مهدی

(بسم الله الرحمن الرحیم)
«مهدی» از معروف‌ترین لقب‌های حضرت صاحب الزمان (علیه السلام) است. (1)
مهدی
خدای متعال انسان را آزاد و مختار آفرید تا خود آزادانه و بدون اجبار راه ایمان یا کفر را بپیماید:
(إِنَّا هَدَینَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا) (2)
انبیا مانند سایر مردم مختار و آزاد آفریده شده‌اند. آنها نیز مانند سایر مردم، مأمور پیمودن راه خدا، یکتاپرستی و انجام تکالیف هستند. آنان از متن جامعه برخاسته و نخستین کسانی‌اند که در این زمینه گوی سبقت را ربوده‌اند، آیات زیر این مطلب را به خوبی ثابت می‌کند:
حضرت ابراهیم (علیه السلام) به قوم خود فرمود:
(إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّی سَیهْدِینِ) (3).
حضرت لوط به او ایمان آورد و فرمود:
(فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ) (4).
قرآن به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور می‌دهد که به مردم بگو: (قُلْ إِنِّی أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّینَ، وَأُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمِینَ) (5).
آری! آنان نخستین ره یافتگان راه خدایند. آنان شاگردان مکتب الهی‌اند که آموزگار دانا، خداوند حکیم، خود به آنها درس توحید آموخت و در آن مکتب پرورش یافتند، آنان پیش از آن که‌ هادی و هدایت‌گر باشند، خود به واسطه‌ی خدا هدایت یافتند و راه‌های رسیدن به خدا و حقیقت برای آنها واضح و آشکار گشت و این است معنای «مهدی».
البته جایگاه رسول خدا، امیرالمؤمنین، علی، فاطمه‌ی زهرا و فرنزدان معصومش (علیهم السلام) در بین انبیا محفوظ است. امام صادق (علیه السلام) در ضمن نیایشی معنای «مهدی» را این گونه روشن ساخت: خداوندا! مهدی و ره یافته، کسی است که تو او را هدایت کنی. (6)
خدا به رسولش فرمان می‌دهد که به مردم بگو: «من اگر هدایت یافتن، به برکت وحی خدا بوده و او خود مرا هدایت کرده و من ره یافته‌ی اویم»؛ (وَإِنِ اهْتَدَیتُ فَبِمَا یوحِی إِلَی رَبِّی) (7). حضرت ابراهیم (علیه السلام) به قومش فرمود:
آن کس که مرا آفرید او خود هدایت نماید: (إِلَّا الَّذِی فَطَرَنِی فَإِنَّهُ سَیهْدِینِ) (8).
پس از آن که انسان در زمین پا به عرصه‌ی وجود گذارد، خداوند سبحان، انبیای مهدی و ره یافته را فرستاد و کتاب‌های آسمانی را نازل نمود تا انسان را در انتخابی درست و شایسته یاری دهند و نموداری روشن از راه خدا و سرانجام کار را برای او ترسیم کنند و همگان باید برای هدایت خویشتن گوش جان به سخنان چنین ره یافتگانی، بسپارند. قرآن کریم در این گستره، وظیفه‌ی انسان را معین فرموده:
(أَفَمَنْ یهْدِی إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یتَّبَعَ أَمَّنْ لَا یهِدِّی إِلَّا أَنْ یهْدَى) (9).
رسول اکرم و پیشوایان معصوم (علیهم السلام) سر سلسله‌ی ره یافتگان هستند و خداوند حکیم، ‌هادی و پرورش دهنده‌ی آنهاست. نیاکان حضرت حجت (علیه السلام) وی را با نام «مهدی» می‌خواندند و با این نام از او یاد می‌کردند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اوصیای پس از خود را یکایک با نام و صفاتشان معرفی نمود، تا به دوازدهمین جانشین و نماینده‌اش رسید و در وصف ویژگی‌هایش فرمود:
و الهادی المهدی شفیعکم یوم القیامه... :
هادی و مهدی- ره یافته- در روز واپسین، شفیع شما باشد؛ زمانی که خدا به جز آن که خود خواهد اجازه شفاعت ندهد. به درخواست عفو حضرت مهدی برای مردمان رضایت دهد. (10)
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم):
زمانی بیاید که میان امتم تفرقه و اختلاف پیدا شود و مردم در دین و عقاید خود متزلزل شوند و در این هنگامه فرزندم، مهدی قیام نماید. (11)
رسول خدا:
فرزندم، مهدی قیام می‌کند و بر فرازش فرشته‌ای بانگ می‌زند: این است «مهدی»، از او پیروی کنید. (12)
امیرالمؤمنین، علی (علیه السلام) در قسمتی از روایتی به اصبغ بن نباته فرمود:
من در فکر یازدهمین فرزند از نسل خود بودم که نام او مهدی است و پس از آن که ظلم و ستم زمین را فرا گرفت، رستاخیز کند و عدل و داد را حاکم کند. (13)
امام باقر (علیه السلام) در قسمتی از زیارت عاشورا، از خدای متعال درخواست می‌نماید که در دولت فرخنده و پایدار حضرت مهدی (علیه السلام) حضور پیدا کند و انتقام خون به ناحق ریخته شده‌ی جد بزرگوارش حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) را بستاند و بنابر روایتی حضرت را با این لقب و اسم خواند:
« و ان یرزقنی طلب ثاری مع امام هدی مهدی، ظاهر ناطق بالحق منکم»:
از خدا می‌خواهم که خون خواهی شما را با امامی ره یافته که ظاهر است و گویای حق، روزیم کند. (14)
از توضیحات و روایاتی که بیان شد واضح گشت که واژه «مهدی» چون لباسی زیبا و آراسته بر قامت مبارک و دلربای حضرت حجه بن الحسن المهدی (علیه السلام) زیبنده است.

پی‌نوشت‌ها:

1- نجم ثاقب، باب2، ص 106، لقب شماره 139؛ العبقری الحسان، ج1، باب بیان القاب و اسامی، ص31.
2- انسان، آیه ی3: «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس!»
3- صافات، آیه‌ی 99: «من به سوی پروردگارم می‌روم، او مرا هدایت خواهد کرد!»
4- عنکبوت، آیه‌ی 26: «و لوط به او [= ابراهیم] ایمان آورد، و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت می‌کنم که او صاحب قدرت و حکیم است.»
5- زمر، آیات 11-12: «بگو: مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم و مأمورم که نخستین مسلمان باشم.»
6- وسائل الشیعه، ج6، ص 24، کتاب الصلاة، ابواب تکبیرة الاحرام، باب8، استحباب تفریق التکبیرات، ح1، ش7247.
7- سبأ، آیه‌ی 50: «و اگر هدایت یابم، به وسیله‌ی آن چه پروردگارم به من وحی می‌کند، هدایت می‌یابم.»
8- زخرف، آیه‌ی 27: «مگر آن کسی که مرا آفریده، که او هدایتم خواهد کرد!»
9- یونس، آیه‌ی 35: «آیا کسی که هدایت به سوی حق می‌کند برای پیروی شایسته‌تر است، یا آن کسی که خود هدایت نمی‌شود مگر هدایتش کنند؟»
10- بحارالأنوار، ج36، ص270، تاریخ امیرالمؤمنین (علیه السلام)، باب41، فی نصوص الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) علی الائمة (علیهم السلام)، ح91.
11- همان، ج51، ص74، تاریخ الامام الثانی عشر، باب1، ماورد من الاخبار بالقائم (علیه السلام)، ح23.
12- همان، ج36، ص 369، تاریخ امیرالمؤمنین (علیه السلام)، باب41، فی نصوص الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) علی الائمه (علیهم السلام).
13- کافی، ج1، ص338، کتاب الحجة، باب فی الغیبه، ح7.
14- مفاتیح الجنان.

منبع مقاله :
عربان، رسول؛ (1386)، ترسیم آفتاب، قم: نشر خُلُق، چاپ دوم


- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:16 شهریور 1395 - 2:01

نظر شما...
    • Unknown

      جنگ امام علی (ع) با جنیان شعله به دست
      از جمله معجزات آن حضرت، داستانی است که اخبار بسیاری از آن رسیده که حتی علمای اهل تسنن نیز آن را در کتاب های خود آورده اند.
      ابن عباس روایت کرده که چون حضرت محمد (ص) برای جنگ با قبیله بنی المصطلق بیرون رفت و قدری از راه را پیمود، وقتی شب هنگام فرا رسید، در جائی که نزدیک دره ای پر فراز و نشیب بود، فرود آمدند. چون آخر شب شد، جبرئیل بر آن حضرت نازل گشته و خبر داد که گروهی از کفار جنیان در این بیابان کمین کرده و اندیشه بدی نسبت به آن حضرت و یارانش دارند.
      پس رسول خدا (ص) امیرالمؤمنین (ع) را فراخوانده و فرمود: به این دره برو و گروهی از جنیان که از دشمنان خدا هستند سر راه تو ظاهر می شوند و قصد آزار به ما را دارند، پس بوسیله آن نیروئی که خدای عزوجل به تو عنایت کرده است و به کمک نام های ویژه خداوند که فقط تو آن نام ها را می دانی آنان را دفع نما.
    • Unknown

      پیامبر یکصد نفر از مؤمنین را به همراه علی (ع) فرستاد و به آنان فرمود: همراه علی باشید و دستورات او را پیروی نمائید، سپس امیرالمؤمنین علی (ع) به سوی آن دره رهسپار شد. همینکه به کنار آن دره رسید به آن صد نفری که همراهش بودند دستور داد همانجا بایستند و هیچ کاری نکنند تا وقتی که دستور بدهد. سپس گام به جلو نهاد و پیش روی آن گروه حرکت نمود.
      لحظه ای در کناری ایستاد و از شرّ دشمنان جن به خدا پناه برد. نام خدای عزوجل را بر زبان جاری کرد و به گروه صد نفری اشاره فرمود که نزدیک او روند، آنان نزدیک شدند. فاصله میان او و ایشان به اندازه پرتاب یک تیر بود، زمانی که به سمت پائین دره حرکت کردند باد تندی شروع به وزیدن کرد، تا حدی که نزدیک بود بواسطه تندی وزش باد، آن گروه به زمین بخورند. پاهای آنان از ترس اجنه و آنچه می دیدند به لرزه افتاده بود.
    • Unknown

      پس امیرالمؤمنین (ع) فریاد زد: من علی بن ابیطالب فرزند عبدالمطلب و جانشین رسول خدا (ص) و پسر عموی او هستم، پابرجا باشید! در آن هنگام اشخاصی را به شکل و قیافه مردمان هند و سودان می دیدند که شعله هایی از آتش در دست های خود دارند و در گوشه و کنار آن دره پنهان شده اند، پس امیرالمؤمنین علی (ع) به تنهائی به میان دره رفت و در همان حال قرآن تلاوت می کرد و شمشیر خود را به راست و چپ حرکت می داد و آن افراد شعله بدست با حرکت شمشیر حضرت علی هلاک می شدند و مانند دود سیاهی از میان می رفتند. امیرالمؤمنین (ع) پس از پیروزی بر آنان تکبیر گفته و از همانجا که پائین رفته بود بالا آمد و در کنار آن صد نفر ایستاد.
      بخاطر هلاکت آن جنیان هوا پر از دود شده بود، پس از چند لحظه هوا صاف گردید و آن گروه از اصحاب رسول خدا (ص) که همراهش رفته بودند، عرض کردند: یا اباالحسن! چه دیدی؟ ما که نزدیک بود از ترس هلاک شویم و ترس ما برای تو بیش از ترسی بود که برای خود داشتیم؟
    • Unknown

      حضرت علی (ع) فرمودند: همین که اجنه در پیش روی من ظاهر شدند اسماء خاص الهی را با صدای بلند در میان ایشان خواندم، در آن هنگام دیدم از ترس خود را کوچک کردند و در صدد فرار و گریز برآمدند. زمانی که در میان آنان بودم کمترین ترسی نداشتم و اگر به همان شکلی که در آغاز بودند می ماندند تا آخرین نفرشان را از پای درمی آوردم و همانا خداوند نقشه شوم آن ها را خنثی کرد و مسلمانان را از شرّ آنان در امان نگه داشت و باقی مانده جن ها قبل از ما خدمت رسول خدا (ص) رفتند، توبه نموده و مسلمان گشتند.
      منابع:
      1- شیخ مفید. ارشاد، ج1: 340.
      2- احمد بن محمد. حدیقة الشیعه: 418.
      * جعفر همزه. دنیای ناشناخته جن: 198- 202.
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد