(بسم الله الرحمن الرحیم)
باید بدانیم توقیعات امام زمان نیز مانند سایر احادیث امامان بزرگوار حاوی مطالب گوناگون اعتقادی، مبدئی، معادی، اخلاقی، فقهی، تاریخی، علمی و پرسش درباره مدعیان نیابت و… است. بنابراین اگرچه در موارد خاص صدور یافته است، ولی برای تمامی شیعیان قابل استفاده است. حضرت در موضوعات مختلفی سخنانی فرمودهاند؛ از باب نمونه:
توقیفی بودن اسما و صفات حق تعالی:
تَعالَی اللهُ وَ جَلَّ عَمّا یَصِفُونَ، سُبحانَهُ وَ بِحَمدِه.[۱]
خداوند از آن چه که توصیف میکنند برتر و با ستایش او را تنزیه میکنم.
لطف و توفیق خداوند:
وَ اللهُ یُلهِمُکُمُ الرُّشدَ، وَ یَلطِفُ لَکُم فی التَّوفیقِ بِرَحمَتِهِ.[۲]
و خداوند راه رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به رحمت خود، موفقیت را به آسانی برایتان فراهم سازد.
اینکه سنت الاهی بر بقای حق و نابودی باطل است:
حَفِظَ اللهُ الحَقُّ عَلی أهلِه، وَ أقَرَّه فی مُستَقَرِّه.[۳]
«خداوند حق را بر اهلش نگه داشته و آن را در جایگاه خود ثابت قرار داده است».
لزوم معرفت امام:
«و اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد».[۴]
وجود امام مایه حفظ مردم:
«ما شاهد و ناظر مناجات تو بودیم. خداوند با آن وسیلهای که به سبب اولیای خویش به تو بخشیده است، او را حفظ فرماید».[۵]
حتمیبودن ظهور:
وَ اللهُ مُتِمُّ نورِهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ.[۶]
خداوند نور خود را تمام خواهد کرد؛ اگرچه مشرکان را خوش نیاید.
عنایات آن امام نسبت به شیعه:
«ولی در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچچیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست. از خواری و بی کسی ای که دچارش شده اید باخبریم؛ از آن زمان که بسیاری از شما به برخی کارهای ناشایست ـ که پیشینیان صالح شما از آنها دوری میجستند ـ گرویدند و عهد و میثاق خدایی را آن چنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند».[۷]
توبه و استغفار:
أخطَأتَ بِرَدِّکَ بِرَّنا، فإذا استغفَرَتَ الله عَزَّوَجَلَّ فَاللهُ یَغفِرُ لَکَ.[۸]
با رد احسان ما خطا کردی و اگر از خدا طلب بخشایش کنی، خداوند تو را خواهد بخشود.
نواب دوم:
وَ أمّا مُحَمَّدُ بنُ عُثمانَ العَمرِویُّ، رَضی الله عَنه وَ عَن أبیهِ مِن قَبلُ، فَإنَّه ثِقَتی وَ کِتابُهُ کِتابی.[۹]
و اما محمدبنعثمان عمری، پس خداوند از او و پیش از او، از پدرش راضی باشد. او ثقه و مورد اطمینان من و نوشته او نوشته من است.
درباره نایب سوم:
«او را میشناسیم ـ خداوند همه خوبی و خشنودی را به او بشناساند و او را با توفیق سعادتمند سازد ـ از نامه او آگاه گشتیم و آنچه که او بر آن است مورد اطمینان ماست و در نزد ما منزلت و جایگاهی دارد که باعث خشنودی و سرور اوست. خداوند احسانش را درباره او افزون دارد که همانا او سرپرستی تواناست و سپاس خداوندی را که بیشریک است و درود و سلام فراوان خداوند بر رسولش حضرت محمد و خاندانش باد».[۱۰]
نایب چهارم:
«ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند! تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. پس کارهایت را جمع و منظّم کن و به هیچ کس وصیت مکن که بعد از تو جانشین گردد؛ چرا که غیبت تمام و کامل واقع شده است و ظهوری مگر به اجازه ی خداوند متعال نیست و این اجازه بعد از مدّتی دراز و تیرگی و سختی دلها و پر شدن زمین از ظلم و جور است».[۱۱]
پینوشتها
۱. احتجاج، طبرسی، ج۲، ص۴۷۳.
۲. همان، ص۴۹۸.
۳. همان، ص۴۶۹.
۴. همان، ص۴۹۹.
۵. همان، ص۴۹۸.
۶. همان.
۷. همان، ص۴۹۷.
۸. کمالالدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۹۰.
۹. همان، ص۴۸۵.
۱۰. الغیبة، شیخ طوسی، ص۳۷۲.
۱۱. کمالالدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۱۶.
توقیعات درباره چه موضوعی صادر شده است و آیا برای انسانهای دیگر قابل بهرهبرداری است؟
باید بدانیم توقیعات امام زمان نیز مانند سایر احادیث امامان بزرگوار حاوی مطالب گوناگون اعتقادی، مبدئی، معادی، اخلاقی، فقهی، تاریخی، علمی و پرسش درباره مدعیان نیابت و… است. بنابراین اگرچه در موارد خاص صدور یافته است، ولی برای تمامی شیعیان قابل استفاده است. حضرت در موضوعات مختلفی سخنانی فرمودهاند؛ از باب نمونه:
توقیفی بودن اسما و صفات حق تعالی:
تَعالَی اللهُ وَ جَلَّ عَمّا یَصِفُونَ، سُبحانَهُ وَ بِحَمدِه.[۱]
خداوند از آن چه که توصیف میکنند برتر و با ستایش او را تنزیه میکنم.
لطف و توفیق خداوند:
وَ اللهُ یُلهِمُکُمُ الرُّشدَ، وَ یَلطِفُ لَکُم فی التَّوفیقِ بِرَحمَتِهِ.[۲]
و خداوند راه رشد و هدایت را به شما نشان دهد و به رحمت خود، موفقیت را به آسانی برایتان فراهم سازد.
اینکه سنت الاهی بر بقای حق و نابودی باطل است:
حَفِظَ اللهُ الحَقُّ عَلی أهلِه، وَ أقَرَّه فی مُستَقَرِّه.[۳]
«خداوند حق را بر اهلش نگه داشته و آن را در جایگاه خود ثابت قرار داده است».
لزوم معرفت امام:
«و اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد».[۴]
وجود امام مایه حفظ مردم:
«ما شاهد و ناظر مناجات تو بودیم. خداوند با آن وسیلهای که به سبب اولیای خویش به تو بخشیده است، او را حفظ فرماید».[۵]
حتمیبودن ظهور:
وَ اللهُ مُتِمُّ نورِهِ وَ لَو کَرِهَ المُشرِکُونَ.[۶]
خداوند نور خود را تمام خواهد کرد؛ اگرچه مشرکان را خوش نیاید.
عنایات آن امام نسبت به شیعه:
«ولی در عین حال بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچچیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نیست. از خواری و بی کسی ای که دچارش شده اید باخبریم؛ از آن زمان که بسیاری از شما به برخی کارهای ناشایست ـ که پیشینیان صالح شما از آنها دوری میجستند ـ گرویدند و عهد و میثاق خدایی را آن چنان پشت سر انداختند که گویا به آن پیمان آگاه نیستند».[۷]
توبه و استغفار:
أخطَأتَ بِرَدِّکَ بِرَّنا، فإذا استغفَرَتَ الله عَزَّوَجَلَّ فَاللهُ یَغفِرُ لَکَ.[۸]
با رد احسان ما خطا کردی و اگر از خدا طلب بخشایش کنی، خداوند تو را خواهد بخشود.
نواب دوم:
وَ أمّا مُحَمَّدُ بنُ عُثمانَ العَمرِویُّ، رَضی الله عَنه وَ عَن أبیهِ مِن قَبلُ، فَإنَّه ثِقَتی وَ کِتابُهُ کِتابی.[۹]
و اما محمدبنعثمان عمری، پس خداوند از او و پیش از او، از پدرش راضی باشد. او ثقه و مورد اطمینان من و نوشته او نوشته من است.
درباره نایب سوم:
«او را میشناسیم ـ خداوند همه خوبی و خشنودی را به او بشناساند و او را با توفیق سعادتمند سازد ـ از نامه او آگاه گشتیم و آنچه که او بر آن است مورد اطمینان ماست و در نزد ما منزلت و جایگاهی دارد که باعث خشنودی و سرور اوست. خداوند احسانش را درباره او افزون دارد که همانا او سرپرستی تواناست و سپاس خداوندی را که بیشریک است و درود و سلام فراوان خداوند بر رسولش حضرت محمد و خاندانش باد».[۱۰]
نایب چهارم:
«ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند! تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. پس کارهایت را جمع و منظّم کن و به هیچ کس وصیت مکن که بعد از تو جانشین گردد؛ چرا که غیبت تمام و کامل واقع شده است و ظهوری مگر به اجازه ی خداوند متعال نیست و این اجازه بعد از مدّتی دراز و تیرگی و سختی دلها و پر شدن زمین از ظلم و جور است».[۱۱]
پینوشتها
۱. احتجاج، طبرسی، ج۲، ص۴۷۳.
۲. همان، ص۴۹۸.
۳. همان، ص۴۶۹.
۴. همان، ص۴۹۹.
۵. همان، ص۴۹۸.
۶. همان.
۷. همان، ص۴۹۷.
۸. کمالالدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۴۹۰.
۹. همان، ص۴۸۵.
۱۰. الغیبة، شیخ طوسی، ص۳۷۲.
۱۱. کمالالدین، شیخ صدوق، ج۲، ص۵۱۶.
- لینک کوتاه این مطلب
»
راسخون
تاریخ انتشار:16 دی 1393 - 17:36
مطالب مرتبط...
نظر شما...