ستاره‌‌ای درخشان

(بسم الله الرحمن الرحیم)

امیر مؤمنان, علی علیه السلام می‌فرمایند:

وَ قَد طَلَعَ طَالِعٌ، وَ لَمَعَ لاَمِعٌ، وَ لاَحَ لاَئِحٌ، وَ اعتَدَلَ مَائِلٌ، وَ استَبدَلَ اللَّهُ بِقَومٍ قَوماً، وَ بِیَومٍ ‏یَوماً، وَ انتَظَرْنَا الْغِیَرَ إنْتِظَارَ الْمُجدِبِ الْمَطَرَ. وَ إِنَّمَا الأَئِمَّةُ قَوَّامُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَ عُرَفَاؤُهُ ‏عَلى عِبَادِهِ. . . .(1)‏

 

طلوع‏كننده‏اى طالع شد و درخشنده‏اى بدرخشید و آشكار كننده‏اى آشكار گردید و آنچه به ‏انحراف گراییده بود، به حق و اعتدال برگشت و خداوند گروهى را به گروهى تبدیل، و روزى ‏را در برابر روزى قرار داد.‏‎ ‎

جز این نیست كه امامان [بر حق] پاسداران الهى بر خلق خدایند و آگاهانِ مراقب از ‏طرف او بر بندگانش. كسى به بهشت نخواهد رفت مگر اینكه آنان را بشناسد، و هیچكس ‏به دوزخ نخواهد رفت جز آنكه ایشان را انكار كند، و آنها او را جزو پیروان خود ندانند.‏‎ ‎

بدیهى است كه مقصود از این سخن - كه در آن شرط رفتن به بهشت را شناخت امامان، ‏و مایه رفتن به جهنم را انكار آنان اعلام نموده - شناختن و نشناختن امامان دروغین و ‏پیشوایان ظلم و گمراهى نیست.‏‎ ‎بنابراین، سایر پیشوایان و خلفا مانند معاویه، مروان و عبدالملك كه عمرشان به كشتار ‏اهل‏بیت پیامبر صلى الله علیه وآله، و كشتن و غارت مؤمنان و سادات، و پر كردن زندانها از ‏افراد بیگناه، و راه انداختن مجالس شراب و قمار صرف گردید؛ كسانى نیستند كه شناخت ‏آنها شرط سعادت و نشناختن ایشان مایه گرفتارى  باشد.‏‎ ‎

زمامداران خائن كشورهاى اسلامى و نوكران خود فروخته استعمار كه دست كمى از آنان ‏ندارند؛ باید شناختن آنها هم مایه سعادت، و نشناختن ایشان مایه ورود به جهنم باشد. ‏این امر را هیچ مسلمان عاقلى نمى‏پذیرد.‏‎ ‎

بدیهى است هدف از شناسایى امامان راستین، تنها شناختن نام آنها و نام پدرانشان و ‏اطلاع بر تاریخ ولادت و درگذشتشان نیست. هدف اصلى از این وظیفه بزرگ اسلامى ‏شناختن ویژگى‏هاى علمى، سیره اخلاقى، اجتماعى، سیاسى، و دیگر شئون امامت و ‏اعتراف عقیدتى و عملى به مقام ولایت امام علیه السلام است. همان‏گونه كه آنچه مایه ‏رفتن به بهشت و رهایى از جهنّم است؛ پیروى از آن بزرگواران است. اكنون با توجه به ‏جملات إِنَّمَا الأَئمَّةُ قَوَّامُ اللَّهِ عَلى خَلْقِهِ، وَ عُرَفاؤُهُ على عِبادِه به این نكته پى‏خواهیم برد ‏كه باید در هر عصر و دوره‏اى كسى وجود داشته باشد كه به عنوان امام و پیشوا به امور ‏بندگان بپردازد و مراقب ایشان باشد. این حقیقت انكارناپذیر جز بر اساس عقیده شیعه در ‏باره دوازده امام و تولد و حیات امام دوازدهم؛ بر هیچ فرقه‏اى از دیگر فرق  اسلامى ‏منطبق نیست.‏‎ ‎

آرى، او هم اكنون هر كجا هست به وظیفه رسیدگى به امور خلق خدا مشغول بوده و به ‏گفته محقق  طوسى قدس سره:‏‎

وجوده لطف، و تصرفه لطف آخر، و عدمه منّا؛(2) اصل وجودش لطف است و دخالتش در ‏امور لطفى دیگر، و تصرف نكردنش در امور یا غیبتش از ناحیه ماست.‏‎ ‎


‏1- خطبه 152‏‎ ‎

‏2-  بنگرید به: علامه، شرح تجرید، و قوشجى، شرح تجرید.‏‎ ‎

برگرفته از منشورات دبیرخانه دائمی اجلاس حضرت مهدی

- لینک کوتاه این مطلب

تاریخ انتشار:20 بهمن 1396 - 1:16

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد