افرادی که بهشت مشتاق دیدنشان است

(بسم الله الرحمن الرحیم)
آنس بن مالك مى گويد: روزى رسول خدا(ص ) فرمود: انّ الجنة مشتاقة الى اربعة من امتى.((قطعا بهشت ، مشتاق به چهار نفر از امت من است .))


درنگ كردم از اينكه بپرسم اين چهار نفر چه كسانى هستند، نزد ابوبكر رفتم و جريان را گفتم ، و پيشنهاد كردم شما از رسول خدا (ص ) بپرسيد كه اين چهار نفر، كيانند؟


ابوبكر گفت : ترس آن دارم كه جزء آن چهار نفر نباشم ، و دودمانم ((بنوتيم )) مرا سرزنش كنند.)) نزد عمر رفتم و جريان را گفتم ، و پيشنهاد كردم شما سؤ ال كنيد، در پاسخ گفت : ((ترس آن دارم كه من جزء آنها نباشم و خاندانم ((بنوعدى )) مرا سرزنش كنند.))


نزد عثمان رفتم و همين پيشنهاد را كردم ، او نيز گفت : ((ترس آن دارم كه من جزء آنها نباشم و خاندانم ((بنى اميه )) مرا سرزنش كنند.))


به حضور على (ع ) رفتم ، آن حضرت را در نخلستان ديدم كه به كشيدن آب از چاه اشتغال داشت ، جريان را بازگو كردم ، و از آن حضرت تقاضا كردم كه شما از رسول خدا بپرسيد كه اين چهار نفر، كيانند؟!


فرمود: ((سوگند به خدا مى روم و مى پرسم ، اگر من جزء آن چهار نفر بودم ، حمد و سپاس الهى را بجا مى آورم ، و اگر جزء آنها نبودم ، از درگاه خدا مى خواهم كه مرا جزء آنها و دوست آنها قرار دهد، هماندم آن حضرت به سوى پيامبر (ص ) حركت كرد، من نيز همراهش بودم ، به حضرت رسول خدا (ص ) رسيديم ، ديديم سر رسول خدا (ص ) در دامن دحيه كلبى است (او جبرئيل بود كه به صورت دحيه كلبى در آمده بود) وقتى كه جبرئيل ، على (ع ) را ديد، برخاست و بر آن حضرت سلام كرد و گفت : ((اى امير مؤمنان سر پسر عمويت را به دامن بگير، تو از من سزاوارترين هستى (جبرئيل رفت و پيامبر (ص ) در حالت مخصوص وحى بود و سرش را در دامن على (ع ) نهاده بود) تا اينكه آن حضرت را ديدم از حالت خاص وحى ، خارج شد، مانند كسى كه از خواب ، بيدار مى شود، و متوجه شد كه سرش ‍ بر دامن على (ع ) است ، به على (ع ) فرمود: ((حتماً براى حاجتى به اينجا آمده اى .))


على (ع ) عرض كرد: ((پدر و مادرم بفدايت ، به حضور شما آمدم ، سرت را بر دامن دحيه كلبي ديدم ، او برخاست و بر من سلام كرد و گفت : سر پسر عمويت را به دامن بگير، و تو اى اميرمؤمنان ، سزوارتر از من به رسول خدا هستى .


رسول خدا (ص ) فرمود: ((آيا او را شناختى ؟))


على (ع ) گفت : ((او دحيه كلبى )) بود.


پيامبر (ص ) فرمود: ((او جبرئيل بود.)) (كه بصورت زيباى دحيه كلبى درآمده بود.)


على (ع ) گفت : ((اى رسول خدا! پدر و مادرم بفدايت ، اَنَس بن مالك به من خبر داد كه شما فرموده اى ، بهشت مشتاق چهار نفر است ، آنها كيانند؟))


پيامبر (ص ) اشاره به على (ع ) كرد و سه بار فرمود: اَنتَ وَ اللّه اَوَّلهم : ((سوگند به خدا تو اولين نفر از آن چهار نفر هستى .))


على (ع ) گفت : پدر و مادرم بفدايت ، آن سه نفر كيانند؟


پيامبر(ص ) فرمود: آن سه نفر عبارتند از 1 مقداد، 2 سلمان ، 3 ابوذر.


- لینک کوتاه این مطلب

» جام
تاریخ انتشار:2 شهریور 1393 - 13:33

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد