این واقعیت که ما در نبرد فرهنگی با دنیای غرب هستیم، غیرقابل انکار است. این که در این نبرد فرهنگی، رسانهها به ویژه رسانهی ملی از نقش فوقالعادهای برخوردارند، واقعیت غیرقابل انکار دیگریست.
به عبارت دیگر، در کانون نبرد فرهنگی موجود مابین جمهوری اسلامی و دنیای غرب، مخاطبینی وجود دارند که از یکسو بینندهی برنامههای تلویزیون جمهوری اسلامی هستند اما از سوی دیگر، دستان ناپاکی آنها را به سمت خود میکشند که معروف به شبکههای ماهوارهای هستند.
هرچند به مجموعهی عملکرد رسانهی ملی نقدهای فراوانی داریم و برخی از برنامههای آنرا نه تنها مدل یا شبیهسازی شدهی برنامههای ماهوارهای میدانیم، بلکه در پارهای موارد، فراتر از آن میپنداریم. ولی این بدان معنا نیست که همهی تولیدات رسانهی ملی ضعیف یا بد هستند. گرچه در نبرد فرهنگی موجود، صدا و سیما نتوانسته آنگونه که توقع میرفت، مبارزی در حد و اندازهی انقلاب و جمهوری اسلامی باشد، اما در حال حاضر یکی از نزدیکترین رسانههای موجود به ارزشهای اسلامیست.
مسلماً در این نبرد پیچیده، کسانی که دل و دینشان با فرهنگ ایران اسلامی است، باید از آنهایی که در دایرهی فعالان این فرهنگ محسوب میشوند، حمایت کنند و شکل رفتارشان به نحوی نباشد که باعث تقویت طرف مقابل شده و در دو راهی انتخاب مخاطب مابین رسانهی ملی و شبکههای ماهوارهای، ایشان را به سمت فرهنگ غربی هدایت کنند.
اما بعضا رسانههایی را میبینیم که عدم تناسب ادعا و عملشان، نشان از بیصداقتیشان دارد و عملا مخاطبان ایرانی را تشویق میکنند که بینندهی برنامههای ماهوارهای بشوند. برنامههایی که کمترین تناسب فرهنگی را با فرهنگ عمومی ما داشته و حتی در خیلی از موارد، مغایر ارزشهای دینی و اخلاقی ما هستند.
به طور مثال، سایت آینده آنلاین در مصاحبهای که خبرنگار آن در تاریخ 21 آبان با پروانه معصومی یکی از بازیگران پیشکسوت انجام داده است، به نوعی سعی کرده هم غسل تعمیدی بر شبکههای ماهوارهای باشد و هم خوانندگان را تشویق کند که پای برنامههای ماهواره بنشینند. هرچند در این مصاحبه، پروانه معصومی به جز یک مورد، در دام سوالات این مصاحبهی جهتدار نیفتاده، اما نحوهی بیان پرسشها، به خوبی نشاندهندهی جهتگیری این رسانه در موضوع مورد بحث است.
در این مصاحبهی کوتاه خبرنگار در اصلیترین سوالش میپرسد: «مدتی است تلویزیون به فکر تاثیر ماهواره و برنامههای آن بر مردم و زندگی شخصی آنها افتاده است و برنامه ای با هدف قرار دادن ماهواره به عنوان یک معضل اجتماعی ساختهاند. شما چطور فکر میکنید، آیا واقعا همه برنامههای ماهوارهای مضر هستند و مخرب؟» قضاوت با شما.
اما آیا از این غیرمستقیمتر میتوان در ذهن خواننده این تردید را ایجاد کرد که "شاید بعضی برنامههای ماهوارهای خوب باشند؟" در نتیجه، وی کمکم سراغ ماهواره رفته و بعد از دیدن برخی برنامههای خوب آن! به سمت سایر برنامهها گرایش پیدا میکند و وقع ما وقع...
البته نگویید که یک سوال در یک مصاحبه دلیل این همه صغری کبری چیدن نمیشود. ما هم به خوبی میدانیم که نمیتوان با استناد به یک مورد کوچک و گذرا، یک موضوع را ثابت کرد. اما وقتی میبینیم که بارها این قضیه به زبانهای مختلف از طریق اشخاص و رسانههای گوناگون بیان میشود و همگی در تلاشند تا مخاطبان ایرانی را از پای رسانهی ملی با همهی ضعفهایش به سمت ماهواره با همهی انحرافاتش سوق دهند، نمونهای از جهتدهی فرهنگی مزبور را ذکر میکنیم تا ادعایمان متهم به بیدلیل بودن نشود.
در انتها لازم است نقدی هم به ادعای خانم پروانه معصومی در همین مصاحبه داشته باشیم. ایشان در بخشی از مصاحبهشان فرمودهاند که آنجایی که بنده زندگی میکنم، فقط این منم که تلویزیون ایران را میبینم و بقیه ماهواره میبینند. و از این قضیه استقرا کردهاند که اکثر مردم ایران، تلویزیون جمهوری اسلامی را نمیبینند. به نظر میرسد این دعا چندان درست نباشد.
چون طبق آمارهای رسمی و غیر رسمی موجود، گذشته از حجم قابل توجهی از مردم که اصلا گرایشی به سمت شبکههای ماهوارهای ندارند، آنهایی هم که پای ماهواره مینشینند، تلویزیون جمهوری اسلامی را تعطیل نکرده و کرکرهاش را پایین نکشیدهاند. پس بهتر است قبل از پاسخ به هر سوالی، اول ببینیم چه کسی و با کدام انگیزه از ما سوال پرسیده و دوم اینکه برداشتهای شخصی خود را حمل بر واقعیت تام و تمام ندانیم.
همانطور که گفتیم، رسانهی ملی جای نقد فراوان داشته و نیازمند نقد دلسوزانه است، اما در نبرد فرهنگی موجود، نباید طوری رفتار کرد که دشمن طرف مقابل را تقویت کنیم. واقعیتها را نیز آنگونه که هستند ببینیم، نه آنگونه که تصور میکنیم یا دوست داریم تصور کنیم.
- بولتن نیوز