(بسم الله الرحمن الرحیم)
آنچه در قرآن آمده است هیچ منافاتی ندارد با اینکه از زمان خلقت آسمان ها و زمین و همچنین خلقت آدم میلیون ها و حتی میلیاردها سال گذشته باشد، که برخی یافته های باستان شناسی و بقایای اجزای انسان های ابتدایی مربوط به میلیون ها سال پیش نیز این امر را تأیید می کند.
و اگر بیان می شود که خلقت آدم مربوط به حدود شش یا هفت هزار سال پیش است، می تواند منظور نسل جدیدی از انسان باشد که از آدم است و چه بسا قبل از این نسل، هزاران نسل از انسان وجود داشته و منقرض شده باشد و این البته با آموزه های قرآن مجید و روایات اسلامی هم سازگاری دارد.
قرآن مجید و کتاب مقدس(تورات) خلقت آسمان و زمین را در شش روز ذکر کرده اند[1] با این تفاوت که اولاً در قرآن مجید تفاصیل اعمالی که خداوند در هر روز انجام داده ذکر نشده[2] ولی در کتاب مقدس جزئیات کارهای انجام شده مذکور است[3].
ثانیاً: در قرآن نیامده است که در پایان روز ششم خداوند حضرت آدم را آفریده است.
اما اینکه عمر نوع بشر از روزى که در زمین خلق شده تا کنون، چند سال گذشته است؟، مطلب صریحی در قرآن وجود ندارد.
علامه طباطبائی (ره) در تفسیر المیزان می فرمایند:
در تاریخ یهود آمده است که: عمر نوع بشر از روزى که در زمین خلق شده تا کنون، بیش از حدود هفت هزار سال نیست که اعتبار عقلى هم کمک و مساعد این تاریخ است[4]، و آنگاه این نظر را تقویت می کنند که این زمان مربوط به خلقت حضرت آدم و پیدایش نسل جدید از بشر است، لکن چه بسا قبل از حضرت آدم و نسل فعلی او، آدم های دیگر و عالم های دیگر و نسل های دیگری از بشر روی کره خاکی زندگی کرده و منقرض شده اند و یافته های باستان شناسان و کشف فسیل های مربوط به انسان هایی متعلق به میلیون ها سال قبل و با عمر پانزده هزار سال، مربوط به نسل های قبل از نسل اخیر است. و البته این توجیه با قرآن مجید[5] و روایات اسلامی[6] سازگاری دارد.
[1] ـ این مطلب در 7 آیه قرآن آمده است: اعراف: 54، یونس: 3، هود: 7، فرقان: 59، سجده: 4، ق: 38، حدید : 4.
[2] ـ تنها در آیات 1 – 12 سوره فصلت، خلقت زمین و تقدیر مواد غذایی روی آن را چهار روز و خلقت آسمان ها را دو روز معین کرده است، برخی از مفسران نیز با توجه به این آیات دوران های آفرینش را به صورت احتمالی تخمین زده اند . نک: تفسیر نمونه، ج 6، ص 202.
[3] کتاب مقدس، سفر پیدایش ، باب اول شماره1-31.
[4] - ایشان می فرمایند: عامل تناسل که باید در هر صد سال دو نفر را هزار نفر کند تنها آن دو را سه نفر کند، و از هزار نفر تنها یک نفر بماند، آن گاه این محاسبه را به طور تصاعدى تا مدت هفت هزار سال یعنى هفتاد قرن ادامه دهیم، خواهیم دید که عدد بشر به دو بلیون و نیم مىرسد، و این عدد همان عدد نفوس بشر امروزى است، که آمارگران بین المللى آن را ارائه دادهاند.
پس اعتبار عقلى هم همان را مىگوید که تاریخ گفته است، و لیکن دانشمندان طبقات الارض و به اصطلاح" ژئولوژى" معتقدند که عمر نوع بشرى بیش از ملیونها سال است، و بر این گفتار خود ادلهاى از فسیلهایى که آثارى از انسانها در آنها هست، و نیز ادلهاى از اسکلت سنگ شده خود انسانهاى قدیمى آوردهاند، که عمر هر یک از آنها به طورى که روى معیارهاى علمى خود تخمین زدهاند بیش از پانصد هزار سال است.
این اعتقاد ایشان است لیکن ادلهاى که آوردهاند قانع کننده نیست، دلیلى نیست که بتواند اثبات کند که این فسیلها، بدن سنگ شده اجداد همین انسانهاى امروز است، و دلیلى نیست که بتواند این احتمال را رد کند که این اسکلتهاى سنگ شده مربوط است به یکى از ادوارى که انسانهایى در زمین زندگى مىکردهاند، چون ممکن است چنین بوده باشد، و دوره ما انسانها متصل به دوره فسیلهاى نامبرده نباشد، بلکه انسانهایى قبل از خلقت آدم ابو البشر در زمین زندگى کرده و سپس منقرض شده باشند، و همچنین این پیدایش انسانها و انقراضشان تکرار شده باشد، تا پس از چند دوره نوبت به نسل حاضر رسیده باشد. ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص 222.
[5] ایشان می گویند: قرآن کریم بطور صریح متعرض کیفیت پیدایش انسان در زمین نشده، که آیا ظهور این نوع موجود (انسان) در زمین منحصر در همین دوره فعلى است که ما در آن قرار داریم، و یا دورههاى متعددى داشته، و دوره ما انسانهاى فعلى آخرین ادوار آن است؟ هر چند که ممکن است از بعضى آیات کریمه قرآن استشمام کرد که قبل از خلقت آدم ابو البشر ع و نسل او انسانهایى دیگر در زمین زندگى مىکردهاند، مانند آیه شریفه:" وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ" که از آن بر مىآید قبل از خلقت بنى نوع آدم دوره دیگرى بر انسانیت گذشته است. بله در بعضى از روایات وارده از ائمه اهل بیت علیهم السلام مطالبى آمده که سابقه ادوار بسیارى از بشریت را قبل از دوره حاضر اثبات مىکند. ترجمه تفسیر المیزان، ج4، ص223.
[6] امام صادق (ع) فرموده است: شاید شما گمان کنید که خداى عز و جل غیر از شما هیچ بشر دیگرى نیافریده، نه، چنین نیست، بلکه هزار هزار آدم آفریده که شما از نسل آخرین آدم از آن آدمها هستید « توحید ص 277 ح 2 طبع طهران» ابن میثم نیز در شرح نهج البلاغه خود حدیثى به این معنا از امام باقر ع نقل کرده « شرح نهج البلاغة ابن میثم ج 1 ص 173» و صدوق نیز همان را در کتاب خصال خود آورده « خصال ج 2 ص 652 ح 54».و در خصال از امام صادق ع روایت آورده که فرمود: خداى عز و جل دوازده هزار عالم آفریده که هر یک از آن عوالم از هفت آسمان و هفت زمین بزرگتر است و هیچیک از اهالى یک عالم به ذهنش نمىرسد که خداى تعالى غیر عالم او عالمى دیگر نیز آفریده باشد « خصال ج 2 ص 639 ح 14».و در همان کتاب از امام باقر ع روایت کرده که فرمود: خداى عز و جل در همین زمین از روزى که آن را آفریده، هفت عالم خلق کرده (و سپس بر چیده) و هیچیک از آن عوالم از نسل آدم ابو البشر نبودند و خداى تعالى همه آنها را از پوسته روى زمین آفرید و نسلى را بعد از نسل دیگر ایجاد کرد و براى هر یک عالمى بعد از عالم دیگر پدید آورد تا در آخر آدم ابو البشر را بیافرید و ذریهاش را از او منشعب ساخت ... « خصال ج 2 ص 358 ح 45».