بی بصیرتی، ابزاری برای تأمین خواستههای مخالفان اسلام است، برخی از بیاطلاعی جوانان استفاده میکنند و میخواهند با تحریک احساسات و عواطف آنان واقعیات را وارونه جلوه دهند، از جمله ابزاری که امروزه دست دشمنان مغرض و کینهجوی اسلام وجود دارد مسئله بنی قریظه است، دشمنان با برجسته کردن این قسمت از ماجرا «رسول گرامی اسلام دستور دادند مردان قبیله را بکشند و زنان را به عنوان غنیمت بردارند» سعی در مظلوم نمایی از این قبیله، و سنگدل و خشن جلوه دادن رسول مهربانیها دارند، در حالی که این مسئله تاریخی دارای زوایای مختلفی است، که عبارتند از:
خیانتهای یهود از جمله بنی قریظه و مدارای پیامبر با آنان:
یهودیان که پیامبر را بهتر از فرزندان خودشان میشناختند و صفات و نشانههای جسمی و اخلاقی حضرت و پدر و مادر و اجداد ایشان را در کتابهای خودشان خوانده بودند، اما در مقابل این حقیقت ایستادگی میکردند و در صدد تخریب دین و آیین آن حضرت بودند، خداوند از این واقعیت در قرآن کریم خبر داده و میفرماید:
«الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ إِنَّ فَریقاً مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ [بقره/146] کسانى که کتاب آسمانى به آنان دادهایم، او پیامبر را همچون فرزندان خود مىشناسند ولى جمعى از آنان، حق را آگاهانه کتمان مىکنند».
این گروه مخالف حق و کتمان کننده آن، برای مقابله با رسول خدا(ص) جنگ روانی به راه انداخته و با منحرف کردن افکار، حق را با باطل مخلوط میکردند تا تشخیص حق برای افکار عمومی سخت و گاهی غیر قابل تشخیص باشد، آنان برای فریب افکار عمومی و مچگیری از پیامبر پرسشهای بسیاری مطرح میکردند، یهودیان لجوج از موضوعاتی سؤال میکردند که ارتباطی به دین و آیین و دعوت آن حضرت به سمت خدا پرستی نداشت و اساساً در شأن پیامبر نبود، این پرسشها در واقع، برای تشویش در افکار عامّه و اذهان تودههای مردم و مشغول ساختن آنها به مسائل فرعی و حاشیهای و منحرف کردن افکار و اندیشهها از مسائل اصلی مطرح میشد، به عنوان مثال درخواست کتابی از آسمان و ایجاد نهر و... که قرآن کریم درباره آن میفرماید:
«وَ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنا مِنَ الْأَرْضِ یَنْبُوعاً*أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخیلٍ وَ عِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الْأَنْهارَ خِلالَها تَفْجیراً*أَوْ تُسْقِطَ السَّماءَ کَما زَعَمْتَ عَلَیْنا کِسَفاً أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَ الْمَلائِکَةِ قَبیلاً *أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقى فِی السَّماءِ وَ لَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنا کِتاباً نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلاَّ بَشَراً رَسُولا [اسراء/آیات 90 تا 93] و گفتند: ما هرگز به تو ایمان نمىآوریم تا اینکه چشمه جوشانى از این سرزمین خشک و سوزان براى ما خارج سازى ...یا باغى از نخل و انگور از آن تو باشد و نهرها در لابهلاى آن جارى کنى ...یا قطعات سنگهاى آسمان را آن چنان که مىپندارى بر سر ما فرود آرى یا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بیاورى ... یا براى تو خانهاى پر نقش و نگار از طلا باشد یا به آسمان بالا روى حتى اگر به آسمان روى، ایمان نمىآوریم مگر آنکه نامهاى بر ما فرود آورى که آن را بخوانیم! بگو: منزه است پروردگارم از این سخنان بىمعنى! مگر من جز انسانى فرستاده خدا هستم؟».
یهودیان دیروز و امروز عملکردی مشابه دارند آنان علاوه بر جنگ روانی و مخلوط کردن حق و باطل، سؤالاتی برای غافلگیری پیامبر مطرح میکردند، آنان با این که از پیامبری حضرت اطلاع داشتند ولی در صدد ایجاد شک و شبهه در پیامبری آن حضرت بوده و حتی یگانگی خداوند را زیر سؤال میبردند و میگفتند خدایی که خالق همه موجودات روی زمین است را چه کسی خلق کرده است؟ که خداوند پیامبرش را کمک کردن و سوره اخلاص را نازل کرده و فرمود:
«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ *اللَّهُ الصَّمَدُ *لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ*وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ [اخلاص/آیات 1 تا 4]بگو: خداوند، یکتا و یگانه است، خداوندى است که همه نیازمندان قصد او مىکنند، هرگز نزاد، و زاده نشد، و براى او هیچگاه شبیه و مانندى نبوده است».
آنان به همین حد بسنده نکرده و در کنار همه این اشکال تراشیها و ایجاد شک و شبهه به تبلیغات سوء علیه پیامبر خدا پرداختند و حتی پا را از اینها نیز فراتر گذاشته به اقدامات فیزیکی و جنگهای عملی روی آوردند، و با اقداماتی همچون حمایت از مشرکان و همکاری با آنان، تفرقه افکنی میان مسلمانان، ایجاد اغتشاش و آشوب در جامعه اسلامی و همکاری با منافقان و... در صدد مقابله با رسول خدا برآمدند، تا جایی که نوشتهاند:
«یهودیان بنی قریظه در جنگ احزاب با دشمنان پیامبر و مشرکان هم پیمان شدند که در صورت حمله آنها از خارج، یهودیان از داخل مدینه به مسلمانان حمله ور شوند. یهودیان بنی قریظه با احزاب همکاری کردند و برای ریشه کن کردن مسلمانان، 1500 قبضه شمشیر، 2000 نیزه، 300 دست لباس جنگی زرهی و 1500 سپر و چوب دستی فراهم آوردند».
قتل و خون ریزی و ترور که از صفات شیطانی قوم یهود است و در همه زمانها خون بسیاری از مظلومین عالم در اثر همین خوی شیطانی بر زمین ریخته شده است، از دیگر اقدامات قوم یهود در زمان رسول الله بود، آنان که با نقشههای قبلی به اهداف شوم خودشان نرسیده بودند تصمیم گرفتند شخص پیامبر را از بین ببرند تا بدین وسیله به رشد و شکوفایی دین خدا پایان بدهند، به طوری که نوشتهاند:
«زینب، دختر حارث، خواهر مرحب یهودی بزغاله بریانی را مسموم کرد و نزد رسول خدا آورد، پیامبر اعظم لقمهای از آن برداشت که ناگهان گوشت بریان شده به سخن در آمد و گفت: به زهر آلوده است».
برخوردهای مسالمتآمیز پیامبر با یهودیان از جمله بنیقریظه:
پیامبر خدا که از تحرکات خصمانه این گروه سرکش و ظالم به خوبی خبر داشت و به راحتی میتوانست آنان را از دم تیغ بگذراند و یا رفتارهای سخت دیگری با آنان داشته باشد برای هدایت و اتمام حجت از راه دوستی و مسالمت و مهربانی و محبت با آنان وارد شد و خطاب به آنان نوشت:
«هر یهودی از ما پیروی کند، یاری میشود و با دیگر مسلمانان مساوی است، بر او ستم نمیشود و دشمنش یاری نمیشود».
حضرت که رحمه للعالمین بود و تا حد امکان برای هدایت مردم از در صلح و محبت وارد میشد و تا جایی که امکان داشت صلح و دوستی و گفتگو مسالمت آمیز را بر جنگ و خون ریزی و خشونت ترجیح میداد پیمان صلح و دوستی و همکاری را با با سه طایفه بنی نضیر، بنی قریظه و بنی قینقاع امضا کرده که متن آن به شرح زیر میباشد:
«یهود بنی قریظه و بنی نضیر و بنی قینقاع نزد پیامبر آمدند و گفتند: ای محمّد! ما را به چه میخوانی؟ فرمود: به گواهی دادن به توحید و شهادت به اینکه خدایی جز الله نیست و رسالت خودم که من فرستاده اویم، من کسی هستم که نامم را در تورات مییابید و دانشمندانتان به شما گفتهاند که از مکّه ظهور میکنم و به این سنگلاخ مدینه کوچ میکنم... یهودیان گفتند: آنچه گفتی شنیدهایم. اکنون آمدهایم که با این شروط با تو صلح کنیم، که نه با شما باشیم و نه علیه شما؛ به سود یا زیان تو نباشیم و کسی را که علیه توست، یاری نکنیم و متعرّض یارانت نشویم. تو هم متعرّض ما و دوستانمان نشوی تا ببینیم کار تو و قومت به کجا میانجامد...پیامبر خواسته آنان را پذیرفت و میان آنان قراردادی نوشته شد که مضمونش این بود:
یهودیان علیه پیامبر یا یکی از یارانش، با زبان، دست، اسلحه و مرکب، نه در پنهانی و نه آشکارا، نه در شب و نه در روز، نباید اقدامی انجام دهند و خداوند بر این پیمان گواه و کفیل است، پس اگر یهود این تعهّدات را نادیده بگیرد، رسول خدا میتواند خون ایشان را بریزد، زن و فرزندانشان را اسیر کند و اموالشان را غنیمت بگیرد.
آنگاه برای هر قبیلهای از یهودیان نسخهای جداگانه تنظیم شد، مسئول پیمان بنی نضیر حیّ بن اخطب، مسئول پیمان بنی قریظه کعب بن اسد و مسئول پیمان بنی قینقاع مخیریق بود که هر سه نفر پیمان نامه را امضا کردند».
اما همان گونه که یهودیان امروزی مانند آمریکا و کشورهای وابسته به آنان به عهد و پیمان خود وفا دار نیستند و هر کجا راه فتنه برایشان باز باشد عهد و پیمان را زیر پا میگذارند و در فتنه و ظلم فرو میروند یهودیان آن روز نیز در مناسبتهای مختلف بد عهدی کردند و در مواردی به دشمنان اسلام کمک کردند به خصوص در جنگ احزاب که لشکر بزرگ کفار مدینه را محاصره کرده بودند را از نظر غذایی تأمین کردند و به آنان کمک تسلیحاتی کرده و به تصور آنکه سپاه ده هزار نفری احزاب پیروز خواهند شد به جاسوسی و تخریب روحیه مسلمانان پرداختند تا ایشان را در پرتگاه خطر نابودی قرار دهند، خداوند درباره این گونه افراد میفرماید:
«إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الَّذینَ کَفَرُوا فَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ***الَّذینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ فی کُلِّ مَرَّةٍ وَ هُمْ لا یَتَّقُونَ [انفال/55 و 56] به یقین، بدترین جنبندگان نزد خدا، کسانى هستند که کافر شدند و ایمان نمىآورند، همان کسانى که با آنها پیمان بستى سپس هر بار عهد و پیمان خود را مىشکنند و از پیمان شکنى و خیانت، پرهیز ندارند».
اما با امدادهای غیبی و رشادتهای شجاعانه حضرت علی (ع) جنگ خندق به پیروزی مسلمانان و شکست لشکر بزرگ کفار منجر شد و آنان فرار را بر قرار ترجیح دادند، در این هنگام پیامبر به به دستور خداوند به سمت بنی قریظه حرکت کرد تا مجازات شکستن پیمان را به آنان بچشاند و در واقع آن مجازاتی که خودشان قبلا امضا کرده بودند را اعمال کند و لذا حضرت پس از رسیدن به دژهای آنان، طبق سنت همیشگی ابتداء آنان را به اسلام دعوت کرد، اما لجاجت و کفر آنان مانع از قبول پیام محبت و رحمت رسول خدا شد، لذا حضرت آنان را محاصره کرده و این محاصره 25 روز به طول انجامید و نهایتا برخی تسلیم شدند و برخی دیگر هم به سزای اعمالشان رسیده و کشته شدند و خداوند در این باره میفرماید:
«وَ أَنْزَلَ الَّذینَ ظاهَرُوهُمْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مِنْ صَیاصیهِمْ وَ قَذَفَ فی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَریقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَریقاً [احزاب/26] و خداوند گروهى از اهل کتاب [یهود] را که از آنان [مشرکان عرب] حمایت کردند از قلعههاى محکمشان پایین کشید و در دلهایشان رعب افکند و کارشان به جایى رسید که گروهى را به قتل مىرساندید و گروهى را اسیر مىکردید».