مفتی وهابی: شیعیان در اذان "خمینی رهبر" می‎گویند!

(بسم الله الرحمن الرحیم)
اخیرا تعداد زیادى از اهل سنّت به مذهب شیعه گرویده‏ اند و اگر کسى کتاب «عنوان المجد فى تاریخ البصره ونجد» را مطالعه کند به وحشت مى‏ افتد که چگونه برخى از قبایل عربى به صورت کامل، مذهب شیعه را پذیرفته ‏اند.

مفتی وهابی: شیعیان در اذان "خمینی رهبر" می‎گویند!

 

یکی از انگیزه‌های تهاجم وسیع وهابیت بر ضد مذهب اهل‌بیت علیهم السلام، به سبب ترس و وحشت آنان از گسترش این فرهنگ برخاسته از سنّت راستین محمدی مطابق با قرآن در میان جوانان و دانشمندان تحصیل کرده است. از این رو، با تألیف کتاب‌های ضد شیعی سراسر تهمت و دروغ، سعی در مخدوش کردن چهره نورانی مذهب شیعه را در سطح جهانی دارند.

 

به نمونه‏ هایى از سخنان بى ‏پایه وهابیت توجه کنید:

1) ابن تیمیّه نظریه‌پرداز برجسته وهّابیّت مى‏ نویسد: «الرافضه لم یدخلوا فی الإسلام رغبه... و لکن مقتا لأهل الإسلام»[۱] هدف شیعیان از مسلمان شدن نابود کردن اسلام بوده است.

«و الیهود لا یرون على النساء عدّه و کذلک الرافضه»[۲]؛ زنان شیعه همانند زنان یهود عده نگه نمى‏ دارند.

«و الیهود یستحلّون أموال الناس کلّهم وکذلک الرافضه»[۳]؛ شیعیان همانند یهود اموال دیگران را بر خود حلال می‌شمارند.

 

2) ابراهیم سلیمان جبهان، نویسنده مصرى مى ‏نویسد: إنّ نکاح الأمّ عندهم هو من البر بالوالدین، وإنّه عندهم من أعظم القربات[۴]؛ شیعیان ازدواج با مادر را یک نوع نیکى به پدر و مادر مى‏ شمارند و از بزرگ‏ترین وسیله‏ هاى تقرّب به خداوند متعال مى ‏دانند.



3)دکتر عبدالله‏ محمد غریب دانشمند مصرى در کتاب سراسر دروغ و تهمت خود «وجاء دور المجوس» مى ‏نویسد: إنّ الثوره الخمینیّه مجوسیّه ولیست إسلامیّه، أعجمیّه ولیست عربیّه، کسرویّه ولیست محمّدیّه[۵]؛ نهضت خمینى، یک نهضت مجوسى، عجمى و کسروى است، نه نهضت اسلامى، عربى و محمدی.

نعلم أنّ حکّام طهران أشدّ خطرا على الإسلام من الیهود، ولاننتظر خیرا منهم، وندرک جیّدا أنّهم سیتعاونون مع الیهود فی حرب المسلمین[۶]؛ مى‏ دانیم که خطر حاکمان تهران بر اسلام از خطر یهود بر اسلام، سخت ‏تر است و از آنان هیچ امید خیرى انتظار نمى ‏رود و نیک مى‏ دانیم که آنان به‏ زودى با یهود، هم‏ داستان شده و به جنگ مسلمانان خواهند آمد!



4)دکتر ناصر قفارى در رساله دکتراى خود که اکنون کتاب درسى دانشگاه مدینه است، مى‏ نویسد: أدخل الخمینى إسمه فی أذان الصلوات، وقدّم إسمه حتّى على إسم النبیّ الکریم، فأذان الصلوات فی ایران بعد استلام الخمینى للحکم وفى کلّ جوامعها کما یلى: اللّه أکبر، اللّه اکبر، خمینى رهبر، أی الخمینی هو القائد، ثمّ أشهد أنّ محمّدا رسول اللّه[۷]؛ خمینى، نام خود را در اذان نمازها داخل کرده و حتّى نام خود را بر نام پیامبر نیز مقدّم نموده است. در ایران، اذان در نمازها بعد از اعلام خمینى به عنوان حاکم ایران و حاکم همه جوامع {مسلمانان} چنین است: اللّه‏ اکبر، اللّه‏ اکبر، خمینى رهبر یعنى خمینى پیشواى ماست، سپس مى‏گویند: شهادت مى دهم که محمّد فرستاده خداست!
 

جاى بسى شگفتى است کتاب‏ هایى که بر ضدّ جنایات صهیونیسم در فلسطین اشغالى، نوشته مى‏ شود، بسیار کمتر از کتاب‏ هایى است که بر ضدّ شیعه تألیف مى ‏گردد.



5)در حجّ سال ۱۳۸۱، ده میلیون و ۶۸۵ هزار جلد کتاب به ۲۰ زبان زنده دنیا که غالبا بر ضدّ شیعه بوده از سوى دولت سعودى در میان زائران خانه خدا، پخش شده است[۸].



چشم‏ انداز مذهب شیعه:

1)دکتر عصام العماد، فارغ التحصیل دانشگاه «الإمام محمّد بن سعود» در ریاض و شاگرد بن باز (مفتى اعظم سعودى) و امام جماعت و خطیب جمعه یکى از مساجد بزرگ صنعاء و از مبلّغان وهّابیّت در یمن که کتابى نیز در اثبات کفر و شرک شیعه تحت عنوان «الصله بین الإثنى عشریّه وفرق الغلاه» نوشته و به دنبال تحقیق و بررسى، با فرهنگ نورانى تشیّع آشنا شد و از فرقه وهّابیّت دست کشید و به مذهب شیعه مشرّف گردید.

وى مى ‏نویسد: «وکلَّما نقرأ کتابات إخواننا الوهّابیّین نزداد یقیناً بأنّ المستقبل للمذهب الاثنى عشرى؛ لأنّهم یتابعون حرکه الانتشار السریعه لهذا المذهب فى وسط الوهّابیّین وغیرهم من المسلمین»[۹]؛ با مطالعه کتاب‏هایى که وهّابیّت در سال‏هاى اخیر نوشته ‏اند، بر یقین ما افزوده مى ‏شود که تنها مذهبِ آینده، همان مذهب شیعه امامیّه است؛ زیرا آنان دنبال انتشار و گسترش سریع این مذهب در جوامع وهّابى و سایر مسلمانان مى ‏باشند.

سپس از قول شیخ عبد اللّه الغُنیمان استاد «الجامعه الإسلامیّه» در مدینه منوّره نقل مى‏ کند: إنّ الوهّابیّین على یقین بأنّ المذهب (الاثنى عشر) هو الذى سوف یُجذبُ إلیه کلّ أهل‏ال سنَّه وکلّ الوهّابیّین فى المستقبل القریب[۱۰]؛ وهّابیان به یقین دریافته‏ اند، تنها مذهبى که در آینده، اهل سنّت و وهّابیّت را به ‏سوى خود جذب خواهد کرد، همان مذهب شیعه امامى است.

 

2)آقاى شیخ ربیع بن محمّد، از نویسندگان مشهور سعودى مى ‏نویسد: وممّا زاد عجبی من هذا الأمر أنّ إخواناً لنا ومنهم أبناء أحد العلماء الکبار المشهورین فى مصر، ومنهم طلاّب علم طالما جلسوا معنا فی حلقات العلم، ومنهم بعضُ الإخوان الذین کنّا نُحْسن الظنَّ بهم؛ سلکوا هذا الدَرْب، وهذا الاتّجاه الجدید هو (التشیّع)، وبطبیعه الحال أدرکت منذ اللحظه الأولى أنّ هؤلاء الإخوه کغیرهم فی العالم الإسلامی بهرتهم أضواء الثوره الإیرانیّه[۱۱]؛ آن چه باعث فزونى شگفتى من گردیده، این است که گروهى از برادران وهّابى ما که برخى از فرزندان شخصیّت‏ هاى علمى در مصر هستند و برخى از دانش‏جویانى هستند که مدّت‏ ها در جلسات علمى ما شرکت مى‏ جستند و برخى از برادرانى که ما به آنان خوش‏بین بودیم، اخیرا به سراغ مکتب تشیّع رفته ‏اند.

و چیزى که در همان آغاز توجه ما به خود جلب کرد این بود که تمامى این ‏ها، تحت تأثیر درخشش نور انقلاب ایران قرار گرفته ‏اند.



3) شیخ محمّد مَغراوى نویسنده مشهور وهّابى مى‏ گوید: بعد انتشار المذهب الإثنى عشری فی مشرق العالم الإسلامی، فخفت على الشباب فی بلاد المغرب … [۱۲]؛ با گسترش مذهب تشیّع در میان جوان‏ هاى مشرق زمین، بیم آن را دارم که این فرهنگ در میان جوان ‏هاى مغرب زمین نیز گسترده شود.


4)دکتر ناصر قفارى استاد دانشگاه ‏هاى مدینه مى ‏نویسد: وقد تشیّع بسبب الجهود التى یبذلها شیوخ الإثنى عشریّه من شباب المسلمین، ومن یطالع کتاب عنوان المجد فى تاریخ البصره ونجد یَهُولُه الأمر حیث یجدُ قبائل بأکملها قد تشیّعت[۱۳]؛ اخیرا تعداد زیادى از اهل سنّت به مذهب شیعه گرویده‏ اند و اگر کسى کتاب «عنوان المجد فى تاریخ البصره ونجد» را مطالعه کند به وحشت مى‏ افتد که چگونه برخى از قبایل عربى به صورت کامل، مذهب شیعه را پذیرفته ‏اند.
 

 

5)شیخ مَجْدى محمّد على محمّد، نویسنده برجسته وهّابى سخن جالبى دارد.او مى‏ گوید: جاءنی شابّ من أهل السنّه حیران، وسبب حیرته أنّه قد امتدّت إلیه أیدى الشیعه … حتّى ظنّ المسکین أنّهم ملائکه الرحمه وفرسان الحقّ[۱۴]؛ یکى از جوان‏ هاى اهل سنّت حیرت زده نزد من آمد وقتى که علّت حیرت او را جویا شدم، دریافتم که دست یکى از شیعیان به وى رسیده است و این جوان سنّى تصوّر کرده است که شیعیان ملائکه رحمت و شیر بیشه حقّ مى ‏باشند.

 

 


پی نوشت ها:

[۱] . منهاج السنّه، ج ۱، ص ۲۳٫

[۲] . همان، ص ۲۵٫

[۳] . همان، ص ۲۶٫

[۴] . تبدید الظلام، ص ۲۲۲٫

[۵] . وجاء دور المجوس، ص ۳۵۷٫

[۶] . همان، ص ۳۷۴٫

[۷] . اصول مذهب الشیعه الإمامیّه، ج ۳، ص ۱۳۹۲٫

[۸] . روزنامه عکاظ، به تاریخ ۱۱/۹/۸۱ به نقل از: مجلّه میقات، شماره ۴۳، ص ۱۹۸٫

[۹] . المنهج الجدید والصحیح فى الحوار مع الوهّابیّین، ص ۱۷۸٫

[۱۰] . همان.

[۱۱] . الشیعه الإمامیّه فى میزان الإسلام، ص ۵٫

[۱۲] . من سبَّ الصحابه ومعاویه فأُمّه هاویه، ص ۴٫

[۱۳] . أُصول مذهب الشیعه الإمامیّه الاثنى عشریّه، ج ۱، ص ۹٫

[۱۴] . انتصار الحق، ص ۱۴ و ۱۱٫



 ماخذ: وهّابیّت از منظر عقل و شرع؛ سیدمحمد حسینى قزوینى




- لینک کوتاه این مطلب

» اویس
تاریخ انتشار:28 بهمن 1393 - 21:43

نظر شما...
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد