خلاصه ای از زندگاني حضرت ابوالفضل العباس (ع)

(بسم الله الرحمن الرحیم)

حضرت عباس ـ عليه السلام ـ در سال 24 هجري در شهر مدينه به دنيا آمد،(1) او اولين فرزند حضرت علي ـ عليه السلام ـ از ام البنين ـ عليها السلام ـ بود.(2) ام البنين بانوي بزرگوار و پرهيزكار، از قبيله كلابيه بود. قبيله اي كه به شجاعت و دلاوري مشهور بودند.

 خلاصه ای از زندگاني حضرت ابوالفضل العباس (ع)
شهيد مطهري مي نويسد: آرزوي علي ـ عليه السلام ـ در ازدواج با ام البنين ـ عليها السلام ـ ، در وجود مقدسِ حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السلام ـ تحقق يافت.(3)
از القاب حضرت ابوالفضل مي توان قمر بني هاشم، عبد صالح، باب الحوائج، سقا، علمدار و الحامي اشاره كرد. حضرت عباس ـ عليه السلام ـ نه تنها در شجاعت بلكه در تمام صفات برجسته انساني و فضايل اخلاقي سرآمد و نمونه بود. پس از شهادت حضرت علي ـ عليه السلام ـ حضرت عباس از دل و جان، فرمانبردار برادرش امام حسن ـ عليه السلام ـ بود. بعد از شهادت امام حسن ـ عليه السلام ـ حضرت عباس ـ عليه السلام ـ پيوسته همراه و هماهنگ با سيد الشهداء بود. و تمام اعمالش را با پيروي از آن حضرت انجام مي داد.
در سفر امام حسين ـ عليه السلام ـ به سمت كربلا حضرت ابوالفضل ـ عليه السلام ـ همراه برادر بود و به عنوان علمدار كربلا، مهمترين ياور و پشتيبان امام حسين ـ عليه السلام ـ محسوب مي شد. امام حسين ـ عليه السلام ـ نيز علاقه خاصي به برادرش، حضرت عباس داشت. روز عاشورا حضرت ابوالفضل ـ عليه السلام ـ بارها نزد امام حسين ـ عليه السلام ـ آمد و اجازه مي خواست تا به ميدان شهادت برود. سرانجام امام حسين ـ عليه السلام ـ به او فرمود: حال كه تصميم رفتن به ميدان جنگ را گرفته اي مقداري آب براي كودكان تهيه كن.(4)
آن حضرت به طرف شريعه فرات حركت كرد. دشمنان را كنار زد و وارد آب شد، مشك خويش را پر از آب كرد. اما در راه بازگشت با حملات ناجوانمردانه دشمن مواجه شد. تلاش حضرت ابوالفضل ـ عليه السلام ـ در رساندن مشك آب به خيام حرم بي نتيجه ماند. دست هاي حضرت در راه عشق به حسين از بدن جدا شد. شمشيري به فرقش اصابت كرد و به شهادت رسيد. حضرت مهدي(عج) در زيارتنامه اي كه به نام «زيارت ناحيه مقدسه» مشهور است خطاب به عباس مي فرمايد: سلام بر ابوالفضل كه جان خود را در راه برادرش فدا نمود.(5)
شهادت حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السلام ـ بر امام حسين ـ عليه السلام ـ بسيار سخت و ناگوار بود. حضرت بعد از اين كه با بدن غرق به خون عباس مواجه شد فرمود: هم اكنون كمرم شكست.(6)
 يكي از راه هاي شناخت منزلت والاي حضرت ابوالفضل العباس ـ عليه السلام ـ و صفات گرانقدر او، مراجعه  به روايات پيشوايان دين ـ عليهم السلام ـ است كه آگاه  به شخصيت وجودي افراد مي باشند. امام صادق ـ عليه السلام ـ شخصيت برجسته حضرت عباس ـ عليه السلام ـ را چنين ترسيم مي نمايد:
عموي ما عباس بن علي ـ عليه السلام ـ بصيرتي نافذ و بينشي عظيم و ايماني شديد داشت، درمحضر امام حسين ـ عليه السلام ـ جهاد نمود و جانبازي و ايثاري تمام نمود و شهيد درگذشت.(7)
در اذن ورود به حرم آن حضرت نيز از امام صادق ـ عليه السلام ـ بر شيفتگان علمدار كربلا چنين دستور آمده كه بايد عرضه بدارند، سلام خدا و سلام فرشتگان مقربش و سلام پيامبران مرسل و بندگان شايسته اش و سلام تمامي شهدا و صديقان و سلام هاي پاكان در صبح گاهان و شام بر تو باد اي فرزند امير المومنين ـ عليه السلام ـ(8)
سپس امام در زيارت قمر منير بني هاشم ـ عليه السلام ـ مي فرمايند: شهادت مي دهم كه تو نسبت به جانشين رسول اكرم ـ صلي الله عليه و آله و سلم ـ در مقام تسليم بودي و حضرتش را تصديق نمودي و در شأن وي وفا نموده و خير خواهي كردي.(9)
امام سجاد زين العابدين ـ عليه السلام ـ درباره عمويش فرمود:
«رحم الله (عمي) عباس فلقد آثر و أبلي و فدّي اخاه بنفسه حتي قطعت يداه. فأبدل الله عزّوجلّ بهما جناحين يطير بهما مع الملائكة في الجنه كما جعل لجعفر بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ و ان للعباس عند الله عزوجل منزلة يغبطه بها جميع الشهدا يوم القيامة. خدا رحمت كند عمويم عباس را، ايثار كرد و جانش را فداي برادر نمود، تا اين كه دست هايش قطع شد، سپس خداوند عوض دو دستش، دو بالي به او عنايت كرد تا با آنها با ملائكه در بهشت پرواز كند. همان طور كه براي جعفر بن ابي طالب ـ عليه السلام ـ دو بال عنايت فرمود. همانا براي او نزد خدا مقامي است كه در روز قيامت همه شهدا به آن مقام غبطه مي‌خورند.».(10)
قمر بني هاشم ـ عليه السلام ـ پيوسته در صدد بپا داشتن حق بوده او از آن هنگام كه از كانون شجاعت شير نوشيد و در خاندان امامت تربيت يافت، اسوه دلاوري و مشتاق شهادت در راه حفظ نواميس الهي بود. او براي زنده ماندن ارزشي قائل نبود و آماده فداكاري در ركاب حجت خدا بود.



پی نوشت ها:
1. مامقاني، تنقيح المقال، ج2، ص128.
2. ابوالفرج اصفهاني، مقاتل الطالبين، بيروت، دارالمعرفه، بي تا، ص89.
3. مطهري، مرتضي، پیشین، ج1، ص59.
4. مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، بيروت، دارالاضواء، ج45، ص41.
5. زيارت ناحيه مقدسه.
6. موگهي، عبدالرحيم، سرشک خون، قم، نشر دفتر تبليغات، 1373ش، ص97 به نقل از منتهي الآمال، ص453.
7. تميمي مغربي، نعمان، شرح الاخبار في فضائل الائمه الاطهار، قم، موسسه نشر اسلام، بي تا، ج3، ص184، ح3.
8. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، موسسه الوفاء، 1404ق،ج98، ص277، باب 20، ح1.
9. همان.
10. مجلسي، محمد باقر، بحارالأنوار، بيروت، انتشارات موسسه الوفاء، ج44، ص298، باب 35، ح4. امالي صدوق، مجلس 70، ص10. شيخ صدوق، خصال، ج1، ص68، باب اثنين

- لینک کوتاه این مطلب

» اندیشه قم
تاریخ انتشار:11 اردیبهشت 1396 - 0:14

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد