مختصری از زندگی امام جواد علیه السلام

(بسم الله الرحمن الرحیم)

مسئله جانشيني امام رضا ـ عليه السّلام ـ ، اصحاب و شيعيان حضرت را متأثر كرده بود. اين اندوه زماني زیاد شد كه فرقه واقفيه -  بنا به دلائل مادي و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ قائل به غيبت امام كاظم ـ عليه السّلام ـ شده بودند-  در تبليغات خويش نداشتن فرزند پسر از سوي امام رضا ـ عليه السّلام ـ را دليل بر ادعاي موهم خود مي‌ دانستند... تا جايي كه يكي از همين افراد در نامه‎اي خطاب به حضرت نوشت: تو چگونه امام هستي در حاليكه فرزندي نداري!
حضرت در پاسخ فرمودند: تو از كجا مي‌ داني كه فرزندي ندارم، به خدا سوگند روزها و شبها سپري نمي شود مگر اينكه خداوند فرزند پسري به من عنايت فرمايد تا حق و باطل را از هم جدا سازد.[1]
همچنين يكي از ياران به حضرت می­گوید: امام پس از تو كيست؟ آن حضرت فرمودند: فرزندم.
سپس گفت: آيا كسي كه فرزند ندارد چگونه جرأت آن را دارد كه بگويد فرزندم؟
راوي گويد: چند روز سپري نشده بود كه امام جواد ـ عليه السّلام ـ به دنيا آمد.[2]
همچنين «ابن قيام واسطي»  که از فرقه واقفيه بود و امامت حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ را قبول نداشت، نزد آن حضرت آمد و به قصد عيبجويي حضرت گفت: آيا مي‌ شود كه دو امام در يك مقطع زماني با هم باشند؟
حضرت فرمود: نه، مگر آنكه يكي از آن دو صامت (خاموش) باشد.
ابن قيام گفت: پس چطور براي تو صامت نيست؟
امام فرمود: چرا، به خدا سوگند! خداوند براي من (فرزندي) قرار مي‌ دهد كه حق و حق خواهان را استوار مي‌ بخشد و باطل و باطل خواهان را نيست و نابود مي‌ كند»[3].

تولد امام جواد ـ عليه السّلام ـ
تولد مبارك امام جواد ـ عليه السّلام ـ نه تنها پايان بخش دلهره هاي شيعيان و افشاي نيت فرصت طلبان و سود جوياني چون فرقه واقفيه بود، بلكه آغاز فصل نويني از تاريخ تشيع است.
در تاريخ ولادت امام جواد ـ عليه السّلام ـ اقوال مختلفي وارد شده از جمله:
1. شيخ كليني در اصول كافي، شيخ مفيد در ارشاد، ولادت حضرت را در رمضان سال 195 هجري[4] دانسته‎اند.
2. ابن شهر آشوب در مناقب و اربلي در كشف الغمه روز ولادت را 19 رمضان سال 195 هجري ذكر كرده اند.
3. شيخ طوسي از احمد بن محمد عياشي در انوار البهيه 10 رجب سال 195 هجري را روز ولادت حضرت دانسته است.
در ميان اقوال سه گانه، فرازي از دعاي ناحيه مقدسه كه در ماه رجب خوانده مي‌ شود قول سوم را تأييد مي‌ نمايد.
آنجا كه حضرت مي‌ فرمايند: اللهم اني اسألك بالمولودين في رجب محمد بن علي الثاني و ابن علي بن محمد المنتجب[5]
مشهور بين شيعه هم همين قول سوم است يعني ولادت آن حضرت روز دهم ماه رجب سال 195 هجري قمري مي‌ باشد.

كودكي امام جواد عليه السّلام
آگاهي هاي تاريخي درباره زندگي امام جواد ـ عليه السّلام ـ چندان گسترده نيست؛ زيرا افزون بر آنكه محدوديتهاي سياسي همواره مانع از انتشار اخبار به امامان معصوم ـ عليهم السّلام ـ مي‌ گرديد، تقيه و شيوه هاي پنهاني مبارزه كه براي «حفظ امام و شيعيان از فشار حاكميت» بود، عامل مؤثري در عدم نقل اخبار در منابع تاريخي است. ولي شكي نيست كه دوران كودكي امام جواد ـ عليه السّلام ـ از مهمترين دوران زندگي آن حضرت به شمار مي‌ رود چرا كه اولين كودكي بود كه در چنين سني به امامت  رسید و معادلات فكري سياسي را به هم ریخت و برگ جديدي در تاريخ زندگي ائمه ـ عليهم السّلام ـ رقم زد.
از مهمترين رويدادهايي كه در دوران كودكي آن حضرت به وقوع پيوست مي‌ توان به موارد زير اشاره كرد:
1. در خانواده امام رضا ـ عليه السّلام ـ در محافل شيعه، از حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ به عنوان مولودي پر خير و بركت ياد مي‌ شد. چنان كه از امام رضا ـ عليه السّلام ـ منقول است كه فرمودند: «اين مولودي است كه براي شيعيان ما، با بركت‎تر از او زاده نشده است»[6].
2. خلع سلاح واقفيه توسط امام جواد ـ عليه السّلام ـ [7]: واقفيه كساني بودند كه در امامت امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ توقف كرده بودند.
3. آزمايش حضرت توسط جمعي از شيعيان و پاسخ امام جواد ـ عليه السّلام ـ به پرسشهاي آنان در پرتو علم امامت.
از جمله امتيازهاي امام جواد ـ عليه السّلام ـ اظهار علم اهل بيت است كه نظيرش وجود ندارد.
در تاريخ آمده كه چون حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ از دنيا رفت عده اي از بزرگان و علما به مدينه آمدند و سي هزار مسئله در چند روز از حضرت سئوال نمودند و حضرت بدون تأمل و فكر جواب دادند در حالي كه ده سال بيشتر نداشتند.[8]
4. مناظره علمي با گروهي از معتزله و نيز با دانشمندان نامدار زمان مأمون از جمله يحيي بن اكثم و سرگردانی يحيي از طرح فروعات زيادي در مورد مسئله‎اش توسط امام ـ عليه السّلام ـ[9]
5. تزويج توطئه‎آميز ام الفضل به امام ـ عليه السّلام ـ توسط مأمون؛ اين ازدواج كه مأمون بر آن اصرار داشت، كاملا جنبه سياسي داشت و اهداف شومي را دنبال مي‌ كرد.
6. ايجاد شبكه ارتباطي وكالت توسط حضرت؛ امام جواد ـ عليه السّلام ـ با تمام محدوديتهاي موجود، از طريق نصب وكلا و نمايندگان، ارتباط خود را با شيعيان حفظ مي‌ كرد و با اين عمل از تجزيه نيروهاي شيعه جلوگيري مي‌ كرد.
حتي امام به هواداران خود اجازه مي‌ داد كه به درون دستگاه حكومت نفوذ كرده مناصب حساس را در دست گيرند.

جواني امام جواد عليه السّلام
چنانكه گفته شد مهمترين عملكرد و فعاليت علمي، فرهنگي و سياسي ـ اجتماعي امام جواد ـ عليه السّلام ـ كه تاريخ را به حيرت واداشته است همان دوران كودكي آن حضرت بوده است ولي دوران جواني امام ـ عليه السّلام ـ نيز خالي از اتفاق و رويداد نبوده است، از وقايع اين دوران از زندگي حضرت به چند مورد اشاره مي‌ كنيم.
1. تربيت شاگردان و انتشار علوم و دانش هاي خود توسط آنان؛ گرچه دوره امام جواد ـ عليه السّلام ـ به دليل فشارهاي سياسي و كنترل شديد فعاليت آن حضرت از طرف دربار خلافت، شعاع فعاليت ايشان بسيار محدود بود با اين حال تربيت شاگرد در دستور كار حضرت هر چند به تعداد كم قرار داشت. بنابراين اگر مي‌ خوانيم كه تعداد راويان و اصحاب حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ قريب صد و ده نفر بوده اند[10] و جمعا 250 حديث از آن حضرت نقل شده، نبايد تعجب كنيم، زيرا از يك سو، آن حضرت شديدا تحت مراقبت و كنترل سياسي بود و از طرف ديگر، زود به شهادت رسيد و به اتفاق دانشمندان بيش از بيست و پنج سال عمر نكرد.[11]
2. سفر حج: امام پس از شهادت پدر بزرگوارش به سفر حج رفت و از آنجا به مدينه بازگشت و تا پايان خلافت مأمون در آن شهر ساكن بود.

شهادت امام عليه السّلام
مأمون در سال 218 هـ.ق درگذشت و پس از او برادرش «معتصم» جاي او را گرفت او در سال 220 هـ.ق امام را از مدينه به بغداد آورد تا از نزديك مراقب او باشد. در مجلسي كه براي تعيين محل قطع دست دزد تشكيل داده بود، امام را نيز شركت داد و قاضي بغداد و ديگران شرمنده شدند و بذر كينه در درون معتصم نهاده شد، معتصم كه درصدد قتل حضرت بود اين قضيه او را بيشتر تحريك كرد و سرانجام منظور پليد خود را عملي ساخت و امام را توسط ام الفضل مسموم و شهيد نمود.[12]

نتيجه:
تولد حضرت جواد ـ عليه السّلام ـ در شرايطي صورت گرفت كه خير و بركت خاصي براي شيعيان به ارمغان آورد، بدين معنا كه عصر امام رضا ـ عليه السّلام ـ عصر ويژه‎اي بود و حضرت در تعيين جانشين خود و معرفي امام بعدي، با مشكلاتي روبرو بود كه در عصر امامان قبلي، بي سابقه بوده است، روي همين بود كه خداوند چنان علمي به حضرت بخشيد كه در همان دوران كودكي اسلام و تشيع را احيا كرد و دشمنان را لب به دندان قرار داد و تلاشهاي زيادي را در اين راه از خود نشان داد و در دوران كوتاه عمرش انقلابي علمي و فرهنگي به راه انداخت و در همين راه به شهادت رسيد.



پی نوشت ها:
[1] . طبرسي، اعلام الوري، دارالكتب الاسلاميه، تهران، چاپ سوم، بي تا، ص 346.
[2] . علي بن عيسي اربلي، كشف الغمه، مكتب بني هاشمي تبريزي، 1381 ق، ج 2، ص 352.
[3] . شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه رسولي محلاتي، انتشارات علميه اسلاميه، تهران، بي تا، ج 2، ص 267.
[4] . كليني، اصول كافي، چاپ نشر اسوه، قم، چاپ اول، 1418 ق، ج 1، ص 561.
[5] . شيخ طوسي، مصباح المتهجد، بيروت، مؤسسة فقه الشيعة، 1411 - 1991 م،چاپ اول،ص805.
[6] . طبرسي، اعلام الوري، المكتبة الاسلامي، چاپ سوم، بي تا، ص 347.
[7] . الإربلي، علي بن عيسي ، كشف الغمه، مكتبة بني هاشمي تبريز، 1381 هـ.ق، ج 2، ص 142.
[8] . كليني، اصول كافي، چاپ و نشر اسوه ، قم، چاپ اول، 1418 هـ.ق، ج 1، ص 566.
[9] . شيخ مفيد، الإختصاص، تعليق: علي اكبر غفاري، انتشارات جامعه مدرسين، قم، بي تا، ص 99.
[10] . شيخ طوسي، رجال، منشورات المكتبة الحيدريه، چاپ اول، نجف، 1381 هـ.ق ، ص 397ـ409.
[11] . شيخ مفيد، الارشاد، ترجمه رسولي محلاتي، انتشارات علميه اسلاميه، تهران، بي تا، ج 2، ص 284.
[12] . كليني، الكافي، دارالكتب الاسلاميه، تهران، چاپ چهارم، 1365 ش، ج 1، ص 323.

- لینک کوتاه این مطلب

» اندیشه قم
تاریخ انتشار:19 فروردین 1396 - 0:22

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد