یَدَهُ الْیُمْنَى عَلَى فَخِذِهِ الْیُمْنَى ثُمَّ یُشِیرُ فِی الدُّعَاءِ بِإِصْبَعٍ وَاحِدَةٍ

سهل ساعدی در مجلسی که اصحاب رسول خدا از جمله ابو هریره بودند گفت: من از شما با نماز رسول خدا بیشتر آشنا هستم، گفتند: نماز او را به ما نشان ده، ایستاد و تکبیر گفت سپس دستها را تا بالای شانه ها بلند کرد و تکبیر گفت و هنگام رکوع رفتن دستها را بلند کرد و در رکوع دستها را بر زانوهایش قرار داد سپس سر از رکوع بر داشت و گفت: سمع الله لمن حمده...دستها را بلند کرد و تکبیر گفت و به سجده رفت، سر از سجده بلند کرد و بر یکی از پاهایش‌ تکیه زد و پای دیگرش را آزاد گذاشت و تکبیر گفت و به سجده رفت و تکبیر گفت و بلافاصله بلند شد و رکعت بعدی را ادامه داد و در هر رکتی مانند رکعت اول عمل کرد و در پایان اول به سمت راست سلام کرد سپس به سمت چپ، حسن بن حر می گوید: از عیسی بن عبد الله بن مالک شنیدم که گفت: در همان مجلس گفته شده است که در وقت تشهد خواندن با یکی از انگشتان دست اشاره نماید.

سند حدیث

قالَ أَبُو حَاتِمٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ سَمِعَ هَذَا الْخَبَرَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرِو بْنِ عَطَاءٍ عَنْ أَبِی حُمَیْدٍ السَّاعِدِیِّ وَسَمِعَهُ مِنْ عَبَّاسِ بْنِ سَهْلِ بْنِ سَعْدٍ السَّاعِدِیِّ عَنْ أَبِیهِ فَالطَّرِیقَانِ جَمِیعًا مَحْفُوظَانِ

هر دو طریق در نقل این حدیث محفوظ است.

صحیح ابن حبان: ج 5   ص 181 رقم 866، بترتیب ابن بلبان ، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1414 - 1993 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : شعیب الأرنؤوط

تکفیر یا قبض در نماز

از مشخصه های نماز اهل سنت گذاشتن دستها و قرار دادن آن روی شکم یا بالای شکم است به این شکل که کف دست راست را روی دست چپ قرار می دهند، و عموم نماز گزاران اهل سنت مقید به این روش هستند، اگر چه لازم به بر رسی و تحقیق است که آیا این عمل را همه فقیهان اهل سنت لازم و واجب می دانند، یا خیر؟ و از سوئی دیگر نیازمند این تحقیق است که مبنای چنین فتوا و عملی چیست؟ آیا سنت پیامبر است یا دوست داشتن دیگران؟

حدیث ذیل از معتبر ترین کتابها نزد اهل سنت نقل شده است، خوب به فرازها و تعابیر آن دقت کنید، همه چیز روشن می شود.

 بَاب وَضْعِ الْیُمْنَى على الْیُسْرَى.

حدثنا عبد اللَّهِ بن مَسْلَمَةَ عن مَالِکٍ عن أبی حَازِمٍ عن سَهْلِ بن سَعْدٍ قال کان الناس یُؤْمَرُونَ أَنْ یَضَعَ الرَّجُلُ الْیَدَ الْیُمْنَى على ذِرَاعِهِ الْیُسْرَى فی الصَّلَاةِ قال أبو حَازِمٍ لَا أَعْلَمُهُ إلا یَنْمِی ذلک إلى النبی صلى الله علیه وسلم قال إِسْمَاعِیلُ ینمی ذلک ولم یَقُلْ یَنْمِی.

سهل بن سعد می گوید: مردم وادار می شدند تا دست راست را بر ذراع دست چب قرار دهند، ابو حازم گفته است سهل این دستور را به پیامبر نسبت می داد ولی من نمی دانم..

صحیح البخاری  ج 1 ص 259 رقم 707، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا

در این نقل اضطراب موج می زند چرا که راویان خود تردید دارند که فرمان دهنده چه کسی بوده است.

تکتّف در سخنان و آراء فقیهان و بزرگان اهل سنت

قبض یا تکتّف همانگونه که پیش از این توضیح داده شد با کف دست راست پشت دست چپ را گرفتن است.

حنفیها برای مرد افضل آن می دانند که مرد دست راست را روی دست چپ و زیر نافش بگذارد و برای زن بهتر آن است که دستهایش را روی سینه قرار دهد.

شافعیها تکتف را برای زن و مرد یکسان می دانند یعنی هر دو باید دستها را زیر سینه و بالای ناف بگذارند.

حنبلیها هم گفته اند هنگام قبض دستها باید زیر ناف قرار بگیرد.

مالکیها افتادن دستها را دو طرف پهلو هنگام نماز مستحب می دانند و بر خلاف سه گروه از فقهای اهل سنت قبض و تکتف را لازم نمی دانند.

علاوه بر مالکیها افرادی مانند عبد الله بن زبیر، سعید بن مسیّب، سعید بن جبیر، عطاء، ابن جریج، نخعی، حسن بصری، ابن سیرین و گروهی دیگر از فقها تکتّف را لازم نمی دانند، در این میان اوزاعی معتقد به تخییر بین قبض و ارسال دستها است.

نقد و بر رسی مسأله تکتّف و قبض

در بین مذاهب چهارگانه اهل سنت فقط مالکیها و برخی از چهره های سر شناس علمی و تاریخی قبض و تکتّف را لازم نمی دانند، ولی سه مذهب دیگر یعنی حنبلی و شافعی و حنفی آن را مستحب و عملا ترک آن را ناروا می دانند، و امروز به گونه ای است که گویا ترک آن معادل با ترک واجب است.

اکنون نوبت به این پرسشها می رسد که:

اولا: آیا دلیل و مدرکی بر این عمل مستحب وجود دارد، یا خیر؟

ثانیا: اگر دلیلی وجود دارد آیا دلیل محکم و قانع کننده ای است یا رَسمی است تقلیدی و برگرفته از دیگران؟

در پاسخ باید گفت: نه تنها دلیلی بر اثبات تکتّف ندارند بلکه دلیل بر خلاف آن وجود دارد:

ا- نمازهائی که از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرده اند عمل قبض و تکتّف در آن نیست، زیرا حدیثی که قبل از این نقل کردیم حتی به برخی از جزئیات در آن اشاره  شده بود ولی از این عمل سخنی نیست.

حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا یحیى بن سَعِیدٍ عن عبد الْحَمِیدِ بن جَعْفَرٍ قال حدثنی محمد بن عَطَاءٍ عن أبی حُمَیْدٍ الساعدی قال سَمِعْتُهُ وهو فی عَشَرَةٍ من أَصْحَابِ النبی صلى الله علیه وسلم أَحَدُهُمْ أبو قَتَادَةَ بن ربعی یقول انا أَعْلَمُکُمْ بِصَلاَةِ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم قالوا له ما کُنْتَ أَقْدَمَنَا صُحْبَةً وَلاَ أَکْثَرَنَا له تَبَاعَةً قال بَلَى قالوا فأعرض قال کان إذا قام إلى الصَّلاَةِ اعْتَدَلَ قَائِماً وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى حَاذَى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ فإذا أَرَادَ ان یَرْکَعَ رَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِى بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ ثُمَّ قال الله أَکْبَرُ فرفع ثُمَّ أعتدل فلم یَصُبَّ رَأْسَهُ ولم یَقْنَعْهُ وَوَضَعَ یَدَیْهِ على رُکْبَتَیْهِ ثُمَّ قال سمع الله لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ رَفَعَ وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ مُعْتَدِلاً ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ جَافَى وَفَتَحَ عَضُدَیْهِ عن بَطْنِهِ وَفَتَحَ أَصَابِعَ رِجْلَیْهِ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ علیها وَاعْتَدَلَ حتى رَجَعَ کُلُّ عَظْمٍ فی مَوْضِعِهِ ثُمَّ هَوَى سَاجِداً وقال الله أَکْبَرُ ثُمَّ ثَنَى رِجْلَهُ وَقَعَدَ علیها حتى یَرْجِعَ کُلُّ عُضْوٍ إلى مَوْضِعِهِ ثُمَّ نَهَضَ فَصَنَعَ فی الرَّکْعَةِ الثَّانِیَةِ مِثْلَ ذلک حتى إذا قام مِنَ السَّجْدَتَیْنِ کَبَّرَ وَرَفَعَ یَدَیْهِ حتى یُحَاذِىَ بِهِمَا مَنْکِبَیْهِ کما صَنَعَ حین افْتَتَحَ الصَّلاَةَ ثُمَّ صَنَعَ کَذَلِکَ حتى إذا کَانَتِ الرَّکْعَةُ التی تنقضی فیها الصَّلاَةُ أَخَّرَ رِجْلَهُ الْیُسْرَى وَقَعَدَ على شِقِّهِ مُتَوَرِّکاً ثُمَّ سَلَّمَ.

ابو حمید ساعدی در حضور ده نفر از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله که ابو قتاده ربعی یکی از آنان بود گفت: من در بین شما به نماز خواندن رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه ترم، گفتند: تو نه سابقه ات از ما بیشتر است و نه متابعت و پیروی ات، گفت: سخن شما درست است. گفتند: نماز رسول خدا را تشریح کن، گفت: وقتی که به نماز می ایستاد بدنش صاف و آرام می گرفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد سپس تکبیر می گفت و چون رکوع می رفت دستها را تا نزدیک گوشها بالا می آورد و تکبیر می گفت و در رکوع دستها را بر زانوها می گذاشت و هنگام سر از رکوع بلند کردن می گفت: سمع الله لمن حمده، و صبر می کرد تا بدنش آرام بگیرد، سپس تکبیر می گفت و به سجده می رفت در حالیکه دستها را از بدنش فاصله می داد و انگشتهای پا را باز می گذاشت، آنگاه بر زانوی چپ می نشست و آرام می گرفت، سپس تکبیر می گفت و سجده دوم را انجام می داد و رکعت دوّم را مانند اول به جا می آورد و رکعات بعد را هم به همین صورت انجام می داد و در رکعت آخر سلام می داد. 

مسند الإمام أحمد:  ج 5   ص 424، رقم 23647، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر. 

و در سنن دارمی در پایان حدیث آمده است

قالوا: صَدَقْتَ هَکَذَا کانت صَلَاةُ رسول اللَّهِ صلى الله علیه وسلم.

گفتند: راست گفتی، نماز رسول خدا چنین بود.

سنن الدارمی:  ج 1   ص 361 رقم 1356، دار النشر : دار الکتاب العربی - بیروت - 1407 ، الطبعة : الأولى ، تحقیق : فواز أحمد زمرلی , خالد السبع العلمی

سند حدیث

ترمذی پس از نقل حدیث می نویسد:

وفی الْبَاب عن أَنَسٍ قال أبو عِیسَى حَدِیثُ أبی حُمَیْدٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وهو الذی اخْتَارَهُ أَهْلُ الْعِلْمِِ.

حدیث ابو حمید حدیثی حسن و صحیح است که دانشمندان آن را پذیرفته و به آن عمل کرده اند.

سنن الترمذی: ج 2   ص 45، 79 رقم 260، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت -  - ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون

اگر استحباب تکتّف ثابت بود بیقین رسول خدا آن را انجام می داد و برای او شایسته نبود که فعل مستحبی را در دوران عمر مبارکش ترک نماید.

2- این نماز در حضور بزرگان از اصحاب انجام شد با این ادعا که گفته بود من از شما به نماز رسول خدا آشناترم و در نماز وی از تکتّف خبری نیست با این حال  هیچ کس به او اعتراض نکرد بلکه مورد تایید قرار گرفت و اگر جزء نماز رسول خدا بود مانند دیگر مستحبات باید مراعات می شد.

3- اصل در حالت نماز افتادن دستها به پهلو است و تکتف بر خلاف حالت عادی و طبیعی است.

4- هیچ کس نمی تواند بگوید این حدیث عام است و روایات دیگر مخصص، زیرا شکل و هیئت کامل نماز، از واجب و مستحب به نمایش گذاشته شده و مورد تصدیق حضار هم قرار گرفته است.

5- اگر مستحبی مؤکد از طرف شارع معرفی شده بود و خود او نیز آن را انجام داده بود فرقه مالکیها و دیگر بزرگان اهل تسنن آن را انکار نمی کردند.

تکتّف و قبض از نگاه فقه شیعه

فقهای اهل بیت علیهم السلام از جمله امام باقر و صادق علیهما السلام با استفاده از دو روش سخن و عمل به توضیح و بیان نماز پرداخته اند که به عنوان نمونه حدیث ذیل را ملاحظه می کنید.

علی بن ابراهیم عن أبیه عن حماد بن عیسى قال: قال لی أبو عبد اللّه علیه السلام یوما: یا حمّاد تحسن أن تصلّی؟ قال: فقلت: با سیّدی أنا أحفظ کتاب حریز فی الصلاة، فقال: لا علیک یا حمّاد، قم فصلّ، قال: فقمت بین یدیه متوجها الی القبلة فاستفتحت الصلاه فرکعت و سجدت، فقال: یا حمّاد لا تحسن أن تصلّی، ما أقبح بالرجل منکم یأتی علیه ستّون سنة أو سبعون سنة فلا یقیم صلاة واحدة بحدودها، قال حمّاد : فأصابنی فی نفسی الذلّ، فقلت : جعلت فداک فعلمّنی الصلاة ، فقام أبو عبد الله مستقبل القبلة منتصبا، فأرسل یدیه جمیعا على فخذیه قد ضمّ أصابعه وقرّب بین قدمیه حتّى کان بینهما قدر ثلاث أصابع مفرّجات ، واستقبل بأصابع رجلیه جمیعا لم یحرفهما عن القبلة و قال بخشوع : الله أکبر ، ثم قرأ الحمد بترتیل ، وقل هو الله أحد ، ثم صبر هنیّة بقدر ما یتنفّس وهو قائم ، ثم رفع یدیه حیال وجهه وقال : الله أکبر ، وهو قائم ثم رکع وملأ کفّیه من رکبتیه منفرجات ، وردّ رکبتیه إلى خلفه حتّى استوى ظهره ، حتّى لو صبّ علیه قطرة من ماء أو دهن لم تزل لاستواء ظهره، ومدّ عنقه ، وغمّض عینیه ثم سبّح ثلاثا بترتیل وقال : سبحان ربی العظیم وبحمده ، ثم استوى قائما ، فلما استمکن من القیام قال : سمع الله لمن حمده ، ثم کبر وهو قائم ، ورفع یدیه حیال وجهه ثمّ سجد وبسط کفّیه مضموتی الاصابع بین یدی رکبتیه حیال وجهه فقال: سبحان ربی الأعلى وبحمده ، ثلاث مرات ، ولم یضع شیئا من جسده على شئ منه ، وسجد على ثمانیة أعظم : الکفین والرکبتین وأنامل إبهامی الرجلین والجبهة والأنف وقال: سبعه منها فرض یسجد علیها وهی التی ذکرها اللّه فی کتابه فقال: «وانّ المساجد للْه فلاتدعوا مع اللّه احدا» وهی الجبهه و الکفان و الرکبتان والابهامان ووضع الانف علی الارض سنّه، ثم رفع رأسه من السجود فلما استوى جالسا قال : الله أکبر ، ثم قعد على فخذه الأیسر وقد وضع ظاهر قدمه الایمن على بطن قدمه الایسر، وقال : أستغفر الله ربی وأتوب إلیه ، ثم کبر وهو جالس وسجد سجـده الثانیة ، وقال کما قال فی الأولى ولم یضع شیئا من بدنه على شئ منه فی رکوع ولا سجود ، وکان مجنّحا ، ولم یضع ذراعیه على الأرض ، فصلى رکعتین على هذا ویداه مضمومتا الاصابع وهو جالس فی التشهد فلما فرغ من التشهد سلّم، فقال: یاحماد هکذا صلّ.

حماد بن عیسی می گوید: امام صادق علیه السلام به من فرمود: نماز بلدی به خوانی؟ گفتم" کتاب حریز که در باره نماز است همراه من است، فرمود عمل به آن اشکالی ندارد، اکنون بر خیز و نماز به خوان، بلند شدم و رو به قبله شروع به نماز کردم . رکوع و سجود رفتم، فرمود: تو نماز درستی نخواندی، چقدر زشت است که شصت یا هفتاد سال از عمر انسان بگذرد و لی یک نماز با شرائطش نخواند، حماد می گوید: از سخن امام احساس شرمندگی کردم و گفتم: قربانت شوم نماز را به من بیاموز. 

امام علیه السلام رو به قبله ایستاد و دستها را پس از جمع کردن انگشتها روی رانهایش گذاشت و پاها را نزدیک به هم نمود به نحوی که به اندازه سه انگشت باز بیشتر فاصله نبود و انگشت پاهایش نیز رو به قبله بود و با حالت خشوع تکبیر گفت سپس سوره حمد را با ترتیل خواند و بعد از آن سوره توحید را تلاوت نمود، اندکی مکث کرد، دستها را تا مقابل صورت بالا آورد و تکبیر گفت سپس به رکوع رفت، کف دستها را در حال باز بودن انگشتها روی زانو گذاشت و پشت و کمرش را صاف و کشیده قرار داد بگونه ای که اگر قطره آب یا روغنی بر پشتش می چکید فرو نمی غلطید، گردنش را کشیده و چشمها را بسته نگه داشت و سه مرتبه گفت: «سبحان ربّی العظیم و بحمده» آنگاه ایستاد و در حالت آرامش گفت: سمع الله لمن حمده، سپس دو دستش را بالا آورد و تکبیر گفت  و به سجده رفت به این صورت که دو کف دست را با انگشتان بسته در دو طرف بناگوشش گذاشت و سه دفعه گفت: «سبحان بی الاعلی و بحمده» هنگام سجده هشت جای بدنش را بر زمین گذاشت: پیشانی، دو کف دست، دو زانو، سر دو انگشت بزرگ پا و نُک بینی، سپس سر از سجده بلند کرد و بر ران چپش نشست و پشت پای راست را بر کف پای چپ قرار داد و گفت: استغفر الله ربی واتوب الیه، سپس تکبیر گفت و سجده دوم را به جا آورد، دو رکعت به همین صورت به جا آورد و تشهد خواند و سلام داد و گفت: ای حماد اینگونه نماز بخوان.

الکافی: ج 3 ص 311 ح 8 .

علامه مجلسی(ره) در شرح حدیث می گوید: این حدیث حسن است و شیخ صدوق در کتاب فقیه آن را صحیح دانسته است.

مرآه العقول: ج 15 ص 130.

در این حدیث همانگونه که ملاحظه نمودید کسی که نماز را آموزش داده است شخص امام صادق علیه السلام است و او از نوادگان رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام است که در حقیقت نماز رسول خدا صلی الله علیه و آله را به نمایش گذاشته است.

ولی در آن از قبض و تکفیف خبری نیست، بنا بر این اگر تکتف و قبض سنت بود و شارع آن را تجویز کرده بود امام صادق علیه السلام که ملقب به عالم آل محمّد است باید آن را انجام می داد، پس انجام آن در نماز بدعت است که باید با آن مبارزه نمود.

بسم الله در آغاز سوره

یکی از نشانه های بارز و آشکار در تفاوت بین نماز اهل سنت وشیعه شروع و آغاز آن با بسم الله است، زیرا شیعه بسم الله را آیه ای مستقل و آن را اولین آیه از هر سوره قرآن می داند و در نمازهای واجب چه جهریّه (نماز صبح و مغرب و عشاء) و چه اخفاتیّه (نماز ظهر و عصر) خواندن آن را لازم می داند با این تفاوت که در جهریه بلند گفتن بسم الله واجب و در اخفاتیه مستحب است.   

و اما اهل سنت برخی بسم الله را جزء سوره و آیه ای مستقل می دانند و برخی نه، به همین جهت هم در آغاز نماز بعضی سوره حمد را با بسم الله شروع می کنند و بعضی نه، بنا بر این در بین فقیهان اهل سنت در جزء بودن و خواندن در نماز اختلاف است.

جصاص در أحکام القرآن می نویسد:

قال أبو بکر: لا خلاف بین المسلمین فی أن بسم الله الرحمن الرحیم من القرآن فی قوله تعالى: (إنه من سلیمان وإنه بسم الله الرحمن الرحیم)...

ثم اختلف فی أنها من فاتحة الکتاب أم لا فعدها قراء الکوفیین آیة منها ولم یعدها قراء البصریین ولیس عن أصحابنا روایة منصوصة فی أنها آیة منها...وقال الشافعی هی آیة منها وإن ترکها أعاد الصلاة... وما سبقه إلى هذا القول أحد لأن الخلاف بین السلف إنما هو فی أنها آیة من فاتحة الکتاب أو لیست بآیة منها ولم یعدها أحد آیة من سائر السور...

در اینکه بسم الله در این آیه: (إنه من سلیمان وإنه بسم الله الرحمن الرحیم) جزء قرآن است اختلافی نیست...ولی جزء سوره فاتحه باشد اختلاف است، قراء کوفی بر خلاف قراء بصره آن را آیه ای از سوره دانسته اند، با این که روایتی از اصحاب بر جزء بودن آن نرسیده است...شافعی بسم الله را آیه ای مستقل می داند که اگر در نماز ترک شود نماز باطل خواهد بود...او در این عقیده تنها است، زیرا در بین علمای گذشته فقط نسبت به سوره فاتحه این اختلاف وجود داشته است که آیا بسم الله جزء و آیه ای از آیات آن است، یا خیر؟ در حالی که در نفی آن از سوره های دیگر اختلافی نداشته اند.       

أحکام القرآن للجصاص  ج 1   ص 8،  أحمد بن علی الرازی الجصاص أبو بکر الوفاة: 370 ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت - 1405 ، تحقیق : محمد الصادق قمحاوی.

ابن حبان در کتابش به نام صحیح داستان نماز خواندن فردی را پشت سر ابو هریره نقل کرده است که می گوید: من پشت سر ابوهریره نماز خواندم که پس از تکبیر بسم الله گفت و سپس سوره فاتحه را شروع کرد...

- أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ قُتَیْبَةَ قَالَ حَدَّثَنَا حَرْمَلَةُ بْنُ یَحْیَى قَالَ حَدَّثَنَا ابْنُ وَهْبٍ قَالَ أَخْبَرَنِی حَیْوَةُ قَالَ أَخْبَرَنِی خَالِدُ بْنُ یَزِیدَ عَنْ سَعِیدِ بْنِ أَبِی هِلالٍ عَنْ نُعَیْمٍ الْمُجْمِرِ قَالَ صَلَّیْتُ وَرَاءَ أَبِی هُرَیْرَةَ فَقَالَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ثُمَّ قَرَأَ بِأُمِّ الْکِتَابِ...

صحیح ابن حبان: ج 5 ص 100، رقم 1797، دار النشر : مؤسسة الرسالة - بیروت - 1414 - 1993 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : شعیب الأرنؤوط.

علاوه بر موارد فوق روایات متعددی در کتب اهل سنت آمده است که نشان می دهد رسول خدا صلی الله علیه و آله و نیز اصحاب نماز را با بسم الله شروع می کرده اند، اکنون چه شده است که فقط باید شافعی بسم الله را لازم و واجب بداند و ترک آن را موجب بطلان.

برای اطلاع بیشتر به کتابهائی مانند: معجم الکبیر طبرانی ج 11 ص 185،

و سنن بیهقی ج 2   ص 185، و...مراجعه فرمائید.

نتیجه این قسمت

نماز شروع آن با تکبیر و خواندن سوره حمد است که البته تنها شافعی بسم الله را واجب دانسته و دیگر فقیهان اهل سنت لازم نمی دانند. در صورتی که روایات فراوانی نقل کرده اند که رسول خدا نماز را با بسم الله شروع می کرد و اصحاب نیز چنین می کردند.

محل سجده در نماز

رکوع کردن پس از قرائت و سپس سجده بعد از رکوع از ارکان نماز است که بدون آن نماز تحقق پیدا نمی کند و لذا از نگاه فقیهان سنت و تشیع در آن اختلافی نیست، فقط در مکان و جائی که پیشانی هنگام سجده باید قرار گیرد اختلاف وجود دارد که به برخی از این اختلافها اشاره می کنیم.

مکان سجده از نگاه فقیهان شیعه

فقهای شیعه با استناد به مدارک نقل شده از رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه اطهار سلام الله علیهم می گویند: پیشانی و محل سجده علاوه بر پاک بودن آن باید از جنس زمین یا چیزیکه از آن می روید باشد وماکول وملبوس نباشد،  و سجده بر چیزی که از اسم زمین بیرون باشد مثل معادن طلا ونقره وعقیق وفیروزه وقیر وزفت وامثال آنها وهم چنین جایز نیست سجده کردن بر چیزیکه از اسم روئیده شده از زمین خارج شده باشد مانند: خاکستر وذوغال وامثال آنها، وجایز نیست سجده بر خوراکى ولباس مثل نان وپنبه وکتان وامثال آنها وجایز است سجده بر هر سنگی که معدنى نباشد.

مکان سجده از نگاه فقیهان اهل سنت

و اما در بین فقیهان اهل سنت و دیگر بزرگان آنان در محل سجده اختلافات فراوانی دیده می شود که متن ذیل گوشه ای از این اختلافات را نشان می دهد.

شارح صحیح بخاری می نویسد:

قال مجاهد : لا بأس بالصلاة على الأرض وما أنبتت .

سجده بر زمین و آنچه از آن می روید اشکالی ندارد.

ومذهب مالک : لا بأس أن یسجد على الخمرة والحصیر وما تنبت الأرض ، ویضع کفیه علیها . والسجود على الأرض أفضل عنده ، وعند کثیر من العلماء .

مالک از پیشوایان چهارگانه اهل سنت گفته است: سجده بر خمره و حصیر و آنچه از زمین می روید صحیح است و لی بر زمین افضل است، که در این افضلیت بسیاری از دانشمندان با او هم راه هستند.

وکان ابن مسعود لا یصلی على شیء إلا على الأرض .

ابن مسعود جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمی کرد.

وروی عن أبی بکر الصدیق ، أنه رأى قوما یصلون على بسط ، فقال لهم : أفضوا إلى الأرض . وفی إسناده نظر .

ابوبکر عده ای را دید که بر فرش سجده می کردند به آنان گفت: فرش را کنار بزنید و بر زمین سجده کنید. اگر چه در سند این نقل باید تامل نمود.

وروی عن ابن عمر ، أنه کان یصلی على الخمرة ویسجد على الأرض . ونحوه عن علی بن الحسین .

در باره فرزند عمر نقل شده است که او نیز بر خمره و زمین سجده می کرد و همچنین علی بن الحسین چنین می کرد.

وقال النخعی فی السجود على الحصیر : الأرض أحب إلی . وعنه ، أنه قال : لا بأس أن یصلی الحصیر ، لکن لا یسجد علیهِ .

نخعی سجده بر زمین را بیشتر دوست می داشت و می گفت: هنگام نماز روی حصیر ایستادن اشکالی ندارد ولی سجده بر آن روا نیست.

ونقل حرب ، عن إسحاق ، قال : مضت السنة من النبی ( أنه صلى على الخمرة والبساط ، وعلى الثوب الحائل بینه وبین الأرض . قال : وأن سجد الرجل على الأرض فهو أحب إلی ، وأن أفضى بجبهته ویدیه إلى الأرض فهو أحب إلینا . وأکثر صلاة النبی کانت على الأرض...

از اسحاق نقل است که گفت: سنت پیامبر سجده بر خمره و فرش و پارچه ای است که بین نماز گذار و زمین حائل شده باشد.

وقال ابن المنذر : کرهت طائفة السجود إلا على الأرض ، کان جابر بن زید یکره الصلاة على کل شیء من الحیوان ویستحب الصلاة على کل شیء من نبات الأرض.

گروهی از سجده بر غیر زمین اکراه داشتند، جابر بن یزید از سجده بر چیزی که از حیوانات باشد اکراه داشت، و بر هر چیزی که از روئیدنیها باشد سجده مستحب است.

فتح الباری فی شرح صحیح البخاری: ج 2 ص 254 ، دار النشر : دار ابن الجوزی - السعودیة / الدمام - 1422هـ  ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : أبو معاذ طارق بن عوض الله بن محمد

سجده گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله

به اعتقاد شیعه و سنی، سیره و روش رسول خدا صلی الله علیه و آله در همه اعمال ملاک و معیار پیروی و اقتدا به او در انجام اعمال دینی است و در این سخن هیچ اختلافی وجود ندارد و نکته مهم که سر آغاز بحث و گفتگو بین این دو گروه از مسلمانان است روش اثبات سنت و سیره آن حضرت است.

به دیگر سخن، ناقلان و راویان سنت نقش اصلی را در انتقال دارند پس باید این افراد نیز شرائطی را داشته باشند که در جای خود مباحث آن با دقت پی گیری شده است.

نماز در اسلام ستون دین و نمایشگر بندگی در برابر معبود است که شیوه اجرای آن را باید از مربی و مبلغ آن آموخت، همانگونه که خودش فرمود: «صلوا کما رأیتمونی أصلی»

آنگونه که من نماز می خوانم شما به خوانید.

روایات و نقلهای فراوانی در آثار حدیثی و فقهی اهل سنت وجود دارد که رسول خدا یا بر زمین سجده می کرد و یا بر حصیری که زیر پایش قرار داشت.

رسول خدا صلی الله علیه و آله بر زمین سجده می کرد

بخاری می نویسد:

حدثنا أبو الْوَلِیدِ قال حدثنا شُعْبَةُ قال حدثنا سُلَیْمَانُ الشَّیْبَانِیُّ عن عبد اللَّهِ بن شَدَّادٍ عن مَیْمُونَةَ قالت کان النبی صلى الله علیه وسلم یُصَلِّی على الْخُمْرَةِ.

میمونه یکی از همسران پیامبر گفته است: رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خمره نماز می خواند.

محمد بن إسماعیل أبو عبدالله البخاری الجعفی الوفاة: 256 ، صحیح البخاری  ج 1   ص  149 و ص 150، دار النشر : دار ابن کثیر , الیمامة - بیروت - 1407 - 1987 ، الطبعة : الثالثة ، تحقیق : د. مصطفى دیب البغا.

ترمذی در کتاب سننش با نقل بخشهائی از احادیث و با ذکر نام تعدادی از همسران و اصحاب رسول خدا از قول آنان می نویسد:

وفی الْبَاب عن أُمِّ حَبِیبَةَ وبن عُمَرَ وَأُمِّ سُلَیْمٍ وَعَائِشَةَ وَمَیْمُونَةَ وَأُمِّ کُلْثُومٍ بِنْتِ أبی سَلَمَةَ بن عبد الْأَسَدِ ولم تَسْمَعْ من النبی صلى الله علیه وسلم وَأُمِّ سَلَمَةَ قال أبو عِیسَى حَدِیثُ بن عَبَّاسٍ حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحِیحٌ وَبِهِ یقول بَعْضُ أَهْلِ الْعِلْمِ وقال أَحْمَدُ وإسحاق قد ثَبَتَ عن النبی صلى الله علیه وسلم الصَّلَاةُ على الْخُمْرَةِ قال أبو عِیسَى وَالْخُمْرَةُ هو حَصِیرٌ قَصِیرٌ.

از ام حبیبه و عبد الله بن عمر و ام سلیم و عائشه و میمونه و ام کلثوم و ام السلمه و ابن عباس (که حدیث او حسن و صحیح است) و همچنین احمد و اسحاق نقل شده است که شهادت داده اند که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر خُمره نماز می خواند.

ابو عیسی گفته است: خُمره حصیر کوچک است.

محمد بن عیسى أبو عیسى الترمذی السلمی الوفاة: 279 ، سنن الترمذی:  ج 2 ص 151 و 152، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت -  - ، تحقیق : أحمد محمد شاکر وآخرون.

احمد حنبل پیشوای حنبلیها می نویسد:

18884 حدثنا عبد اللَّهِ حدثنی أبی ثنا عبد الصَّمَدِ قال ثنا عبد الْعَزِیزِ بن مُسْلِمٍ ثنا الأَعْمَشُ عن عبد الْجَبَّارِ بن وَائِلٍ عن أبیه قال رأیت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله علیه وسلم یَسْجُدُ على الأَرْضِ وَاضِعاً جَبْهَتَهُ وانفه فی سُجُودِهِ.

عبد الجبار بن وائل از پدرش نقل می کند که گفت: رسول خدا را دیدم که هنگام سجده پیشانی و بینی اش را بر زمین می گذاشت.

مسند الإمام أحمد بن حنبل: ج 4   ص 317 ، دار النشر : مؤسسة قرطبة – مصر، و المعجم الکبیر للطبرانی: ج 22 ص 29رقم 62 ، دار النشر : مکتبة الزهراء - الموصل - 1404 - 1983 ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : حمدی بن عبدالمجید السلفی

ابن تیمیه نیز می نویسد:

عن أبى حمید الساعدى أن النبى صلى الله علیه وسلم کان إذا سجد مکن جبهته بالأرض...

رسول خدا هنگام سجده پیشانی را بر زمین می گذاشت...

رواه أبو داود والترمذى وقال حدیث حسن صحیح.

این روایت را ابو داود و ترمذی نقل کرده اند و حسن و صحیح است.

کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة: ج 22 ص 171 دار النشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.

خُمره چیست؟

ابن تیمیه می نویسد:

قالوا ( الخُمرة) کالحصیر الصغیر تعمل من سعف النخل وتنسج بالسیور والخیوط وهى قدر ما یوضع علیه الوجه والأنف فإذا کبرت عن ذلک فهی حصیر.

خُمره مانند حصیر کوچکی است که از برگ درخت خرما بافته می شود و به اندازه ای است که صورت و بینی بر آن قرار گیرد و اگر از این بزرگتر باشد حصیر است.

کتب ورسائل وفتاوى ابن تیمیه: ج 22  ص 176، دار النشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی.

عمر بن عبد العزیز بر خاک سجده می کرد

بیقین سجده بر خاک و آنچه زمین بر آن صدق می کند نزدیکتر به دستور شارع مقدس است که اتفاقا هر دو گروه از فقیهان تشیع و تسنن آن را قبول دارند، می ماند موارد اختلافی مانند فرش و یا هر چیزی دیگر که در این صورت با شک در مصداق زمین بودن از محور بحث خارج می شوند زیرا با سجده بر زمین و آنچه مصداق زمین است یقین به اطاعت امر مولی حاصل می شود و در موارد مشکوک چنین نیست از این روی می بینیم عمر بن عبد العزیز دستور می دهد تا بر محل سجده اش خاک قرار دهند تا نمازش بدون اشکال باشد.

ابن حجر عسقلانی شارح صحیح بخاری می نویسد:

قال بن بطال لا خلاف بین فقهاء الأمصار فی جواز الصلاة علیها الا ما روى عن عمر بن عبد العزیز أنه کان یؤتى بتراب فیوضع على الخمرة فیسجد علیه ولعله کان یفعله على جهة المبالغة فی التواضع والخشوع فلا یکون فیه مخالفة للجماعة.

ابن بطال گفته است بین فقهای شهرها در سجده بر حصیر اختلافی نیست مگر آنچه که از عمر بن عبد العزیز نقل شده است که وی مقداری خاک بر سجاده اش می گذاشت تا هنگام سجده پیشانی را بر آن بگذارد وشاید این عمل او بجهت تواضع و خشوع بیشتر در نماز بوده است نه مخالفت با روش اهل سنت.

فتح الباری شرح صحیح البخاری : ج 1   ص 488، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل العسقلانی الشافعی الوفاة: 852 ، دار النشر : دار المعرفة - بیروت ، تحقیق : محب الدین الخطیب.

خلاصه سخن

از مباحث پیشین و در موضوع محل سجده که اختلاف در فقه شیعه و سنی در آن بسیار مشهور و آشکار است این نتیجه حاصل می شود که بر اساس اعتراف همسران و برخی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله آن حضرت بر خاک و بر حصیر بافته شده از برگ خرما سجده می کرده است و اگر در مواقع استثنائی و ضرورت بر گِل و یا فرش و لباس سجده می کرده است نمی تواند محملی برای همه جا و همه شرائط باشد.

و از طرفی نتیجه و عصاره مباحث گذشته ما را به این نکته می رساند که آنچه امروز به نام سنت در باب نماز جریان دارد هیچ شباهتی به روش عبادی رسول خدا ندارد بلکه افزوده هائی است که در طول زمان بر آن افزوده شده است، و تنها ملاک برای رسیدن به واقعیت همان مراجعه به فقیهان خاندان عصمت و فرزندان رسول خدا است.

- لینک کوتاه این مطلب

» موسسه تحقیقاتی حضرت ولیعصر(عج)
تاریخ انتشار:1 مرداد 1394 - 19:26

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد