آزمایش و تفرقه در زمان غیبت برای شیعیان

(بسم الله الرحمن الرحیم)

باب - 12 (آنچه از آزمایش و تفرقه که در زمان غیبت دامنگیر شیعه می شود چندان که بر حقیقت امر کسی باقی نمی ماند جز همان تعداد اندک که امامان علیهم السّلام آن را وصف فرموده اند)

1- علیّ بن رئاب از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
هنگامی که با امیر المؤمنین علیه السّلام پس از کشته شدن عثمان، بیعت به عمل آمد، بر فراز منبر رفته خطبه ای ایراد فرمود که آن را (امام صادق علیه السّلام) ذکر نموده است در آن خطبه می فرماید:
«مردم بدانید که گرفتاری شما (دگربار) به شکل خود در همان روزی که خداوند پیامبر خویش را برانگیخت باز گردید، سوگند به کسی که او را به حقّ برانگیخت حتما آشفته و درهم شوید و بدون شکّ غربال گردید (با فتنه ها که به شما بر خورد می کند نیکان از بدان جداسازی می شوند) تا آنکه پائین مرتبه شما به بلند پایه شما، و بلند پایه شما به پائین مرتبه شما باز گردد (زیر و رو شوید) و پیشی گیرند البتّه آن مسابقه گیران که عقب ماندند، و عقب مانند آن مسابقه کاران که پیشی گرفتند. به خدا سوگند هیچ نشانه ای را پنهان نکرده ام و هیچ دروغی بر زبان نرانده ام، و من را از این مقام و چنین روز آگاه ساخته بودند».
2- معمّر بن خلّاد گوید:
شنیدم امام رضا علیه السّلام (این آیه را تلاوت) می فرمود: «آیا مردم پنداشته اند که تنها به اینکه بگویند ایمان آوردیم رها می شوند و ایشان مورد آزمایش قرار نخواهند گرفت» سپس به من فرمود آزمایش چیست؟ عرض کردم:
تفرقه که در زمان غیبت دامنگیر شیعه می شود چندان که بر حقیقت امر کسی باقی نمی ماند جز همان تعداد اندک که امامان علیهم السلام آن را وصف فرموده اند)
فدایت شوم آنچه به نظر ما می رسد عبارت از گرفتاری در دین است پس فرمود: گرفتار و مبتلا می شوند همچنان که طلا گرفتار (بوته آزمایش) می شود سپس فرمود: خالص می شوند همچنان که طلا (پس از رفتن در بوته آزمایش و کوره) خالص می شود».
3- سلیمان بن صالح در حدیثی که سند آن را به امام باقر علیه السّلام می رساند روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«دلهای مردانی از شما از این سخنتان روی درهم می کشد [پس (سعی کنید اوّل) اندکی از آن را در اختیارشان قرار دهید ]پس چنانچه شخص بدان اقرار نمود افزونش سازید و هر که انکار کرد پس رهایش کنید، همانا ناگزیر است که فتنه ای پیش آید که در آن همه یاران یک دل و نزدیکان از پای درآیند چندان که افراد موشکاف [و محافظه کار ]نیز در آن از پای در آیند تا آنجا که کسی بر جای نماند مگر ما و شیعیان ما».
4- عبد اللَّه بن حمّاد به سال 229 به واسطه مردی، از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که یکی از یاران آن حضرت بر او وارد شد و عرض کرد:
فدایت گردم، به خدا قسم من شما و هر کس دوستدار شماست دوست می دارم ای سرورم چقدر شیعه شما زیادست، حضرت فرمود: بگو آنان چه مقدارند؟ عرض کرد: بسیار زیاد، حضرت فرمود: می توانی آنان را بشماری؟ عرض کرد: تعدادشان بیشتر از اینها است، پس امام صادق علیه السّلام فرمود:
آگاه باش هر گاه آن عدّه وصف شده که سیصد و ده نفر و اندی هستند شمارشان کامل شود، آنگاه چنان که شما می خواهید خواهد شد، لکن شیعه ما کسی است که صدایش از حدّ گوش خودش نمی گذرد و نیز کینه و ناراحتی درونش از حدّ پیکر او تجاوز نمی کند، و ما را آشکار نمی ستاید و با دشمنان ما نمی ستیزد، و با عیبجویان ما هم نشینی نمی کند، و با بدگویان ما هم سخن نمی شود و آنان را که با ما دشمن هستند دوست نمی دارد و با دوستان ما دشمنی نمی ورزد؛ عرض کردم پس چه کنم با این شیعه گوناگون که گویند ما بر طریق تشیّع هستیم؟ فرمود: اینان خود گرفتار جدائی و آزمایش خواهند گشت و تبدیل و جابجائی در میانشان رخ خواهد داد و به قحطی و کمبود که نابودشان سازد (مبتلا شوند) و شمشیری که خونشان بریزد و اختلافاتی بهم رسد که پراکنده شان کند. همانا شیعه ما کسی است که همچون سگان پارس نکند و همانند کلاغ حرص نورزد و نزد مردم به گدائی دست نیازد اگر چه از گرسنگی بمیرد، عرض کردم: فدایت شوم چنین افرادی را که بدین صفت موصوف اند در کجا جستجو کنم؟ فرمود: آنان را در گوشه و کنار زمین بجوی، آنان کسانی هستند که زندگی سبکی دارند و خانه بدوش هستند که اگر حاضر باشند شناخته نمی شوند و اگر از نظرها پنهان شوند کسی متوجّه آنان نمی گردد و اگر بیمار شوند عیادت نمی شوند و اگر خواستگاری کنند با آنان ازدواج نشود، و اگر وفات یابند بر جنازه آنان کسی حضور نیابد، آنان کسانی اند که در اموالشان با یک دیگر مواسات می کنند و در آرامگاه خود با یک دیگر دیدار و ملاقات دارند و خواسته هایشان با یک دیگر برخورد و اختلاف پیدا نمی کند هر چند از شهرهای گوناگون باشند».
5- مهزم اسدی از امام صادق علیه السّلام همانند حدیث قبل را روایت کرده جز اینکه در آن این جملات را افزوده است که:
«و اگر مؤمنی را ببینند او را بزرگ می دارند و اگر منافقی را ببینند از او دوری می جویند و به هنگام مرگ بیتابی نمی کنند و در آرامگاه خویش با یک دیگر دیدار می نمایند- سپس ادامه حدیث را نقل می کند».
6- ابو بصیر از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«به همراه قائم علیه السّلام از عرب تعداد ناچیزی خواهد بود. به آن حضرت عرض شد: همانا از عرب کسانی که این امر را توصیف می کنند فراوانند، فرمود: مردم ناگزیرند از اینکه مورد امتحان و پاکسازی و جداسازی و بوجاری و غربال شدن قرار گیرند و در آینده نزدیک مردم بسیاری از غربال خارج خواهند شد».
7- عبد اللَّه بن أبی یعفور از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که از آن حضرت شنیده است که می فرماید:
«وای بر سرکشان عرب از شرّی که در پیش است، عرض کردم:
فدایت گردم از عرب چه تعداد با قائم همراه اند؟ فرمود: تعداد اندکی، پس عرض کردم:
به خدا قسم از عرب کسانی که این امر را وصف می کنند (قائل به این امر باشند) بسی فراوانند، پس آن حضرت فرمود: ناگزیر مردم باید مورد آزمایش و امتحان قرار گیرند و غربال معنوی شوند که در این صورت بیشتر نخاله از غربال خارج می گردند».
همچنین آن را (حدیث یاد شده را) با آوردن الفاظش محمّد بن یعقوب کلینیّ از طریقی دیگر از عبد اللَّه بن ابی یعفور از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که او گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم- و همانند حدیث قبل را ذکر کرده است-
8- ابو بصیر گوید:
از امام باقر علیه السّلام شنیدم می فرمود: «به خدا سوگند حتما از یک دیگر باز شناخته می شوید، به خدا قسم حتما باید مورد پاکسازی قرار گیرید، به خدا قسم حتما بوجاری و غربال خواهید شد همان گونه که «زؤان» (دانه کوچکی است که در میان گندمها می روید) از گندم غربال می شود».
9- از عمیره بنت نفیل روایت شده است که گفت:
شنیدم حسین بن علیّ علیهما السّلام می فرماید: «آن امر که شما انتظارش را می کشید واقع نخواهد شد تا اینکه پاره ای از شما از دیگری بیزاری جوید و بعضی از شما در روی دیگری آب دهان اندازد و پاره ای از شما بر کفر دیگری شهادت دهد و پاره ای از شما عدّه دیگر را نفرین و لعن کند، پس به آن حضرت عرض کردم: خیری در این چنین زمان نیست، پس حسین علیه السّلام فرمود: تمامی خیر در همان زمان است، قائم ما قیام می کند و همه اینها را از بین می برد».
10- عبد اللَّه بن جبله به واسطه یکی از رجال خود از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«آن امر واقع نخواهد شد تا اینکه پاره ای از شما در روی بعض دیگر آب دهان اندازد و تا اینکه پاره ای از شما دیگری را لعن کند و تا اینکه گروهی از شما گروه دیگر را دروغگو بنامد».
11- از مالک بن ضمره روایت شده که گفت:
امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: «ای مالک ابن ضمره چگونه خواهی بود وقتی که شیعیان این چنین اختلاف کنند- و انگشتان خویش را در هم نموده بعضی را در میان بعضی دیگر فرو برد- پس عرض کردم: ای امیر المؤمنین در چنان حال اثری از خیر نخواهد بود، آن حضرت فرمود: تمامی خیر در آن هنگام است.
ای مالک بن ضمره بدان هنگام قائم ما به پا خواهد خاست و هفتاد مرد را که بر خدا و رسول او صلّی اللَّه علیه و آله دروغ می بندند پیش می کشد (فرا می خواند) و آنان را می کشد سپس خداوند ایشان را جملگی بر امری واحد گرد می آورد (متّفق می سازد)».
12- ابراهیم بن عمر یمانی به واسطه مردی از امام باقر علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«ای شیعه آل محمّد، حتما باید مورد پاکسازی قرار گیرید همچون پالودن و برطرف شدن سرمه از چشم، که صاحب چشم می داند چه وقتی سرمه در چشمش جای می گیرد ولی نمی داند چه زمانی از آن بیرون می شود و به همین گونه است حال مرد که بر طریق امر ما (امامت) صبح می کند (روز را آغاز می کند) و بعد روز را شب می کند و (بعد) در حالی که از آن خارج شده شب را به صبح می برد» (یعنی بامداد مسلمان است و شامگاه کافر و بالعکس).
13- مهزم بن أبی برده اسدی و دیگران از امام صادق علیه السّلام روایت کرده اند که آن حضرت فرمود:
«به خدا سوگند بدون تردید بسان درهم شکستن آبگینه درهم خواهید شکست البتّه آن شیشه به صورت اوّلیه باز گردانده شود (آن را ذوب کرده از نو بسازند) و بدان صورت [چنان که بوده ]باز می گردد (قابل ترمیم و باز یافتن شکل نخستین خود است) به خدا سوگند حتما درهم خواهید شکست همچون شکستن سفال (گل پخته)، همانا سفال البتّه می شکند ولی (بدان صورت نخستین) چنان که بوده است باز نمی گردد (قابل ترمیم نیست) [و ]به خدا قسم حتما غربال خواهید شد [و ]سوگند به خدا بدون شکّ از یک دیگر باز شناخته خواهید شد (1)[و ]به خدا قسم پاکسازی خواهید گشت تا جایی که از شما جز اندکی باقی نماند و (در این حال حرکتی حاکی از بی اعتنائی به مردم به دست خود داده) کف دست خویش را به یک سو برگرداند».
پس شما ای جماعت شیعه بدین احادیث روایت شده از امیر المؤمنین علیه السّلام و آنان که از امامان علیهم السّلام پس از او بودند (امامان پس از او) ژرف بینانه بنگرید و از آنچه شما را برحذر داشته اند دوری کنید و نسبت به آنچه از ناحیه آنان رسیده با تأمّل کافی بیندیشید و در آن تفکّر کنید چنان تفکّری که توأم با دقّت کامل و تحقیق باشد، که در جلوگیری (از شکّ و کجروی و گمراهی) چیزی رساتر از گفتار ایشان وجود ندارد که: «همانا مرد صبح می کند بر طریق امامت ما، و شب می کند در حالی که از آن بیرون رفته است و شب می کند بر طریقه امر ما و صبح می کند در حالی که از آن رویّه خارج شده است» آیا این گفتار دلیل خارج شدن (گروهی) با وجود روشنی راه، از آئین امامت و رها کردن آنچه در باره امامت معتقد بودند نیست؟!.
و در فرمایش آن حضرت علیه السّلام که می فرماید: «به خدا سوگند همانند شکستن شیشه درهم خواهید شکست و البتّه شیشه (به صورت اوّلیه) بازگردانده شود پس بدان صورت [چنان که بوده ]باز می گردد، سوگند به خدا بدون تردید حتما بسان شکستن سفال درهم خواهید شکست و همانا سفال البتّه می شکند ولی چنان که بوده است دوباره باز نمی گردد» پس آن را مثال می زند برای کسی که بر مذهب امامیّه باشد و بعد با فتنه ای که او را عارض می شود از آن طریق روی گرداند، سپس با نظر لطفی از سوی خداوند سعادت و نیکبختی او را در می یابد پس تاریکی آنچه در آن داخل شده و صفا و پاکی رویّه ای که از آن خارج گردیده برای او روشن می شود و قبل از مرگ با توبه و بازگشت، به طرف حقّ می شتابد و خداوند نیز توبه او را خواهد پذیرفت و وی را به حال نخستین که راه یافته بود باز می گرداند همچون شیشه که پس از شکسته شدنش بدان صورت که قبلا بوده است باز می گردد. و نیز این مثلی است برای کسی که بر این امر معتقد بوده و بعد از آن خارج شود و همچنان در بدبختی عمر او به سرانجام می رسد که مرگ گریبانش را می گیرد و او همچنان بر اعتقاد خویش است، بدون اینکه از آن توبه کرده یا به سوی حقّ باز گردیده باشد پس او به مثل همچون آن سفال است که شکسته می شود و به حال نخستین خود باز نمی گردد، زیرا پس از مرگ و در حال جان دادن برای او توبه ای نیست، از خداوند پایداری بر آنچه را که بدان بر ما منّت نهاده خواستاریم و از او می خواهیم که بر احسان خویش بیفزاید که ما از آن او و از اوئیم.
14- ابراهیم بن هلال گوید:
«به أبی الحسن (امام رضا) علیه السّلام عرض کردم: فدایت آن حضرت و رفتار و کردار او روایت شده و آنچه از قرآن در باره او نازل شده است) گردم پدرم بر اعتقاد به این امر از دنیا رفت و من نیز به سنّ و سالی رسیده ام که می بینی، من می میرم و تو خبری به من نمی دهی؟ فرمود: ای ابا اسحاق تو نیز شتاب می کنی؟
عرض کردم: بلی به خدا قسم شتاب می کنم و چرا نباید شتاب کنم در حالی که (سنّ من بالا رفته و) من از سنّ و سال بدان پایه رسیده ام که خود می بینی، فرمود: ای ابا اسحاق آن امر واقع نخواهد شد تا اینکه از یک دیگر باز شناخته شوید و پاکسازی گردید تا اینکه باقی نماند از شما جز تعدادی هر چه کمتر، سپس کف دست خود را (به نشانه بی اعتنائی) برگردانید».
15- صفوان بن یحیی گوید:
امام رضا علیه السّلام فرمود: آنچه شما چشمان خود را به سویش می دارید (منتظر و چشم به راه آن هستید) واقع نخواهد شد تا اینکه پاکسازی و جداسازی شوید و تا اینکه نماند از شما مگر هر چه کمتر و کمتر».
16- محمّد بن منصور صیقل از پدر خود روایت کرده که گوید:
«بر امام باقر علیه السّلام وارد شدم و جماعتی نزد او بودند پس در آن میان که ما با یک دیگر سخن می گفتیم و آن حضرت روی به یکی از یاران خود داشت، ناگاه رو به ما کرده فرمود: شما در مورد چه چیز سخن می گوئید؟ هیهات! هیهات! آنچه گردنهای خود را به سویش می کشید (منتظر آن هستید) واقع نخواهد شد تا اینکه پاکسازی شوید، [هیهات ]و آنچه گردنهای خویش را به سوی آن می کشید واقع نمی گردد تا اینکه باز شناخته و از یک دیگر جدا شوید و آنچه گردن های خود را به سویش می کشید واقع نخواهد شد تا این که غربال شوید، و آنچه گردنهای خویش را به جانب آن می کشید واقع نخواهد شد مگر پس از نومیدی، و آنچه به جانبش گردنهای خود را می کشید واقع نخواهد شد تا کسی که اهل نگون بختی است به سیه روزی، و آنکه اهل سعادت است به نیکبختی رسد».
باز محمّد بن منصور از پدر خود روایت کرده که گفت: من و حارث بن مغیره با گروهی از شیعیان نزد امام باقر علیه السّلام بودیم و آن حضرت سخن ما را می شنید، گوید: و همانند حدیث پیش را ذکر نمود جز اینکه، در هر بار می فرمود: نه به خدا سوگند آنچه چشمهای خویش را به سویش دوخته اید نخواهد شد تا ...- یعنی با قسم-».
17- اصبغ بن نباته از امیر المؤمنین علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«بسان زنبور عسل در میان پرندگان باشید، در میان پرندگان پرنده ای نیست مگر اینکه زنبور عسل را ناتوان و کوچک می شمارد، اگر پرندگان می دانستند در تهیگاه های (اندرون) آن چه برکتی نهفته است هرگز با او چنان رفتاری نمی کردند (یعنی او را رها نکرده و آزاد نمی گذاشتند)، با مردم به زبانها و جسم های خویش آمیزش داشته باشید (یعنی حشر و نشر زبانی و جسمانی) ولی با دلهای خویش و رفتارتان از آنان دوری کنید، قسم به آنکه جان من به دست اوست آنچه را دوست می دارید نخواهید دید تا اینکه پاره ای از شما در روی دیگری آب دهان اندازد و تا جایی که بعضی از شما عدّه دیگر را دروغگویان بنامد و تا آنجا که از شما- یا شاید فرموده باشد از شیعه من- باقی نماند مگر (عدّه ای ناچیز) همچون بی مقداری سرمه در چشم و نمک در غذا، اکنون برای شما مثالی می زنم و آن عبارت از مثل مردی است که دارای گندمی باشد پس آن را پاک نموده و در خانه ای ریخته باشد و آن را به امید خدا در آنجا رها کرده باشد، بعد به سر گندم خود باز گردد و ناگاه ببیند و در آن کرم افتاده است، پس آن را بیرون آورده پاک نماید، سپس آن را بدان خانه باز گردانیده و آن را رها نموده، مدّتی در آنجا بماند باز نزد آن برگشته و ببیند که دیگر بار تعدادی کرم به آن رسیده است، پس آن را خارج ساخته و تمیز و پاک نموده (به محلّ اوّل) باز گردانیده باشد و پیوسته این کار همچنان تکرار شود تا اینکه از آن مشتی همچون گندم خالص یک بته از خوشه گندم که کرم نتوانسته هیچ آسیبی به آن برساند باقی بماند، شما نیز همین گونه مورد جداسازی قرار می گیرید تا اینکه از شما باقی نماند مگر جماعتی که فتنه ها به آن زیانی نمی رساند». از ابی کهمس و دیگران روایت شده و او حدیث را به امیر المؤمنین علیه السّلام رسانیده و همانند حدیث سابق الذّکر را نقل می کند، و این حدیث در آغاز همین کتاب آمده بود.
18- ابو بصیر گوید:
ابو جعفر محمّد بن علیّ الباقر علیهما السّلام فرمود: همانا مثل شیعه مثل اندر است (یعنی محلّی که خوشه های گندم را برای کوبیدن روی هم می نهند و خرمنگاه گویند، و یا محلّی که در آن گندم انبار می کنند) پس آن گندم را (کرم یا آفتی) گندمخوار بهم رسد و از آن آفت پاک کرده شود و باز آفتی خورنده به آن برسد و از آن آفت نیز پاک شود تا اینکه از آن مقداری بماند که کرم آفت نتواند به آن زیانی وارد کند، شیعه ما نیز چنین اند، از یک دیگر جداسازی و پاکسازی می گردند، تا اینکه جماعتی از آنان باقی بماند که فتنه ها هیچ آسیبی بدیشان نمی رساند».
19- فضل بن ابی قرّه تفلیسیّ از امام صادق علیه السّلام روایت کرده و آن حضرت از پدر خویش (امام باقر علیه السّلام) روایت فرموده که آن حضرت فرمود:
«مؤمنان گرفتار خواهند شد و خداوند در آن حال ایشان را مورد جداسازی از یک دیگر و بازشناسی قرار می دهد، همانا خدا هرگز مؤمنان را از بلای دنیا و تلخکامی های آن در امان نداشته است، بلکه آنان را در این جهان از کوری در آخرت از سیه روزی در امان داشته، سپس فرمود علیّ بن الحسین علیهما السّلام کشته شدگان خود (اجساد کشتگان خانواده اش را که در روز عاشورا به شهادت رسیدند) بعضی را بر روی بعضی دیگر می گذاشت و می فرمود:
کشتگان ما [همچون ]کشتگان پیامبران هستند».
20- علیّ بن أبی حمزه از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
«اگر قائم علیه السّلام قیام کند، مردم او را انکار خواهند کرد، زیرا او به صورت جوانی رشید به سوی ایشان باز خواهد گشت. هیچ کس بر اعتقاد به او پایدار نخواهد ماند مگر مؤمنی که خداوند در عالم ذرّ نخستین از او پیمان گرفته باشد».
و در این حدیث برای کسی که به دیده اعتبار می نگرد عبرتی است و نیز یادآوری است برای کسی که یادآور (اهل یادآوری و بیدار شدن) و اهل بینش است، و آن عبارت از فرمایش آن حضرت است که: «او نزد ایشان خروج می کند به صورت جوانی رشید و بر امر او کسی پابرجا نمی ماند جز مؤمنی که خداوند در عالم ذرّ نخستین از او پیمان گرفته باشد»، آیا این گفته جز بر آن دلالت دارد که مردم این مدت از عمر را دور و بعید می انگارند و سر رسیدن زمان ظهور آن حضرت در نظرشان طولانی می نماید و عقب افتادنش را انکار دارند و از او نومید می شوند پس به راست و چپ پر می کشند همان گونه که امامان علیهم السّلام فرموده اند، مذاهب گوناگون آنها را از یک دیگر جدا می کند و راههای گوناگون فتنه ها بر ایشان چنددستگی و شعبه ها پدید می آورد و از طریق سخن فریب خوردگان به درخشندگیهای (دروغین) سراب فریفته می شوند و چون او برای آنان پس از سالهائی آشکار گردد که در موارد نظیر آن برای کسی که عمرش بدان پایه برسد پیری و کهولت و خمیدگی پشت و بروز سستی در توانائی جسمی را ایجاب می کند (مع الوصف آن حضرت) به صورت جوانی رشید و میان سال خارج گردد هر که در دلش بیماری (سستی و انحراف) وجود دارد او را انکار خواهد کرد و هر کس که خداوند از پیش به واسطه آنچه که او را به آن توفیق بخشیده و آگاهی از حال آن حضرت را که از پیش به او داده برایش نیکی خواسته است و او را بدین روایات از گفته امامان راستگو علیهم السّلام دسترسی قرار داده و او نیز آن را تصدیق نموده و بدان عمل کرده است، و او از پیش می دانسته است آنچه را که از امر خداوند تدبیر او پیش می آید، پس بدون شکّ و تردید و سرگردانی در انتظار آن به سر می برد، به سخنان بیهوده ابلیس و پیروان او گول نمی خورد (و همچنان بر اعتقاد به آن حضرت پابرجا خواهد ماند) شکر خدای را که ما را از آن جمله قرار داد که در حقّشان نیکی روا داشته و به آنان نعمت بخشیده و آنان را از دانش بدان پایه رسانیده که دیگران بدان نرسیده اند که این منّتی است لازم و موهبتی است مخصوص، سپاسی که شایسته نعمتهای او باشد و حقّ خداوندیش را ادا کند.

- لینک کوتاه این مطلب

» غیبت نعمانی - باب 12
تاریخ انتشار:10 دی 1396 - 0:42

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد