(بسم الله الرحمن الرحیم)
انقلاب
اسلامي ايران، زماني به پيروزي رسيد كه نيمي از جمعيت جهان، تحت سيطرة جهان
بيني ماترياليستي و حكومتهاي كمونيستي اداره ميشد و نيم ديگر، تحت
حاكميت جهان بينيهاي اُمانيستي و سكولاريستي غربي قرار داشتند.
بر اساس ديدگاه كساني كه داراي بينش الهي هستند و نقش ويژهاي در پيروزي انقلاب اسلامي داشتهاند، تلاش تمام انبياء، اوصياء و مجاهدان الهي، در طول هزاران سال، براي برقراري حكومت الهي و حاكميت قانون عدل الهي در روي زمين، به وسيلة اين انقلاب به نتيجه رسيد و همين امر، منشأ عظمت اين انقلاب شد.1
حضرت امام خميني رحمه الله عليه نيز اساس حركت انقلابي و نهضت خود را دين قرار داده و توجه ويژهاي به عنايتها و حمايتهاي معنوي امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نسبت به انقلاب داشتند. ايشان در يكي از سخنان خود ميفرمايند: «خدا همراه شماست؛ امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف دعا گوي شماست. از چه ميترسيم؟ چرا بترسيم؟ مايي كه راهمان راه خداست...».2 همچنين ميفرمايند: «شما ميدانيد كه اين پيروزي به دست آمده است؛ لكن اين من نبودم كه اين پيروزي را به دست آوردم، خداي تبارك و تعالي، در ساية امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ما را پيروز كرد».3
استفاده از دين و موعود باوري در سخنان امام رحمه الله عليه چنان گويا است كه انديشمندان غربي در مورد ماهيت انقلاب اسلامي چنين ميگويند: «ايران نخستين انقلاب سياسي ـ اسلامي موفق را به جهان عرضه كرد. انقلابي كه با نام «اسلامي» و با شعار «الله اكبر» بر مبناي ايدئولوژي و نهادگرايي شيعه و رهبري روحانيت و غير روحانيت استوار بود».4 «از نظر آمريكا از سال 1979، ايران با استفاده از شمشير قدرتمند سياست اسلامي، مشروعيت نظم منطقهاي را به چالش كشيده است. رهبري اين كشور، ايران امروز و نيز جهان خارج را از خلال منشور موعودگرايي اسلامي مينگرد».5
«برنارد لوئيس» كه از انديشمندان يهودي در آمريكا بوده و تأثير انديشههاي او بر جامعه علمي آمريكا غير قابل انكار ميباشد، شاخصه انقلاب ايران را ديني بودن دانسته و تحولات ايران را ايدئولوژيكي بيان ميكند. او ميگويد: «در سال 1357 شمسي، تحولاتي در ايران آغاز شد كه تغييرات عمدهاي را نه تنها در ساختار حكومت، بلكه در تمامي نهادهاي اجتماعي آن كشور ايجاد نمود. پيامدهاي انقلاب ايران، مرزهاي كشور را درنورديد و به فضاي خارج از مرزهاي ايران رسيد. انقلابها خود را به شكلهاي مختلفي نشان ميدهند. انقلاب ايران خود را در تعابير اسلامي مطرح ميكند. يعني به عنوان نهضتي ديني، تحت رهبري ديني، عمل مينمايد. نظم گذشته را با ادبيات ديني نقد ميكند و طرحهايي را براي آينده و ايجاد نظم جديد ارائه ميدهد. انقلابيون مسلمان به نخستين روزهاي اسلام به عنوان الگوي عاليه خويش نگاه ميكنند».6
نگاه دقيق امام رحمه الله عليه به جهان بينالملل و استفاده صحيح از ادبيات ديني باعث گرديد تا انقلاب ايران، تافتهاي جدا بافته و الگويي مناسب جهت انقلابهاي ظلمگريز در جهان گردد و آموزههاي انقلاب اسلامي فراتر از مرزهاي ايران و كشورهاي اسلامي رفته و تا قلب اروپا نفوذ كند. انديشة سياسي امام رحمه الله عليه و عملياتي نمودن آن در ايران، باعث رونق دين گرديد و برخلاف ديدگاهي كه دين را افيون تودهها ميپنداشت، امروز اين دين و آموزة موعودباوري است كه جهان را به سمت معادلاتي نوين سوق ميدهد.
«جيمز بيل» متفكر و محقق آمريكايي، در فصلنامه مسائل خارجي ـ نشريه وزارت خارجه آمريكا ـ امواج پوياي انقلاب اسلامي ايران را چنين توصيف ميكند: «موجي كه از شناخت و بيداري، تودههاي جهان اسلام را فرا گرفته است، از يوگسلاوي و مراكش در غرب تا اندونزي و مالزي در شرق تداوم دارد. اين موج، مولود انقلاب اسلامي ايران است».7
اين گستردگي نهضت اسلامي با محوريت جمهوري اسلامي ايران به حدّي روشن ميباشد كه حتي ابا ابان، سياستمدار و انديشمند مشهور اسرائيلي در نشرية «تايمز لندن» زبان به اعتراف ميگشايد: «انقلاب اسلامي و پيامهاي آن، كوتهانديشي نيست. كساني كه چشمان خود را به روي واقعيتها بستهاند و حقايق را ناديده ميگيرند، بايد بدانند كه انقلاب اسلامي، فصل جديدي در تاريخ انديشههاست. من احساس ميكنم كه اين انديشهها بهويژه در خاورميانه شيوع يافتهاند».8
ايدئولوژي ضد استعماري و دينمدار نهضت امام خميني رحمه الله عليه باعث گرديده تا بلوك شرق و غرب، براي اولين بار در جنگ سرد، موضعي واحد اما خصمانه نسبت به انقلاب ايران اتخاذ كرده و آن را در قالب جنگ نظامي، تحريمها و نبرد فرهنگي پيگيري نمايند. «هستة اصلي برداشتهاي ايالات متحده از اسلام، هراس، حيرت و نگراني عميق دربارة آميزش دين و سياست است. چنين به نظر ميرسد كه آميزهاي از اين دو برداشت، جنبههاي اساسي سياست ليبرال ايالت متحده را به چالش فرا ميخواند».9
اگرچه نبايد فراموش نمود كه اين انديشهها با احياگري امام خميني رحمه الله عليه ، جايگاه خود را در ميان امتهاي اسلامي و غير اسلامي به دست آورد و به طور كلي: «امام، نهادِ آن چيزي است كه به اسلامگرايي معروف است. اگر كمال آتاتورك را ميتوان فردي در صدد اجراي طرحهاي متعدد غربي كردن به حساب آورد، چهرة امام خميني رحمه الله عليه پايان دهنده كماليسم است»،10
استقرار نظام ديني در ايران باعث گرديد تا تمام معادلات غرب، جهت سلطه بر منابع عظيم خاورميانه به هم بريزد. انقلاب اسلامي در ايران و از دست دادن يك همپيمان مهم در منطقه [شاه]، دولت كارتر را بهتزده كرد و سقوط شاه، بنا به گفتة «برژينسكي» مشاور امنيت ملي كارتر، به لحاظ راهبردي براي ايالات متحده و به لحاظ سياسي براي شخص كارتر، فاجعه آميز بود.11
«نظريه پردازان غربي معتقدند كه آرام ساختن طوفان اسلام، تنها در سايه استحاله جمهوري اسلامي ايران يا شكست انقلاب اسلامي ميسر است»؛12 از اين روي، در طول سه دههاي كه از گسترش نهضتهاي اسلامي ميگذرد، صدها جلد كتاب و هزاران جزوه و مقاله دربارة انقلاب اسلامي، اسلامگرايي و دنياي اسلام در اروپا و آمريكا منتشر شده است؛ كه اكثر قريب به اتفاق آنها به انتقاد و بدگويي از جنبشهاي اسلامي، سركوبي رهبران اين نهضتها و تحقير قشرهاي امت اسلامي ـ كه جان و مال خود را فداي اهداف خود كردهاند ـ پرداخته است.13 در همين راستا، رسانههاي تصويري در غرب به منزوي ساختن انقلاب و بياعتباري آن توسط ابزارهاي دروغين اما جذاب، همت گماشته و به توليدات انبوه دست زدهاند. در اين ميان ميتوان به فيلمهاي «اسكندر»، «بدون دخترم هرگز»، «300»، «پرسپوليس» و بازيهاي رايانهاي «دلتا فورس»، «اولين نبرد»، «سام ماجراجو در پرسپوليس» اشاره كرد.
جالب است بدانيم كه عليرغم تلاش دشمن و غرب سلطهجو، امروز به ياري امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ، معادلات جهاني به نفع جمهوري اسلامي ايران رقم خورده و بنا بر اعتراف نشرية «لس آنجلس تايمز» خشم اعراب از آمريكا و اسرائيل باعث چرخش افكار عمومي، به نفع ايران در برابر آمريكا شده است.14 «لس آنجلس تايمز» در تأييد مطلب خود به نظرسنجي «دانشگاه مريلند» و «مؤسسه زاگبي» اشاره كرده و ميگويد: «بدبختانه ايران، ابرقدرت افكار عمومي جهان است». اما نبايد فراموش نمود كه اين الطاف الهي، وظيفه ما را در حمايت از انقلاب اسلامي ايران سنگينتر كرده است. اكنون بيش از پيش ميتوان اين سخن بنيانگذار جمهوري اسلامي را درك نمود كه اساس نهضت را ديني و تحت حمايت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف معرفي نمودند و استمرار آن را بسته به اتحاد، همبستگي و اعتماد به حمايتهاي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دانستهاند.
ايشان ميفرمايند: «همه آقايان بنا را بر اين بگذارند كه كارهايشان را از روي وظيفهشان عمل بكنند... ببينند در يك مملكتي هستند كه در رأس اين مملكت، امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مراقبشان هست».15 «روي موازين مادي، روي موازين عادي، بايد ما با يك يورش، از بين رفته باشيم. بايد همه ما يك لقمة آنها شده باشيم و لكن قدرت ايمان، پشتيباني خداي تبارك و تعالي و اتكال به ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شما را پيروز كرد. ... اين معجزه بود، اين امر الهي بود، اين وحي الهي بود. اين جماعت ايران كه با هم شدند، خدا پشتيبان آنها بود و الان هم هست. كاري نكنيد كه عنايت خدا ـ خداي نخواسته ـ كم بشود. كاري نكنيد كه براي ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ايجاد نگراني بكنيد».
به هر روي، امروز اين انقلاب ـ كه اميد است زمينه ساز ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد ـ در اختيار ما قرار گرفته و وظيفة ما پاسداري از انقلاب اسلامي با محوريت دين و آموزه مهدويت ميباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اين انقلاب در دوراني به ثمر نشست كه نگرشهاي دينستيزانه و دينگريزانه، بخش اعظم كرة زمين را فرا گرفته و انقلاب اسلامي ايران، قيام عليه اين فرايند بود، به عبارتي ميتوان انقلاب اسلامي ايران را قيام دين و دينمداران عليه لامذهبي و ظلم و ستم بلوك شرق و غرب، قلمداد كرد.
بر اساس ديدگاه كساني كه داراي بينش الهي هستند و نقش ويژهاي در پيروزي انقلاب اسلامي داشتهاند، تلاش تمام انبياء، اوصياء و مجاهدان الهي، در طول هزاران سال، براي برقراري حكومت الهي و حاكميت قانون عدل الهي در روي زمين، به وسيلة اين انقلاب به نتيجه رسيد و همين امر، منشأ عظمت اين انقلاب شد.1
حضرت امام خميني رحمه الله عليه نيز اساس حركت انقلابي و نهضت خود را دين قرار داده و توجه ويژهاي به عنايتها و حمايتهاي معنوي امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف نسبت به انقلاب داشتند. ايشان در يكي از سخنان خود ميفرمايند: «خدا همراه شماست؛ امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف دعا گوي شماست. از چه ميترسيم؟ چرا بترسيم؟ مايي كه راهمان راه خداست...».2 همچنين ميفرمايند: «شما ميدانيد كه اين پيروزي به دست آمده است؛ لكن اين من نبودم كه اين پيروزي را به دست آوردم، خداي تبارك و تعالي، در ساية امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف ما را پيروز كرد».3
استفاده از دين و موعود باوري در سخنان امام رحمه الله عليه چنان گويا است كه انديشمندان غربي در مورد ماهيت انقلاب اسلامي چنين ميگويند: «ايران نخستين انقلاب سياسي ـ اسلامي موفق را به جهان عرضه كرد. انقلابي كه با نام «اسلامي» و با شعار «الله اكبر» بر مبناي ايدئولوژي و نهادگرايي شيعه و رهبري روحانيت و غير روحانيت استوار بود».4 «از نظر آمريكا از سال 1979، ايران با استفاده از شمشير قدرتمند سياست اسلامي، مشروعيت نظم منطقهاي را به چالش كشيده است. رهبري اين كشور، ايران امروز و نيز جهان خارج را از خلال منشور موعودگرايي اسلامي مينگرد».5
«برنارد لوئيس» كه از انديشمندان يهودي در آمريكا بوده و تأثير انديشههاي او بر جامعه علمي آمريكا غير قابل انكار ميباشد، شاخصه انقلاب ايران را ديني بودن دانسته و تحولات ايران را ايدئولوژيكي بيان ميكند. او ميگويد: «در سال 1357 شمسي، تحولاتي در ايران آغاز شد كه تغييرات عمدهاي را نه تنها در ساختار حكومت، بلكه در تمامي نهادهاي اجتماعي آن كشور ايجاد نمود. پيامدهاي انقلاب ايران، مرزهاي كشور را درنورديد و به فضاي خارج از مرزهاي ايران رسيد. انقلابها خود را به شكلهاي مختلفي نشان ميدهند. انقلاب ايران خود را در تعابير اسلامي مطرح ميكند. يعني به عنوان نهضتي ديني، تحت رهبري ديني، عمل مينمايد. نظم گذشته را با ادبيات ديني نقد ميكند و طرحهايي را براي آينده و ايجاد نظم جديد ارائه ميدهد. انقلابيون مسلمان به نخستين روزهاي اسلام به عنوان الگوي عاليه خويش نگاه ميكنند».6
نگاه دقيق امام رحمه الله عليه به جهان بينالملل و استفاده صحيح از ادبيات ديني باعث گرديد تا انقلاب ايران، تافتهاي جدا بافته و الگويي مناسب جهت انقلابهاي ظلمگريز در جهان گردد و آموزههاي انقلاب اسلامي فراتر از مرزهاي ايران و كشورهاي اسلامي رفته و تا قلب اروپا نفوذ كند. انديشة سياسي امام رحمه الله عليه و عملياتي نمودن آن در ايران، باعث رونق دين گرديد و برخلاف ديدگاهي كه دين را افيون تودهها ميپنداشت، امروز اين دين و آموزة موعودباوري است كه جهان را به سمت معادلاتي نوين سوق ميدهد.
«جيمز بيل» متفكر و محقق آمريكايي، در فصلنامه مسائل خارجي ـ نشريه وزارت خارجه آمريكا ـ امواج پوياي انقلاب اسلامي ايران را چنين توصيف ميكند: «موجي كه از شناخت و بيداري، تودههاي جهان اسلام را فرا گرفته است، از يوگسلاوي و مراكش در غرب تا اندونزي و مالزي در شرق تداوم دارد. اين موج، مولود انقلاب اسلامي ايران است».7
اين گستردگي نهضت اسلامي با محوريت جمهوري اسلامي ايران به حدّي روشن ميباشد كه حتي ابا ابان، سياستمدار و انديشمند مشهور اسرائيلي در نشرية «تايمز لندن» زبان به اعتراف ميگشايد: «انقلاب اسلامي و پيامهاي آن، كوتهانديشي نيست. كساني كه چشمان خود را به روي واقعيتها بستهاند و حقايق را ناديده ميگيرند، بايد بدانند كه انقلاب اسلامي، فصل جديدي در تاريخ انديشههاست. من احساس ميكنم كه اين انديشهها بهويژه در خاورميانه شيوع يافتهاند».8
ايدئولوژي ضد استعماري و دينمدار نهضت امام خميني رحمه الله عليه باعث گرديده تا بلوك شرق و غرب، براي اولين بار در جنگ سرد، موضعي واحد اما خصمانه نسبت به انقلاب ايران اتخاذ كرده و آن را در قالب جنگ نظامي، تحريمها و نبرد فرهنگي پيگيري نمايند. «هستة اصلي برداشتهاي ايالات متحده از اسلام، هراس، حيرت و نگراني عميق دربارة آميزش دين و سياست است. چنين به نظر ميرسد كه آميزهاي از اين دو برداشت، جنبههاي اساسي سياست ليبرال ايالت متحده را به چالش فرا ميخواند».9
اگرچه نبايد فراموش نمود كه اين انديشهها با احياگري امام خميني رحمه الله عليه ، جايگاه خود را در ميان امتهاي اسلامي و غير اسلامي به دست آورد و به طور كلي: «امام، نهادِ آن چيزي است كه به اسلامگرايي معروف است. اگر كمال آتاتورك را ميتوان فردي در صدد اجراي طرحهاي متعدد غربي كردن به حساب آورد، چهرة امام خميني رحمه الله عليه پايان دهنده كماليسم است»،10
استقرار نظام ديني در ايران باعث گرديد تا تمام معادلات غرب، جهت سلطه بر منابع عظيم خاورميانه به هم بريزد. انقلاب اسلامي در ايران و از دست دادن يك همپيمان مهم در منطقه [شاه]، دولت كارتر را بهتزده كرد و سقوط شاه، بنا به گفتة «برژينسكي» مشاور امنيت ملي كارتر، به لحاظ راهبردي براي ايالات متحده و به لحاظ سياسي براي شخص كارتر، فاجعه آميز بود.11
«نظريه پردازان غربي معتقدند كه آرام ساختن طوفان اسلام، تنها در سايه استحاله جمهوري اسلامي ايران يا شكست انقلاب اسلامي ميسر است»؛12 از اين روي، در طول سه دههاي كه از گسترش نهضتهاي اسلامي ميگذرد، صدها جلد كتاب و هزاران جزوه و مقاله دربارة انقلاب اسلامي، اسلامگرايي و دنياي اسلام در اروپا و آمريكا منتشر شده است؛ كه اكثر قريب به اتفاق آنها به انتقاد و بدگويي از جنبشهاي اسلامي، سركوبي رهبران اين نهضتها و تحقير قشرهاي امت اسلامي ـ كه جان و مال خود را فداي اهداف خود كردهاند ـ پرداخته است.13 در همين راستا، رسانههاي تصويري در غرب به منزوي ساختن انقلاب و بياعتباري آن توسط ابزارهاي دروغين اما جذاب، همت گماشته و به توليدات انبوه دست زدهاند. در اين ميان ميتوان به فيلمهاي «اسكندر»، «بدون دخترم هرگز»، «300»، «پرسپوليس» و بازيهاي رايانهاي «دلتا فورس»، «اولين نبرد»، «سام ماجراجو در پرسپوليس» اشاره كرد.
جالب است بدانيم كه عليرغم تلاش دشمن و غرب سلطهجو، امروز به ياري امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ، معادلات جهاني به نفع جمهوري اسلامي ايران رقم خورده و بنا بر اعتراف نشرية «لس آنجلس تايمز» خشم اعراب از آمريكا و اسرائيل باعث چرخش افكار عمومي، به نفع ايران در برابر آمريكا شده است.14 «لس آنجلس تايمز» در تأييد مطلب خود به نظرسنجي «دانشگاه مريلند» و «مؤسسه زاگبي» اشاره كرده و ميگويد: «بدبختانه ايران، ابرقدرت افكار عمومي جهان است». اما نبايد فراموش نمود كه اين الطاف الهي، وظيفه ما را در حمايت از انقلاب اسلامي ايران سنگينتر كرده است. اكنون بيش از پيش ميتوان اين سخن بنيانگذار جمهوري اسلامي را درك نمود كه اساس نهضت را ديني و تحت حمايت وليعصر عجل الله تعالي فرجه الشريف معرفي نمودند و استمرار آن را بسته به اتحاد، همبستگي و اعتماد به حمايتهاي حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف دانستهاند.
ايشان ميفرمايند: «همه آقايان بنا را بر اين بگذارند كه كارهايشان را از روي وظيفهشان عمل بكنند... ببينند در يك مملكتي هستند كه در رأس اين مملكت، امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف مراقبشان هست».15 «روي موازين مادي، روي موازين عادي، بايد ما با يك يورش، از بين رفته باشيم. بايد همه ما يك لقمة آنها شده باشيم و لكن قدرت ايمان، پشتيباني خداي تبارك و تعالي و اتكال به ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف شما را پيروز كرد. ... اين معجزه بود، اين امر الهي بود، اين وحي الهي بود. اين جماعت ايران كه با هم شدند، خدا پشتيبان آنها بود و الان هم هست. كاري نكنيد كه عنايت خدا ـ خداي نخواسته ـ كم بشود. كاري نكنيد كه براي ولي عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف ايجاد نگراني بكنيد».
به هر روي، امروز اين انقلاب ـ كه اميد است زمينه ساز ظهور حضرت مهدي عجل الله تعالي فرجه الشريف باشد ـ در اختيار ما قرار گرفته و وظيفة ما پاسداري از انقلاب اسلامي با محوريت دين و آموزه مهدويت ميباشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- [1] . محمد تقي مصباح يزدي، انقلاب اسلامي جهشي در تحولات سياسي تاريخ، ص 20.
- 2 . امام خميني رحمه الله عليه صحيفه نور، ج10، ص13.
- 3 . همان، ج4، ص23.
- 4 . جان ال اسپوزيتو، انقلاب ايران و بازتاب جهاني آن، ص49.
- 5 . فواز جرجيس، آمريكا و اسلام سياسي، ص219.
- 6. برناردلوئيس، زبان سياسي اسلام، ص25.
- 7. حسين واعظي، ايران و آمريكا، ص323.
- 8 . همان، ص319.
- 9. فواز جرجيس، آمريكا و اسلام سياسي، ص 28.
- 10. ابراهيم متقي، رويارويي غرب معاصر با اسلام، ص297، ايشان از «عبدالوهاب صالح بابير» نقل نموده است.
- 11 . فواز جرجيس، همان ص121.
- 12. حسن واعظي، استعمار فرانر، جهاني سازي انقلاب اسلامي، ص351.
- 13. ن. ك: پرفسور حميد مولانا، ظهور و سقوط مدرن، ص108.
- 14. كيهان، گزارش روز، به همت ايرج نظافتي، ص5، 7/6/89، ش19729.
- 15. صحيفه امام، ج9، ص17.
- پدیدآونده:محمد شهبازيان
- لینک کوتاه این مطلب
تاریخ انتشار:12 بهمن 1392 - 11:57
مطالب مرتبط...
نظر شما...