(بسم الله الرحمن الرحیم)
از جمله اشکالات برخی بر قضیه مهدویت از سوی اهل سنت آن است که بخاری و مسلم اشارهای به احادیث مهدویت نکرده و آنها را در صحاح خود نقل نکردهاند و این در جای خود میتواند سبب وهن و ضعف این احادیث باشد.
احمد امین مصری میگوید: «از افتخارات صحیح بخاری و مسلم آن است که اینگونه احادیث در آن دو وارد نشده است، گرچه در غیر این دو کتاب از کتابهای حدیث وارد شده است».[۱]
همین اشکال از ناحیه اشخاصی دیگر از متفکرین غربزده اهل سنت، ازقبیل شیخ محمد ابوزهره،[۲] سعد محمدحسن،[۳] حسین سائح لیبیایی مغربی،[۴] سید محمد رشید رضا[۵] و شیخ ابنمحمود [۶] نیز مطرح شده است.
پاسخ:
این اشکال مورد توجه علمای اهل سنت واقع شده و شدیداً با آن به مقابله پرداختهاند.
«دکتر بستوی» میگوید:
«اینان گمان میکنند که بخاری و مسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکردهاند. این گمانی باطل است؛ زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته و هرگز چنین ادعایی نکردهاند».[۷]
چه جای این اشکال است، درحالیکه بخاری خود میگوید:
آنچه را که در کتاب خود «الجامع الصحیح» آوردهام صحیح است، ولی چه بسیار احادیث صحیحالسندی که بهجهت طولانی شدن کتابم نقل نکردم.[۸]
همچنین مسلمبنحجاج قشیری میگوید:
من تمام احادیث نزد خود را در این کتاب «صحیح» نیاوردهام، بلکه درصدد آن بودهام که تنها احادیثی را ذکر کنم که اجماعی است.[۹]
علمای دیگر اهل سنت نیز چنین اعتقاد دارند:
حاکم نیشابوری میگوید: «بخاری و مسلم حکم به عدم صحت احادیثی که در دو کتابشان نیامده نکردهاند».[۱۰]
ابنقیم جوزیه میگوید: «آیا بخاری گفته است که هر حدیثی را که من در کتابم نیاوردهام باطل، غیرحجت و ضعیف است؟ چه بسیار احادیثی که بخاری به آنها در غیر کتاب «الجامع الصحیح» احتجاج نموده، ولی در این کتاب نیاورده است و چه بسیار احادیثی که در غیر این کتاب تصحیح نموده، ولی در این کتاب نیاورده است».[۱۱]
عبدالمحسنبنحمدالعباد میگوید: «حدیث صحیح همانگونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو کتاب حدیثی نیز وجود دارد؛ مثل: موطأ، صحیح ابنخزیمه، صحیح ابنحبان، مستدرک حاکم، جامع ترمذی، سنن ابیداوود، سنن نسایی، سنن ابنماجه، سنن دارقطنی، سنن بیهقی و دیگر کتب، و این امری در نهایت وضوح و آشکاری است».[۱۲]
دیگر اینکه چه کسی ادعا کرده که بخاری و مسلم توجهی به احادیث مهدویت بهطور عموم نداشتهاند؟ این حرف باطل است؛ زیرا این دو به برخی از احادیث مربوط به خروج مهدی اشاره کردهاند؛ از قبیل:
الف. احادیث خروج دجال
بخاری و خصوصاً مسلم احادیث زیادی را از طرق گوناگون در موضوع خروج دجال نقل کردهاند.[۱۳] ابنحجر عسقلانی با نقل کلامی در تواتر احادیث مهدی علیهالسلام، قصه دجال را به خروج او ربط میدهد.[۱۴]
ب. احادیث نزول عیسیبنمریم
بخاری به سند خود از ابوهریره نقل کرده که پیامبر فرمود: «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛[۱۵] شما را چه خواهد شد زمانی که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد، در حالی که امام شما از میان شماست».[۱۶]
مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است.
مقصود از امام در این روایت کسی جز مهدی علیهالسلام نخواهد بود و لذا شارحین صحیح بخاری همگی متفقالقول «امام» در این روایت را امام مهدی معرفی کردهاند.[۱۷]
ج. احادیث بخشش مال
مسلم از جابربنعبدالله انصاری نقل میکند که رسول خدا فرمود: «یکون فی آخر امتی خلیفة یحثی المال حثیاً لا یعده عدداً؛ در پایان امتم خلیفهای خواهد بود که مال فراوان میدهد بدون آنکه شماره کند».[۱۸]
با رجوع به روایات دیگر پیخواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان امام موعود است.
ابنابیشبیه نیز از رسول خدا نقل کرده که فرمود: «یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً؛ مردی از اهل بیتم بعد از وقفهای از زمان و ظهور فتنهها خروج خواهد کرد که عطای او ریزان است».[۱۹]
د. احادیث خسف بیداء
مسلم در «صحیح» از رسول خدا نقل کرده که فرمود: «یعوذ عائذ بالبیت فیبعث الیه بعث فاذا کانوا ببیداء من الارض خسف بهم؛ شخصی به خانه پناه میبرد، لشکری به سوی او فرستاده میشود، آن لشکر به سرزمین بیداء که میرسد در آنجا به زمین فرود میرود».[۲۰]
با مراجعه به سایر روایات پیمیبریم که فرورفتن زمین «بیداء» از علائم ظهور حضرت مهدی علیهالسلام است.[۲۰]
پینوشتها
۱. المهدی و المهدویة، زینالدین محمد امین، ص۴۱؛ ضحی الاسمالم، امین احمد، ج۳، ص۲۷۷.
۲. الامام الصادق، شیخ محمد ابوزهره، ص۲۳۸ و ۲۳۹.
۳. المهدیة فی الاسلام، سعد محمدحسن، ص۶۹.
۴. تراثنا و موازین النقد، حسین سائح لیبیایی مغربی، ص۱۸۵ـ۱۸۷.
۵. تفسیر المنار، سید محمد رشید رضا، ج۹، ص۴۹۹.
۶. لا مهدی ینتظر بعد الرسول، ابنمحمود، ص۶.
۷. المهدی المنتظرز فی الاحادیث الصحیحة، دکتر بستوی.
۸. مقدمه ابنالصلاح، ص ۲۱ و ۲۲.
۹. همان.
۱۰. مستدرک حاکم، ج۱، ص۲.
۱۱. زادالمعاد.
۱۲. الامام المهدی عند اهل السنة، ج۲، ص۴۴۵، به نقل از او.
۱۳. صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴۳، کتاب الانبیاء باب ما ذکر عن بنیاسرائیل؛ صحیح مسلم با شرح نووی، ج۱۸، ص۵۸ و ۸۵.
۱۴. تهذیب التهذیب، ج۹، ص۱۲۵.
۱۵. صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴۳.
۱۶. صحیح مسلم، ج۱، ص۹۴.
۱۷. صحیح مسلم، ج۸، ص۱۸۵.
۱۸. صحیح مسلم، کتاب اماره، باب 1؛ مسند احمد 5/99.
۱۹. المصنف، ابن ابی شبیه، ج۸، ص۶۷۸.
۲۰. صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۷.
۲۱. مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۲۰.
آیا این مطلب درست است که بخاری و مسلم احادیث مهدویت را در صحاح خود ذکر نکردهاند؟
از جمله اشکالات برخی بر قضیه مهدویت از سوی اهل سنت آن است که بخاری و مسلم اشارهای به احادیث مهدویت نکرده و آنها را در صحاح خود نقل نکردهاند و این در جای خود میتواند سبب وهن و ضعف این احادیث باشد.
احمد امین مصری میگوید: «از افتخارات صحیح بخاری و مسلم آن است که اینگونه احادیث در آن دو وارد نشده است، گرچه در غیر این دو کتاب از کتابهای حدیث وارد شده است».[۱]
همین اشکال از ناحیه اشخاصی دیگر از متفکرین غربزده اهل سنت، ازقبیل شیخ محمد ابوزهره،[۲] سعد محمدحسن،[۳] حسین سائح لیبیایی مغربی،[۴] سید محمد رشید رضا[۵] و شیخ ابنمحمود [۶] نیز مطرح شده است.
پاسخ:
این اشکال مورد توجه علمای اهل سنت واقع شده و شدیداً با آن به مقابله پرداختهاند.
«دکتر بستوی» میگوید:
«اینان گمان میکنند که بخاری و مسلم احادیث مهدویت را به جهت ضعف در اسنادشان نقل نکردهاند. این گمانی باطل است؛ زیرا این دو به تمام احادیث صحیح احاطه نداشته و هرگز چنین ادعایی نکردهاند».[۷]
چه جای این اشکال است، درحالیکه بخاری خود میگوید:
آنچه را که در کتاب خود «الجامع الصحیح» آوردهام صحیح است، ولی چه بسیار احادیث صحیحالسندی که بهجهت طولانی شدن کتابم نقل نکردم.[۸]
همچنین مسلمبنحجاج قشیری میگوید:
من تمام احادیث نزد خود را در این کتاب «صحیح» نیاوردهام، بلکه درصدد آن بودهام که تنها احادیثی را ذکر کنم که اجماعی است.[۹]
علمای دیگر اهل سنت نیز چنین اعتقاد دارند:
حاکم نیشابوری میگوید: «بخاری و مسلم حکم به عدم صحت احادیثی که در دو کتابشان نیامده نکردهاند».[۱۰]
ابنقیم جوزیه میگوید: «آیا بخاری گفته است که هر حدیثی را که من در کتابم نیاوردهام باطل، غیرحجت و ضعیف است؟ چه بسیار احادیثی که بخاری به آنها در غیر کتاب «الجامع الصحیح» احتجاج نموده، ولی در این کتاب نیاورده است و چه بسیار احادیثی که در غیر این کتاب تصحیح نموده، ولی در این کتاب نیاورده است».[۱۱]
عبدالمحسنبنحمدالعباد میگوید: «حدیث صحیح همانگونه که در صحیحین موجود است در غیر این دو کتاب حدیثی نیز وجود دارد؛ مثل: موطأ، صحیح ابنخزیمه، صحیح ابنحبان، مستدرک حاکم، جامع ترمذی، سنن ابیداوود، سنن نسایی، سنن ابنماجه، سنن دارقطنی، سنن بیهقی و دیگر کتب، و این امری در نهایت وضوح و آشکاری است».[۱۲]
دیگر اینکه چه کسی ادعا کرده که بخاری و مسلم توجهی به احادیث مهدویت بهطور عموم نداشتهاند؟ این حرف باطل است؛ زیرا این دو به برخی از احادیث مربوط به خروج مهدی اشاره کردهاند؛ از قبیل:
الف. احادیث خروج دجال
بخاری و خصوصاً مسلم احادیث زیادی را از طرق گوناگون در موضوع خروج دجال نقل کردهاند.[۱۳] ابنحجر عسقلانی با نقل کلامی در تواتر احادیث مهدی علیهالسلام، قصه دجال را به خروج او ربط میدهد.[۱۴]
ب. احادیث نزول عیسیبنمریم
بخاری به سند خود از ابوهریره نقل کرده که پیامبر فرمود: «کیف انتم اذا نزل ابن مریم فیکم و امامکم منکم؛[۱۵] شما را چه خواهد شد زمانی که فرزند مریم در میان شما فرود خواهد آمد، در حالی که امام شما از میان شماست».[۱۶]
مسلم نیز همین مضمون را نقل کرده است.
مقصود از امام در این روایت کسی جز مهدی علیهالسلام نخواهد بود و لذا شارحین صحیح بخاری همگی متفقالقول «امام» در این روایت را امام مهدی معرفی کردهاند.[۱۷]
ج. احادیث بخشش مال
مسلم از جابربنعبدالله انصاری نقل میکند که رسول خدا فرمود: «یکون فی آخر امتی خلیفة یحثی المال حثیاً لا یعده عدداً؛ در پایان امتم خلیفهای خواهد بود که مال فراوان میدهد بدون آنکه شماره کند».[۱۸]
با رجوع به روایات دیگر پیخواهیم برد که مقصود از این خلیفه همان امام موعود است.
ابنابیشبیه نیز از رسول خدا نقل کرده که فرمود: «یخرج رجل من اهل بیتی عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن یکون عطاؤه حثیاً؛ مردی از اهل بیتم بعد از وقفهای از زمان و ظهور فتنهها خروج خواهد کرد که عطای او ریزان است».[۱۹]
د. احادیث خسف بیداء
مسلم در «صحیح» از رسول خدا نقل کرده که فرمود: «یعوذ عائذ بالبیت فیبعث الیه بعث فاذا کانوا ببیداء من الارض خسف بهم؛ شخصی به خانه پناه میبرد، لشکری به سوی او فرستاده میشود، آن لشکر به سرزمین بیداء که میرسد در آنجا به زمین فرود میرود».[۲۰]
با مراجعه به سایر روایات پیمیبریم که فرورفتن زمین «بیداء» از علائم ظهور حضرت مهدی علیهالسلام است.[۲۰]
پینوشتها
۱. المهدی و المهدویة، زینالدین محمد امین، ص۴۱؛ ضحی الاسمالم، امین احمد، ج۳، ص۲۷۷.
۲. الامام الصادق، شیخ محمد ابوزهره، ص۲۳۸ و ۲۳۹.
۳. المهدیة فی الاسلام، سعد محمدحسن، ص۶۹.
۴. تراثنا و موازین النقد، حسین سائح لیبیایی مغربی، ص۱۸۵ـ۱۸۷.
۵. تفسیر المنار، سید محمد رشید رضا، ج۹، ص۴۹۹.
۶. لا مهدی ینتظر بعد الرسول، ابنمحمود، ص۶.
۷. المهدی المنتظرز فی الاحادیث الصحیحة، دکتر بستوی.
۸. مقدمه ابنالصلاح، ص ۲۱ و ۲۲.
۹. همان.
۱۰. مستدرک حاکم، ج۱، ص۲.
۱۱. زادالمعاد.
۱۲. الامام المهدی عند اهل السنة، ج۲، ص۴۴۵، به نقل از او.
۱۳. صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴۳، کتاب الانبیاء باب ما ذکر عن بنیاسرائیل؛ صحیح مسلم با شرح نووی، ج۱۸، ص۵۸ و ۸۵.
۱۴. تهذیب التهذیب، ج۹، ص۱۲۵.
۱۵. صحیح بخاری، ج۴، ص۱۴۳.
۱۶. صحیح مسلم، ج۱، ص۹۴.
۱۷. صحیح مسلم، ج۸، ص۱۸۵.
۱۸. صحیح مسلم، کتاب اماره، باب 1؛ مسند احمد 5/99.
۱۹. المصنف، ابن ابی شبیه، ج۸، ص۶۷۸.
۲۰. صحیح مسلم، ج۸، ص۱۶۷.
۲۱. مستدرک حاکم، ج۴، ص۵۲۰.
- لینک کوتاه این مطلب
»
پورتال جامع مهدویت
تاریخ انتشار:20 دی 1393 - 19:19
مطالب مرتبط...
نظر شما...