دلیل اهمیت این موضوع این است که خلفای سه گانه یعنی، جناب ابوبکر، جناب عمر و جناب عثمان هرکدام با یک روش به خلافت رسیدند. ابوبکر، البته بنا به نقل اهل سنت، با بیعت مردم انتخاب شد. عمر هم به نص و وصیت ابابکر و عثمان هم با شورای شش نفری انتخاب شد.
ما فرض می کنیم که خلیفه اول با انتخاب مردم خلیفه شد و اهل سنت هم بر همین مبنا انتخاب خلیفه را حق مردم می دانند. حال باید سؤال کرد که پس رأی مردم در انتخاب خلیفه دوم و سوم و معاویه و یزید و باقی خلفا چه شد؟ مگر ملاک رأی مردم نبود؟
از همین جهت است که بزرگان و متکلمین عامه چاره ای ندیدند الا اینکه قانون دیگری را تصویب کنند و آن هم اینکه «هرکس به هر طریقی حاکم و رئیس بخشی و یا همه مسلمین شد، تبعیت از او واجب است».
از همین جهت است که "آل شیخ" مفتی عربستان سعودی، قیام امام حسین (علیه السلام) را هم خروج حضرت علیه یزید و فعل حرام قلمداد کرد!
ما در اینجا نمی خواهیم به استدلال علیه این قول و عقیده بپردازیم که البته هزاران استدلال محکم در رد آن وجود دارد.
اما این دوگانگی و تناقض در شبکه وهابی "کلمه" دیده میشود که بنا به مبانی فوق الذکر، در مورد مفتیهای عربستان و دیگر کشورهای اسلامی -و حتی معاویه و یزید- اطاعت و تبعیت را واجب میخوانند؛ اما تبعیت ایرانیان از رهبر خود به عنوان ولی امر را گناه و معصیت میدانند!