کار تجهيز و تدفين پيکر مطهر پيامبر(ص) را ابوبکر انجام داده یا امیرالمومنین علی(ع)؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)

پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ بعد از  بیست و سه  سال تبليغ رسالت و دعوت مردم به يکتاپرستي و تقوا و ابلاغ دين اسلام در تمام جزيرة العرب، روز دوشنبه  بیست و هشتم صفر سال يازدهم هجري در سن  شصت و سه سالگي  از این جهان رحلت فرمودند. بر اساس روايات تاريخي که از اهل سنت نقل شده است پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در حالي جان به جان آفرين تسليم کردند که سرشان  روی سينه علي ـ عليه السلام ـ قرار داشت و مراسم تجهيز و تکفين و تدفين و نماز آن حضرت را علي بن ابي طالب- علیه السلام - با کمک چند نفر ديگر از بني هاشم انجام دادند.
ابن سعد روايت مي کند: کعب الاحبار روزي از خليفه دوم (عمر)  سوال کرد پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در موقع احتضار (آخرين لحظات عمرشان) چه فرمودند: عمر به علي ـ عليه السلام ـ که در آن مجلس حضور داشت اشاره کرد و گفت از او بپرسيد. حضرت فرمود: پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ در حالي که سرشان بر روي شانه من بود، مي فرمود: الصلاة الصلاة... کعب دوباره  سوال کرد که چه کسي پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را غسل داد، عمر گفت از علي بپرس؛ حضرت فرمود: من پيامبر را غسل دادم در حالي که عباس نشسته بود و اسامه و شقران آب مي ريختند.[1]
ابن هشام مي نويسد: کساني که متصدي غسل بدن آن حضرت شدند عبارت بودند از علي بن ابي طالب، عباس بن عبدالمطلب، فضل بن عباس، قثم بن عباس، اسامة بن زيد و شقران، غلام پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ و اوس بن خولي نيز که يکي از انصار بود، فرياد زد: يا علي تو را به خدا سوگند ما را هم در اين افتخار شريک کن، علي ـ عليه السلام ـ فرمود: داخل خانه شو و او نيز وارد شده در کناري نشست و کيفيت غسل آن حضرت بدين ترتيب بود که علي ـ عليه السلام ـ جنازه پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ را بر سينه خود گذارده بود و عباس و فضل و قثم در حرکت دادن و چپ و راست کردن بدن  به او کمک مي کردند و اسامه و شقران هم آب مي ريختند و علي بن ابي طالب- علیه السلام – پيامبر- صلی الله علیه و آله - را از زير پيراهن غسل مي داد و مي گفت: پدر و مادرم  به فدایت که چه اندازه در زندگي و پس از مرگت پاکيزه اي و چون از غسل فارغ شدند او را با سه پارچه «صحاري» و يک پارچه بُرد «حبرة» کفن کردند.[2]
درباره کيفيت دفن پيامبر- صلی الله علیه و آله - نيز مي نويسد: «اما کساني که متولي دفن آن حضرت شدند و وارد قبر پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ شدند عبارتند از: علي بن ابي طالب و فضل بن عباس و قثم بن عباس و شقران».[3]
علاوه بر کتاب هاي ذکر شده که از کتب معتبر و قديم اهل سنت در زمينه تاريخ پيامبر- صلی الله علیه و آله - و صحابي آن حضرت محسوب مي شوند، ابن اثير جزری در اسد الغابة،[4] ابن کثير در البداية و النهاية[5] و بيهقي در دلائل النبوة[6] و دهها منبع ديگر از اهل سنت به اين امر اشاره دارند که کسي جز علي ـ عليه السلام ـ و همراهان آن حضرت در تجهيز و تدفين آن حضرت شرکت نداشته است.
نخستين کسي که بر پيامبر گرامي- صلی الله علیه و آله - نماز گزارد، امير مؤمنان علي بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ بود سپس ياران و اصحاب آن حضرت دسته دسته بر جنازه آن حضرت نماز گزاردند.
چنانچه ابن کثر از ابن مسعود نقل مي کند: که در وصيت پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ آمده است که آن حضرت را مردان اهل بيتش غسل دهند و کفن کنند و بعد بر جنازه آن حضرت نماز بگزارند سپس مردم بر آن حضرت نماز بگزارند و بعد از مردان زنان بر جسد آن حضرت نماز بخوانند.[7]
سپس در محل دفن پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ اختلاف در بين مردم به وجود آمد برخي گفتند: در بقيع دفن کنيم و برخي گفتند: در کنار مسجد و برخي نيز گفتند: در منزل حضرت، ايشان را دفن کنيم؛ در نهايت تصميم بر اين شد که جنازه حضرت را در همان حجره اي که  حضرت رحلت نموده بودند به خاک بسپارند. قبر آن حضرت توسط ابو عبيده جراح و زيد بن سهل آماده گرديد و مراسم دفن به وسيله امير مؤمنان به کمک فضل و عباس و قثم انجام گرفت.[8]
بنابراين مشاهده مي شود که اکثر قريب به اتفاق منابع تاريخي و  روایی اهل سنت که تعدادشان به دهها عنوان کتاب مي رسد و توسط نويسندگان قديمي نوشته شده است و امروزه نيز موجود است و حتي به تواتر و شهرت نيز رسيده است که کسي جز علي ـ عليه السلام ـ متولي تجهيز، تکفين و تدفين پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ نبوده و اگر رواياتي هم بر خلاف اين نقل شود مخالف فرموده رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ  است که قبلا ذکر شد و يا اين که از سر عناد و دشمني با علي بن ابي طالب- علیه السلام - چنين مطلبي را نقل مي کنند.



[1]. ابن سعد، محمّد، الطبقات الکبري، بيروت، دارالکتب العلمية، 1410ق، ج2، ص202.
[2]. ابن هشام، عبدالملک، السيرة النبويه، بيروت، دارالمعرفة، بي تا، ج2، ص622 - 663.
[3]. همان، ص664.
[4]. ابن اثير جزری،  علی بن محمد، اسد الغابة في معرفة الصحابة، بيروت، دارالفکر، 1409ق، ج2، ص388.
[5]. ابن کثير، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، بيروت، دارالفکر، 1407ق، ج5، ص269.
[6]. بيهقي، احمد بن حسين، دلائل النبوة و معرفه احوال صاحب الشریعه، بيروت، دارالکتب العلمية، 1405ق، ج7، ص254.
[7]. ابن کثير،  پیشین، ج5، ص2645 ـ 266.
[8].  طبری، محمد بن جرير، تاريخ  الامم و الملوک، بيروت، موسسه الاعلمي، بي تا، ج2، ص452.


- لینک کوتاه این مطلب

» اندیشه قم
تاریخ انتشار:19 آذر 1394 - 0:39

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد