موارد اختلاف تشیع و اهل سنت درباره مهدی موعود علیه‌السلام چیست؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
موارد اختلاف تشیع و اهل سنت درباره مهدی موعود علیه‌السلام چیست؟

موارد عمده اختلاف شیعه و اهل سنت را می‌توان در عناوین زیر مورد بررسی قرار داد:

1. شخصی یا نوعی بودن مهدی علیه‌السلام
 یکی از اختلافات مهم در این باره آن است که آیا مهدی علیه‌السلام شخصیتی معین و شناخته شده است یا شخصیتی نامعین و ناشناخته که با این نام و اوصاف خواهد آمد. بسیاری از علمای اهل سنت، مهدویت را «نوعی» دانسته، می‌‌گویند: پس از این در آخرالزمان، در زمانی نامشخص، فردی نامعین و از پدر و مادری ناشناخته با این نام و اوصاف متولد خواهد شد و انجام وظیفه خواهد کرد.
اما شیعه‌‌ امامیه و شماری از اهل سنت، مهدی علیه‌السلام را شخصی، یعنی فردی شناخته شده و معین می‌‌دانند و معتقدند او پیش از این متولد شده و هم‌اکنون به زندگی خود ادامه می‌‌دهد. معتقدان به شخصی بودن مهدویت، مصداق بشارت‌‌های رسول خدا درباره‌‌ مهدی علیه‌السلام را، همان مهدی موعود، فرزند امام حسن عسکری‌ علیهماالسلام دانسته‌‌اند.
در بررسی احادیث مهدوی و اسناد و مدارک دیگر اسلامی، به دلایل و شواهدی برمی‌‌خوریم که مهدویت شخص را تأیید می‌‌کند.[۱] «مهدویت نوعی» پیامدهای منفی فراوانی دارد؛ چون بر اساس آن، در جهان کنونی، اولی‌الامری معصوم، امام و خلیفه‌‌ قریشی‌تبار و فردی معصوم از اهل بیت که همراه قرآن باشد وجود نخواهد داشت. در نتیجه شمار زیادی از احادیث صحیح رسول خدا تکذیب خواهد شد و از آنجا که ساحت مقدس رسول حق، از هرگونه دروغی منزه است؛ پس باید اولی‌الامر معصوم، خلیفه‌‌ای قریشی‌تبار و فردی معصوم از اهل بیت، در جهان وجود داشته باشد.

2. تولد و نام پدر حضرت مهدی علیه‌السلام
شیعه معتقد است رهبر موعود، محمد‌بن‌حسن عسکری علیهماالسلام است که سال 256هـ.ق. متولد شد و پدرش بر امامت او تصریح کرده است. او سپس به فرمان خدا، در پس پرده غیبت صغرا و کبرا قرار گرفت. غیبت صغرا هنگامی بود که خداوند، وی را از نیرنگ حکومت عباسی نجات داد. وی از هنگام تولد، مخفی زیسته و پدرش او را از دیده‌‌ها پنهان می‌‌کرد. پس از وفات پدرش در 260هـ.ق. شیعیان به واسطه نواب اربعه با او ارتباط داشتند. نیابت آنان 69 سال (260-329 هـ.ق.) طول کشید. آغاز غیبت کبرا نیز پس از وفات نایب چهارم آغاز شد.
اما در مقابل شیعه بیشتر اهل سنت معتقدند که مهدی علیه‌السلام هنوز متولد نشده و در آخرالزمان به دنیا می‌‌آید. برخی از آنان نیز روایت‌هایی نقل می‌‌کنند که مهدی آخرالزمان، هم‌نام پیامبر بوده و پدرش نیز هم‌نام پدر گرامی رسول‌ خدا (عبدالله) است. دسته‌‌ای از اهل سنت که تولد امام موعود را پذیرفته‌‌اند، درباره سال ولادت یا ماه و روز آن و نیز پدر گرامی او، اختلافاتی با شیعه دارند.
برخی از علمای اهل سنت ـ مانند عبدالله‌بن‌محمد مفارقی، ابن‌طلحه شافعی، دیار بکری و... ـ سال ولادت مهدی علیه‌السلام را 258هـ.ق. دانسته‌‌اند، ولی علمایی مانند ابن‌اثیر، ابن‌عربی، سبط‌بن‌جوزی حنفی، صلاح‌الدین صفری، ابن‌صباغ مالکی، ابن‌حجر مکی همانند شیعه سال ولادت او را 255هـ.ق. می‌‌دانند.
همچنین در میان علمای اهل سنت که قائل به ولادت حضرت هستند، تاریخ ولادت مهدی موعود علیه‌السلام را 23رمضان، 9ربیع الاول، 8شعبان و... دانسته‌اند.[۲]

۳. تبار و نام پدر

یکی دیگر از اختلافات، درباره تبار و نام پدر امام موعود است. برخی از اهل سنت، آن حضرت را از نسل امام حسن و بسیاری او را از نسل امام حسین علیهماالسلام دانسته‌‌اند. شماری از دانشمندان سنی ـ همانند عالمان شیعه ـ نام تبار مهدی را امام حسن و آن حضرت را فرزند امام حسن عسکری علیهم‌السلام دانسته‌‌اند. برخی نیز بر اساس زایده‌‌ای که در یک حدیث وجود دارد، نام پدر آن حضرت را، همانند نام پدر رسول اکرم «عبدالله» می‌دانند.

۴. اعتقاد یا اعتراف

اعتقاد بنیادین به «اندیشه مهدویت»، شیعه را از سایر مذاهب و مکاتب جدا می‌‌کند. شیعه حیات و بالندگی خود را مدیون مقوله مهدویت است؛ با آن زندگی و رشد می‌‌کند؛ نفس می‌‌کشد؛ امید رستگاری و نجات دارد؛ هدایت و راهنمایی می‌‌شود و…
شیعه مهدویت را در امتداد «امامت» قرار داده و تمامی مسایل و امور سیاسی، فرهنگی، عقیدتی و اجتماعی خود را بر اساس آن تفسیر و تبیین می‌‌کند. امامت در نزد شیعه، امری ضروری، مداوم و جزو جدایی‌ناپذیر زندگی بشری است؛ ازاین‌رو محدودیت و پایانی برای آن نیست و «مهدویت» در این زمان تجلی کامل الگوی «امامت» است.[۳]
«ماربین»، مستشرق معروف آلمانی در کتاب انقلاب بزرگ، می‌گوید: «از جمله مسائل اجتماعی بسیار مهم ـ که همیشه موجب امیدواری و رستگاری شیعه شده است ـ همانا اعتقاد به وجود حجت عصر و انتظار ظهور اوست. حتی اگر آثار معتقدات مذهبی از بین برود، شیعه دارای آن سرمایه خواهد بود که شوکت و اقتدار حکومت خود را نگاه خواهد داشت».[۴]
اما اندیشه مهدویت در نزد اهل سنت، بار اعتقادی و عملی خاصی ندارد و تنها اعتراف به روایات و اذعان به ظهور یکی از فرزندان پیامبر (مهدی موعود) در آخرالزمان است. این اعتراف و اقرار، تأثیر خاصی بر عمل‌کرد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی اهل سنت ندارد و چشم‌انداز نوینی فراروی آنان نمی‌‌گشاید. حتی جایگاه بحث «انتظار» و بهره‌مندی از آثار گران‌مایه این آموزه مثبت، جایگاه برجسته‌‌ای در نظر و رأی آنان نیست!
متأسفانه روایات متواتر نبوی که در آثار معتبر اهل سنت وجود دارد، با کم‌توجهی آنان رو‌به‌رو است و به تدریج به‌دست فراموشی سپرده شده است!

پی‌نوشت‌ها
1. برای مطالعه و ارزیابی این دلایل ر.ک: مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی فصل‌نامه انتظار، شماره 11و12، صص343-346.
2. ر.ک: مقاله مهدویت و مذاهب اسلامی، فصل‌نامه انتظار، شماره11و12، ص 340 و341.
3. همان، شماره2، ص128.
4. همان، ص129.

- لینک کوتاه این مطلب

» پورتال جامع مهدویت
تاریخ انتشار:24 دی 1393 - 2:40

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد