برخی عرب های جاهلیت آداب و عقاید خوب و بدی داشتند که یکی از معروفترین آنها نزد ما، زنده به گور کردن دختران است. هم اکنون نیز در برخی قبایل عقاید مشابهی دیده می شود اما هیچ گاه مسألهای عمومی و جزو فرهنگ جهانی محسوب نمی شود.
عرب های جاهلی کسانی بودند که تا قبل از ایمان به پیامبر در شبه جزیره عربستان زندگی می کردند و عادات و رسوم زیبا و زشتی از آنان در کتاب ها ذکر شده است.
روحیه شجاعت، علاقه به حج و ابراهیم علیه السلام و مهمان نوازی از صفات خوب آنان است؛ اما زنده به گور کردن دختران، در کنار کفر و شرک، باعث زشتی چهره آنان شده است.
بدیهی است که همه عرب ها این کار را نمی کردهاند، اما اقدام برخی از آنها و سکوت بقیه و تبدیل شدن این مسأله به پارهای از فرهنگ جامعه شان امری نیست که بتوانیم به سادگی از کنار آن بگذاریم.
به عبارت دیگر، ما در فرهنگی که در این دوران پذیرفتهایم، دچار چنان انحطاطی شده ایم که همانند جاهلان، نه تنها بدی های خود را نمی بینیم، بلکه آن را جزو شرافت خود به حساب میآوریم.
سوره تکویر در تصویری که از صحنه قیامت به ما نشان می دهد، از دختران زنده میرانده عرب، به "موودة" تعبیر می کند که از آنها سوال می شود که به سبب کدام گناه کشته شده بودند: وَ إِذَا الْمَوْوُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ
کشتاری به این قساوت را در جوامع دوران خود به ندرت ممکن است بیابیم؛ اما با کمال تأسف باید گفت کشتاری به مراتب وسیع تر و علنی تر همه روزه در این دوران در حال وقوع است که شاید بتوان آن را نیز نوعی زنده به گور کردن زنان دانست. دوران کنونی ما به حدی مردگرا شده است که عرصههای بزرگی از زنانگی، انسان ها را قربانی طمعکاری های عده معدودی کرده است و انبوه انبوه از گوهرهای زنانه را زنده زنده در خاک می کند.
به رغم همه تلاش ها و تبلیغاتی که درباره رعایت حقوق زنان و تساوی آنها در دنیای کنونی به گوش می رسد، وضعیت زنان از جانب دیگری بغرنج شده است.
هر چند در ظاهر وضعیت زنان بهبود یافته است و مثلاً در تحصیل و اشتغال موانع کمتری بر سر راه دارند، گنجینه های خداداد درونی آن ها به شدت تباه می شود.
به عبارت دیگر، دنیای امروز ما دنیایی مردانه و مردگراست؛ به گونهای که بسیاری از زنان این دوره، عمیقاً آرزوی مرد شدن را دارند و گویا خود را به خاطر زن بودن، دارای اشکال می بینند.
جالب توجه آنکه تبلیغات فمنیستی که ظاهراً به نفع زنان صورت می گیرد نیز مردانه است؛ یعنی زن را نه به عنوان یک جنس انسانی که دارای اقتضائات زنانه است؛ بلکه به عنوان یک جنس با ظاهر زنانه ولی باطن مردانه می پسندد.
عمیق ترین نیازهای زنان را نادیده می گیرد و بر برابری با مردان – آن هم از نوع برابری مردانه – تأکید می کند.
زنان را به شرکت در رقابت های سیاسی، ورزشی و اقتصادی تشویق می کند و با این کار به خیال خود به جنس زن خدمت می کند.
از قرآن شناسان معصوم از خاندان پیامبر آموختهایم که قرآن همیشه زنده است و مثل خورشید و ماه، هر روز و شب طلوع می کند و به مصادیق جدید خود اشاره می کند.
شاید بتوانیم در حد یک احتمال، حال کنونی زنان و نیز زنانگی را در جامعه امروز بشریت مصداق آیه معروف سوره تکویر بدانیم و مطابق با این احتمال بگوییم که تأویلاتی از آیه "وَ إِذَا الْمَوْوُدَةُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ" را نیز باید در زندگی این روزه خود تماشا کنیم.
توضیح، آنکه موووده را از ریشه "وود" به معنی سنگین کردن دانستهاند و شاید از جهت آنکه دختران زنده به گور، سنگینی خاک را روی بدن خود حس می کردند، قرآن به آنان چنین نامی داده باشد.
ما در فرهنگی که در این دوران پذیرفتهایم، دچار چنان انحطاطی شده ایم که همانند جاهلان، نه تنها بدی های خود را نمی بینیم، بلکه آن را جزو شرافت خود به حساب میآوریم
اگر فشارهای همه جانبهای را که در جوامع کنونی بر زنان وارد می شود تا خود را به رنگ مردان در بیاورند و هویت زنانه خویش را از دست بدهند در نظر بگیریم، می توانیم احتمال دهیم که تأویلی از آیه شریفه بالا، به وضعیت کنونی ما مرتبط باشد.
الگو دانستن فاطمه زهرا سلام الله علیها باعث می شود معتقد شویم که زن، برای اثبات هویت خویش نیاز به همسانی با مردان ندارد؛ بلکه خود دارای اصل و هویت متفاوت و خاص زنانه است که مستقل و مقبول است. هویتی که مخلوق احسن الخالقین است و ذاتاً عیبی ندارد و برای شکفتگی خود نیازمند دریافت هایی متناسب با خود – و نه هویت مردانه – می باشد.
زنانی که فاطمه زهرا سلام الله علیها را دوست می دارند برای کسب هویت، رفتارهای خود را به مردها شبیه نمی کنند.
طرز فکر و نیز آرمان هایشان مردانه نیست زیرا در زن بودن خود کاستی نمی بینند؛ در شادی و شکفتگی خویش، راهی زنانه را در پیش می گیرند و خود را در تعادل زنانه حفظ می کنند و از تخریب روحیه و آشفتگی روان در امان می مانند.
آرامشی را که از یکپارچگی طبیعی زنانه خود می برند با زحمات فرساینده برای "تر" و "ترین" بودن بر هم نم یزنند.