کلیپ / استاد پناهیان - از چی می‌ترسی؟

(بسم الله الرحمن الرحیم)
 استاد پناهیان -  از چی می‌ترسی؟

خوفت را از خدا بالا ببر تا از چیز دیگر نترسی. «طوبى لِمَن شَغَله خَوفُ الله عَن خَوف النّاس» خوش به حال کسی که خوف از خدا او را مشغولش کرده از خوف از مردم. تو از خدا بترسی، دیگر کسی به چشمت نمی‌آید. «مَن خافَ الله أمَنَه مِن کُلّ شَیء» هرکی از خدا بترسد خدا او را در امنیت قرار می‌دهد از هر چیزی! 

متن کلیپ:

می‌فرماید: «ما سَلّط الله على ابن آدم إلّا مَن خافَه ابنِ آدم» خدا هیچ‌کسی را بر انسان مسلط نمی‌کند مگر کسی را که تو ازش بترسی! تو از چی می‌ترسی؟ همان را بر تو مسلط می‌کند. خدا بدش می‌آید.

اِ چرا از من نمی‌ترسی؟! فقط من هستم که به تو ضرر نمی‌رسانم! فقط من هستم که به نفع تو هستم! من هستم که تو را آرامش می‌دهم! من هستم که تو را در آغوش خودم می‌گیرم! از من نمی‌ترسی از کی داری می‌ترسی؟! همان را به او مسلط می‌کند.

از این روش‌های خدا دیدی دیگر؟ به هر کی امید داشته باشی خدا واگذارت می‌کند به او. آقا این پول داشت می‌خواست به من قرض بدهد دلم دنبال او بود، می‌‌گوید خب برو دیگر، واگذار به آن. بعد هم از آن‌طرف ملائکه را می‌فرستد می‌گوید این فلان‌فلان‌شده را پولش را بگیرید ببینم، دل مردم را به خودش بسته.

هیچی می‌روی و می‌گویی آقا وام؟ می‌گوید ندارم، به خدا یک شکستی به من افتاده که همه‌چی خراب شده. برمی‌گردی خدایا! درها بسته شده! می‌گوید حالا برو شاید یک درِ دیگر باز بکنی، ببینی، تو که این‌کاره هستی، همه‌جایی! همه‌جایی! برو دیگر. ملائکه دلشان می‌سوزد می‌گویند بابا این بدبخت، خدایا نگاهش بکن، می‌گوید نه دو دقیقه الآن یک فکری به ذهنش می‌رسد، یک درِ نیمه‌باز است ول می‌کند می‌رود، صبر کنید شما، الآن به ذهنش نرسیده.

خدایا بله اینها...، راستی بروم به فلانی بگویم. خدایا باشد الآن من برمی‌گردم. رفت، برو حالا. طرف به تو گفت من به تو وام می‌دهم برگرد بگو خدا دست تو هست ها! اینها هیچ‌کاره هستند. تشکر ازش بکن، ولی از خدا تشکر کن.

ریشۀ ترس یکی قطع ارتباط با پروردگار عالم است. ریشۀ دوم ترس محبت است، علاقه است. دنیا ‌را دوست داری؟ ترسو بار می‌آیی. تا وقتی که حب‌الدنیا در دلت هست ترس‌ات هست.

می‌خواهید من روایت هم برایتان بخوانم؟ یا هشام، امام صادق(ع) می‌فرماید: «مَنْ أَحَبَ الدُّنْیَا ذَهَبَ خَوْفُ الْآخِرَةِ مِنْ قَلْبِهِ» کسی دنیا را دوست داشته باشد خوف از آخرت از قلبش می‌رود. پس خوف چی می‌ماند؟ خوف دنیا.

هر چی را دوست داشته باشی می‌ترسی. دیدی زیاد داری می‌ترسی برگرد بگو من چی را زیاد دوست دارم؟ حالا مثلاً من این را زیاد...، مثلاً آبرویت را دوست داری، از بی‌آبرویی می‌ترسی. ببین بی‌خیالِ آبرو، آبرو دست خداست، نترس! نه آخر خیلی دوست دارم آبرو، نترس از آبرویت! دست خداست! او حفظ می‌کند آبروی تو را.

ما چه کار بکنیم برای از بین رفتن ترس؟ ترس خیلی زشت است. یکی از زشت‌ترین نتایج محبت به دنیا و زخارف دنیا و انواع و اقسام محبت‌های به دنیاست. اینها را علاقه نداشته باش شجاع می‌شوی! شجاعتت می‌رود بالا. توکل از آن‌طرف، پیوستن به خدا از آن‌طرف، اعتقاد به خدا از آن‌طرف، بریدن از دنیا و این‌جور علاقه‌ها از یک طرف.

این دنیایی که شما دوستش دارید اصلاً لازم نیست دوستش داشته باشی، برای چی دوستش داری؟ این دنیا نوکر شما است! این دنیا حِمار شما است! این دنیا غلام شما است! «گر نَستانی به ستم می‌دهند!» می‌ریزند پایت! تو نیاز نداری به آن علاقه داشته باشی!

نه حاج‌آقا این‌جوری‌ها هم نیست ها! مثل اینکه خودت وضعت خیلی درست است، دنیا باید بروی دنبالش به زور بدست می‌آوری. بندۀ خدا اشتباه به عرضت رساندن عزیز من، خدا وقتی که تو و دنیا را خلق کرد درِ گوش دنیا یک حرفی زد من اینجا پشت بلندگو بگویم. فرمود دنیا هرکی افتاد دنبال تو ناز کن بکِش عقب بگذار دنبالت بیفتد که، بیفتد که، بیفتد می‌خواهم ریختش را نبینم درِ خانۀ خودم.

می‌فرماید خوفت را از خدا بالا ببر تا از چیز دیگر نترسی. «طوبى لِمَن شَغَله خَوفُ الله عَن خَوف النّاس» خوش به حال کسی که خوف از خدا او را مشغولش کرده از خوف از مردم، مردم بیایند او را بترسانند، می‌گوید برو بابا حال نداریم! مسخره! آمده من را بترساند. من مشغول یک ترس دیگری هستم، این جوجه آمده من را بترساند.

بله خب، تو از خدا بترسی، دیگر کسی به چشمت نمی‌آید. «مَن خافَ الله أمَنَه مِن کُلّ شَیء» هرکی از خدا بترسد خدا او را در امنیت قرار می‌دهد از هر چیزی! خدا شاهد است کسی بخواهد شما را بترساند الکی‌بودن آن عامل ترسانده را خدا به تو نشان می‌دهد، می‌گوید ببین، ضعفش را ببین، نقطه‌ضعفش را ببین.


- لینک کوتاه این مطلب

» بیان معنوی
تاریخ انتشار:16 فروردین 1395 - 16:27

نظر شما...
    • زهرا

      واقعا عالی بود
ورود به نسخه موبایل سایت عــــهــــد